0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیتنامه شهید حسن اشرف زاده

 

بنده قبل ازهرچيزخداراشكرمي كنم كه مرابه راه راست هدايت كردوبازهم خداراشكرمي كنم كه منافق نشدم وبازشكرخداي بزرگ راكه مرابه جمع رزمندگان اسلام، اين زمينه سازان ظهورحضرت مهدي(عج) هدايت كرد.

 

بسم الله الرحمن الرحيم

ياايهاالذين امنوااصبروا وصابروا ورابطوا واتقواالله لعلكم تفلحون

اي اهل ايمان دركاردين صبورباشيدويكديگررابه صبر ومقاومت سفارش كنيدومهيا ومراقب كاردشمن بوده وخداترس باشيدتا پيروز ورستگارگرديد.(سوره آل عمران آيه ۲۰۰)

باسلام به حضرت مهدي (عج)وباسلام به نائب برحقش امام خميني اميد مستضعفان جهان وباسلام به امت شريف وشهيدپرور ايران وصيتنامه خودراآغاز مي كنم. بنده قبل ازهرچيزخداراشكرمي كنم كه مرابه راه راست هدايت كردوبازهم خداراشكرمي كنم كه منافق نشدم وبازشكرخداي بزرگ راكه مرابه جمع رزمندگان اسلام، اين زمينه سازان ظهورحضرت مهدي(عج) هدايت كرد. پدرومادرعزيزم بنده هميشه آرزويم پيش خدااين بودكه مراتوفيق دهددرجبهه ها شركت كنم والان خوشحالم كه به خواست خداوندمتعال توانستم باسپاه محمد(ص) عازم جبهه شوم وديگرازپدرومادرعزيزم مي خواهم اگرشهيد شدم برايم گريه نكنيدواگرهم گريه كرديدبراي آقايم (امامم)حسين(ع)باشدوحرف آخرم به خانواده عزيزم وامت شريف وشهيدپرور ايران اين است كه قدرامام عزيز رابدانيدكه وجوداين رهبرعزيزبرايتان ازطرف خدايك نعمت است پس هميشه طول عمروسلامتيش راازخداوندبزرگ بخواهيد.

 

والسلام

 

يزد-بلوار۲۲بهمن – خيابان كمربندي – هتل بهاره- كوچه مرتضي علي –پلاك۲۱۴

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 4 اسفند 1396  8:43 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصيت نامه شهید فرهنگ اسكندري

 

و اما در لحظات آخر عمرم با تو سخن مي گويم مادر. اي مادر عزيز و پر بركت من!

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

.... و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

 

درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني و سلام بر تمام شهيدان كه با خون خود به تمام كشورهاي ابرقدرت نشان دادند كه ما پيرو حسين(ع) هستيم كه گفت:« اگر دين نداريد لااقل آزاده مرد باشيد» اكنون كه عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل هستم از خداوند سبحان مي خواهم كه مرا جزء بندگان صالح و شايسته خود قرار دهد و شهادت را كه از بزرگترين نعمتهايش است، نصيبم كند. اي كاش هزاران جان به من مي داد تا همه آنان را در راه خودش فدا كنم. باز هم جبهه نصيبم شد كه بروم. فرياد حسين(ع) به گوش كشورهاي تحت ستم جهانخواران برسانم كه گفت:« اگر با كشتن من دين محمد برقرار مي شود پس اي شمشيرها مرا دريابيد.» اگر كافران بدن مرا قطعه قطعه كنند از هر قطره خون من صداي طنين افكن الله اكبر خميني رهبر به گوش مي رسد.

 

اي ملتهاي مستضعف جهان! به خداي كعبه سوگند كه يك بار ديگر صحنه كربلا تكرار شده. برادران و خواهران مسلمان! ما رسالت خود را انجام داديم و حالا نوبت شماست كه با صداي طنين افكن خود پيام شهيدان را به گوش ملتهاي ديگر برسانيد. اي ابراهيم زمان! فرمانت را لبيك گفتم كه فرمودي «اسلام امروز در گرو اعمال من و شماست». اي امام! من به خاطر دين مقدس اسلام به جبهه رفتم و نه براي هواي نفس بود و نه براي قدرت و نه براي خاك؛ فقط هدف يكي است و آن هم اسلام است.

 

و اما اي ملت شهيدپرور ايران! مبادا روزي پشت به روحانيت كنيد كه پشت به روحانيت، پشت به اسلام است؛ با حضور خود در صحنه مشت محكمي به دهان منافقين بزنيد و پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا

ان شاءَ الله اسلام صدمه نبيند. و اما در لحظات آخر عمرم با تو سخن مي گويم مادر. اي مادر عزيز و پر بركت من! كه با دامني پاك فرزندي اين چنين براي اسلام تربيت كردي! شما خيلي در پيش خدا عزيز هستيد. تو مادري بودي كه 22سال با سختي مرا بزرگ كردي و بارها مرا به جبهه فرستادي تا از اسلام دفاع كنم. اي مادر! مرا ببخش و اندوه به خود راه مده و افتخار كن كه خداوند به اين خانواده رحمي كرده و فرزندي از اين خانواده را در راه خودش از شما گرفته است؛ مادر گريه نكن كه باعث ناراحتي من و شما مي شود... اگر هم گريه مي كنيد به ياد شهيدان كربلاي حسين(ع) و به ياد علي اكبر و قاسم داماد و به ياد بهشتي مظلوم و بدن قطعه قطعه آيت اله دستغيب و بدن سوخته شده رجايي و باهنر گريه كنيد.

 

خواهرم! مي دانم كه طاقت شهيد شدن من را نداري و خيلي دوست داشتي عروسي ام را ببيني؛ اما خواهرم! عروسي ام شهيد شدن من است... و از خداوند بخواهيدكه اين قرباني را نزد خودش قبول كند.

 

والسلام عليكم و رحمه اله و بركاته 3/12/60

 

فرهنگ اسكندري

 

خداحافظ براي هميشه

 

درباره شهید

بسيجي شهيد، فرهنگ اسكندري، در خانواده مذهبي و آشنا به دين مبين اسلام به دنيا آمد؛ در همان سال تولدش پدر بزرگوارش را از دست داد و با سختي بزرگ شد؛ به سن شش سالگي که رسيد راهي مدرسه شد. مقطع ابتدايي را در روستا و راهنمايي را در خرامه به پايان رساند و ترك تحصيل كرد؛ مدتي بعد از ترك تحصيل به كار در شركت نفت دوگنبدان مشغول شد و مدتي بعد به شيراز رفت كه اين زمان مقارن با اوج تظاهرات و راهپيمايي ها بود. ايشان شبانه در تظاهرات شركت مي كرد و در آزادسازي شهرباني شيراز نيز فعاليت داشت؛ تا اين كه انقلاب پيروز شد و مدتي بعد كه جنگ تحميلي شروع شد، ايشان در سال دوم جنگ همراه با فدایيان اسلام و زير دست دكتر چمران دوره آموزش نظامي را فرا گرفت و در عمليات شكست حصر آبادان شركت كرد و در تاريخ20/3/60 در اثر اصابت تركش خمپاره شديدا مجروح شد و در بيمارستان ذوب آهن اصفهان بستري گرديد. پس از بهبودي و استراحت دوباره به جبهه رفت. در عمليات بستان به عنوان آر پي چي زن به خدمت مشغول شد كه براي بار دوم با اصابت دو تير كلاش به صورت و دهانش شديدا مجروح شد و مدتي در بيمارستان حضرت قائم مشهد و مدتي نيز در بيمارستان فاطمه زهراي تهران بستري گرديد. پس از چند ماه بهبودي لازم را پيدا كرد. دوباره در اواخر سال 60 راهي جبهه شد و در عمليات بزرگ فتح المبين شركت كرد كه پس از پيشروي و به اسارت گرفتن تعدادی از نيروهاي دشمن در قلب نيروهاي دشمن توسط مزدوران بعثي به شهادت رسید.

 

شهيد بزرگوار با خانواده و مردم با مهرباني رفتار مي كرد. خانواده را به دين مبين اسلام و رعايت حجاب اسلامي سفارش مي كرد؛ آن قدر اخلاقش خوب بود كه مردم از معاشرت و برخورد با او لذت مي بردند. در مجالس مذهبي و قرائت قرآن شركت مي كرد و هميشه نماز خود را در اول وقت اقامه مي كرد؛ نهج البلاغه و كتابهاي مذهبي ديگر را مطالعه مي كرد.

 

در آخرين مرحله كه به جبهه اعزام شد، به همراه شهيدان محسن حسيني و علي اصغر ابراهيمي و تعدادي ديگر از دوستانش عازم جبهه شد كه به همراه شهيدان حسيني و ابراهيمي در يك روز به شهادت رسيدند؛ جنازه ايشان پس از مدت 13روز که در خط حمله دشمن باقي ماند، در کنار شهدای هم محلی اش به خاک سپرده شد.

