تجربیات دکتر احسان میوهچی کارآفرین و بنیانگذار افراتاب
محسن انوشه: این بار سراغ یکی از عاشقان حیطه کارآفرینی و تولید رفتهایم که تولیدات کارخانهاش معضل اسراف برق و موضوع توسعه صنعت روشنایی کشور را با اقدامات شایستهای که صورت بخشیده، متحول کرده است. افراتاب برای شما نام آشناییست که در تولید لامپهای کممصرف و الایدی محصولاتی قابل رقابت از نظر کیفیت در ابعاد جهانی به بازار مصرف عرضه کرده است.
در وضعیت فعلی صنعت کشور، افراتاب با همت بالای مدیران و کارکنان به تولید موفق ادامه میدهد و سعی در گسترش فعالیتهایش دارد. این بار فردی بر فرش قرمز پا میگذارد که باهمه امکاناتی که برایش در ممالک دیگر مهیا بود، به عشق وطن، خود را وقف خدمت به صنعت کشور کرده است.
احسان در کوچه باغهای شمیران به دنیا آمده است. از همان دوران طفولیت با صنعت آشنا میشود. میگوید: «پدرم تراشکار بود و از جنگ جهانی دوم مغازه تراشکاری داشت و بعدها هم به کار ساختوساز مشغول شد. من با فرزند قبلی خانواده ۱۰ سال تفاوت سنی داشتم. همه در آن زمان برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بودند و من در ۶سالگی در یک خانه، با پدر و مادرم تنها شدم. از همان ایام به خاطر تنهایی، خودم را باید سرگرم میکردم. به خاطر اینکه پدرم در کارهای فنی بود، من هم از همان بچگی به کارهای فنی علاقهمند شدم. یکی از فعالیتهایم در آن زمان، ساخت کیتهای الکترونیکی بود. از همان زمان یاد گرفتم مثل پدرم هرچیزی را که خراب میشد، تعمیر کنم. او برایم الگوی مناسبی بود. زندگیش را از صفر ساخته بود و ثروتش دسترنجی بود که برای به دست آوردن آن جوانیش را هزینه کرده بود. زندگی در کنار یک کارآفرین برایم مغتنم بود. تا ۱۶ سالگی درایران درس خواندم و کنار پدر، تجربه آموختم. پس از آن برای ادامه تحصیل عازم خارج از کشور شدم. در منزل برادرم زندگی میکردم و درس میخواندم. در آن جا علاقه داشتم و یکجورهایی به خاطر هزینه دانشجویی مجبور بودم تمام تعمیرات منزل را خودم انجام دهم؛ اعم از رنگ کردن، موکتکردن، لولهکشی، کارهای برقی منزل؛ حتی اتومبیلم را خودم تعمیر میکردم. هیچگاه از کار نترسیدم. وارد هر کار میشدم، ابزارش را میخریدم و یاد میگرفتم و انجام میدادم، آنقدر تمرین و تکرار میکردم تا در آن ماهر میشدم. هدفم این بود که مثل پدر از صفر شروع کنم و مانند او کارآفرین باشم. رشته برق و الکترونیک را انتخاب کردم و به خاطر ترک وطن در ۱۶ سالگی ۲ سال جلو افتادم و در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه شدم. دوره لیسانس و نهایتا دکترا را در ۲۶ سالگی به اتمام رساندم. در طی این دوران موفق شدم که توسط دانشگاه در یک پروژه صنعتی که متعلق به شرکت فولاد انگلستان بود، در دانشگاه استخدام شوم و آن را به انجام برسانم. این پروژه درس عملی دکترای من بود که بخش عمده هزینهاش را شرکت فولاد انگلستان میپرداخت. این اولین موفقیت من در یک پروژه صنعتی- دانشگاهی بود. پس ازگرفتن دکترا به کشور بازگشتم. هدفم این بود در رشتهای که درس خوانده بودم، تحولی ایجاد کنم و از تواناییهای خود در این رشته برای کشورم مفید واقع شوم. به همین دلیل تا ۵ سال اول، کارهای تحقیقاتی در زمینه الکترونیک انجام دادم و زمانی که ایده استفاده از لامپهای کم مصرف در کشور مطرح شد، فرصت را در آن دیدم که وارد تولید این محصول در ایران شوم. در سال ۱۳۷۷ شرکت افراتاب را تاسیس کردیم و از سال ۱۳۷۸ وارد تولید شدیم و اینک ۱۶ سال است که تولیدات افراتاب در دسترس هموطنان قرار گرفته است. در این مدت صنعت لامپ کممصرف را در کشور متحول کردیم. در زمانی که تمام تولیدکنندگان لامپ را