0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید علی خاورزاده

 

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد.

امام حسین (ع)

 

 

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد.

امام حسین (ع)

 

......... چون لازم دیدم وصیتنامه ای بنویسم لذا این چند سطر را به همین عنوان می نویسم . اکنون که با یاد خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام بلکه به منظور دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم فرماید به آن سو و آن راهی که خود صلاح می داند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش از قبل برایم روشن و با ایمان کامل پیکار می کنم چون اگر در این میدان کشته شدم به مقامی والا دست یافته و در راه امام حسین (ع) رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفر است خواهم بود .

خداوندا تو آگاهی که تلاش و پیکار ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بی ارج دنیا را به دست آوریم بلکه به آن جهت است که نشانه و پرچمهای دین تو را برافرازیم و در شهرهای تو شایستگی را ارمغان آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند.

ای کسانیکه پس از گذشت اینهمه سال و ریختن خون بهترین فرزندان این آب و خاک هنوز هم به خود نیامده اید قدری تفکر کنید وصیتنامه شهدا را مطالعه کنید شاید دماءالشهدا شما را متحول سازد و متوجه شوید که در چنین برهه ای از زمان و با وجود تحولاتی که در کشور ما رخ داد پیروی نکردن از ولایت فقیه چیزی جز ننگ و ذلت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.

برادران عزیز سعی کنید شعار اسلامی را حفظ کنید و در نماز جمعه ها شرکت کنید و حتی المقدور نگذارید خون شهدا پایمال شود چرا که انقلاب اسلامی و پیروزیهایی که برای ما حاصل شده و می شود همه حاصل خون همین شهدای گرانقدر است در زندگیم خدمت چشمگیری برای اسلام انجام نداده ام. شاید با شهادتم خدمتی به اسلام و انقلاب کرده باشم درود بر خطی که از چشمه جوشان اسلام سرچشمه بگیرد.

خط امام، خطی که مبارزه با هر چه شرک را در انحصار خود دارد و خطی که به اثبات رسانید تنها امید مستضعفین جهان و حرکتهای اسلامی است و تنها این خط است که می تواند قدس این نخستین قبله گاه مسلمین را نجات دهد. مادرم، از شما معذرت می خواهم که نتوانسته ام فرزند شایسته ای برای شما باشم و امیدوارم که به بزرگواری خود مرا ببخشید و حلال کنید که این امانتی است که به خدا پس داده اید و خدا با صابران است. برادران و خواهران عزیزم این را بدانید که با شهادت عضوی از اعضا یک خانواده مسئولیت آن خانواده در قبال انقلاب سنگین تر خواهد شد و با روحیه بالایی که در شما سراغ دارم از شما می خواهم که همیشه در خط اسلام و ولایت فقیه باشید.

تمام دوستان و آشنایان و آنهایی که مرا می شناسند طلب حلالیت دارم و همه را به خدا می سپارم.

خداوندا آخرین کلام ما در این عالم و اولین کلام ما در روز قیامت نام حسین قرار بده خدایا ما را از حسین غافل مگردان ما راحسینی زنده بدار، ما را حسینی بمیران

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:51 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید حمیدرضا خواجه‌

 

وصیت نامه

 شهید حسین حیدری در سال 1344 در روستای رهن در خانواده مستضعفی چشم به جهان گشود وضعیت اخلاقی وی از همان....

وصیت نامه

 

شهید حسین حیدری در سال 1344 در روستای رهن در خانواده مستضعفی چشم به جهان گشود وضعیت اخلاقی وی از همان سنین كودكی قابل تحسین بود به طورری كه هر گز كسی را از خودش رنجور نمی ساخت تا اینكه به سن 7 سالگی رسید وبه مدرسه رفت ودوران دبستان را پشت سر گذاشت ودوران راهنمائی ر ا آغاز كرد وطولی نكشید كه درخت پرشور انقلاب اسلامی شاخ وبرگهای پنهان شده خود را نمایان ساخت در تظاهرات ودیگر جلسه هایی كه توسط مردم بر پا می شد

 

شركت داشتیم وشعارهای انقلابی را تكرار می كردیم وبا گذشت دوران راهنمائی دوران دبیرستان شروع شد و آغاز جنگ نیز بود ویكی از همكلاسیهایم به شهادت رسیده وشهید حسن حیدری خود در كلاس بود و فكرش ادامه را ه دوستش بود تا اینكه ما چند نفری برای اعزام به جبهه ثبت نام كردیم وعازم شدیم ونوبت به حسن كه رسید به او گفتند جای نداریم سری بعدی ولی او خود را به هرطریق بود به جبهه رساند وباشروع حمله والفجر آزمایش الهی خودش را در روزهای آخرمأموریت كه پدرش ومادرش چشم انتظار ش هدفش را داشتند وهدفش راساخت وقطره ای از خون رنگینش را به پای درخت انقلاب اسلامی كه بهای خون هزاران شهید است ریخت.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:52 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید اصغر خوش گفتارماهر

 

وصیت نامه

وصیتنامه شهید اصغر خوشگفتار هنر جوی سال دوم برق هنرستان شهید بهشتی

وصیت نامه

 

وصیتنامه شهید اصغر خوشگفتار هنر جوی سال دوم برق هنرستان شهید بهشتی

 

1- اگر یك وقت من توفیق شهادت را پیدا كردم من را در خواجه ربیع دفن كنید .

 

2- هر چه از من دیده اید پشت سر بگذراید بجز خوبیها

 

3- من در راه خدا قدم برداشته ام امیدوارم كه خداوند قدمهای من را در راه فی سبیل الله قبول نماید و توفیق به دیگران هم بدهد

 

4- من از ملت می خواهم كه این انقلاب را فراموش نكنید واین قلب لین امام امت را بیشتر آزار ندهند

 

 5- من چیزی از خودم ندارم هر چه فكر می كنید از من مانده بعهده پدرم بگذارید هر كار خواست بنماید .

 

وصیت نامه

 

لطفا تا جسد اینجانب راندیده اید این وصیت نامه را باز نكنید .

 

متشكرم .

