تا شهدا؛ عمليات والفجر8 در 20 بهمن 1364 يكي از شگفتانگيزترين عملياتهاي اجرا شده نه فقط در هشت سال دفاع مقدس كه در تاريخ جنگهاي جهان است. به گفته يكي از راويان جنگ، چند سال بعد از اتمام دفاع مقدس كه تعدادي از وابستگان نظامي كشورهاي مختلف به كناره رودخانه اروند دعوت ميشوند، هيچ كدام از آنها باور نميكردند كه رزمندگان ايراني از چنين رودخانه عظيمي عبور كرده باشند.
عبور از موانع طبيعي چون رودخانه از تاكتيكهاي پيشرفته نظامي به شمار ميرود. بسياري از كشورها براي نشان دادن سطح تواناييهاي نظاميشان، در مانورها چگونگي عبور از رودخانهها را به نمايش ميگذارند چراكه احداث پل در شرايط جنگي و آنهم زير آتش بمباران دشمن، از عهده هر ارتشي برنميآيد.
در خلال جنگ تحميلي شاهد بوديم كه ارتش عراق با وجود آمادگيهاي لازم، هيچگاه نتوانست از يك رودخانه حتي كوچك به سلامت عبور كند. اگر هم عبور كرد شكست خورد و مجبور به بازگشت شد. اگر ميبينيم كه شهري چون آبادان با وجود فاصله چند ده متري از خاك عراق، يكسال در برابر دشمن متجاوز ميايستد، اين امر علاوه بر مقاومت و جانفشاني رزمندگان، دليلي چون واقع شدن اروندرود به عنوان مرز بين آبادان و عراق دارد.
در همان زمان كه آبادان مشغول مقاومت در برابر بعثيها بود يگانهاي زرهي دشمن در شمال خوزستان خود را به كناره كرخه رسانده بودند. دشمن قصد داشت با عبور از اين رودخانه، جادهاي كه از لرستان وارد خوزستان ميشد را به اشغال درآورد و گلوگاه استان نفتخيز كشورمان را ببندد اما اينجا هم در كنار ايستادگي رزمندگان، امواج خروشان كرخه مقابل دشمن قد علم كرد. بنابراين دشمن بعثي كه در اوايل جنگ از اصل غافلگيري بهره ميبرد، درست در همان مناطقي توقف كرد كه موانع طبيعي را مقابلش ميديد.
اروندرود در ميان آبراههاي جبهه جنوب، سختترين و عظيمترين به شمار ميرفت. عرض اين رودخانه گاهي به يك كيلومتر ميرسد. اروند پس از گذشت سال اول جنگ، تا مدتها مرز آرامي بين ايران و عراق به شمار ميرفت. با وجود اينكه جنگ با شدت ادامه داشت، دو طرف تا مدتها تصور ميكردند عبور از اين رودخانه امكانپذير نيست و لذا اروند در بخش اعظمي از جنگ در اختيار نيروهاي مرزبان ژاندارمري قرار داشت.
يكي از رزمندگان خاطره جالبي را در اين خصوص تعريف ميكند: بعد از اينكه در والفجر8 از اروند گذشتيم و فاو را گرفتيم، تا چند روز احساس ميكرديم جيره غذاييمان كم ميشود. كمين گذاشتيم و يك سرباز 18 ساله چاق و چله عراقي را ديديم كه در منطقه جا مانده و از فرط گرسنگي به جيره ما شبيخون ميزند. او را اسير كرديم. جوان ميگفت پدر متمولي دارد كه با پرداخت رشوه به مأموران اعزام خدمت عراقي، از آنها خواسته پسرش را به جبههاي بفرستند كه كمترين خطر را دارد. آنها هم فاو را پيشنهاد دادهاند!
به هر روي والفجر8 در بيستم بهمن 1364 پس از ماهها عمليات شناسايي و ارزيابي منطقه، شروع شد و غواصهاي خطشكن از آب گذشتند و همان روز اول، فاو به دست نيروهاي ايراني افتاد. اما تازه كار شروع شده بود! در همه جاي دنيا كماندوها ميتوانند با شنا خود را از رودخانه عبور دهند، ولي بعد از گرفتن خطوط دفاعي دشمن، نيروي پياده بايد براي مقابله با تانكها و سلاحهاي سنگين دشمن، از پشتيباني توپخانه و پدافند هوايي بهره ببرد. اينجاست كه رزمندگان ميبايست با زدن پل، ادوات سنگيني چون تانك و توپ را به فاو منتقل ميكردند، آنهم زير شديدترين حملات هوايي دشمن. پل بعثت در عمليات والفجر8 بعد از بارها و بارها بمباران شدن توسط دشمن، روي اروند زده شد و رزمندگان كشورمان با جانفشاني توانستند متصرفات خود در فاو را تثبيت كنند. البته اين عمليات تثبيتسازي بيش از 70 روز طول كشيد و والفجر8 از بهمن 64 تا اوايل ارديبهشت 65 ادامه يافت. در يك نگاه كلي، والفجر8 را به جهت انجام در سختترين شرايط جوي و با وجود روخانه عظيمي چون اروندرود بايد نقطه عطفي در تاريخ عمليات نظامي جهان به شمار آوريم. آن طور كه فرماندهان جنگ بيان ميكنند، بسيار پيش آمده كه دانشگاههاي جنگ كشورهاي همسايه، از فرماندهان حاضر در والفجر8 دعوت كنند تا نحوه انجام اين عمليات را توضيح بدهند؛ عملياتي كه بايد آن را افتخاري براي كشورمان بدانيم.