 

روحش شاد و يادش گرامي باد

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:55 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید محمود احمدی

 

دست ازاین ماه تابان [امام خمینی] برندارید كه روزنه ی امید مستضعفان جهان و ایران است. پیرو خط امام كه همان خط حزب الله است باشید.

دست ازاین ماه تابان [امام خمینی] برندارید كه روزنه ی امید مستضعفان جهان و ایران است. پیرو خط امام كه همان خط حزب الله است باشید.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید اکبر ابوالحسنی

 

گواهي مي دهم به وحدانيت خداوند يگانه وبه رسالت نبي اكرم پيغمبر اسلام وامامت ائمه معصومين صلوات الله اجمعين .

 

نام ونام خانوادگي :شهيد اكبر ابوالحسني

 

نام پدر :رضا

 

ميزان تحصيلات :....

 

تاريخ تولد:روز9ماه6سال1330

 

تاريخ شهادت :روز 23ماه3سال1367

 

محل شهادت :شلمچه

 

نام عمليات :بيت المقدس 7

 

 

گواهي مي دهم به وحدانيت خداوند يگانه وبه رسالت نبي اكرم پيغمبر اسلام وامامت ائمه معصومين صلوات الله اجمعين .

اينجانب اكبر ابوالحسني در كمال سلامت عقل واختيار وبه حكم وظيفه شرعي وصيت مي كنم چون در موقعيت حساس وسرنوشت ساز كه جمهوري اسلامي از هر طرف مورد حمله ناجوانمردانه ابرقدرتها ي شوروي وامريكا وعمال صدام وصداميان ايران عزيز ونظام عدل جمهوري اسلامي از هر طرف مورد حمله قرار گرفته به حكم وظيفه شرعي ،وظيفه خود مي دانم كه از كيان وعظمت اسلام وآرمان مقدس جمهوري اسلامي دفاع كنم وحاضرم با جان ودل در اين راه جانم را فداي اسلام وبه رتبه عالي شهادت نايل آيم .زهي افتخار وبسي سرافرازيست ،هميشه درطول تاريخ مكتب وسرزمين مقدس اسلام مورد هجوم بيگانگان بوده وشهيدان از صدر اسلام در زمان پيامبر عظيم الشان وولي گراميش امير المومنين وفرزند والا گوهرش حسين ابن علي (ع)داشته واكنون كه نظام جمهري اسلامي بدست تواناي رهبر عالي قدر جهان اسلام وامير مستضعفان جهان اسلام امام خميني به وجود آمده واز بدو تاسيس آن مورد توطئه ها وحمله ها قرارگرفته والحمدالله يكي بعد از ديگري بصورت معجزه پيش رفته وپيش مي رود تا اهداف عالي اسلام ونظام عدل الهي در تمام ابعاد آن مستقروپياده كند ،لذا برهمه ما فرض است كه اين مقام والاي امر و ولايت فقيه نائب برحقش امام زمان اطاعت كنيم وموانع را بر طرف وپرچم پر افتخار ايران اسلامي رادر سراسر جهان به احتزاز در آوريم وبه اميد آن روز ،تكرار مي كنم كه من داوطلبانه با كمال اشتياق وشور وشوق اين راه را انتخاب كرده ام واميدوارم مانند برادران به خون آغشته عزيزم نيز به شهادت وبه لقاءالله كه آرزوي من است برسم زيراهمه ما از خدا ييم وبه سوي خدا مي رويم .چه بهتر از آنكه من اين امانت را جان خويش رادر راه او نثار كنم ،لذا سفارشم به همه همسنگرانم ومسلمانان اين مسير را بپيمايند واز تمام ولايت فقيه اطاعت كنند وبراي استقرار نظام جمهوري بكوشيم .ما ايراني ،آزاد وآباد ومستقل وسر بلند داشته باشيم .اگر من در اين راه به شهادت رسيدم ،به زمين شهادت راه داشته ام ،جنازه ام را در كنار شهيدان عزيزهمسنگرانم در بهشت زهراي الهيه وجواديه به خاك بسپاريد .وسفارشم به پدر ومادر عزيزم وبازماندگان ،آن است كه بعداز شهادتم زياد آه وناله واندوه به خود راه ندهند وبي طاقتي وزجري بدهند .شهادت ،شهادت است .اينكه غم ندارد بلكه شادي آفرين است .به فرزندان نور چشم من ،سفارش مي كنم راه خدا رادر پيش گيرند وازمسير حق واسلام منحرف نشوند و به همسرم سفارش مي كنم كه در تربيت فرزندانم بكوشد تا فرزندان صالح وقدر همه مسلمانان را به جا آورند وقرض مردم را تحويل دهند .سلام گرم من به همه بستگانم ودوستانم وهميشه در صحنه ايران وجواديه والهيه .سلام گرم من به رهبر عزيزالشان اسلام امام خميني ،به اميد روزي كه پرچم پر افتخار ايران در سراسر قله هاي كشورهاي جهان به اهتزاز درآيد ومستضعفين از چنگال ابرقدرتهاي جهان نجات ببخشند .اميد دعاي خير دارم كه برمن قرآن وفاتحه بخوانند واز خداوند بزرگ مرا بخواهند ودر ضمن ،تقدير وسپاسم رااز گروه رزمنده ،بسيج جواديه والهيه ،سپاه پاسداران انقلاب اسلامي رفسنجان ابراز اميدواري وبراي آنها فتح وپيروزي وسلامت كامل آرزومندم .

 

((والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته ))

 

 

 

((خدايا ،خدايا تورا به جان مهدي تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار ))

 

 اكبر ابوالحسني

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید محمود ابوالحسنی

 

انسان یک روز به دنیا می آید و روزی هم از دنیا میرود و تنها کردارها و اعمالش بر جای خواهد ماند پس مرگ سرنوشت ما میباشد و چه بهتر است که انسان در راه مکتب و دین و قران میهن و هدفش کشته شود .

بسم رب الشهداء والصدیقین

 

با سلام بر مهدی موعود و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام بر ملت شهید پرور

 

سلام بر مادران داغدیده که همچون زینب در مقابل ناملایمات مقاومت میکنند ، با سلام بر پدران که در سوگ نشسته که همچون یعقوب در غم از دست دادن یوسف خود مقاومت کرده و تن به مشیت الهی داده اند . برادران چقدر شهادت در راه خدا زیباست مانند گل خوشبو. من در این سرزمین آنقدر با دشمن میجنگم تا پیروزی و موفقیت نصیبم گردد یا به درجه رفیع شهادت برسم اگر لیاقت داشته باشم که در راه اسلام و قران شهید شوم .

 

انسان یک روز به دنیا می آید و روزی هم از دنیا میرود و تنها کردارها و اعمالش بر جای خواهد ماند پس مرگ سرنوشت ما میباشد و چه بهتر است که انسان در راه مکتب و دین و قران میهن و هدفش کشته شود .

 

 

مادر از مرگ نگران نباشید زیرا نزد خدای متعال زنده هستم و روزی میگیرم فقط جسم من از میان شما رفته است از مرگ ناراحت نباشید و برای من زیاد ناراحت نباشید برای اینکه دشمن اسلام و انقلاب شاد میشود . مادر عزیزم میدانم : که از مرگ من نگران خواهی شد اما این را بدان کسانی که در راه خدا کشته میشوند زنده هستند و نزد خدا بهره مند میشوند به مادرم تبریک بگوئید چون من که به مهمانی خدا رفته ام . راستی که مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنی است امیدوارم که خداوند مرا از همان بندگان خوب و شهیدش قرار دهد . مادر میدانم که آرزوهائی در سر داشتید اما آرزوهای من از تو بزرگ تر است چون آرزوهای تو برای دنیا بوده است اما آرزوهای من برای آخرت است .

 

با تقوی و پرهیزگار باشید دنیا را هدف خویش قرار ندهید و در تحصیل ثروت دنیا در تلاش نباشید و برای از دست دادن ثروت و مقام دنیا اندوهگین نشوید همواره طالب حق باشید و حق را بگوئید با یتیمان دلسوز و مهربان باشید در اجرای دستورهای الهی استوار باشید و هرگز به حرف و ملامت ملامتگران ترتیب اثر ندهید ( علی ع )

 

برادران و خواهر من و دوستان و آشنایان اگر فرزندان شما میخواهند به جبهه بروند به آنها اجازه بدهید چون اگر اجازه ندهید به آنها بد کرده اید . براردان امیدوارم که بعد از من راه من را ادامه بدهید در هر جای که میتوانید راه من را ادامه دهید در شهر میتوانید ، در جبهه میتوانید راه من را ادامه دهید . مادر جان کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده ندانید بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان بهره مند میشوند . خداحافظ مادرجان .

 

برادران و خواهر عزیزم ، پسر برادران و دختر برادران و شوهر خواهرم ،

 

دوستهای عزیزم و خانمهای آن و غیره دوستان و آشنایان :

 

برادران من : ۲۸۰۰ تومان از محمد پسر برادرم میخواهم او را از آن بگیرید و به حساب ۱۰۰ امام بریزید .

 

دوچرخه و لباسها و ساعت و هر چیز دیگری که دارم برای حسین است من آنها را به حسین میبخشم اگر پول در بانک دارم آنها را خرج خودم بکنید .