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:52 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید احمد خلیلی فرد

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سپاس از خداوند كریم و با سلام بر انبیاء و اوصیاء و ائمه اطهار(ع) و بر حضرت مهدی، بزرگ رهبر بشریت، دادگستر جهان و نایب برحق آن امام بزرگوار و با سلام بر شهیدان تاریخ از صدراسلام تا به كنون، به ویژه شهدای مظلوم و گمنام خطه‌ی خونین كردستان و بالاخره سرداران شهید سپاه توحید كه با ضد انقلاب و منافقین تا آخرین نفس خود جنگیدند و منطقه را از لوث وجود ناپاكان پاك نمودند .

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سپاس از خداوند كریم و با سلام بر انبیاء و اوصیاء و ائمه اطهار(ع) و بر حضرت مهدی، بزرگ رهبر بشریت، دادگستر جهان و نایب برحق آن امام بزرگوار و با سلام بر شهیدان تاریخ از صدراسلام تا به كنون، به ویژه شهدای مظلوم و گمنام خطه‌ی خونین كردستان و بالاخره سرداران شهید سپاه توحید كه با ضد انقلاب و منافقین تا آخرین نفس خود جنگیدند و منطقه را از لوث وجود ناپاكان پاك نمودند .

باسلام بر رزمندگان ، رزمندگانی كه بر ندای حسین زمان پاسخ مثبت دادند و عاشقانه به جبهه‌های نور بر علیه ظلمت شتافتند تا قانون الهی در سراسر گیتی حاكم گردد و با سلام بر روحانیت متعهد پیرو خط امام و پاسداران خون شهدا و امت شهیدپرور .

 

پدر و مادرم سلام علیكم :

مرا ببخشید از اینكه نتوانستم زحماتی را كه برای من كشیده‌اید جبران نمایم. نگران من نباشید. پدر و مادرم و همسر فاطمه گونه‌ام، انشاءالله خداوند به شما صبر عنایت بفرماید گرچه برای شما عمل كردنش مشكل است , امیدوارم برای خدا تحمل نمائید. من راضی بودم به رضای خداوند كریم، من منتظر چنین روزی بودم، من خدا را شكر می‌كنم از اینكه لیاقت و توفیق پیدا كردم در راه اسلام به فرمان امام عزیز قدم گذارم، امید است این قدمهای ناقابل من مورد قبول باریتعالی واقع گردد . گریه كه می‌كنید مبادا كه به خاطر از بین رفتن من باشد من امانتی بیش نبودم پیش شما،خدا می فرماید :

انالله و انا الیه راجعون

خداوند به ما توفیق دهد كه صالح از دنیا برویم و عاقبت امور همه ما را ختم به خیر بگرداند. گریه كه می‌كنید به یاد امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) و مصیبتهایی كه آنها به خاطر اسلام متحمل شده‌اند ,باشد. در ضمن هر وقت دعا كردید و اشكهایتان جاری شد و قلبتان شكست برای آمرزش گناهانم از خدا طلب بخشش نمائید. امید است خداوند از سر تقصیراتم در گذرد .

 

برادرانم :

مبادا دست از اسلام و امام بكشید، دنباله رو راه شهدا باشید. در این موقعیت حساس از اسلام حمایت نمائید و در راه مقدس اسلام ثابت قدم باشید. بیشتر به یاد خدا باشید و به فكر آخرت خودتان باشید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا كنید. مبادا پدر و مادرم از شما رنجیده شوند، سعی كنید نسبت به پدر و مادر رئوف و مهربان باشید . خواهرانم :

شما نیز زینب گونه باشید و پیام خون شهدا را به جهانیان برسانید. از شما می‌خواهم كه برایم نگران نباشید و افتخار كنید كه برادرتان قدم در راه مقدس «صراط المستقیم » راهی كه انبیاء طی نموده‌اند, گذاشت. توكل به خدا داشته باشید .خداوند به شما هم صبر عنایت فرماید. برایم دعا كنید

 

خطاب به برادران و خواهران :

مرگ راهی است كه باید پیمود و سفری است كه باید رفت، حال چه بهتر این رفتن در راه خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی باشد.مگرنه این است که امام خمینی می فرماید: شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاءالله پیوستن ,بزرگترین آرزوی ماست. همانا اولیاء‌الله هم این آرزو را می‌كردند .

 

سپاس خداوند متعال را كه خدمت در راه خودش را به ملت شریف ما عطا نمود و سپاس خداوندی را كه نعمت بزرگ امام را به ما ملت خداجوی عطا فرمود. آری این امام بود كه به ما شخصیت انسانی داد و ما را بیدار ساخت. قدر امام را بدانید و حداكثر استفاده را از این بزرگوار بكنید و از یاران باوفای امام حمایت كنید .

با منافقین كوردل كه می‌خواهند خط امام را خدشه‌دار كنند مبارزه كنید، آنها را بهتر بشناسید، به فرمایشات امام بزرگوار گوش دهید و به گفته‌های ایشان عمل نمائید .

هر زمانی كه از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد وظیفه ما بیشتر و سنگین تر می شود. انشاء‌الله دینی كه به شهدا و اسلام دارم بهتر ادا نمائیم و از خداوند متعال در این راه پرفیض الهی بخواهیم ما را یاری نماید. برای شادی روح شهدا دعا را فراموش نكنید. در نماز جماعات و نماز عبادی سیاسی جمعه هرچه فعال‌تر شركت كنید و مشتی باشید بر دهان یاوه‌گویان .با حضور در جبهه‌های نور علیه ظلمت اسلام را یاری نمائید و رزمندگان اسلام را پشتیبانی نمائید .

روحانیون كه از خط ولایت فقیه هستندرا از خود بدانید، انشاءالله خدا جنگ میان اسلام و كفر را به نفع اسلام خاتمه دهد و شر دشمنان را از سر مسلمین جهان قطع نمایید .

وصیتم را با چند دعا خاتمه می‌دهم :

خدایا امام بزرگوار را تا انقلاب مهدی(عج) برای مسلمین جهان نگه دار .

خدایا قلوب سیاه ما را به نور ایمان منور و روشن بگردان و ما را به وظایف خود آشنا ساز .

خدایا یاران امام بزرگوار را در پناه خودت حفظ نما .

خدایا به خانواده‌های شهدا صبر جزیل عنایت فرما .

