به گزارش خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام علیرضا پناهیان در کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» می نویسد:
ارتباط عبادت و ولایت آنچنان تنگاتنگ است که از طرفی نماز بدون ولایت پذیرفته نیست و از طرف دیگر هر نماز مقبولی هم، ولایت پذیری را افزایش می دهد. از یک سو محبت خدا به محبت ولی خدا سرایت می کند و از سوی دیگر، ولایت امامان علیهم السلام، انسان را در اوج عبودیت قرار می دهد. همچنان که امام صادق(ع) فرمودند: «ولایت ما همان ولایت خداست که خدا هیچ پیغمبری را جز به آن مبعوث نساخت؛ «وَلایَتُنا وَلایةُ اللهِ الَّتی لَم یَبعَث نَبیّاً قطُّ الَّا بِها».
به همین دلیل است که در این دنیا که ما گرفتار فراق خدا هستیم، اولیای خدا هستند که با حضور خودشان تحمل این فراق را آسان می کنند و ما را در رسیدن به ملاقات خدا یاری می دهند، اما وقتی بشر به این دنیا آمد، مشکل او فقط دوری از خدا نبود که با حضور اولیای خدا برطرف شود، بلکه در این میان مشکل دومی هم پیدا شد؛ و آن ظلم و ضلالت هایی که بود که توسط انسان های متکبر و مستکبر به انسان های دیگر تحمیل می شد و عامل شدت یافتن سختی های دنیا و دشوار شدن حرکت بشر به سمت خدا می گردید.
مشکل اول را خداوند متعال با گذاشتن وجه الله در میان ابنای بشر برطرف کرد تا انسان ها با ملاقات او و آرام گرفتن در کنار او، راحت تر بتوانند این دوره انتظار را سپری کنند. مشکل دوم را هم خداوند متعال با ولایت بخشیدن به همین وجه الله برطرف کرد. گویا خداوند متعال با زبان تقدیر به بشر فرمود: «برای برطرف کردن این مشکل دوم، من به همین وجه الله ولایت می دهم تا با ولایت اجتماعی اش نظم را برقرار کند، تا شما بدون اینکه در این دنیا ستم ببینید، به سوی من حرکت کنید».
پس در دوران غیبت ولی الله، ما با دو کمبود و دو مشکل مواجه شدیم: مشکل اول این است که با نرسیدن به دیدار «وجه خدا»، دلتنگی ما برای دیدار خدا، شدت گرفت و در اثر این دوری، از خدا هم دورتر شدیم. مشکل دومی که در این میان پیدا شد، این بود که در اثر غیبت آن چراغ هدایت و ولایت، درد ظلم ها و ضلالت های فراوان نیز به درد فراق اضافه شد. چون این وجه الله است که ولایت دارد و می تواند نظم و عدالت را برقرار کند. زیر سایه پرنور اوست که راه برای سیر انسان به سوی خدا هموار می شود اما در دوران غیبت، زمینه اعمال و تحقق این ولایت از بین رفته است.
پس در مواجهه با مشکل اول، هر کس که به وصال پروردگار می اندیشد، بیشتر فراق ولی خدا را احساس می کند و در مواجهه با مشکل دوم، هر کس که حیات انسان را بستر حرکت به سوی خدا می داند، التهاب انتظار را بیشتر در وجود خود لمس خواهد کرد. اما مابقی منتظران ظهور، که چنین نگاه عارفانه ای ندارند بسیار سطحی تر از آنچه می باید، در انتظار فرج هستند.
در خاتمه بحث و بر پایه آنچه تبیین شد، می توان در مقابل انتظار عامیانه و سطحی نگرانه، انتظار عارفانه را این گونه معرفی کرد: انتظار عارفانه، یعنی اولا منتظر رهایی از این دنیا و مشتاق ملاقات خدا بودن و ثانیا اکنون که در زندان این دنیا گرفتاریم و در رنج دوری از خدا می سوزیم، منتظریم تا وجه الله و ولی الله بیاید تا هم با دیدن او آن رنج دوری کمی تسکین پیدا کند و هم در سایه ولایت او بتوانیم با سرعت و سهولت بیشتری به سمت خدا حرکت کنیم و آمادگی بیشتری برای دیدار و ملاقات خدا کسب کنیم و بشریت را هم راحت تر بتوانیم به سوی خدا رهنمون شویم.