 

اما جمله ای که من میخواستم به شما بگویم امام را دعا کنید و رزمندگان را هم دعا کنید .

 

خداحافظ شما برادران انقلابی من .

 

منبع : سایت دفتر امام جمعه خیرآباد

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصيت نامه شهيد احمدرضا احدي

 

فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين

شهيد احمد رضا احدي ، نفر اول كنكور رشته تجربي به سال 1364 ، آخرين وصيت خود را در چند جمله كوتاه خلاصه كرده است.

 

احمدرضا احدي به تاريخ آبان سال 1345 در اهواز متولد شد . همزمان با آغاز جنگ تحميلي ، به عنوان مهاجر جنگي همراه خانواده به ملاير بازگشت و در رشته ي علوم تجربي در دبيرستان دكتر شريعتي به ادامه ي تحصيل پرداخت ، تا آن كه در سال 63 موفق به كسب ديپلم گرديد. در سال 64 در كنكور سراسري تجربي رتبه اول را كسب كرده و در رشته ي پزشكي در دانشگاه شهيد بهشتي تهران پذيرفته شد و در آن جا به ادامه ي تحصيل پرداخت.

 

 

شهيد احمدرضا احدي (نفر سمت چپ) نفر اول كنكور تجربي سال 1364

 

وي نخستين بار بار در سال 61 به جبهه رفت و در عمليات رمضان شركت كرد و در همين عمليات مجروح شد .

احمد رضا احدي سر انجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسيد و پس از پانزده روز كه پيكر آن شهيد ميهمان آفتاب بود به شهرستان ملاير بازگردانيده شد و در آرامگاه عاشوراي ملاير به خاك سپرده شد .

 

متن تنها وصيت نامه به جا مانده از شهيد احمدرضا احدي به اين شرح است :

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين

 

حدود يك ماه روزه قرض دارم تا برايم بگيريد و برايم از همگي حلالي بخواهيد

 

والسلام

 

كوچكترين سرباز امام زمان(عج)

احمدرضا احدي

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید یادگار اسکندری،فرمانده لشگر 9 بدر

 

تير ماه سال 1342ه ش، شش ماه بعد از وفات پدرش در روستاي دورافتاده اي در بخش هلايجان شهرستان ايذه ,در استان خوزستان به دنيا آمد. با پشت سر گذاشتن دوران کودکي به دبستان رفت وتحصيلات اين دوره را به پايان برد.

 

 

آن روزها بيشتر بچه هاي روستا فقط تا پايان دوره ي ابتدايي امکان تحصيل داشتند.اما يادگارکه علاقه ي زيادي به تحصيل داشت,بعد از آن براي ادامه تحصيل به شهرايذه رفت و با اجاره کردن کلبه اي محقر به تحصيل در مقطع راهنمايي پرداخت.

از روحيه اي معصوم , مخلص و دلسوزانه بر خوردار بود ؛ بيشتر به دنبال مسائل معنوي بود تا مادي.

همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي مردم ايران برعليه حکومت پهلوي ,اونقش مهمي در اين تظاهرات و مبارزات داشت.يادگار اسکندري يکي از افراد شاخص وتاثير گذار دردوران مبارزات انقلاب اسلامي در استان خوزستان وشهرستان ايذه بود.

انقلاب اسلامي که به پيروزي رسيد اودر کلاس اول دبيرستان مشغول تحصيل بود,يادگارهمراه با تحصيل به انجام فعاليتهاي وسيعي در انجمن اسلامي دبيرستان و همچنين برقراري جلسات قرآن درمسجد جامع ايذه پرداخت.

با تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مشتاقانه با اين نهاد همکاري نزديک داشت .با آمدن امام جمعه و برگزاري نماز جمعه در شهر، يکي از تشکيل دهندگان ستاد نماز جمعه در ايذه بود.او فعاليتهاي زيادي در برپايي نماز جمعه و مراسم مذهبي در شهرستان ايذه انجام داد .

او در دوراني که در دبيرستان تحصيل مي کرد وفعاليتهاي فرهنگي واجتماعي زيادي داشت براي فراگيري علوم ديني نزد امام جمعه مي رفت.

يادگار در سال تحصيلي 1361-1360 موفق به اخذ ديپلم در رشته اقتصاد و علوم اجتماعي شد. جنگ تحميلي شدت گرفته بود ودشمنان اسلام ناب محمدي با تجميع قواي خود در صدد نابودي وشکست ايران بودند, يادگار که از مدتها قبل مشتاق حضور در ميادين نبرد بود,فعالانه در جبهه حضور يافت. او به عضويت بسيج درآمد وبا گذراندن دوره ي آموزش نظامي همراه با ديگر همرزمانش به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت.

يادگار در ابتداي ورود به جبهه به عنوان معاون فرماندهي گروهان درلشکر7 ولي عصر (عج) در عمليات محرم شرکت کرد و توانايي هاي فطريش را به نمايش گذاشت.

بعد از اين عمليات يادگاربه عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد و به عنوان نيروي گزينش در سپاه شروع به فعاليت کرد او در مدت کوتاه فعاليت در اين بخش توانست نيروهاي مؤثري براي سپاه وجنگ جذب و سازماندهي کند.

بعد از آن براي فراگيري آموزش فرماندهي گردان انتخاب شد وبا موفقيت اين دوره ي آموزشي را سپري کرد.

اوبعد از اتمام دوره ي آموزش فرماندهي گردان همراه شهيدان گرانقدري چون اسماعيل لجم اورک، علي محمدي، بهروز محمدي و کرمعلي داوريان راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد .يادگاربعد از ورود به جبهه در عمليات خيبر شرکت کردو شجاعت بي نظيري که از خود بروز داد,باعث شد پيروزي هاي چشمگيري براي ايران به دست آيد.

يادگار دراين عمليات به سختي مجروح شد و با بدن مجروح، 24 ساعت در آبهاي هورالهويزه ماند,همرزمانش فکر مي کردند او شهيد شده اما يادگارمقاومت کرد تا اينکه همرزمانش او را پيدا کردند و به بيمارستان انتقال دادند.

يادگارهنوز بهبودي کامل نيافته بود که دوباره به جبهه شتافت .او در سال 1363 به سرعت شايستگي خود را در عمليات برون مرزي نشان داد.يادگار در اين نوبت حضور درجبهه به لشکروليعصر نرفت ,اوبه تيپ 9 بدر که بعدبه لشکر ارتقاع يافت ومتشکل از نيروهاي مجاهد عراقي بود ,پيوست ودر واحد طرح و عمليات اين تيپ مشغول فعاليت شد. با توجه به عملکرد عالي و شجاعت بي نظيري که از خود نشان داده بود در چند عمليات آبي خاکي که مهمترينشان عمليات بدر و قدس بود, به عنوان فرمانده محورعملياتي در اين لشکر منصوب شد.

يادگار اسکندري در اين مدت نشان داد که با واژه ي ترس بيگانه است ودر هيچ شرايطي از دفاع و مقابله با دشمنان متجاوز خسته نمي شود.

در عمليات والفجر 8 شرکت کرد و در آزادسازي بندر استراتژيک فاو از سلطه ي حکومت بعث نقش شاخصي داشت.

ازاين مقطع به بعد او به سمت فرمانده لشکر9بدر منصوب شد. دراين مسئوليت نيز مانند مسئوليتهاي قبلي خود بي هيچ چشمداشتي فعاليت مي کرد,غير از رضايت خدا واجراي دستورات امام خميني (ره)وفرماندهان عالي رتبه جنگ به چيز ديگري فکر نمي کرد.او فرمانده لشکر بود اما خيلي از افراد خانواده اش از اين موضوع بي خبر بودند.

يادگار براي حضور در عمليات آرام و قرار نداشت و عشق به جهاد في سبيل لله يک لحظه آسوده اش نمي گذاشت. او با لشکر 9 بدر در عمليات کربلاي 5 شرکت کرد و در آزاد سازي جزيره صالحيه نقش مهمي ايفا کرد.يادگار اسکندري در آن زمان جواني 23 ساله بود اما درسمت فرمانده لشکر مانند ساير مسئوليتهايش موفق وتاثير گذار ظاهر شد.

با اينکه او فرمانده بود اما هيچگاه حاضر نشد از بسيجيان وپاسداران جدا شود,در سخت ترين لحظات در کنار نيروهايش حضور داشت.

سرانجام اين سردارملي واسطوره ي جاويد ايران اسلامي ,در اول بهمن ماه 1365پس از سالها رزم بي امان با کفار ودشمنان خدا؛ با قلبي استوار و ايماني راسخ به ارزش اسلام ناب محمدي (ص) به شهادت رسيد.

 

وصیت نامه شهید یادگار اسکندری

 

سم الله الرحمن الرحيم

الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندرهم اولئك هم الفائزون .