خدا حافظ همه ی شما احمد خلیلی فر

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:52 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید محمود خط‌یبی بایگی‌

 

وصیت نامه

بسم الله الرحمان الرحیم

انفرو اخفافا وثقالا وجاهدو ا با موالكم وانفسكم فی ستیا الله

وصیت نامه

 

بسم الله الرحمان الرحیم

 

انفرو اخفافا وثقالا وجاهدو ا با موالكم وانفسكم فی ستیا الله

 

با همه تجهیزات وساز وترگ بسیج شوید ودر راه خدا با اموال وجانهای خود جهاد كنید ،

 

صحبت با مادرم :مادرم دوست دارم همچون مادران دیگر شهدا با صبر انقلابی از اینكه من شهبد شده ام خوشحال با شی ومرا یك یك قربانی از این خا نواده برای خدا بدانی وهیچگونه ناراحتی نداشته باشی كه من شهید شدم

 

صحبتی با پدرت :پدرم دو ست دارم همچون حضرت امام حسین كه در جنگ با یزید پسرش حضرت علی اصغر را در راه خدا قربانی نمود وهیچگونه ناراحتی نداشت و مبارزه كرد تا شهید شد تو نیز ناراحت نباش از اینكه خانواده ما هم شهید برای خدا ودر راه انقلاب اسلامی داده خشحال باش

 

صحبتی با برادران شما ای برادر انم كی خواهم همچون برادران دیگر شهدا صبور باشید وراهم را ادامه دهید وپشتیبان امام امت واسلام با شید وامام را یاری نمایید

 

صحبتی با خواهران :خواهرانم دوست دارم همچون زینبی كه برادرش شهید شد ورسالت خود را به خوبی انجام داد توهم انجام دهی

 

صحبتی با عاشقان شهادت :كسی كه شهادت را دوست می دارد برای او علوم فیزیك وشیمی و از این قبیل فریبی بیش نیست

 

صحبتی با ملت ایران :اسلام را یاری نماید و امام را پشتیبانی تاشید واز تمام دوستان اقوام وآشنایان وهمسایگان پدر ومادر وخواهر وبرادرانم حلالیت می طلبم

 

ضمنا حلالیت شما باعث شادی روحم می تا شد

 

قطعه شعری به دوستان وآشنایان

 

اگر بار گران بئدم رفتم اگر نا مهربان بودم رفتم

 

وصیتم :

 

چنانچه موفق شدید مرا در دور ضریح امام حسین ویا ضریح امام رضا طواف دهید ،چنانچه موفق نشدید اشكالی ندارد در هر كجا كه بودجه پدرم رسید مرا دفن كنید

 

ضمنا درخواستم اینست كه كسی در عزایم گریه نكند

 

انا لله و انا الیه راجعون

 

اسلام علیك ورحمه الله و بركاته

 

محمود خطیبی

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:53 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید محمود خادم سیدالشهدا

 

... باور كنید كه شهادت از عسل شیرین تر است اگر در بطن كلمه شهادت بروید متوجه خواهید شد كه چقدر كشته شدن در راه خدا شیرین است. برادرم احمد ... باور كنید كه شهادت از عسل شیرین تر است اگر در بطن كلمه شهادت بروید متوجه خواهید شد كه چقدر كشته شدن در راه خدا شیرین است. برادرم احمد روح من در انتظار فداكاری توست تو مانند یك مسلمان واقعی زندگیت را وقف خدمت به اسلام كن.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:53 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید پرویز خیامیان

 

درود به رهبر عزیز ،قلب ملت ایران به نام الله در هم كوبنده ظلم و ستم. به نام خدائی كه به ما شعور داد تا خوب را از بد و زشت و پلید را از زیبا تمیز داده و یكی را انتخاب كنیم درود به رهبر عزیز ،قلب ملت ایران به نام الله در هم كوبنده ظلم و ستم. به نام خدائی كه به ما شعور داد تا خوب را از بد و زشت و پلید را از زیبا تمیز داده و یكی را انتخاب كنیم. تقاضا دارم دخترم (صفورا) تا كلاس ششم ابتدایی فقط و فقط درس اسلامی خوانده و بعد قرآن یاد بگیرد و كاملاً اسلامی تربیت شود كه این بزرگترین آرزوی من است. از همسرم و خانواده ام تقاضا دارم اگر در راه شهید شدم در مرگ من گریه نكنند بلكه شادی بكنند تا روح من شاد گردد، اگر شهید شدم جنازه مرا در اصفهان دفن كنید. فرزند مرا نزد امام امت رهبر كبیر انقلاب، پدر عزیزم خمینی بت شكن ببرید تا دست بركتش را به صورت او كشیده و برای آنها دعا نمایند، والسلام ،پایدار ارتش جمهوری اسلامی ایران، پاینده ایران، و برقرار باد جمهوری اسلامی ایران.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:53 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید بهنام خرم بخت

 

"خدایا! تو را به حسین قسم می دهم كه ما را از فیض شهادت محروم نفرما، پدر و مادرم از شما می خواهم كه بعد از شهادت من برای من گریه نكنید "خدایا! تو را به حسین قسم می دهم كه ما را از فیض شهادت محروم نفرما، پدر و مادرم از شما می خواهم كه بعد از شهادت من برای من گریه نكنید، بلكه به مظلومیت آقا اباعبدالله الحسین (ع) در روز عاشورا فكر كنید دوستان و آشنایان و دانش آموزان شما را به شهدای كربلا قسم می دهم كه یك لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منكر غافل نباشید، كه اگر خون شهدای كربلا و پیام زینب (س) نبود، امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمی كرد در پایان از همه شما حلالیت می خواهم و از شما تقاضا دارم كه امام عزیز را تنها نگذارید..."

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:54 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیتنامه ی شهید حاج حسین خرازی

 

  بسم رب الصدیقین

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم:

اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.

بسم رب الصدیقین

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام :

- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم :اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد .

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست .

- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟

- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم .

- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد .

- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد .

- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها .

- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد .

- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود .

- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند .

- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم .

وصیتنامه اول :

... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید .

 

وصیت نامه دوم :

استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم . خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید .

و السلام

حسین خرازی - 1/10/1365

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:54 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

شهید علیرضا خالقی پور

 

وصیت نامه یک شهید 17 ساله

 

در بخش‌هایی از این وصیت نامه آمده است: به همرزمان محصلم بگوئید؛ که اجتماع نیاز به درس و سپس تخصص شما دارد. نکند خدای ناکرده متخصصی شوید مضر بر جامعه، که بدانید در این‌صورت هیچ‌یک از شهدا از قطرات خون‌شان نخواهند گذشت.

