ارزیابی های قبل از طلاق
فشارهای زیاد زندگی روزمره معمولاً مانع از این میشود که آدمها بتوانند وقت کافی برای حل مشکلات و بحرانهای رابطه بگذارند. این استرس و فشار میتواند به رابطه هجوم بیاورد، مشکلات را تشدید کند و حتی آنها را بزرگتر از آنچه هستند نشان بدهد.
مشکلات زناشویی و هر مشکلی که در رابطه مشترک وجود دارد لزوماً دلیلی برای جدایی یا طلاق نیست.
گاهی در مواجهه با مشکلی در رابطه احساس میکنید که باید هر طور شده از این رابطه بیرون بیایید و دوست دارید با تمام وجود فریاد بکشید و خود را رها کنید اما این لحظههای خشم و فشار بالاخره فروکش میکنند و شما میتوانید به آهستگی اما مستمر مشکل رابطه را از میان بردارید.
اما من در اینجا درباره این موارد صحبت نمیکنم چون با وجود برخی از مشکلات رابطه همچنان میتواند پایدار و برقرار بماند.
فشارهای زیاد زندگی روزمره معمولاً مانع از این میشود که آدمها بتوانند وقت کافی برای حل مشکلات و بحرانهای رابطه بگذارند. این استرس و فشار میتواند به رابطه هجوم بیاورد، مشکلات را تشدید کند و حتی آنها را بزرگتر از آنچه هستند نشان بدهد.
بسیاری از مشکلات شما در رابطه مشکلاتی رایج و معمول هستند و بخشی از رابطه را شکل میدهند.
این یعنی اگر شما در یک رابطه قرار دارید این احتمال وجود دارد که با مشکلات و تنشهایی روبه رو شوید که هر آدم دیگری که درگیر رابطه است با آن روبهرو میشود.
مساله مهم اما اینجاست که شما هرگز نمیتوانید یک راه و روش ارزیابی دقیق پیدا کنید تا بتوانید به این پرسش پاسخ بدهید که آیا مشکلاتتان خیلی اساسی و مهم است یا مثل یکی از مشکلات معمول در همه رابطههاست؟
البته در بعضی از موارد این کاملا محرز است که حق جدایی، حق طبیعی و درخواست درستی است.
مثلا زمانی که در یک رابطه خشونتآمیز قرار دارید این حق همواره برای شما محفوظ است که بخواهید آزادانه تصمیم بگیرید و یک رابطه را برای همیشه تمام کنید.
با این حال مساله جدایی و ترک رابطه همواره به میزان تلاش شما برای حفظ یک ارتباط مربوط است. برخی از همین مشکلات رایج میتوانند دلایلی کافی برای جدایی باشند آن هم زمانی که شما هیچ تلاشی برای حفظ رابطه نکنید و این مشکلات تشدید و بزرگتر شوند.
علاوه بر این میزان تعهد شما به یک رابطه نیز از همین جا مشخص میشود؛ اینکه شما چقدر میخواهید برای رابطه وقت بگذارید و مشکلاتتان را حل کنید و یا ارتباط بهتر و شادتری داشته باشید.
اگر فکر میکنید مشکلاتتان جدی و مهم هستند و دائماً به جدایی فکر میکنید از خودتان این پرسشها را بپرسید و سعی کنید صادقانه به آنها جواب بدهید.
پاسخ مثبت شما به این پرسشها به معنای آن نیست که تصمیم برای جدایی تصمیمی قطعی و درست است. مادامی که میتوانید روی رابطه کار کنید بهتر است نسبت به این تصمیم مردد باشید و فورا آن را عملی نکنید.
اما اگر به طور کلی احساس خوشایندی در رابطه ندارید و مسائلتان را خیلی جدی و مهم میدانید خوب است که با پاسخ به این پرسشها موقعیت خود را ارزیابی کنید:
ـ آیا احساس میکنید شریک زندگیتان هیچ کار درستی برای حفظ این رابطه نمیکند و تلاشهای شما یک جانبه و بیفایده است؟
ـ آیا هر چیزی در این رابطه به بحث و درگیری کشیده میشود؟ منظور من از هرچیزی دقیقاً «هرچیزی است»؛ مثلاً کفشهایی که وسط راه افتادهاند. آیا روش شما در اعتراض به مسائل و موضوعات مختلف همواره همراه با درگیری و تنش است؟
ـ آیا از جنگیدن و تنش و درگیری خسته شدهاید؟ آیا انرژی شما برای کار کردن و انجام امور روزمره کم است چون دائما در این رابطه از انرژی شما کاسته میشود؟
ـ آیا عشق و علاقه شما با غرولند، نارضایتی و احساس ناخوشی در رابطه جایگزین شده است؟
ـ آیا ترجیح میدهید جای دیگری و در کنار آدم یا آدمهای دیگری باشید؟
ـ آیا هیچ حرف مشترکی باقی نمانده است و علاقمندیهای مشترک کمی دارید که نمیتوانند انگیزه کافی برای ادامه و حفظ یک رابطه باشند؟
ـ آیا به رابطه جایگزینی فکر میکنید تا کمبودهایتان را جبران کنید؟ آیا در رابطه موازی دیگری قرار دارید و از این رابطه احساس بدی دارید؟
ـ آیا شما واکنشی مشابه افرادی با اختلال پرخاشگری منفعلانه را دارید و همواره سعی میکنید کارهایی مخالف علاقه، خواسته و نیاز طرف مقابل انجام بدهید؟
ـ آیا فکر میکنید جدایی راهی است برای اینکه به یک زندگی عادی و بهتر برگردید؟
آیا شما به زندگی بدون او فکر میکنید و احساس میکنید که چقدر بدون او، زندگی راحتتر و بهتری خواهید داشت؟ آیا هیچ چیز در این رابطه شما را متعهد و خوشحال نگه نمیدارد؟
ـ آیا احساس میکنید مشکلات سختتر و پیچیدهتر از آن هستند که شما بتوانید آن را حل کنید؟
ـ آیا احساس میکنید تلاشهایتان همواره بینتیجه است چون توان مقابله با آن در شما وجود ندارد؟
ـ آیا نمیتوانید از مشکلات حرف بزنید و همه چیز را برای خودتان نگه میدارید چون او راه ارتباط را بسته است؟ آیا از مکالمه و بیان احساس، نیاز و مشکل میترسید؟
ـ آیا در موقعیت دفاعی قرار گرفتهاید و فکر میکنید باید همین موضع را حفظ کنید چون راهی برای تعامل وجود ندارد؟
ـ آیا احساس تنهایی میکنید؟ آیا از رابطه پس زده میشوید و یا خودتان طرف مقابل را از خود دور میکنید و ترجیح میدهید که تنها باشید؟
ـ آیا رابطه جنسی شما محدود، بدون انگیزه و تمایل قلبی، از روی اجبار، ترس و نگرانی است؟ آیا او از رابطه فرار میکند و تمایلی برای برقراری ارتباط ندارد و شما را محدود میکند؟
ممکن است پاسخ شما به خیلی از این پرسشها مثبت باشد اما این همیشه به معنای پایان رابطه نیست و لزوماً باعث جدایی نمیشود. پاسخ مثبت شما البته یک زنگ خطراست شما باید متوجه این نکته باشید که این رابطه دچار مشکل است و نیاز به تلاش و مراقبت بیشتری دارد.
همچنین در مواردی که اعتیاد، خشونت، اختلاف اساسی در باورهای فکری، طبقاتی و فرهنگی وجود دارد پاسخ مثبت به این پرسشها در کنار مسائل دیگر میتواند راهی برای گرفتن تصمیم نهایی باشد.
اکنون زمانی است که باید تصمیم بگیرید که با وجود این مسائل آیا میتوانید همچنان به این رابطه متعهد باشید یا باید وارد مرحله بعدی شوید و برای جدایی اقدام کنید.
ماندن و ادامه یک رابطه ناسالم و ناشاد امکان و گزینه مناسبی برای شما و شریک زندگیتان نیست بنابراین به فکر راه حلی باشید که مشکل را حل کنید. حتی اگر در نهایت مشکل شما فقط با جدایی حل شود این کاری است که بالاخره باید بکنید.
منبع : فرادید