در اين لحظه آخر نميدانم چه بنويسم كه وقت ندارم ولى چند كلمه با امت حزب الله و شهيد پرور ايران بگويم ,مردم عزيز هوشيار باشيد, قدر اين انقلاب را بدانيد، انقلاب ما يك انقلاب الهى و خدائى مي باشد، زمينه‌ساز انقلاب حضرت مهدى (عج) است. استعمارگران و ظلم جويان دنبال توطئه ميگردند كه اين انقلاب را نابود كنند و جنگ يكى از توطئه‌هاست, بكوشيد جنگ را به پيروزى برسانيد كه آبروى اسلام در گرو همين جنگ است ، مردم قدر امام را بدانيد، امام يكى از نعمت‌هاى الهى ميباشد كه بايد شكرگزار اين نعمت الهى باشيم ، به حرفهاى پيامبر گونه امام گوش كنيد، مردم مواظب ضد انقلاب باشيد ,هوشيار باشيد ,در هر لباسى كه باشند آنها را بشناسيد. اين جنگ باعث شده كه مسلمان از كافر و ترسو از مجاهد جدا شود .ميدان آزمايش است خودتان را آزمايش كنيد، ببينيد در خط خدا هستيد يا خط شيطان ، هوشيار باشيد، شما خواهيد مرد ولى خوشا به حال كسى كه مرگ وى در راه خدا ميباشد.

اين زمان كه خدا ميدان را مهيا كرده كه به لقاء الله برسيد, حيف است و ننگ است كه انسان در رختخواب بميرد. بيائيد جهاد كنيد و جهاد كنيد در راه خدا, اگر شهيد شديد كه به لقاء الله رسيديد و خوشا به حال شما و اگر پيروز شديد در دنيا و آخرت سرافراز هستيد، مردم بكوشيد كربلا و قدس را نجات دهيد كه از اشغال قدس قلب رسول خدا به درد آمده .مردم خطر آمريكا و اسرائيل باقى است, هميشه هوشيار باشيد, اينها قصد نابود كردن اسلام را دارند. غافل از اينكه :

چراغى را كه ايزد برفروزد

هر آنكه فوت كند ريشش بسوزد

مردم در اين لحظه تمامى كفر و در مقابل اسلام ايستاده شما بايد مقاوم بايستيد مقاومتر صبور هستيد.

صبورتر در مقابل كفر بايستيد كه خدا وعده پيروزى به اسلام داده .

سخنى كه با خانواده خودم دارم اين است كه صبر داشته باشيد, خداوند به شما اجر و پاداش بدهد، مادر جان براى من گريه نكن ، دشمن را از خود شاد نكن از اينكه زحمت‌هاى زيادى و بى‌نهايت زيادى برايم كشيدى شرمسار كه نتوانستم ، جبران كنم ، اميدوارم كه مرا حلال كنيد ، هر وقت به فكر من افتاديد برايم از خدا طلب عفو و مغفرت بخواه و برايم فاتحه بخوان. اگر من شهيد شدم بعد از شهادتم حتما براى برادرم عروسى بكن تا دشمن بفهمد كه شهادت ما براى خانواده‌مان عروسى مي باشد. برادران عزيز صبور باشيد قرآن بخوانيد هر وقت به فكر من افتاديد قرآن ، بخوانيد .مسجد را حفظ كنيد نماز خود را در مسجد بخوانيد به فكر قيامت باشيد .عمل صالح انجام بدهيد. هيچ مال و مقامى به درد انسان نمي خورد. از حقوقم در راه خدا انفاق كنيدو كمك به جبهه كنيد. وقتى جنگ پيروز شد بر سر مزارم شعار جنگ پيروز شد را با صداى بلند فرياد بزنيد تا قلبم آرامش پيدا كند، از تمام كسانى كه حق به گردن من دارند حلاليت ميخواهم و از تمام آنها عاجزانه تقاضاى عفو و بخشش ميكنم. از تمام فاميلهاى خودم ,عموهايم, دايى‌هايم وتمام فاميلها حلاليت ميخواهم و خداحافظى ميكنم. از عمه‌هايم و خواهرم حلاليت ميخواهم و مرا حلال كنيد. به خصوص خواهرم را فراموش نكنيد و به او كمك كنيد، از تمام فاميلهايم حلاليت مي خواهم . خدا به همه خانواده‌هاى شهدا صبر عنايت فرمايد. خدايا رزمندگان اسلام در هر كجا هستند حفظ و پيروز فرما . رهبر انقلاب را تا ظهور مهدى حتى كنار مهدى نگهدار .فرج حجت خود را سريع بگردان. روحانيت در خط امام را حفظ بگردان ، خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار، در ضمن چيز دنيوى ندارم جز مقدارى پول حقوقم ، كه 2000 تومان را به امام جمعه بدهيد خودش خرج كند و مقدارى هم به حساب جبهه بريزيد و بقيه را برادرانم خودشان مي دانند چه بكنند.

خداحافظ دوستان و آشنايان حلال كنيد. يادگار اسکندري

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید غلامرضا الهی شهیدی که آرزوی ازدواج داشت...

 

پاسدارشهیدغلامرضا الهی در سال1337 دیده به جهان گشودودر22 فروردین 1362 در طی عملیات والفجر1 ،در منطقه فکه به لقاء الله پیوست...

شهید غلامرضا الهی در وصیت نامه اش خاطر نشان کرده است که آرزوی ازدواج داشته ولی حال با معشوق بهتری وصلت کرده است...

 

وصیت نامه شهید غلامرضا الهی

 

به نام خداوند به پای دارنده جهان و نظم‌دهنده و اداره‌کننده آن. به نام خدایی که هیچ حرکتی از حیطه قدرتش خارج نیست، خدایی که یاور مستضعفان و دشمن ستمکاران است و به نام خداوند محمد(ص)، علی (ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) و با درود بر خون تمام شهیدان راه حق و با سلام به تمام رهروان امام و با سلام و درود بر امام زمان(عج) و نایب برحقش حامی مستضعفان عالم، خمینی بت‌شکن با درود گرم و مملو از محبت به خانواده عزیزم، به پدر و مادر مهربانم که با زحمات خود مرا به اینجا رساندند که بفهمم امانتی بیش نیستم و باید این امانت را به صاحب اصلی‌اش بازگردانم.

 

اول سخنم با شماست، از شماها ممنونم و سپاسگزار در این راهی که من آن را پیش گرفتم؛ راهی که بازگشتی وجود ندارد چون معلم‌ ما علی(ع) است و می‌گوید: «به میدان نبرد که وارد شدید هرگز پشتت را به دشمن نکنید» و اگر شهادت نصیبم شد، اولین پاسدار خون من شما پدر و مادر عزیزم هستید و من از شما انتظار خواهم داشت، از پدر و مادرم می‌خواهم اگر سایر خواهر و برادرانم خواستند راه مرا ادامه دهند، مانع آن نشوند.

 

از مادرم در فراق فرزندش تقاضای صبر و بردباری دارم چرا که من خود این راه را انتخاب کردم و فقط امتحانی است که همه باید پس بدهند و صبور باشند.

من هم شما را دوست دارم، ولی اسلام را بیشتر. من هم شما را دوست دارم، ولی دیدار آقا امام زمان(عج) را بیشتر، من هم شما را دوست دارم ولی لقاءالله را ان‌شاءالله بیشتر و بدانید که اگر خدا بخواهد لیاقت داشتم و شهید شدم، خوشبخت خواهم شد و می‌دانم شما جز خوشبختی و سعادت من چیزی نمی‌خواهید.

 

مواظب باشید که ضدانقلاب هر لحظه مراقب است تا ضربه بزند. ضدانقلاب منتظر است پس شما هم مراقب باشید که اول پاسداران خون من شما هستید و امام این پیر خستگی‌ناپذیر راه حق و این امید دنیای اسلام را بسیار بسیار دوست داشته باشید، به اوامر او عمل کنید. چراکه آمریکا پشت دروازه‌های شهر منتظر اشتباه ما است که وارد شود.

 

من اگر اشتباهی کردم و با شما بدخلقی کردم، اشتباه خودم بود و مکتب من اشتباه ندارد و من بودم که اسلام را بدنام کردم و از شما تقاضای عاجزانه کردم که مرا عفو بفرمایید.

 

من آرزوی ازدواج داشتم، ولی با معشوق بهتری وصلت کردم. پس باز هم شاد باشید؛ اگر سعادت یاری کند و شهادت را این درجه فرای دنیای خاکی را به دست آورم، لحظه شهادت، لحظه وصلت من است. شما خیال می‌کنید که من با خمپاره می‌میرم، اما همه ترکش خمپاره‌ها نقل عروسی من است، اما شما نمی‌دانید. پس انتظار دارم اگر جسد من را دریافت کردید، خانه را چراغانی کنید و به مردم خوب شهرمان و امت شهیدپرور که هرکدام مثل شما، شهیدی تقدیم کرده‌اند شیرینی و نقل بدهید.

