پیام
زمان: 20 بهمن 1357 / 11 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: تأکید بر نداشتن سخنگو
مخاطب: ملت ایران
بسمه تعالی
به اطلاع مردم می رساند:
کسی حق ندارد به عنوان سخنگو یا اطرافی یا وابسته و یا تحت هر عنوان دیگری، از طرف اینجانب مطلبی بگوید. من خودم قلم و بیان دارم و اظهارنظرهایی که در رادیوها و یا جراید می شود به خود اشخاص مربوط است و به اینجانب ربطی ندارد.
به تاریخ 11 ع1 99
نامه
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: ابراز تشکر
مخاطب: گلپایگانی، سید محمدرضا(از مراجع عظام تقلید)
حضرت آیت الله آقای گلپایگانی ـ دامت برکاته
به عرض عالی می رساند، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقیر به کشور ایران بود، واصل و موجب کمال تشکر گردید. امید است ان شاءالله تعالی با حفظ وحدت کلمه، عموم مسلمانان تحت رهبری آیات عظام و علمای اعلام ـ دامت برکاتهم ـ به پیروزی کامل نایل گردند؛ و در این موقع حساس و تاریخی بتوانیم تا حدودی به وظیفۀ خود نسبت به شریعت مقدسه انجام وظیفه کنیم.
خدماتی که حضرت مستطاب عالی در طول مبارزات گذشته انجام داده اید و شداید و سختیهایی را که تحمل کرده اید، فراموش نخواهد شد. مرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعا اینجانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
سخنرانی
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: راه سازندگی و تداوم انقلاب اسلامی
حضار: نمایندگان شورای هماهنگی اعتصابات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از آقایان و خانمها تشکر بکنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند. و ما بحمدالله در این نهضت این برخورداری را داریم که با امثال شماها مواجه می شویم که شما مسائل خودتان را به ما بگویید، ما هم دردهای خودمان را به شما.
راه طولانی برای سازندگی
شما می دانید که الآن ما، پس از اینکه ان شاءالله دولت انقلابی هم تحقق پیدا بکند، راه بسیار دوری داریم برای ترمیم خرابیهایی که در این پنجاه و چند سال در مملکت ما به اسم «تمدن بزرگ»، به اسم آزادی کذا تحقق پیدا کرده است. اینها رفتند و فرار کردند و خزاین مملکت ما را یا به باد دادند، یا همراه بردند. و ما وارث یک مملکت درهم ریخته هستیم که تحقق صحت آن و ترمیم آن امکان ندارد الاّ به تشریک مساعی همۀ قشرهای ملت. اگر هر کس در هر مقامی هست در این مسئله کوشش نکند و بخواهد به عهدۀ قشر دیگر بگذارد، این بار زمین خواهد ماند. خرابیها اندازه ای نیست که دولت بتواند ترمیم بکند، یا قشر یا اقشاری از ملت بتواند ترمیم بکند. این خرابیها بسیار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات دیگر. و این با کوشش همه جانبۀ همۀ اقشار ملت باید ترمیم بشود.لهذا با اینکه شما سهم بزرگی دارید، این آقایان فرهنگیها و آقایان اعتصابیون و دیگران سهم بزرگی در این نهضت دارند، و این نهضت را این اعتصابات خیلی ثمربخش کرد، لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم. مثل اینکه
یک مملکتی جنگزده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است.
قدم دوم، قدم سازندگی است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگی از حالا به بعد شروع می شود. هر جای این مملکت شما دست بگذارید خرابی هست. این ادارات دولتی را به واسطۀ اینکه اشخاصی که در رأس بودند بسیارشان اشخاص غیرصحیح بودند، و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصی که در رأس بودند اشخاصی نبودند که ملی باشند، ادارات دولتی را تقریباً باید گفت اینها خراب کردند.
