پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
در جهان مرد عمل باش علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه میزان علیست
تو باغچه دل خودم بذارم
گریه نکن بهار اطلسی هام
می خوردنش ندیدی اشکوفهاش ببین شاباش ای شکوفه و ای باده مرحبا
آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم گرد غریبان چمن خیزید تا جولان کنیم
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
ای شاد آن بهار که در وی نسیم توست وی شاد آن مرید که باشی توش مراد
دادگاهی که بفردای قیامت برپاست
حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست
تنها امیرعالم بر خلق سرور آمد صلّ علی محمد میلاد حیدر آمد
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
داده مهر تو آبرو بر من
با ولای تو آبرومندم
گر شود پاره رشتۀ عمرم
نگسلد تا به حشر پیوندم
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
مادران از کودکی دادند یاد بچه ها
با علی باش و مشو دل ناگران کارها
او آمده که بنده به حق رو به رو شود
وقتش رسیده است یدالله رو شود
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
يك عمر دلم را به تو بستم كه از آن رو
گويي بمن اي شاه، تو هم جزء سپاهي