مدار بالاست جدا از هم به شکل غیراستاندارد تولید میکردند، ما در افراتاب بر خلاف جهتگیری بازار، لامپ را به صورت یکپارچه و استاندارد به بازار عرضه کردیم که همین اقدام ما باعث تحول تولید تمام کارخانجات بر اساس رویکرد ما در کشور شد. در زمینه مخابراتی هم در طی این سالها فعالیت داشتهایم و اینک در ۶۵ هزار نقطه کشور میتوانید تلفنهای همگانی افراتاب را مشاهده کنید. حالا هم به دنبال تکرار این فرایند در صنعت لامپ الایدی هستیم. در واقع، مسیر نوآوریهای ما در افراتاب همچنان ادامه دارد و ما برنامههای گستردهای برای تحول شگرف در صنعت لامپهای الایدی کشور و چالشهای بزرگی که دارد، در نظر گرفتهایم. با اجرای برنامههای ما در این حوزه مصرفکنندگان شاهد تکنولوژی شگرفی خواهند بود که قابل مقایسه با لامپهای الایدی موجود در کشور نیست و به طور خلاصه میتوان گفت که با عرضه این فناوری لامپهای الایدی بسیار باکیفیت از سوی افراتاب، مصرفکنندگان به معنای واقعی کلمه تکنولوژی روز جهان در حوزه لامپهای الایدی را تجربه خواهند کرد. در اینجا به مردم توصیه میکنم که برای صرفهجویی، دنبال جنس ارزان نباشند. چرا که اگر محصول باکیفیت اما کمی گرانتر را تهیه کنند، انرژی آن در طول عمر و میزان نور دریافتی و همچنین کیفیت آن، صرفهجویی بسیار بالاتری را حتی در ابعاد یکصد برابر نسبت به لامپ و چراغهای الایدی بیکیفیت به وجود خواهد آورد. یادمان باشد که مشتریان ما تجربه بسیار خوبی از فناوریهای عرضه شده توسط افراتاب در خاطر دارند که نمونه آن در صنعت لامپهای کممصرف اتفاق افتاد که باعث شد افراتاب به عنوان برند برتر این حوزه در بازار و نزد مصرفکنندگان شناخته شود. به گمان من در حوزههای فنی نظیر لامپ بهتر است مردم به جای خرید ارزان رویکرد خرید از برندهای معتبر و خوشنام را در پیش بگیرند تا خرید بسیار صحیح و بادوامی داشته باشند.»
دکتر احسان میوهچی مانند تمامی صنعتگران جهان مرد عمل است و دغدغه آن نوع از تولید در کشور را دارد که محصولی با کیفیت برندهای معتبر جهانی را تولید کند و به دست هموطنان برساند. میگوید: «میتوانیم در برخی از صنایع وارد عرصه رقابت شویم به شرطی که یک خودباوری بزرگ در صنعتگران و دولتمردان صورت گیرد. مردم به این جهت سراغ برندهای خارجی میروند که محصول باکیفیت ایرانی را پیدا نمیکنند. دغدغه ما در افراتاب ارائه محصول باکیفیتی مشابه برندهای معتبر جهانی به مردم است که به قدرت خرید آنان هم توجه دارد. در این میان دولت باید صنایع کشور را به مثابه یک منبع درآمد نبیند. بلکه نگاه سرمایهگذارانه به آن داشته باشد و بر این اساس به شرکتها میدان داده شود تا رشد کنند و با کارآفرینی هزینههای دولت را کاهش دهند. در واقع، سود بیشتر ببرند و رشد کنند و آن وقت مالیات بیشتری بپردازند.
درحال حاضر هزینههای سنگینی به صنعت تحمیل میشود. هزینههای دولتی کارخانجات ۳۵درصد به قیمت تمامشده اضافه میکند. هزینههایی چون گمرک، سود بالای بانکی، مالیات، حق بیمه، عوارضهای گوناگون که سازمانهای مختلف دریافت میکنند، صنعت کشور را در بخش خصوصی با دشواریهایی روبهرو کرده است. در صورتی که در کشورهای صنعتی نه تنها اغلب این هزینهها به صنعت تحمیل نمیشود، بلکه تمام سعی قانونگذاران و دولتها در راستای حمایت و توسعه از صنایع برنامهریزی شده است. صنایع به عنوان فرزندان دولتها دیده میشوند که رشدشان مایه افتخار و سرمایه دولتهاست و مرگ هر کدام مانند مرگ فرزند آنهاست. اگر بخواهیم در این بازار رقابتی حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید از نظر رویکرد و قانونگذاری به صنایع کشور و بخش خصوصی توجه خاص داشته باشیم.
نظرش را در باره کارآفرینی میپرسم. میگوید: خصلت خانوادگی ما در کارآفرینی بوده است. ما هم در افراتاب به تاسی از رویکرد پدرم این اصل را سرلوحه کار شرکت قرار دادهایم. وقتی شروع به تولید لامپهای کممصرف در کشور کردیم هدفمان این بود که کالای باکیفیت در سطح اروپا و کشورهای پیشرفته به مردم خود عرضه کنیم و امروز میتوانیم با افتخار بگوییم که در این کار موفق شدهایم. ولی با پیشرفتهای لحظه به لحظه جهان در عرصه تکنولوژی باید همواره توجه ویژهای به نوآوری و تحول داشته باشیم. با نگاهی گذرا به صنایع الکترونیک جهان درخواهیم یافت که لحظهای توقف، منجر به خارج شدن هر صنعتی به ویژه صنایع الکترونیک از صحنه رقابت میشود. پس باید بهروز شویم و بهروز بمانیم. کارآفرینی ما در این زمینه و مزیت رقابتی ما با رقیبان خارجی در این است که تولیدات افراتاب ضمن تطابق و حتی برتری با نمونههای خارجی از مزیت نزدیکی با مصرفکنندگان محصول بهرهمند است. سرویس و گارانتی ما در کنار مصرفکنندگان است. ولی به نظر من در آینده نزدیک این رقابت سختتر خواهد شد. در این میان قیمت، کیفیت، گارانتی و سرویس و در یک کلام ساخت یک برند معتبر حرف اول را خواهد زد. باید استاندارد کالاهای ایرانی بالا رود و حداقل در سطح کالاهای مشابه جهانی قرار گیرد. کارخانجات و شرکتهای تولیدی باید خودشان را با شرایط پیش رو تطبیق دهند. در صنعت لامپ، محصولات ایرانی از نظر کیفیت و ماندگاری در حال حاضر بهتر از لامپهای مشابه خارجی در دنیا هستند. در این رقابت، صنعت لامپ کمتر مورد هدف قرار خواهد گرفت. ولی در صنایع دیگر باید سطح کیفی خود را بالا ببریم به خصوص در بخش خدمات پس از فروش.
دکتر میوهچی اولویت بسیاری به گارانتی محصولات میدهد. میگوید: ما هرساله چند صد میلیون تومان بابت این کار هزینه میکنیم تا انگیزهای برای ما باشد که محصولات باکیفیت تولید کنیم و اعتماد بیشتری در مشتریانمان به وجود آوریم. ما در این زمینه هم پیشرو در بازار ایران بودهایم. به گونهای که کیفیت خدمات پس از فروش ما به عنوان معیار و شاخص این صنعت شناخته میشود.
حرف هایش در مورد صنعت و بخش خصوصی درددل همه صنعتگران و تولیدکنندگان ایرانی است. موضوع مهم اقتصاد مقاومتی زمانی تحقق مییابد که کارآفرینی تولیدمحور در اولویت اصلی اقتصاد کشور قرار گیرد و در مصرفکنندگان به گونهای فرهنگسازی شود که خرید کالای ایرانی را به خرید کالای مشابه خارجی ترجیح دهند. شرکتهای بخش خصوصی به خاطر منابع محدود مالی باید مخارج روزانه خود را برای ادامه حیات توسط خودشان احیا کنند. این مهم جز با کیفیت برتر، قیمت مناسب، مشتریمداری، روابطعمومی بالا و گارانتی تحقق پیدا نخواهد کرد. به همین خاطر است که در یک اقتصاد پویا کلیه امور تولید به بخشخصوصی واگذار میشود و دولت، حمایتگر و ناظر است و تمام هم وغمش برداشتن موانع و کاهش هزینههای تحمیلی به صنعت است تا صنایعی سودمند داشته باشد و بر اساس آن موضوع اشتغال جوانان را به بهترین شکل ممکن حل کند. رویکرد صحیح این است که سود شرکتها افزایش پیدا کند تا درامد دولتها افزایش یابد.
با تمام اینها نقش خودمان را در کارآفرینی ایفا میکنیم، در کار آموزش پرسنل هزینه میکنیم و آن را سرمایهگذاری میدانیم. توجه ما به کارکنان مجموعه موجب شده که همه پرسنل با عشق و علاقه، کارخود را انجام دهند. به آنها اجازه رشد دادهایم. به مدیریت متمرکز اعتقاد ندارم و همواره سعی کردهام مدیریت و مسوولیتها را واگذارکنم. مدیران خوبی تربیت کردهایم و تمام تلاشمان این است پرسنل خود را از نظر مالی راضی نگه داریم تا زندگی راحتی داشته باشند. رشد ما در میزان علاقه آنان به مجموعه است.