زاغه نشینی در تهران
و همین طور شما ملاحظه می کنید که وضع زراعت ما، که یکی از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست، اینها به اسم «اصلاحات ارضی» از بین بردند و الآن کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همۀ چیزها را بیاورید. و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند؛ به اسم ملی ملت را از آن محروم کردند، و دامدارهای ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها، که در مَحالّ خودشان نتوانستند زندگی شان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند که اینجا یک کاری پیدا کنند. اینجا هم کاری صحیح نبوده است. خیر. از قراری که من شنیده ام در خود تهران محله های بسیاری هست که این محله ها محله های زاغه نشین، چادرنشین و امثال اینهاست که این بیچاره ها در آنجا با وضع فلاکت باری زندگی می کنند.
دوری گزینی از اختلافات
باید همۀ این آقایان دست به دست هم بدهند، همۀ اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند، و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت. هر کس هر جا هست مَفسَده های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد، تا بلکه ان شاءالله با کوششهای زیاد این امور رفع بشود.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را خواستارم و امیدوارم که همه با وحدت کلمه، همه با هم این مسائل را حل بکنید. و اختلاف نظر، اختلافات صنفی، اختلافاتی که در ایران آنها انداختند بین مردم، اختلافات را و اینها را توجه کنید که برداشته بشود که دشمن شما از اختلاف شما نتیجه می گیرد. و شما ملاحظه کردید که با این اتفاق کلمه ای که ایران پیدا کرد، این قدرتهای بزرگ را به زانو درآورد به طوری که نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند. خداوند ان شاءالله همۀ شما را توفیق بدهد و مؤید کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سخنرانی
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: پیروزی نهضت تنها با تشریک مساعی همۀ قشرها امکانپذیر است
حضار: پزشکان و کارکنان بیمارستان سوم شعبان
[بسم الله الرحمن الرحیم]
شاهدان عینی جنایتها
آقایانی که در بیمارستان هستند بیشتر از سایر مردم مصیبتها را دیده اند، حتی از آنهایی که در خیابانها بوده اند. آنهایی که در خیابان بوده اند دیده اند که جوانی تیر خورد و افتاد لکن آنها که بالای بستر او بوده اند دیده اند چه گذشته است. پدر و مادر او آمده اند لابد ـ اگر گذاشته باشند بیایند ـ آمده اند در بیمارستان و شما حال آنها را دیده اید. مصدومین را، مجروحین را، آنهایی را که کشته شده اند و برده اند که شما هم ندیده اید ـ همه در نظر خدا محفوظ است.
گناه این ملت این بود که می خواست که اجانب در مملکتشان تصرف نکند. گناهشان این بود که می خواستند آزاد باشند، اختناق نباشد؛ می خواستند غارتگرها را بیرون کنند. اینها گناه این ملت بود که به روی آنها اینطور مسلسلها کشیدند و حالا هم دست برنمی دارند. همین چند روز هم باز در شهرستانها از این کارها بوده است.
عمال اجانب در چهرۀ «ملیت»!
اینها ـ یعنی عمال اجانب ـ هر روزی با یک صورت در پرده ها و در چهره هایی هستند. اینها عمالشان را ممکن است بیست سال، سی سال، به صورت یک آدم ملی درآورند و بر ملت معلوم نباشد که این چه کاره است! وقتی که چهرۀ واقعی پیدا شد، آن وقت ملت می فهمد چه بوده این. یک نفر سی سال، بیست سال در چهرۀ ملیت بوده است، در چهرۀ دیانت بوده است آن وقتی که آن محفوظ بوده است این؛ و نگه داشته اند
این را برای یک روزی ـ یک روزی که احتیاج دارند که با حربۀ ملیت ملت را بکوبند، مثل امروز. امروز با حربۀ «ملیت» و رفتن سر قبر دکتر مصدق ملت را دارند می کوبند. و چنانکه شریف امامی با حربۀ «صلح» آمد و ملت را کوبید، اینها با این حربه آمدند. و این ملت که الآن دارد صدایش ... دیروز سرتاسر مملکت، تمام مملکت، یکصدا می گفتند که ما دولت جدید را می خواهیم. اینها را ملت حساب نمی کنند.! ملت آن است که امریکا بشناسد که او ملت است، اگر امریکا تثبیت کرد ملیت کسی را! آن هم تثبیتش به این است که منافع او را تأمین بکند والاّ آن اشخاصی که می گویند ما ملی هستیم و ما مطیع ملت هستیم، به آرای ملت احترام می گذاریم، [خیر.] دیروز این آرای ملت نبود؟ دیروز چند میلیون مردم فریاد کردند، اینها ملت نیستند؟ باز هم آن ملتی که باید در نظر امریکا و عمال امریکا باشد اینها نیستند. این «ملت» آنهایند که می گویند باید همه چیز را داد به امریکا، همه چیز را داد به خارجیها!