 

و سخن دوم من با برادران و خواهرم است؛ از شما انتظار دارم هر چه بیشتر و بیشتر خدمت کنید. خدمتگذار اسلام و امت و امام عزیزمان باشید. ما الان مسئول هستیم، هر قدم و هر حرف‌مان سند است و فردای قیامت باید جواب بدهیم و اگر خدای نکرده بد عمل کنیم، فردا که شهدا با کفن‌های خونین در صحرای محشر ایستاده‌اند، از جلوی آنها عبور می‌کنیم چه جوابی داریم که به آنها بدهیم. آنجا دیگر حسرت فایده‌ای ندارد. ما در مقابل خدا و شهیدان مسئولیم و بازخواست خواهیم شد. پس چه بهتر که از همین حالا اسباب آخرت را آماده کنیم و اگر تا حالا بد کرده‌ایم و اشتباه کرده‌ایم، توبه کنیم و به راه بازگردیم و هرگز از در توبه دست نکشیم و توبه تنها دستاویزی است که ما را رد نمی‌کند و خدا توبه خالصانه بنده‌اش را رد نمی‌کند.

 

از جان و دل پشتیبان دولت و رئیس‌جمهور عزیزمان آقای خامنه‌ای باشید و علی‌الخصوص پشتیبان ولایت فقیه باشید.

 

تمام کتاب‌هایم را وقف جبهه می‌کنم، زحمت آنها را بکشید و به رزمندگان در جبهه بفرستید. به مادرم سفارش کنید وسایلی را که برای عروسی من تهیه کرده بود را به یک مستحق بدهد، سعی کند از فامیل‌هایمان باشد. از همه برای من حلالیت بطلبید. پدرجان تمام فامیل و آشنایان را سلام برسانید و از همه برای من و به نیابت از من حلالیت بطلبید و بگویید فقط و فقط از خداوند کمک بخواهند نه از کس دیگر. خداست که می‌دهد و می‌گیرد، بقیه اشخاص وسیله‌های خداوند هستند.

 

در آخر سلامتی همه شما را از خداوند تبارک و تعالی خواستارم و وجود عزیز شما را به خدا می‌سپارم. ظهور هر چه زودتر آقا امام زمان را و سلامتی و طول عمر امام را و پیروزی امت شهیدپرور و لشکریان اسلام و جمهوری اسلامی به انقلاب ولی‌عصر(عج) از خداوند خواستارم.

 

19 اسفندماه 1361

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت سردار شهید حسین اسلامی به فرزند دلبندش

 

سردار رشید اسلام شهید حسین اسلامی معاون طرح وعملیات تیپ مقدس المهدی(عج) در بهمن سال 1337 در میان عشایر غیور وآزاده شهرستان فسا دیده به جهان گشود...

سردار رشید اسلام شهید حسین اسلامی معاون طرح و عملیات تیپ مقدس المهدی ( عج ) در بهمن ماه 1337 در میان عشایر غیور و آزاده شهرستان فسا دیده به جهان گشود.

 

از مبارزات او بر ضد رژیم ستمشاهی که بگذریم او از اولین کسانی بود که در تشکیل نهاد مقدس سپاه شهرستان و مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و مزدوران مناطق ضد انقلاب گام به میدان مبارزه نهاد .

 

در عملیاتهای متعددی شرکت جست از جمله عملیات کرخه نور ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، والفجر 1 ، والفجر 2 و 4 ، بدر ، خیبر و بالاخره در عملیات پیروزمند والفجر 8 در جاده فاو – ام القصر بر اثر ترکش خمپاره در تاریخ 26/11/64 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به برادران شهیدش : ستوده ، رفیعی ، الوانی ، جوکار و ... پیوست .

 

در دفتر خاطرات شهید وصیتی را راجع به فرزند دلبندش می خوانیم :

 

به پسرم دروغ نگویید ... به پسرم نگویید من به سفر رفته ام ... نگویید من از سفر باز خواهم گشت ... نگویید زیباترین هدیه را به ارمغان خواهم آورد ... به پسرم واقعیت را بگویید ... بگویید به خاطر آزادی تو پریشان شده است ... بگویید موشکهای دشمن انگشتان پدرت را در سومار دستهای پدرت را در میمک پاهای پدرت را در موسیان سینه پدرت را در شلمچه چشمهای پدرت را در هویزه حنجره پدرت را در ارتفاعات الله اکبر هزاران خمپاره دشمن سینه پدرت را نشانه رفته اند در تمام مرزهای غرب و جنوب اما هنوز ایمان پدرت در تمامی جبهه ها می جنگد ... به پسرم واقعیت را بگویید ... بگذارید قلب کوچک پسرم ترک بردارد و نفرت همیشه ای از استعمار در آن بجوشد بگذارید پسرم بداند که چرا عکس پدرش را بزرگ کرده اند چرا مادر دیگر هرگز نخواهد خندید چرا گونه های مادر بزرگش همیشه خیس است چرا پدر بزرگش همیشه عصا بدست گرفته چرا عموهایش محبتی بیش از پیش به او دارند و چرا پدرش به خانه بر نمی گردد ؟

 

خون پدرت را در رودخانه بهمن شیر و قلب پدرت را در خونین شهر پرپر کرده اند ... بگذارید پسرم بجای توپ بازی نارنجک را بیاموزد به جای ترانه فریاد را بیاموزد و به جای جغرافیای جهان تاریخ جهانخواران را بیاموزد هر روز فانسقه پدرش را ببندد هر روز پوتین پدرش را امتحان کند هر روز اسلحه پدرش را روغن کاری کند هر روز با قمقمه پدرش آب خورد ... به پسرم دروغ نگویید ... نمی خواهم آزادی پسرم قربانی نیرنگ جهانخواران باشد ... به پسرم واقعیت را بگویید می خواهم پسرم دشمن را بشناسد امپریالیسم را بشناسد استعمار را بشناسد ... به پسرم بگویید من ( شهید ) شده ام ... بگذارید پسرم تنها به دریای خون شهیدان هویزه بیندیشد ...

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید مهدی (ایرج) ایرجی

 

خدایا شروع می کنم بنام تو و با فکر اینکه عاقبت همه به سوی توست ، به وصیت نامه خود مبادرت می کنم ولی افسوس که با غفلت زندگی کردیم با وجود اینکه بانگ پر طنین فطرت در وجودمان ندای آمنوا بالله را دارد بی توجه به عاقبت خود سرگرم دنیا بودیم

 

مشخصات شهید

 

نام شهید : مهدی(ایرج) ایرجی

تولد : پاییز 1342

شهادت :11تیر 1365

محل شهادت : مهران

 

وصیت نامه شهید مهدی (ایرج) ایرجی

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدایا شروع می کنم بنام تو و با فکر اینکه عاقبت همه به سوی توست ، به وصیت نامه خود مبادرت می کنم ولی افسوس که با غفلت زندگی کردیم با وجود اینکه بانگ پر طنین فطرت در وجودمان ندای آمنوا بالله را دارد بی توجه به عاقبت خود سرگرم دنیا بودیم . چقدر از دهان واعظ بالای منبر شنیدیم که گفتند آقا دنیا بازیچه است بازی نخورید فکر مرگ باشید فکر برزخ و قیامت باشید اما بدون اینکه تغییر جهتی در زندگیمان بدهیم آن حرف ها را فراموش کردیم .

 

مولای من با حرف هایی که حاکی از پشیمانیم است به امید اینکه رحمت تو بسیار است قدم در راهی گذاشتم که طبق فرموده خودت در قرآن و قول ائمه معصوم در کتاب هایمان ، راهی است که تو دوست داری ،پس ما را اها نکن و مورد توجه و عنایت خودت قرار بده . خدایا ممنونم که در دنیا این بنده عاصی را رسوا نکردی از تو میخواهم که در آخرت هم رسوایم نکنی . ولی ای آفریدگار من با این بار سنگین گناه هیچ راهی به جایی ندارم مگر دری که تو به رویم باز کنی و نجاتم دهی.

 

ای مادرم !

 

ای کسیکه برایم خیلی زحمت کشیدی در کوچک ترین ناراحتیم ناراحت شدی و در ایجاد وسایل شادیم کوشا بودی نمی دانم با چه زبانی تشکر کنم نه این چند خط و نه هیچ چیز دیگری نمی تواند جوابگوی آن همه زحمت باشد . اما مادر عزیزم مسئولیت بزرگی بر دوش داری مسئولیت حفظ و نگهداری از آنچه که من برایش کشته شدم . تو را به صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله) و به زینب کبری(سلام الله) قسم که همچنان با پشتیبانی از امام خمینی و رعایت شرایع دین مدافع خوبی برای جمهوری اسلامی باشی و اگر قرار شد اجری برای اینگونه مردن بدهند مطمئن باش که تو و پدرم نیز در آن شریک هستید.

 

پدر جان !

 

می خواهم مانند کوهی استوار در مقابل مشکلات بایستی و تا آنجاییکه شما را می شناسم میدانم با توجه به اعتقادات راسختان به قیامت و مرگ، از کشته شدن من در میدان جهاد حتما دلشاد میشوید. من پسر لایقی برای شما نبودم و نتوانستم خود را آن چنان که فکر عمیق و قلب دلسوز شما برایم آرزو میکرد بسازم و به این وسیله همیشه قلی شما را میازردم ، باید مرا ببخشی. بدان که تو و همه پدران شهدا همدرد رسول الله هستید و این افتخار بزرگی است.