 خانواده خالقی‌پور 3 فرزند گرانقدر خود، شهیدان «داوود، رسول و علی‌رضا» را در دوران 8 سال دفاع مقدس تقدیم برپایی و استقرار نظام مقدس ایران اسلامی کردند.

 

«شهید علیرضا»، سومین فرزند این خانواده بود که 16 دی‌ ماه سال 50 به دنیا آمد. او محصل بود و در مدرسه نمونه رشد تحصیل می‌کرد. «علیرضا» در عملیات مرصاد، در حالی‌که تنها 17 سال داشت، پس از مجروحیت، به درجه اعلای شهادت نائل شد. بدن نازنین این شهید بزرگوار 40 روز بعد از شهادتش و پس از پذیرش قطعنامه 598 به همراه پیکر برادرش «رسول» بازگردانده شد.

 

پیکر مطهر علیرضای 17 ساله، در قطعه 27 بهشت زهرای تهران، کنار 2 برادر بزرگش، شهیدان «داوود و رسول خالقی‌پور» آرام گرفته است.

 

آنچه در ادامه می‌آید وصیت‌‌نامه دومین شهید خانواده خالقی‌پور، «شهید علیرضا» است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

" ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا"

 

این نسخه وصیتنامه حقیر «علیرضا خالقی‌پور» است. کسی که با وجود راه‌های روشن در زندگی خود باز هم در پیمودن مسیر شیطان تمایل نشان می‌داد و بارها مرتکب معصیت در محضر حق شده بود. با این وجود باز هم امید به عفو و رحمت او داشت.

 

خدایا؛ اکنون ترا شکر می‌کنم، زیرا که طعم شیرین ملاقاتت را بمن چشاندی.

 

خدایا ترا شکرگزارم، به سبب اینکه در دوران زندگیم همواره دستگیرم بودی و مرا از گام نهادن در راه‌های تاریک باز نهادی و مرا در آغاز مسیر شهادت قرار دادی. راهی که ابتدایش آموختن الفبای قرآنی و انتهایش نگریستن به وجه زیبای تو بود.

 

خدایا؛ مرا نیز در جمع دوستان و آزادگان و عاشقانت راه بده.

 

خدایا؛ بنده خود را ببخش و از من و خطاها و گناهانم در گذر، زیرا که شدیداً احساس ندامت می‌کنم و فقط امید به لطف و عنایت تو دارم.

 

بارالها؛ شاهد باش که من در درون خود نیز آرام و قرار ندارم، هرگاه معاصی خود را بیاد می‌آورم در درون خود شرمنده می‌شوم. خدایا توبه می‌کنم.

 

و اما پدر و مادر عزیز؛

 

این را می‌دانم که حق شما را بدان حال که هست بجای نیاوردم و در ایام حیاتم برای شما و برادران و خواهرانم فرزند و برادر خوبی نبودم، اما چه کنم که وسیله‌ای برای جبران خطاهایم ندارم. لذا از شما می‌خواهم که حلالم کنید. باشد که انشاءالله نزد حضرتش رو سفید رفته باشم.

 

و اما در رفتنم صبر پیشه کنید چونانکه در رفتن برادرم همچون کوه استقامت ورزیدید که خود بهتر از من می‌دانید هدف چیست و برای رسیدن به این هدف که جز رضایت حضرتش نیست باید با تمام توان کوشید. چه بسا در این راه جان هم بدهیم.

 

برادر و خواهرم؛ از شما و امت حزب الله نیز می‌خواهم در صدد ارشاد مردمان کور دل و منافق صفت باشید و بدانید که انشاءالله اجر عظیم نصیبتان خواهد شد.

 

و به همرزمان محصلم بگوئید؛ که اجتماع نیاز به درس و سپس تخصص شما دارد. نکند خدای ناکرده متخصصی شوید مضر بر جامعه، که بدانید در این‌صورت هیچ‌یک از شهدا از قطرات خون‌شان نخواهند گذشت.

 

در پایان چون از مال دنیا هیچ ندارم و فقط عاجزانه و در عین خلوص از کلیه افرادی که به هر نحوی با ایشان تماس داشته‌ام می‌خواهم که حلالم کنید. زیرا که کشیدن بار سنگین حق الناس در آخرت بسی دشوار است و احساس می‌کنم من در مقابل آن عاجزم. پس مرا ببخشید و این بار را از دوشم بردارید.

 

در ضمن چون بنده عاصی درگاه حضرت حق بودم، به مدت 25 روز نماز یومیه قضا دارم. علاوه بر آن 30 نوبت نماز صبح قضا دارم. در صورت امکان برایم خوانده شود.

 

به امید بخشش حضرت حق بنده حقیر درگاهش: علیرضا خالقی پور

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:54 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه سردار رشید اسلام مهدی خوش سیرت

 

الا وان الیوم الخمار وعذاالسباق والسبقتالجنه والغایه النار

آگاه باشید امروز آمادگی و آماده شدن است و فردا هنگام سبقت و پیشی گرفتن ، بهشت جایزه پرندگان مسابقه و پایان کار ( عقب ماندگان مسابقه ) دوزخ می باشد . ( نهج البلاغه خ؟؟؟)

بنام خداوند بزرگ که به بزرگی و وحدانیت خودش بر همه ما منت نهاد و حیات ما در فضای روحانی جمهوری اسلامی ایران مقدر گردانید . خدایا عمری است که بسر من گذشت ولی من نگذشتم و در مدت حیات بارها خودم را دیدم و پسندیدم و تو را ای خدای مهربان فراموش کردم . خدایا هر روز و هر لحظه از حیاتم

 

برکات و رحمت تو از بالا بر من و ما فرود آمد ولی جواب این خوبی ها را من به بدی پاسخ دادم . ای خدای مهربان مدتها بود که غافل و بی خبر از خودم بودم و باز هم تو کرم کردی و مرا به وظیفه خود آشنا کردی و آن زمان بود که تازه فهمیدم که ای وای چه کردم

 

