پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
در روز ازل که دل به آدم دادند
فریاد زدم،پیاله دستم دادند
فریاد زدم:علی پناهم دادند
اینگونه به این میکده راهم دادند
وحید قاسمی
در هوای وِلرم فروردین چه شاد است فضای ساکت کوچه
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا
اي مطرب صاحب دل در زیر مکن منزل کان زهره به میزان شد تا باد چنین بادا
آن باد هوا را بین ز افسون لب شیرین با نای در افغان شد تا باد چنین بادا
آن ماه چو تابان شد کونین گلستان شد اشخاص همه ی جان شد تا باد چنین بادا
امیر کشور عرب ،ثنا کنان ، دعا به لب
برد طعام نیمه شب ،عطا به بینوا کند
در راه ولایت شدهام رهرو و دانم **** زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی اصل شجر خلقت دینست هراسش **** در سایهات ار هست پناهنده گیاهی
کارگاه آموزشی غدیر ( آنلاین)
مسابقه امتیازی سالار شهیدان
یکباره دست بیعت خود را از روی شوق كردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند مدحت گر تو ذات جلالت مأب حق مدح تو كرده با سخن «هل اتی» بلند
در مخزن لايموت دردانه علي است
در كون و مكان امير فرزانه علي است
در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس
معلوم شود كه صاحب خانه علي است
تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پدید
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
دارد صغیر بی نوا بر آستانت التجا
مگذارش از محنت غمین هو یا امیرالمومنین
صغیر اصفهانی
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را