دزدیها و غارتگریها
شما که در بیمارستانها بودید می دانید به این ملت چه گذشت. شما یک گوشه اش را می دانید، بیمارستانهای دیگر هم گوشه های دیگرش را می دانند. بسیاری اش هم از چشم شماها و سایر برادرهای شما مخفی بوده است. چنانکه دزدیهایی که اینها کردند، خیانتهایی که اینها کردند، از چشم ما اکثرش مخفی است؛ ما نمی دانیم اینها چه کردند.
آقا من یک قصه ای را برایم نوشتند یا در مجله دیدم ـ یادم نیست الآن ـ که یکی از خواهرهای این محمدرضا در خارج یک ویلایی خریده است که قیمت او را من الآن نمی دانم چه قدر بود لکن نوشته بود که برای گلکاری او شش میلیون دلار خرج گلکاری آن ویلاست.! اینها یک همچو کارهایی کرده اند و ما بی اطلاعیم و نمی دانیم چیست. شش میلیون دلار، یعنی تقریباً 32 میلیون تومان، خرج گلکاری! اینها برداشتند هر چه ما داشتیم، رفتند. ارتشبدهایشان چقدر بردند، و خودش و عائله اش چه قدر بردند؛ و خزاین ملت را خالی کردند و یک مملکت خراب و ویران گذاشتند و رفتند.
لزوم بردباری و تشریک مساعی
خداوند ان شاءالله شما که زحمت کشیدید برای این ملت و تَعَب[سختی، رنج] کشیدید ـ خوب، من می دانم که کسی بالای سر یک کسی که مظلوم است و کتک خورده است مجروح شده است دارد می میرد شاید در حضور شما بسیارشان مرده اند من می دانم به شما چه گذشته است، خدا هم می داند ـ شما اجرتان با خداست. خدا می داند که شما چه کشیده اید؛ و خداوند جبران خواهد کرد. ان شاءالله خداوند به همۀ شما سلامت بدهد. رفقا همه تشریک مساعی کنید در این امور؛ در این نهضت متحد بشوید. اگر در این نهضت شکست بخورید تا آخر شکست خورده اید. همه با هم باشید، همه با هم تشریک مساعی بکنید تا اینکه پیروزی برایمان حاصل بشود.
نامه
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: بازگشت آقای سید عزالدین حسینی زنجانی به زنجان
مخاطب: اهالی زنجان
بسمه تعالی
اهالی محترم شهرستان زنجان ـ ایّدهم الله تعالی
مرقوم آقایان محترم واصل، و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. از اظهار محبتی که نموده بودید کمال تشکر را دارم. دربارۀ جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عزالدین حسینی ـ دامت برکاته ـ که نوشته بودید، با ایشان مذاکره شد و قرار است ان شاءالله تعالی به زنجان بازگردند. امید است به خواست خداوند تحت رهبری معظمٌ له به مبارزۀ خود علیه ظلم و استبداد ادامه دهید.
از خدای تعالی ادامۀ توفیقات شما و عزت اسلام و مسلمین را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
به تاریخ 11 ع1 1399
روح الله الموسوی الخمینی
منبع:صحیفه امام جلد 6