همیشه دورهمیهای خانوادگی یا دوستانه بهترین فرصت برای بحثهای داغ در حوزههای مختلف است. اما بعضی مواقع، حرارت برخی از این بحثها آنقدر بالا میرود که طرفین بحث به نقطه جوش میرسند و بحث، شکل مجادله به خود میگیرد. در بسیاری از موارد، این شرایط زمانی پیش میآید که یک طرف بدیهیات یا حقایق علمی را نمیپذیرد و این شرایط را برای ادامه بحث سخت میکند. این انکار در موضوعات گوناگون و به صورتهای مختلف مشاهده میشود؛ مثلا هنوز هم از نظر بسیاری از افراد فرود انسان روی ماه ساختگی بوده یا خیلی از افراد همچنان به نظریه خلقالساعه اعتقاد دارند یا حتی برخی تصور میکنند تغییرات آب و هوایی کره زمین ربطی به فعالیتهای انسانها ندارد. با این افراد چطور میتوانیم به طور مؤثر بحث کنیم؟!
به طور معمول ما در چنین بحثهایی حقایق علمی را مطرح و از ادله موجود در مورد آن صحبت میکنیم. با این حال تحقیقات نشان دادهاند این روش چندان نمیتواند نظر افراد را تغییر دهد. مطالعاتی که در مورد تعصبات ذهنی انجام شده است نشان داده ذهن ما در جستوجو و تفسیر اطلاعاتی است که باورهای ما را تصدیق کند و معمولا وقتی با اطلاعات جدید روبهرو میشویم، ترجیح میدهیم پیرو احساس خود باشیم. علاوه بر این، مشخص شده است وقتی ما با حقایقی روبهرو میشویم که در ما حس بدی نسبت به خود و شیوه جهانبینیمان ایجاد میکند، ترجیح میدهیم پای خود را در یک کفش کرده و آن حقیقت را انکار کنیم.
گلب سیپورسکی در کتاب خود به نام «کتاب جیبی برای جویندگان حقیقت؛ کتاب راهنما بر پایه علم» راهکاری برای چگونه برخورد کردن با اینگونه افراد ارائه کرده است که شامل چند مرحله: احساسات (Emotions)، اهداف (Goals)، توافق (Rapport)، اطلاعات (Information) و تشویق مثبت (PositiveReinforcement) است که به اختصار آن را EGRIP مینامد.
اگر شخصی از پذیرفتن حقیقت واضح و آشکاری سر باز میزند، مطمئن باشید احساسش او را از حقایق دور میکند. اگرچه حرف دل میتواند در بسیاری از موارد راهگشا باشد اما همانقدر هم میتواند ما را از راه درست دور کند. ما نیاز داریم حس همدلی را در خود برای درک احساسات افراد دیگر افزایش دهیم و با در نظر گرفتن موضوع هر بحث باید بتوانیم حدس بزنیم فرد مقابل درگیر چه احساساتی شده که نمیتواند حقیقت را بپذیرد.
پس از آن، پیدا کردن اهداف مشترک برای تبادل اطلاعات ضروری است. باید نشان بدهیم در چه قسمتهایی با طرف مقابل خواستههای مشترکی داریم تا نظر و اعتماد او را بیشتر جلب کنیم.
مرحله بعد، ایجاد توافق توأم با آرامش است. با گوش کردن به صحبتهای طرف مقابل همراه با همدلی -که امری حیاتی در ایجاد ارتباط مؤثر است - میتوانیم نشان دهیم او را درک میکنیم و پس از آن نظر خود را درخصوص حقیقت با توضیح این که حس او را میفهمیم، با آرامش توضیح دهیم و او را با خود همراه کنیم.
در گام چهارم باید به تبادل اطلاعات بپردازیم. در این مرحله میتوانیم دلایل نظر خود را که در مرحله اول از گفتن آنها خودداری کرده بودیم، بیان کنیم. بهتر است اول دلایلی که پذیرش آنها برای طرف مقابل راحتتر است را مطرح کنیم و پس از آن به جزئیات علمیتر بپردازیم. نکته مهم در این مرحله این است که به فرد مقابل بدون حالت تدافعی و تهاجمی نشان دهیم این نفی حقیقت که بر آن پافشاری دارد، درست نقطه مقابل همان اهداف و توافقاتی است که در مراحل قبل به آن رسیدیم.
در گام آخر، تشویق مثبت طرف مقابل برای تغییر جهت به سمت پذیرفتن واقعیات و توانایی در تغییر باورهاست. این مرحله در تغییر شناخت و احساس ارزش به خود در افراد در راستای همسو شدن با واقعیات و ایجاد حس مثبت در آنها بسیار مهم است.
به این ترتیب میبینیم دورهمیها با استفاده از این راهکار پنج مرحلهای ساده چقدر لذتبخشتر و بدون مجادله خواهد بود.