 

میگویند وقتی زکریای پیغمبر قضیه شهادت امام حسین را از جبرئیل شنید از خدا خواست که پسری به او عنایت کند و در راه خدا کشته شود تا با برگزیده ترین انسان یعنی پیامبر خاتم همدرد شود . شما نیز از این وضع و موقعیت خود ناراحت نباشید شما برای حسن رسول اکرم گریه کنید.مطمئنا ام هم برای همدردی شما در سوگ عزیزاننتان شرکت میکند و از خدا همیشه پیروزی اسلام و مسلمین بر کفار و منافقین را طلب کنید و از خدا تعجیل در فرج حجتش را طلب کنید.

 

و اما تو ای همسرم!

 

مرا ببخش که شوهر خوبی برای تو نبودم ولی راهی را رفتم که به آن اعتقاد داشتم و باید میرفتم . از طرف من از خانواده ات معذرت بخواه انشالله خداوند ما را بیامرزد و شما را نیز به راه خدا و پیغمبر و ائمه مستدام بدارد. از آنجائیکه شما جوان هستید و هر جوانی میل به ازدواج دارد باید ازدواج کنید منتهی اگر امکان دارد تا زمانیکه باید به فرزندم شیر دهی ازدواج نکن و با کسب اجازه از پدرم و مادرم . میخواهم این مدت در منزل پدرم باشی . اگر این مطلب برایتان ممکن نیست فرزندم را به پدر و مادرم بسپارید .

 

باز تکرار میکنم بنده از شما به عنوان همسر راضی هستم شما هم مرا حلال کنید.

 

اما تو ای فرزندم !

 

بدان که خیلی دوستت دارم . از دست من هم ناراحت نباش یک وقت فکر نکنی که در این دوست داشتنم دروغ میگویم . اگر میبینی که از تو جدا شده ام به خاطر این است که خداوند دستور این جدایی را داده و بدان که سرانجام کار همه آدم ها جدائی است. اما اگر به اختیار جدا شدم دوست داشتم سعادتمند شوم و راه صالحان را بپیمایم . تو هم سعی کن آدم مومن به خدا و پیغمبر و ائمه باشی . اگر در آن دنیا به من اجازه دهند سعی میکنم به کارهایت نظر داشته باشم. سعی کن گناه نکنی و اعمال صالح انجام دهی و باعث ناراحتی من نشوی بلکه افتخار من باشی انشالله که خداوند تو و همه بچه یتیم ها را به راه رراست هدایت کند.

 

شما ای خواهران عزیزم که همیشه باعث ناراحتی و اذیتتان بودم و خلاصه هیچ خیری برایتان نداشتم، عذر می خواهم. خواهرانم مرا دعا کنید انشالله که معلمان خوبی برای فرزندانتان باشید . معلمانی که با درس گرفتن از فاطمه زهرا و زینب (س) آنها را به راه دین و قرآن راهنمایی کنید.

 

و تو ای برادر عزیزم !

 

تو هم سعی کن با دوری از خواسته های نفسانی از چنگال دیوصفتانی که همیشه در کمین انسان های بی توجه نشسته اند در امان باشی و انشالله از یاران با ایمان امام خمینی و در نهایت امام زمان باشی.

 

 

 

برای دوستان هم رزمم هم آرزوی شهادت در رکاب حجت بن الحسن العسگری را دارم. امید وارم اگر آن دنیا ما را با روی سیاه مللاقات کردند ،\از ما دوری نکنند، بلکه از خداونود بخواهند که ما را نیز نجات دهد.

 

به امید اینکه در صحرای محشر یکدیگر را با چهره های سپید و الهی ملاقات کنیم.

 

دوشنبه 20اسفند 1363

 

مهدی ایرجی

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید محمد علی انوری

 

اي پدر و مادر گرامي بايد به شما بگويم كه كشته شدن من و هزاران جوان مسلمان ديگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانيت خدا و رسالت محمد بن عبدالله (ص) مي باشد و بدانيد كه اين كشته شدنها يك نوع باختن نيست بلكه يك فوز عظيم است كه خدا هر كدام از بندگانش را كه شايسته اين فوز عظيم بداند او را به اين نعمت بزرگ مفتخر ميسازد بنابر اين بديهي است كه در همچنين كشته شدني هيچگونه حزن و اندوهي و سوز و آهي را نيست و بايد سعي كنيد كه از شهادت من براي اسلام بهره برداري كنيد زيرا كه شهادت آرزوي قلوب عارفان و شهادت آرزوي مشتاقان و عاشقان به الله است .

 

13-شهيد محمد علي انوري (1084754)

 

بسم رب الشهداء و الصديقين

 

« ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا و في سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله

 

و الله غفور رحيم .

 

همانا آنان كه ايمان آوردند و آنان كه هجرت كردند و جهاد كردند در راه خدا اميد

 

دارند رحمت خدا را و خداست آمرزنده و مهربان»

 

با درود بر صاحب عصر و امام زمان عجل الله تعالي و فرجه و با دورد بر نائب بر حقش امام خميني و با دورد بر شهيدان هميشه زنده اسلام . اكنون كه دارم چند كلامي وصيت مي نويسم هنوز چند روزي بيش از ماه خون و شهادت نگذشته است . محرم ماهي است كه حسين (ع) و يارانش چنان مظلومانه به شهادت رسيدند كه جهان اسلام براي اينها مي گريد . محرم ماهي است كه انسان عشق شهادت را درخود به مانند حسين (ع) در روز عاشورا قوي مي بيند و هميشه بدرگاه خدا طلب آمرزش مي كند . پدر و مادر عزيزم اكنون كه اين كلام را مي نويسم چندي بيش به حمله نمانده است اگر به درگاه خداوند قبول شدم و خون ناپاكم قابليت ريختن در راه اسلام را پيدا كرد و لياقت داشتم كه به شهيدان بپيوندم آن شهيداني كه همه آنها مردان زاهد و پاكي بودند مبادا گريه و زاري كنيد كه اين كار شما باعث مي شود دل دشمنان را شاد كنيد شما بايد صبر پيشه كنيدكه خداوند فرمود: يا ايها الذين امنوا استعينو بالصبر والصلاة انّ الله مع الصابرين . اي پدر و مادر گرامي بايد به شما بگويم كه كشته شدن من و هزاران جوان مسلمان ديگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانيت خدا و رسالت محمد بن عبدالله (ص) مي باشد و بدانيد كه اين كشته شدنها يك نوع باختن نيست بلكه يك فوز عظيم است كه خدا هر كدام از بندگانش را كه شايسته اين فوز عظيم بداند او را به اين نعمت بزرگ مفتخر ميسازد بنابر اين بديهي است كه در همچنين كشته شدني هيچگونه حزن و اندوهي و سوز و آهي را نيست و بايد سعي كنيد كه از شهادت من براي اسلام بهره برداري كنيد زيرا كه شهادت آرزوي قلوب عارفان و شهادت آرزوي مشتاقان و عاشقان به الله است . اكنون چند توصيه اي به برادران دانش آموز دارم اي برادران عزيز شما چشم و چراغ آينده ملت هستيد بايد سنگرهاي مدرسه خود را حفظ كنيد كه دشمن مثل گذشته نتواند در صفوف شما رخنه كند . و شما را از علم و دانش دور كند و شما بايد چنان به درس خواندن عشق بورزيد كه به اسلام عشق مي ورزيد . و شما اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا محضرخدا نمي توانيد جواب زينب (س) را بدهيد كه تحمل 72 شهيد را نمود و شما بايد صبر و مقاومت را از او بياموزيد . در آخر چند تذكري به جوانان كشور اين اميدان آينده ملت دارم جوانان همه مسئوليد در برابر ملتهاي تحت ستم بكوشيد و آنها را از يوغ استكبار آزاد كنيد . اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريدكه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد و مبادا در غفلت بميريد كه علي (ع) در محراب عبادت شهيد شد و

 

مبادا در حال بي تفاوتي بميريد كه علي اكبر حسين ( ع) در راه حسين ( ع) و با هدف شهيد شد . و شما نكند كه از ياري رهبر بزرگ انقلاب اين پير ميدان نبرد و اين نائب بر حق امام زمان (عج) كوتاهي كنيد شما بايد به يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح را در دست گيريد و براي نجات اسلام بر عليه كفار بجنگيد و آنان را از صحنه روزگار بر اندازد و جبهه و جنگ را ترك نكنيد كه خداوند به شما امر مي كند: كتب عليكم والقتال و هو كره لكم وعسي ان تكرهو شياً وهو خيراً لكم وعسي ان تحبوا شياً وهو شراً لكم و الله يعلم و انتم لايعلمون . در آخر از شما والدين عزيزم مي خواهم كه اگر نتوانستم زحماتي كه براي من كشيده ايد جبران كنم مرا ببخشيد تا خداوند مرا مورد عفو قرار دهد و اميدوارم كه از من راضي باشيد و از كليه دوستان و اهل شهر و محله هم مي خواهم كه از من راضي باشند . ضمناً جنازه ام را در گلزار شهداء در كنار قبر شهيدان بخاكم سپاريد . به اميد پيروزي هر چه سريعتر اسلام بر كفر .

