با توجه به روايات، ميتوان شرايط ايران را تاحدودي اين گونه ترسيم كرد: دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود؛ لذا موقعيّت علمي ايران ممتاز است و اصليترين مركز نشر مذهب اهلبيت(علیه السلام) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدّس امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
به زودي كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش، مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت ميبندد. سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم. آن شهر، معدن علم و فضل ميگردد ]و از آن جا به ساير شهرها پخش ميشود[ ؛ به گونهاي كه در زمين، ناآگاهي در دين باقي نميماند، حتي زنان در خانهها. اين قضيّه نزديك ظهور قائم(علیه السلام) واقع ميشود … علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجّت بر جهانيان تمام ميشود؛ به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن، قائم(علیه السلام) قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان ]ظالم و معاند[ ميشود؛ زيرا خداوند، انتقام ]و عذاب[ بر بندگان را روا نميدارد، مگر وقتي كه حجّت را انكار كنند. [1]
در ايران خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، روي ميدهد. از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده است:
«مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، گرد او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهنند و بادهاي تند ]حوادث[ نميتواند آنان را از جاي بَركَنَد. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سرانجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».[2]
شايد اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است:
گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين، خروج ميکنند و طالب حق هستند؛ اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً، بر خواسته خود تأكيد ميكنند؛ ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميکشند و مقابل دشمن ميايستند، تا حق به آنان داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند؛ بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را ]= پرچم قيام را[ مگر به صاحب شما ]امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)[. [3]
[1] . بحارالانوار، ج 57، ص 213.
[2] . همان، ص 216.
[3] . همان، ج 52، ص 243.