و چگونه به دست خودم فردای خود را به سیاهی و تباه کشاندم و آنجا بود که جبران آنرا بر خود دشوار و سخت دیدم و باز هم لطف تو بدادم رسید و باب توبه و بازگشت را جلوی را هم نمایان کرد چه میگویم نه اینکه نشانم دادی بلکه مرا دعوت نمودی و گفتی اگر برگردی

 

به سوی من نه اینکه میپذیرم تو را بلکه تو را دوست خواهم داشت حال ای خدای مهربانم عاصیم و گمراهم و آلوده ام .... و با همه بی آبرويی خود به سوی تو بر گشتم و واسطه ای ندارم به همه بدی کردم و از خودم رنجاندم و اینک جز لطف و کرم تو واسطه ای را نمی یابم پس

 

ای خدای مهربان مرا پذیرا باش و در دریای رحمت و کرم خود مرا غرق کن تا نجاتم دهی ، خدایا اینک که لحظاتی بیش به عملیات نمانده است بغض گلویم را گرفته و نمی دانم چه اشکی بریزم ، خدایا اشک ندامت و شرمندگی بر گونه ام روان است و در حالی که مقربان صالح در گاهت در این زمانها که

 

لحظه ای وصل است اشک ؟؟؟( شوق وصال محبوب ) می ریزند خدایا فردایم چگونه است ، خدایا روز حساب چه بر من مقدر کرده ای ، خدایا با این آلودگی و رو سیاهی شرم دارم که پیشگاه تو حاضر شوم برای حساب و بازپرسی ، پس ای مهربان ترین مهربانان

 

مرا به کرم خود ببخش و رسوایم مگردان خداوندا اینک که مدت ؟؟؟ سال و اندی از عمر این جهاد مقدس می گذرد بجز قلیلی از دوستان کسی را با خود در سنگر نمیبینم زیرا عده ای به لقای تو آمدند و عده ای بر روی تختهای بیمارستان و منزل بستری هستند و

 

عده ای نیز با توجیهات مختلف خود را به کارهای پشت جبهه مشغول نمودند و درد من از گروه سوم است زیرا شهدا و معلولین با خون خود وفای خود را به امام به اثبات رساندند ولی درد گروه سوم است که دلم را چرکین کرده است . و گویا اصلاً در این دنیا نیستند و فریاد استعدادطلبی انقلاب

 

را از حلقوم امام نمی شنوند ، خدایا تو خودت به کرم خود دلها و گوشهایشان را بیدار و شنوا گردان و توفیت پوشیدن لباس رزم مجاهدانت را به آنان بده پدرم و مادرم و همه اعضاء خانواده مفتخر و خرسند باشید که امروز خداوند به شما افتخار می کند

 

و اگر در طی این راه مقدس خونم بر زمین ریخت و به رود پر خروش شاهدان پیوست پس ؟؟؟ ( خوشا بحال شما ) که خود را با زهرا (س ) همدرد کردید و من هم آنوقت روحم در آرامش است که طوری زندگی کنید که انگار فرزندی به انقلاب تقدیم نکرده اید و همیشه خود را بده کار انقلاب و اسلام و امام بدانید . و از زحمات جان فرسای شما که در حقم نمودید از خداوند برایتان طلب اجر و مغفرت دارم و از برادرانم نیز عاجزانه در خواست دارم که با سلاح تقوی و صبر خادم انقلاب باشند و از مواضع تفرقه دوری کنند

 

و از خواهرانم مسئلت دارم که در کردار و افعال خود به زینب ( س ) اقتداءکنند و در امر جهاد بی تفاوت نباشند. از برادرم محمد نیز کمال تشکر را دارم . و تقاضامندم که هیچ وقت پدر و مادر خود را از مهربانی و حمایت خود بی نصیب مگردان، و از همه

 

دوستانم می خواهم که بندگی خود را به خدا در عمل ثابت کنند و وفاداری خود را به امام و انقلاب تا حد نثار جان خود به اثبات رسانند و کسی سنگ دوستی مرا به سینه نزند جز در لباس جهاد و تقوی ، ای عزیزانی که زیر تا بوت مرا گرفته اید و قدم در گورستان آستانه نهاده اید

 

از عاقبت کسانی که در اطرافتان در زیر زمین پوسیده اند عبرت بگیرید و دلتان را از علايق بر کنید که روزی شما نیز به آنان ملحق خواهید شد . ای قهرمانان انقلاب ، امت اسلامی آستانه از کسانی که خود را در صحنه انقلاب دایه های مهربانتر از مادر می دانند

 

بترسید و حذر کنید . همسرم حلم و برد باری را در خود تقویت کن اگر موفق به این کار شدی هیچ وقت حوادث زندگی از کوره بدر نخواهد کرد در مقابل خطای انسانها حلیم باش و در مقابل کم محبتهاي تو مهربانتر باش قرآن میفرمایید : که از خصوصیات بندگان خوب خدا این است که در زمین با تواضع راه

 

می روند و از خطای انسانهای جاهل با سلامتی گذشت می کنند . ( و عبادالرحمن الذین یعشون علی الارض هونا و اذا خاطههم الجاهلون قالواسلاما ) فرقان

 

همسرم اگر می خواهی خدا از تو راضی باشد باید در راهش حرفها و طعنه ها و ملایمتها را به جان خریدار باشی و در این راه از خود خدا کمک بخواه و بدان که انسانی سر نوشتی دارد که هیچ چیز نمی تواند آن را تغییر دهد . و اگر فرزندی خداوند نصیبمان

 

کرد خوب از او مواظبت کن و او را اهل قرآن و مومن و مجاهد پرورش بده حال اگر پسر شد در سنگر نبرد و اگر دختر شد در سنگر عفاف و صبر ، و اگر تقدیر بر رفتن من از این دنیا باشد . در تنهای خود تکیه بر خدا کن و طوری زندگی کن که خداوند را از

 

خود راضی کنی . واسلام

وعده ملاقات ما در قیامت

گناه کار جبهه ها مهدی خوش سیرت

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:54 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

تبلور غیرت یک خلبان در وصیت نامه اش

 

اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می‌شویم.

حسین خلعتبری مکرم در سال ۱۳۲۸ در روستای بصل کوه شهرستان رامسر، دیده به جهان گشود.

 

وی دوران کودکی و جوانی را در رامسر سپری نمود و بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۳۴۹ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.

 

پس از گذراندن دوران سربازی، در سال ۱۳۵۱ به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و بعد از گذراندن دوره مقدماتی، پرواز جهت طی نمودن دوره پیشرفته به کشور آمریکا اعزام شد.

 

حسین خلعتبری در آمریکا ابتدا دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد. استعداد خیره کننده او در یاد گیری و درپی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را تمامی اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند.

 

در همین حین وی به خاطر مهارت خاصی که در خلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می‌توان انواع شناورها را هدف قرار داد، را با موفقیت طی کرد.

 

سرانجام دوره خلبانی حسین خلعتبری پایان می‌یابد و او با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف ۴ به ایران باز می‌گردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستواندومی مشغول به خدمت می‌شود.

 

در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ کشور بعثی عراق با تهاجمی همه جانبه به ایران حمله می‌کند. نیروی هوایی عراق در اولین ساعات بعدازظهر همین روز ۱۰ مرکز مهم نظامی از جمله پایگاه‌های هوایی ایران را به شدت بمباران می‌کند و در خیال خود این گونه می‌پندارد که نیروی هوایی ایران را به طور کامل از بین برده است.

 

وی در خلال جنگ تحمیلی در بین بعثیون به حسین ماوریک شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای او و یا پیکرش، جایزه تعیین کرده بودند. شخصی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.

 

نبرد البرز، ضرب شست حسین و یارانش در کم تر از دو ساعت

 

بلافاصله بعد از حمله عراقی‌ها، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دست به کار شده و ترتیب انجام دو عملیات را در همان روز می دهد که بر اساس آن یکی از عملیات‌ها با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می‌رسد.

 

تعدادی از بهترین ها انتخاب می‌شوند که حسین یکی از آنهاست. ۴ فروند فانتوم مسلح به خلبانی تعدادی از بهترین‌های نیروی هوایی از جمله شهیدان:

 

شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری، شهید سرلشکر خلبان سید علیرضا یاسینی، شهید سرلشکر خلبان داوود اکردای، شهید سرگرد خلبان حسن طالب مهر و تعدادی دیگر از تیزپروزان نیروی هوایی به پرواز درمی‌آیند.

 

عکس های حسین خلعتبری مکرمهدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود. با رسیدن به هدف، حسین با مهارت خاصی که در شیرجه زدن با هواپیما دارا بود تمامی اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می کند و سالم بازمی گردد.

 

حمله ۱۴۰ عقاب به عراق

 

در روز یکم مهر ماه سال ۱۳۵۹ عملیات گسترده‌ای از سوی نیروی هوایی با نام کمان -۹۹ آغاز می شود که طی آن ۲۰۰ فروند هواپیما به پرواز در می آیند و ۱۴۰ فروند از مرز عبور کرده و به عراق حمله می کنند.

 

در این عملیات باز هم حسین نقش عمده ای دارد. او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته ۸ فروند به بغداد حمله می کند.

 

مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و تعدادی دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی باز کنند.

 

شهیدحسین خلعتبری مکرم خود درباره این عملیات گفته است:

 

    اولین ماموریت برون مرزی من به عنوان خلبان، اول مهرماه سال ۵۹ بود. (شهید خلعتبری در عملیات روز ۳۱ شهریور به عنوان کمک یا همان افسر ناوبری شرکت کردند )، پس از بمباران مهرآباد توسط عراق، به ما دستور داده شد بلافاصله با هشت فروند هواپیما به بغداد حمله کنیم. در طول مسیر در هر پنج مایل ما را هدف قرار می دادند و به طرف ما موشک می زدند ولی ما همچنان در دل آسمان پیش می رفتیم تا سرانجام به هدف رسیدیم و پایگاه « الرشید» و « المثنی» را در قلب بغداد درهم کوبیدیم. خاطره جالب من در این ماموریت دیدن یک گنبد طلائی در بخش جنوبی بغداد بود. از طریق رادیو به هواپیماهای همراه گفتم من یک گنبد طلائی می بینم. جناب سرهنگ “محققی” در جوابم گفتند: زیارتتان قبول، آن جا مقبره امام موسی کاظم (ع ) است.

 

نبرد مروارید:

 

در روزهای ابتدایی آذر ماه سال ۱۳۵۹ طبق هماهنگی های به عمل آمده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریای و هوایی به دو اسکله البکر و الامیه حمله کنند.

 

روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازنی، سوار بر اسب آهنین خود می شود و به همراه تعدادی دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان سیدعلیرضا یاسینی در دل آسمان جای می‌گیرند.

 

این جاست که حسین کاری می کند که تا مدت‌ها حتی بعد از شهادتش افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندام شان می افتاد.

 

پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یکی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می کند.

 

حمله به اچ ۳ بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پر رنگ حسین خلعتبری مکرم:

 

در اواخر سال ۱۳۵۹ با توجه به این که عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد که این پایگاه ها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد.

 

طرح اولیه آماده می‌شود و تعدادی از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب می‌شوند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را منهدم کنند.

 

پس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها نام حسین خلعتبری نیز به چشم می‌خورد.

 

 

سرانجام روز پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۰ تعداد ۸ فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز در آمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.

 

نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود. در هنگام رسیدن به یکی از پایگاه ها، حسین خلعتبری ارتفاع را زیاد می کند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی تمامی بمب های خود را بر روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان خلق می کند.

 

نماینده ایران در دادگاه لاهه:

 

مدتی از جنگ گذشته بود که خلتعبری برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، به عنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بین‌المللی لاهه حضور می‌یابد تا در برابر دولتمردان غربى و عربى، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملى که در آن جا بروز داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.

 

با وجود این که مدت ماموریت او در دادگاه لاهه ۲ ماه بود، به همه وعده‌ها و وسوسه‌هاى سران کشورهاى آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از ۱۵ روز به کشور بازگشت و در پاسخ به این سوال که چرا تا پایان ماموریت در آن جا نمانده، گفته است:

 

    نمی توانم شب‌ها و روزها را در سوئیس با آرامش طى کنم در حالی که جنگنده‌هاى دشمن آرامش را از هموطنانم گرفته‌اند.