 

 انا لله و انا اليه راجعون .

 

والسلام

 

محمد علي انوري 3/8/1361

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید عباسعلی ایمانی

 

آري شهادت پايانگر مرگ و مردگيهاست ما با خون خود به اين مردگيها پايان خواهيم داد . با قطرات خون خود برتارك تاريخ حماسه جهاد و يگانگي اسلام و تشييع راستين را رقم ميزنيم .

 

 

12 - شهيدعباسعلي ايماني (1090514)

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

« ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عندربهم يرزقون .

 

گمان مبريدكسانيكه در راه خدا كشته شده اند مردگانند بلكه آنها زنده و

 

 نزد پروردگارشان رزق و روزي مي يابند » .

 

 

بسمه تعالي

 

انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به رهبري امام امت خميني بت شكن به پيروزي حق بر باطل منجر شد ملت شهيد پرور ايران با دادن بيش از 60 هزار شهيد و هزاران مجروح و معلول توانست انقلاب را تا اين مرحله برساند اينك كه كشور ايران ميرود كه به ثبات كامل رسيد و توانست حق مستضعفان جهان را از مستكبران بگيرد ابرقدرتهاي جهان دست به توطئه شدند و يك روز جريان طبس را پيش كشيدند و روز ديگر با عمال سر سپرده خود طرح توطئه ريختند و يك روز ايران را مورد محاصره اقتصادي قرار دادند ولي با خواري متوجه شدند كه ملت ايران در برابر محاصره اقتصادي فرزند رمضان است و در برابر حمله نظامي فرزند محرم است . لذا اينك رژيم مزدور عراق كه يكي از برادران آمريكا در منطقه است به دستور آمريكا شيطان بزرگ دست به حمله نظامي زده است اما اينها كور خوانده اند كه ملتي را كه شهادت را سعادت ميداند اين توطئه و دخالت نظامي را نيز سركوي خواهد نمود تا ديگر خيال تجاوز به كشوري در سرشان راه ندهند آري ما با خون خود رسالت شهادت و نقش موثر آن را در تكامل نهضت انبياء و تشييع تجسم داده و به دنيا ثابت مي كنيم كه ملتي بپا خواسته و انقلابي و صادق و مومن خواهد توانست برهمه ارتشهاي مجهز جهان پيروز گردد . آري شهادت پايانگر مرگ و مردگيهاست ما با خون خود به اين مردگيها پايان خواهيم داد . با قطرات خون خود برتارك تاريخ حماسه جهاد و يگانگي اسلام و تشييع راستين را رقم ميزنيم . اما اي پدرم درود من به تو كه چونان ابراهيم فرزند خويش را به فرمان خداي بزرگ به قربانگاه فرستادي پدرم بدان و آگاه باش كه اسماعيلت هرگز از فرمان باريتعالي سرپيچي نمي كند و مرگ در راه خدا را سعادت مي داند . مادرم سلام من بر تو باد كه بالاخره بر احساس مادرانت پيروز شدي و فرزندت را روانه ميدان نبرد كفار و مسلمين كردي و گفتي كه تو را در راه خدا هديه انقلاب اسلامي ميكنم و من به وجود تو كه گذاشتي فرزندت در راه خدا كشته شود افتخار ميكنم كه مادري از سلاله فاطمه زهرا (س) هستي . خواهرم تو نيز زينب زمان باش و از هر آنچه تو را از راه مستقيم دور مي كند بپرهيز تو نيزحجابت را حفظ كن كه استعمار پليد از رنگ سياهي چادر تو ميترسد مبادا لحظه اي غافل شوي و همواره در راه خدا مبارزه كن . اما اي برادرانم راه خدا بهترين و برترين راههاست پوينده وكوشنده در اين راه باشيد . اگر توفيق خداوندي نصيبم شد و به آرزويم رسيدم

 

مبادا شما جاي من را در جبهه خالي بگذاريد . مرگ بر امپرياليسم شرق و غرب . درود بر خميني بت شكن رهبر شكست ناپذير مستضعفين جهان .

 

انا لله و انا اليه راجعون

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

 عباسعلي ايماني

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهيد سيد علی اخوی ميراب باشی

 

هر چه در شهر سينه براي حسين زده ايم ، هرچه با سينه هاي چاك اداي عزادار حسين را در آورده ايم ديگر بس است خود حسين اينجاست نه شهر، امام زمان اينجا است فاطمه زهرا «س» اينجاست . كجائيد سادات ، اي كساني كه خود را از آل رسول و ائمه اطهار مي دانيد جدتان پيمبر ، علي ،حسين ، حسن ، مادرتان زهرا همه اينجا هستند پس شما در شهر چه مي كنيد رها كنيد اين محيط كثيف و نكبت زا را .

شهيد سيد علی اخوی ميراب باشی (1029694)

 

بسم رب ا لشهداء و ا لصديقين

 

در حاليكه مي دانم امشب يا فردا شب حمله ور بر دشمن بعثي خواهيم شد در اين لحظات پاياني اين چند كلمه را بعنوان وصيت نامه به يادگار مي گذارم :

 

مادرجان شما را به صبر،برادرانم شمارا به ادامه راه،خواهرانم شما را به رساندن پيام خونم به گوش همه عالم دعوت مي كنم . اقوام ،آشنايان ، دوستان ، همكلاسان ، نمي خواهم برايم بگوييد ، نمي خواهم حتي يك آه هم برايم بكشيد بگذاريد جنازه ام بر روي خاك بماند اما هيهات از اينكه اسلحه ام را بر نداريد واي برشما ، رحمت خدا دور باد از شما اگر رهبرم ، امام عزيزتر از جانم را تنها گذاريد .

 

همشهريانم اين چند سالي كه بين شما بودم جز خير و خوبي از شما نديدم و شما جز بدي از من نديديد اما من در اين آخرين روزها و شايد ساعات زندگيم از دور دستتان را مي بوسم ملتمسانه از شما تقاضا دارم جبهه ها ، جبهه ها، جبهه ها را پر نگهداريد . صدام رفتني است با يك خيزش ما و شما كارش تمام است .

 

همشهريان عزيز :

 

هر چه در شهر سينه براي حسين زده ايم ، هرچه با سينه هاي چاك اداي عزادار حسين را در آورده ايم ديگر بس است خود حسين اينجاست نه شهر، امام زمان اينجا است فاطمه زهرا «س» اينجاست . كجائيد سادات ، اي كساني كه خود را از آل رسول و ائمه اطهار مي دانيد جدتان پيمبر ، علي ،حسين ، حسن ، مادرتان زهرا همه اينجا هستند پس شما در شهر چه مي كنيد رها كنيد اين محيط كثيف و نكبت زا را . اي جواناني كه بعنوان عزادار حسين سينه ها را چاك كرده مشت بر سينه مي زنيد زنجير بر شانه مي زنيد چرا مشت به دهان قاتل حسين نمي زنيد چرا سر نيزه بر سينه دشمن حسين و آل حسين نمي زنيد خود را گول نزنيد .

 

همكلاسان جز چند ماهي بيشتر با شما نبودم شايد هيچ يك از شما حتي قيافه مرا هم بياد نداشته باشيد ولي برادران و خواهران همكلاسي ، نه من و نه هيچ بسيجي ديگري از دنيا و زندگي در آن سير نشده است دنيا زيباست آيتي از آيات خداست . محل نزول وحي است جائي است جائي است كه پيامبران و ائمه اطهار در آن زندگي مي كردند اما همه اينها بمنزله گذرگاهي است پلي است متر با جائي ديگر است منزل ما آنجاست آنچه اينجا كاشتيد در آنجا درو مي كنيد پس مبادا با توجيهات كوركورانه خود را گول بزنيد باميد آن ننشينيد كه چند سال ديگر از طريق كار پزشكي به اسلام و ايران خدمت خواهيم كرد و

 

بعد هم آنرا از ياد ببريد نه برادران بلند شويد اينك ناموس و جان هر ايراني مسلمان در خطر است دنيا به ما حمله ور شده سر در لاك خود فرو نكينم اگر هم درس را ادامه مي دهيد سعي شما بر اين باشد كه در اولين لحظات كه مي توانيد به بدن مجروح يك رزمنده مرهمي بگذاريد به جبهه بيائيد و اين سخن امام در گوشتان باشد كه :« امروز جنگ در رأس همه امور است » . والسلام

 

برادرانم :

 

لطفاً 200 يا 300 تومان پول به بسيج تفت بدهيد از بابت يك خرده چيزهائي كه خاطرم نيست چه بودند ولي گرفتم و پس ندادم . يك ماه يا بيشتر و يا كمتر هم برايم نماز بخوانيد ، كتابهايم را نگهداريد تا بعداً از آنها استفاده كنند و يا خودتان استفاده كنيد اما كلاً كتابهايم را در راهي كه خود صلاح مي دانيد بكار گيريد . پول اجاره خانه را فقط دو ماه آن را پرداخته ام .

والسلام - سيد علی اخوی ميراب باشی

 

 

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید علی استقامت

 

 گرچه من كوچكتر از آنم كه وصي و ناصح اين ملت باشم . هان اي مردم دلير و شهيد پرور ايران : با شركت در نماز جمعه و جماعات و جلسات دعا عظمت و بزرگي اسلام را به مخالفين و منافقين نشان دهيد و نگذاريد خون شهيدان پايمال گردد .

5-شهيد علي استقامت (1036850 )

 

بسم رب الشهداء و الصديقين

 

« من المؤمنين رجال صدوقو ماعاهدوالله عليه و منهم من قضي

 

نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلو تبديلا.انا لله وانا اليه راجعون ».

 

بنام الله پاسدارحرمت خون شهيدان و درهم كوبنده ستمگران بادرود به پيشگاه و ساحت مقدس روحي و ارواحنا الفداء منجي تمام كائنات ومسكن قلوب غمزدگان و بيچارگان مهدي موعود (عج) و نائب شايسته و برحق او رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران خميني بت شكن و با سلام به شهيدان صدر اسلام از هابيل تا حسين (ع) و از حسين (ع) تا شهداي عزيز و مظلوم محراب و سلام آخر به خانواده هاي عزيز شهدا كه چون ابراهيم اسماعيلهايشان را به قربانگاه حق روانه ميسازند . امروز كه بر حسب وظيفه خود به جبهه آمده ام تا بتوانم قدري وظيفه و دينم را به اسلام ادا نمايم . با اينكه ميدانم تا مرز شهادت كيلومترها و فرسنگها فاصله دارم ولي باز وظيفه دارم چند كلمه اي روي كاغذ بياورم . گرچه من كوچكتر از آنم كه وصي و ناصح اين ملت باشم . هان اي مردم دلير و شهيد پرور ايران : با شركت در نماز جمعه و جماعات و جلسات دعا عظمت و بزرگي اسلام را به مخالفين و منافقين نشان دهيد و نگذاريد خون شهيدان پايمال گردد . و شما اي مردم قهرمان علي آباد با توجه به سخنان امام امت كه امر به جبهه رفتن را واجب اعلام نمودند وظيفه تك تك من و شماست كه در جبهه حضور يابيم . من از شما ميخواهم جوانان را براي رفتن به جبهه ارشاد نماييد . و پدران و مادران فرزندان خود را بيشتر به جبهه بفرستيد تا مبادا روزي خون شهيدان هدر رود و خداي ناكرده اسلام به شكست و نابودي بگرايد . و سفارش آخرم به شما خانواده گرامي است كه پس از مرگ با افتخار(شهادت)من احساس ضعفي از شما ديده نشود . همانطور كه ميدانيد الدنيا مزرعة الاخرة دنيا كشتزاري براي آخرت است . پس ناراحت نباشيد و افتخار كنيد كه تحمل رنج و زحمت فراوان چنين فرزندي تربيت نموديد و امانت خدا را به او پس داديد و ضمناً اي پدر و مادر عزيز مرا عفو كنيد و از ديگر اقوام و مردم علي آباد برايم حلاليت بطلبيد . از خداوند براي مسلمين جهان پيروزي و براي شما خانواده عزيزم صبر و استقامتی جزيل خواستارم . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .

 

والسلام علی من اتبع الهدی علی استقامت 23/7/1361

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید علیرضا استقامت

 

خدايا گرانبهاتر از جانم سرمايه ای را ندارم که در راهت بدهم و اين جان ناقابل من را در راه خود و حفظ و گسترش اسلام بپذير .

 

شهيدعليرضا استقامت (1036854)

 

 

بسم رب الشهداء و ا لصديقين

 

« و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

 

گمان نكنيد آنهايي كه در راه خدا كشته شدند مرده اند بلكه زنده اند

 

و نزد خداي خود روزي مي خورند » .

 

به نام الله پا سدار حرمت خون شهيدان و با درود سلام فراوان به امام امت و امت شهيد پرور ايران و با سلام و درود فراوان به شهيدان راه حق و حقيقت كه بسوي ديار عاشقان ابدي رهسپار ميشوند نميدانم و عاجزم كه چگونه از شما ملت بزرگ كه مكتب الهي و محمدي را احياء و يادآوری غزوات حضرت رسول الله (ص) شديد به رهبري خورشيد درخشان و نايب امام زمان (عج) تشكر هميشگي خداحافظي آخر را بكنم اي امت سرفراز رسول اكرم (ص) بنده رو سياه خدا و روسياه تر از آن است كه براي اين چنين امت به رهبري بت شكن تاريخ سفارشي سخن بگويم ولي چند سخن با شما دارم كه بدانها گوش فرا بدهيد .اتحاد خودتان را به رهبري ولايت فقيه تا ظهور مهدي مولا (عج) حفظ كنيد كه بر اين كافران زمان يورش بريد اي انسانها ريشه هاي ظلم و جور را بر كنيد و زمينه ظهور را به پا داريد بدانيد تا دنيا باقي است ما سرسازش با كفر نداريم و با كفر سر جنگ داريم و در درياي خون آن قدر به شنا مشغول خواهيم شد تا با ولايت فقيه به ساحل نجات برسيم و سردمداران كفر شيطان بزرگ و نوكرانشان بدانندكه ما سوره كافرون خوانده ايم آنچه كه آنها مي پرستند يك لحظه حتي براي لحظه اي ما نخواهيم پرستيد آنها بدانند اي كفار بدانيد اي ظالمان اي جنايتكاران اي ستمگران تاريخ آنچه را ما مي پرستيم الله واحدكه شما نخواهيد پرستيد بين ما و شما تسليم و سازش معني ندارد دين و راه شما براي شما و راه و دين ما براي ما پس اي امت بزرگ راه ما دراز است مهيا براي رفتن اين راه طولانی شديد عشق ورزيدن بخدا تن آسايی نمی خواهد بهشت را مفت و مجانی نمی دهند بهشت را به بهانه نمی دهند بلکه به بها می دهند . مبادا روزی دشمنان اسلام بر ما بشورانند و ما متفرق باشيم و در مقابل دشمن سست و ضعيف نشويد و دراين راه صبر و استقامت ورزيد چرا که خداوند ميگويد : ان الله مع الصابرين . همانا خداوند با صابران است .

 

مادر من زغم من به خدا گريه مکن چون شنيدی خبر مرگ مرا گريه مکن

 

آنکه در راه خدا کشته شود زنده بود زين سعادت که شود قسمت ما گريه مکن

 

سلام بر خانواده محترم و عزيزم و تمامی فاميلها و همشهريانم اميدوارم که بعد از شهادتم خانواده عزيزم به خصوص پدر و مادر مهربانم که از جان بيشتر دوستشان دارم هيچ ناراحتی نداشته باشند . پدر

 

و مادر عزيزم حالا که مرگ حتمی است بگذاريد مرگی را انتخاب کنم که سعادت دنيا و آخرت در آن نهفته باشد و خدايا تو شاهدی که فقط برای رضای تو گام بر ميدارم . پدر عزيزم کمرت را استوار نگهدار تا چشم منافقان کور بشود و به نزد ديگر پدران شهيد برو اميدوارم که خداوند به شما صبر دهد . مادرجان گريه مکن و همچون زينب وار در مقابل يزيديان يعنی ضد انقلابيان ايستادگی کن و از ديگر مادران شهيد پند و اندرز بگير . مادرم مگر شهادت در راه خدا سعادت نيست پس اگر من به اين سعادت ابدي دست يافتم افتخار کن که پسرت را در راه خدا فدا کردي . اي براداران عزيزم در همه کارهايتان خدا را در نظر بگيريد و با خلوص نيت و وحدت،پشتيبان اسلام و قرآن باشيد . و مبادا بگذاريد که اسلحه من بر زمين بيفتد و انشاءالله شما راه من و راه تمامی شهيدان اسلام را ادامه خواهيد پيمود و هيچ موقع نگران و ترس و وحشت را در خود راه ندهيد . خدايا گرانبهاتر از جانم سرمايه ای را ندارم که در راهت بدهم و اين جان ناقابل من را در راه خود و حفظ و گسترش اسلام بپذير . و در پايان ای پدر عزيز من از مال دنيا چيزی غير از يک ساعت و کمی پول چيزی ديگر ندارم و اين هم ای پدر مهربانم اگر من شهيد شدم اين را در راه اسلام و کمک به جبهه بدهيد و کمي نماز و روزه هم برايم بگيريد و من ديگر هيچ امری ندارم به جز اينکه شما در دعاها و نماز جمعه ها شرکت کنيد که همه می جنگيم همه اينها به خاطر اسلام و دين و ايمان مي باشد و درپايان دعای هميشگی را فراموش نکنيد . خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار.

 

والسلام

 

عليرضا استقامت 6/1/1367

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

شنبه 5 اسفند 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها