بنام خدا
حقّ النّاس و حق الله
مگر خدا نفرموده است كه حقّ النّاس را رعايت كنيد من از حقّ اللّه مى گذرم حال اگر نماز نخوانيم خدا از حق خودش مى گذرد؟
اولاً: از قرآن كريم و ساير متون دينى استفاده مى شود كه، بخشش گناهان و گذشت خداوند از حق خود، در جايى است كه انسان گناهان و خطاهايى را از روى جهالت انجام دهد و توبه كرده و با عمل صالح، گذشته خود را جبران نمايد در اين صورت از حق خود مى گذرد، نه اين كه عمداً گناه كند و اصرار بر عمل خود داشته باشد به اين خيال كه خداوند او را مى بخشد. عفو و بخشش خداوند بدون دليل نيست بلكه با حساب و كتاب است.
خداوند متعال در اين باره فرموده است:
«ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ»[1]؛ «امّا پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كرده اند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمده اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است».
و يا در آيه ديگر مى فرمايد:
«وَ إِنِّى لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»[2]؛ «و من هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مى آمرزم!».
بنابراين اگر كسى عمداً نماز نخواند براساس آنچه در روايات آمده موجب كفر او مى شود و ديگر زمينه اى براى بخشش و گذشت مى ماند.
ثانياً: اگر قرار بود خداوند از حق خودش به اين راحتى بگذرد به گونه اى كه هر كس خواست به دستورات الهى عمل كند و هر كس دوست داشت آن را رها نمايد؛ در اين صورت چه لزومى داشت كه اصلاً خداوند دستورى براى بندگانش صادر كند و يا ديگر لزومى نداشت تا خداوند متعال براى ابلاغ دستورات خودش به مردم صد و بيست و چهار هزار پيامبر را با آن همه مشقّت هايى كه براى آنها وجود داشت مبعوث نمايد.
ثالثاً: اگر قرار باشد خدا نسبت به حق خودش در خصوص نماز بى تفاوت باشد دليلى ندارد اين همه آيات و روايات مربوط به عذاب كسانى كه نسبت به نماز سهل انگارند و يا نماز نمى خوانند بيان نمايد.
البته در مقايسه ميان حقّ اللّه و حقّ النّاس، توبه و جبران حقّ النّاس بسيار مشكل تر است و اين گونه روايات سختى حقّ النّاس را بيان مى كند نه بى اهميتى و بى تفاوتى نسبت به حقّ اللّه باشد.
پی نوشت:
[1]. نحل 16، آيه 119.
[2]. طه 20، آيه 82.
منابع :
پرسمان دانشجویی
پایگاه تبیان ،بخش اخلاق و عرفان اسلامی