 

حسین بلافاصله بعد از بازگشت به ایران پروازهای جنگی خود را از سر می گیرد. با توجه به مهارت او در اکثر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پردازد.

 

تاسیسات نفتی، یگان‌هاى دریایی،‌ پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها توسط او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها قسمتی از دلاوری های این مرد بزرگ است.

 

 

 

 

حسین خلعتبری در یکی از مصاحبه‌هاى خبرى گفته است:

 

    اینها را مى‌گویم که تاریخ بنویسد و آیندگان بدانند که ما در اوج مظلومیت جنگیدیم و هیچ باکى نیست اگر یک میلیون نفر از ما شهید شوند. اگر خود و فرزندان مان هم کشته شویم بازهم تسلیم نمى‌شویم تا دنیا بفهمد ایرانى با غیرت هرگز در مقابل تجاوز سکوت نمى‌کند و تا نابودى متجاوز دست از دفاع نمى‌کشد.

 

روز یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۴، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند می شود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود.

 

حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان “عیسی محمدزاده عروس محله” یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمی‌آید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر می‌شود.

 

سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگ های ۲۳ را مورد هدف قرار می‌دهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم می‌شود. در همین حین از ایستگاه های رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنها می باشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر می باشد، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند موشک با فانتوم برخورد می‌کند.

 

ستوان محمد زاده موفق می‌شود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می‌کند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی‌کند و بدین شکل قهرمان جنگ‌های دریایی برای همیشه خاموش می‌شود و به معراج ابدی می‌رود.

 

بدن قطعه قطعه شده‌اش را همچون رهبر و مولایش حضرت حسین بن علی (ع) به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می‌کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه کثیری از مردم منطقه که می‌گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و طبق وصیت خودش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده می شود.

 

در هنگام حیات و تا مدتی بعد از شهادت در مجله‌هاى جنگى آمریکا بارها از شهید خلعتبرى به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف ۴، در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد.

 

همچنین نام او به عنوان یکى از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیرى علوم خلبانى اف ۴ طى دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفتگوهاى اساتید این دانشگاه برده شد است.

 

در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا ویژه‌نامه‌اى در مورد مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى شهید خلعتبرى منتشر کرد.

 

 

در قسمتی از وصیت نامه این شهید بزرگوار مطلبی آمده که همه وجود و مرام و مردانگی خلعتبری در آن پیداست:

 

    اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌کردم.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:55 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیتنامه شهید علی خاورزداه

 

چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد. امام حسین (ع)

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

 

چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد.

امام حسین (ع)

 

......... چون لازم دیدم وصیتنامه ای بنویسم لذا این چند سطر را به همین عنوان می نویسم . اکنون که با یاد خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام بلکه به منظور دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم فرماید به آن سو و آن راهی که خود صلاح می داند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش از قبل برایم روشن و با ایمان کامل پیکار می کنم چون اگر در این میدان کشته شدم به مقامی والا دست یافته و در راه امام حسین (ع) رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفر است خواهم بود .

خداوندا تو آگاهی که تلاش و پیکار ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بی ارج دنیا را به دست آوریم بلکه به آن جهت است که نشانه و پرچمهای دین تو را برافرازیم و در شهرهای تو شایستگی را ارمغان آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند.

ای کسانیکه پس از گذشت اینهمه سال و ریختن خون بهترین فرزندان این آب و خاک هنوز هم به خود نیامده اید قدری تفکر کنید وصیتنامه شهدا را مطالعه کنید شاید دماءالشهدا شما را متحول سازد و متوجه شوید که در چنین برهه ای از زمان و با وجود تحولاتی که در کشور ما رخ داد پیروی نکردن از ولایت فقیه چیزی جز ننگ و ذلت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.

برادران عزیز سعی کنید شعار اسلامی را حفظ کنید و در نماز جمعه ها شرکت کنید و حتی المقدور نگذارید خون شهدا پایمال شود چرا که انقلاب اسلامی و پیروزیهایی که برای ما حاصل شده و می شود همه حاصل خون همین شهدای گرانقدر است در زندگیم خدمت چشمگیری برای اسلام انجام نداده ام. شاید با شهادتم خدمتی به اسلام و انقلاب کرده باشم درود بر خطی که از چشمه جوشان اسلام سرچشمه بگیرد.

خط امام، خطی که مبارزه با هر چه شرک را در انحصار خود دارد و خطی که به اثبات رسانید تنها امید مستضعفین جهان و حرکتهای اسلامی است و تنها این خط است که می تواند قدس این نخستین قبله گاه مسلمین را نجات دهد. مادرم، از شما معذرت می خواهم که نتوانسته ام فرزند شایسته ای برای شما باشم و امیدوارم که به بزرگواری خود مرا ببخشید و حلال کنید که این امانتی است که به خدا پس داده اید و خدا با صابران است. برادران و خواهران عزیزم این را بدانید که با شهادت عضوی از اعضا یک خانواده مسئولیت آن خانواده در قبال انقلاب سنگین تر خواهد شد و با روحیه بالایی که در شما سراغ دارم از شما می خواهم که همیشه در خط اسلام و ولایت فقیه باشید.

تمام دوستان و آشنایان و آنهایی که مرا می شناسند طلب حلالیت دارم و همه را به خدا می سپارم.

خداوندا آخرین کلام ما در این عالم و اولین کلام ما در روز قیامت نام حسین قرار بده خدایا ما را از حسین غافل مگردان ما راحسینی زنده بدار، ما را حسینی بمیران.

 

مروری بر زندگی شهید

 

نام : علی

نام خانوادگی : خاورزاده

تاریخ شهادت :31/3/66

محل شهادت : ماووت عراق

شهرستان : بروجرد

 

شهید در سال 1345 در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت در حالی که بیش از سیزده سال نداشت پدرش را از دست داد این ضایعه ی بزرگ نتوانست خللی در روحیه و اراده پولادین علی به وجود آورد علی با پایان رساندن دوره ابتدایی و راهنمایی و ورود به دبیرستان فردی مفید و با استعداد در میان هم کلاسی های خودش بود عشق به امام سراپای وجودش را در برگرفته بود که در کلیه اعمال و حرکات علی کاملا ً مشخص و مشهود بود. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1362 به عضویت پایگاه محل در آمد و تعلیمات نظامی را فرا گرفت.در سال 1362 به همراه عده ای از رزم آوران که از دزفول با پای پیاده عازم دیدار امام بودند در بروجرد به آن ها پیوست و عازم تهران گردید و با توجه به اینکه پاهایش تاول زده و خستگی شدید بر آن ها غلبه کرده بود اما شوق دیدار امام آن اسوه مقاومت و تقوا خستگی راه را از وجودشان زدوده و دیدار امام حالتی ملکوتی در علی بوجود آورد که پس از برگشت به بروجرد بعد از مدتی عازم جبهه گردید علی در چندین عملیات شرکت نمود از جمله عملیات والفجر – فتح5 - کربلای10- حاج عمران.