احسان میوهچی مدیریت و کارآفرینی را از کودکی زیر نظر پدر آموخته است و سپس مدارج علمی را در این راستا طی میکند. از او درباره شیوه مدیریتش میپرسم، میگوید: معتقدم برای یک کار، خصوصا مدیریت بهتر است افراد از خود مجموعه انتخاب شوند. چون آنها درک بهتری از روند کار دارند و بهتر میتوانند تصمیمگیری کنند و پذیرش بیشتری از سوی پرسنل نسبت به آنان وجود دارد. در صورتی که این پتانسیل در افراد داخلی وجود نداشته باشد از مدیران خارج از مجموعه استفاده شود. متاسفانه در دانشگاههای ما کمتر به بحث عملی میپردازند و اکثر بحثها و آموزشها تئوری است و در این میان ارتباط مهم میان صنعت و دانشگاه ضعیف است و نادیده گرفته شده. به همین خاطر شرایط در سالهای اخیر برای ورود دانشجویان جوان به صنعت فراهم نبوده است تا تجربه عملی کسب کنند. ولی ما به سهم خودمان با ایجاد بخش تحقیقات، دانشجویان خبره دانشگاهها را پس از فارغالتحصیلی جذب میکنیم.
میپرسم نظام آموزشی کشور باید چه کار کند تا جوانان به کارآفرینی ترغیب شوند؟
میگوید: «این فرهنگ باید از خانواده شروع شود. باید این فرهنگ در یک نسل به وجود آید و به نسلهای بعد انتقال پیدا کند. باید روحیه شجاعت را در فرهنگ و آموزش خود به جوانان منتقل کرد و نگذاشت این روحیه در فرهنگ ما کمرنگ شود. روحیه شجاعت باعث میشود که جوان جستجوگر شود و در جستوجوست که به خلاقیتهای خود پی میبرد. روحیه جستجوگر، خلاق و ابداعگر است. باید جوانان با اعتماد به نفس تربیت شوند تا وابسته نباشند و با اتکال به خداوند و تواناییهای ذاتی خودشان کارآفرین شوند.»
به این نکته اشاره میکند که: «استیو جابز گفته است، ما افراد خلاق و توانا را نمیآوریم که به آنها بگوییم چه بکنند. ما آنها را میآوریم که آنها به ما بگویند چه بکنیم. ما هم اینگونه رفتار میکنیم. مدیران ارشدم، مشاورین من هستند و برای حل مسائل شرکت از آنها کمک میگیرم. در ردههای پایینتر نیز طبق دورهای که در ژاپن گذراندهام عمل میکنم. در این دوره که به نام کایزن معروف است ارائه راهکار از سوی پرسنل به مدیران داده میشود. در این دوره میآموزیم که بهترین پیشنهاد برای روند بهتر یک مجموعه پیشنهادی است که از طرف کارمندان و کارگران آن مجموعه داده میشود. بدین سبب ما برای کارکنان جایزه تعیین کردهایم و آنها را به ارائه ایدههای خلاقانه که به پیشبرد کار و افزایش بهرهوری کمک میکند، تشویق میکنیم.
میگوید: در سیستم آموزشی کشور باید کشف استعداد صورت گیرد تا مجالی برای بروز نوابغ در حوزههای مختلف فراهم شود و پس از آن توجه مسئولین است که میتواند از این نوابغ در جهت توسعه کشور استفاده شود. یادمان باشد بیتوجهی باعث میشود که این نوابغ در کشور خود به جایگاه مناسب نرسند و سرخورده شوند. توسعه آموزشی و صنعتی زیر ساخت توسعه همهجانبه است و در کنار آن برای توسعه همهجانبه باید فرهنگ عشق به آب و خاک ترویج شود تا افراد یک جامعه نفع جامعه را نفع شخصی خود بدانند و برای آن از خود گذشتگی و فداکاری کنند.
دکتر احسان میوهچی و امثال او سرمایههایی هستند که وجودشان منشا خیر و برکت است. جوانان مستعد و خلاق این کشورباید توسط این افراد آموزش دیده شوند تا برای این مرزوبوم بمانند و کوشش کنند. اقتصاد ما با پایداری اندیشمندانی چون او و جوانانی عاشق و خلاق مقاوم میشود.
برای دکتر احسان میوهچی به خاطر سعی و کوشش عاشقانهاش در راه شکوفایی صنعت ایران فرش قرمز پهن میکنیم و از او به نیابت کلیه کارآفرینان کشور برای پاینهادن بر فرشقرمز کارآفرینی دعوت میکنیم.