هر چه بیشتر در جبهه می ماند عشق دیدار کربلای حسینی وجودش را متحول تر می ساخت .

در عملیات شلمچه علی از خود شایستگی فراوان نشان داد و عضوی مفید و نمونه برای لشگر 57 به شمار می آمد. با عضویت در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 57 نهایت استعداد و نبوغ را از خود نشان داده که پس از مدتی فرماندهی تیم اطلاعات یکی از گردان ها را به عهده گرفته و با احساس مسئولیتی که داشت از این امر مهم غافل نمی شد. در شب عملیات مقدس نصر، 4 بامداد مورخه 31/3/1366 در اثر ترکش خمپاره و موج آر پی چی بدست دشمنان به شهادت رسید و عاشقانه شربت شهادت را نوشید.

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:55 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید سید محمود خورشیدی

 

ای پدر ومادر گرامی كه مرا با رنج و سختیهای زیاد بزرگ كردید و مرا در راه خدا رهایم كردید و من هم وظیفه خود را انجام داده ام و در راه خدا شهید شدم . ای پدر و مادر عزیز خواهش كه از شما دارم در عقب جنازه من گریه و زاری نكنید و در این مورد نگران نباشید چون من به مقام والای خودم رسیدم و به نزد پروردگار خویش رفتم و نزد پروردگار روزی می خورم و من از امام حسین عزیز تر نبودم كه به ضرب شمشیر شهید شد .

شهید سید محمود خورشیدی (1278875)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون .

 

گمان نبریدكسانیكه در راه خدا كشته میشوند مرده اند بلكه زنده اند

 

 ونزد پروردگارشان روزی می خورند» .

 

با سلام و درود به حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام به تمامی شهدای صدر اسلام و تمام كفر ستیزان اسلام و با سلام بر پدران و مادران با ایمان و متعهد به اسلام و انقلاب كه چنین فرزندانی را پرورش می دهند و به جبهه در را ه خدا هدیه می كنند . و سلام بر پدر و مادر و بردار و خواهر و بستگان خودم . ای پدر ومادر گرامی كه مرا با رنج و سختیهای زیاد بزرگ كردید و مرا در راه خدا رهایم كردید و من هم وظیفه خود را انجام داده ام و در راه خدا شهید شدم . ای پدر و مادر عزیز خواهش كه از شما دارم در عقب جنازه من گریه و زاری نكنید و در این مورد نگران نباشید چون من به مقام والای خودم رسیدم و به نزد پروردگار خویش رفتم و نزد پروردگار روزی می خورم و من از امام حسین عزیز تر نبودم كه به ضرب شمشیر شهید شد . و ای پدر و مادر صبر و استقامت داشته باشید تا اینكه شما هم به سعادت حقیقی خود برسید . و ای مادر تو باید شیر خودت را حلالم كنید وهر چه از من بدی دیدید مرا ببخشید . و ای برادر و خواهر عزیزم شما نیز از كشته شدن من ناراحت نباشید و صبر داشته باشید كه انشا الله خداوند توفیق عاید شما می كند . شما فرزندانی همچون پدر و مادر خود تربیت كنید تا اینكه بتوانند فردی با تقوا در جامعه اصلاح باشد و بتوانند راه شهدا را ادامه دهند و سلام گرم من را به تمام اقوام و خویشان خود برسانید و شما را به خدای بزرگ میسپارم .

 

والسلام - سید محمود خورشیدی مورخ 25 /8/1363

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:55 AM
تشکرات از این پست
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا

وصیت نامه شهید فتح الله خرم نژاد

 

 خدمت پدر و مادرم باید عرض كنم شما خیلی زحمت برای من كشیده اید ولی من نتوانستم آن را جبران كنم مرا ببخشید و از همسرم می خواهم كه اگر شهید شدم صبور باشد وگریه مكن زیرا گریه تو باعث شادی دشمن می شود و از شما میخواهم كه صبر و استقامت پیشه سازید كه خداوند با صابرین است .

 

شهید فتح الله خرم نژاد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«‌ ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

 

گمان نبرید كسانیكه در راه خدا كشته میشوند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند » .

 

با سلام و درود خدمت آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام به شهدای صدر اسلام تاكنون بخصوص شهدای كربلای ایران و با سلام و درود خدمت پدر و مادر و همسر و برادران و خواهرانم و دوستان و قومان و آشنایان امیدوارم در طول زندگی اگر خدای ناكرده خطایی یا حرف بدی سرزده و باعث رنجش شما شده مرا ببخشید . خدمت پدر و مادرم باید عرض كنم شما خیلی زحمت برای من كشیده اید ولی من نتوانستم آن را جبران كنم مرا ببخشید و از همسرم می خواهم كه اگر شهید شدم صبور باشد وگریه مكن زیرا گریه تو باعث شادی دشمن می شود و از شما میخواهم كه صبر و استقامت پیشه سازید كه خداوند با صابرین است . والسلام

 

اینجانب باید به عرض برسانم كه خانه ای كه دارم سه دانگ آن برای همسرم می باشد چون مهریه اش به من بخشید و در مقابل آن قرار شد كه سه دانگ خانه را به نام او كنم و مقداری پول در حساب بانكی اینجانب می باشد آن را بگیرید و مقداری برادری برای من كار كرده و هفت هزار تومان پول آن پهلوی من می باشد در دفترچه یادداشت نمودم حساب كنید و به او بدهید و بقیه را به پدرم بدهید .

 

والسلام علیكم ورحمه الله وبركاته

 

فتح ا... خرم نژاد 13/3/1367

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

جمعه 25 اسفند 1396  6:55 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها