0

ایستادگی پابرهنگان در برابر توپ و تانک‏

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

ایستادگی پابرهنگان در برابر توپ و تانک‏

‏‏زمان: 17 بهمن 1357 / 8 ربیع الاول 1399‏

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

‏‏موضوع: ابراز تشکر از تلگرافها و نامه های تبریک به مناسبت ورود امام خمینی به ایران‏

‏‏بسمه تعالی ‏

‏‏     اینجانب از کلیۀ کسانی که پس از بازگشت من به ایران به وسیلۀ تلگراف، نامه و‏‎ ‎‏مطبوعات تبریک گفته یا شکرگزاری و اظهار محبت، وفاداری، قدردانی و همبستگی‏‎ ‎‏کرده اند، تشکر می کنم و پیروزی همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار‏‎ ‎‏ساختن جمهوری اسلامی از خداوند متعال خواستارم. ‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏

  نامه

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

‏‏موضوع: اعلام وصول نامه و تلگراف‏

‏‏مخاطب: طاهری اصفهانی، سید جلال الدین‏

‏‏بسمه تعالی‏

‏‏خدمت جناب حجت الاسلام آقای طاهری ـ دامت برکاته‏

‏‏ به عرض می رساند، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف و ابراز ‏‎ ‎‏محبت نسبت به اینجانب بود واصل گردید. تلگرافی هم که نوشته بودید رسیده که‏‎ ‎‏ان شاءالله جداگانه پاسخ داده می شود. مَرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعا فراموشم‏‎ ‎‏نفرمایید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. والسلام علیکم و‏‎ ‎‏رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎

مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

‏‏موضوع: ابراز تشکر‏

‏‏مخاطب: حجج میانه ای، سید سجاد ‏

‏‏بسمه تعالی ‏

‏‏خدمت ذی شرافت سیدالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حجج میانه ای ـ دامت‏‎ ‎‏افاضاته‏

‏‏     مرقوم محترم که نسبت به ورود اینجانب به ایران نوشته بودید واصل، و از ابراز محبتی‏‎ ‎‏که نموده بودید تشکر حاصل گردید. از اینکه مورد حمله و هجوم مزدوران واقع شده و‏‎ ‎‏مصدوم گردیده اید بسیار متأثر شدم.‏‎[آقای حجج میانه ای در جریان حملۀ مزدوران رژیم شاه به تظاهرات مردم میانه بشدت مجروح شد و در بیمارستان بستری گردید. حادثه در زمان نخست وزیری شاپور بختیار اتفاق افتاد]‎‏ از خدای تعالی شفای کامل آن جناب و قطع‏‎ ‎‏دست اجانب را از کشورهای اسلامی بخصوص کشور ایران خواستارم. و امید است از‏‎ ‎‏دعای خیر فراموشم ننمایید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.‏

‏‏سخنرانی‏

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

‏‏موضوع: نقش انسانهای پاکدامن در باز سازی کشور‏

‏‏حضار: پرسنل نیروی دریایی ‏

 

‏‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏]‏

‏‏غارت دسترنج توده ها‏

‏‏     شما تا حالا در خدمت طاغوت بودید. متأسفانه این جمعیتی که باید به ایران خدمت‏‎ ‎‏بکنند و یک ایران صحیح برای ما بسازند در خدمت کسی بودند که جدیت برای انهدام‏‎ ‎‏این مملکت داشت. ما پنجاه سال بود مبتلا بودیم به حکومت رضاخان و محمدرضاخان،‏‎ ‎‏که در این پنجاه سال دوم خیانت خیلی زیادتر شده از آن پنجاه سال اول. در این سی و‏‎ ‎‏هشت سال دوم که زمان ایشان بود خیانت زیادتر شد تا آن وقت. این شخص برای ما هیچ‏‎ ‎‏چیز نگذاشت. اینها فرار کردند؛ اموال این ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند‏‎ ‎‏حالا یا در یک جایی که مجله بود یا در یک جایی که این را برای من فرستادند که یک‏‎ ‎‏ویلایی یک خواهر ایشان ـ کدام خواهر است، من آن را هم نمی دانم ـ خریده اند به فلان‏‎ ‎‏قدر. این فلان قدر هم یادم نیست؛ اینکه یادم هست این است: شش میلیون دلار خرج‏‎ ‎‏گلکاری! می فهمید؟ تصور می توانید بکنید؟ ما می توانیم بفهمیم یعنی چه؟ شش میلیون‏‎ ‎‏دلار، سی و هفت میلیون تومان خرج گلکاری این ویلای خانم شده! از مال کی؟ پدر‏‎ ‎‏ایشان که آمد کودتا کرد چه چیز داشت؟ مشتی سرباز گرسنه؛ از مال این ملت بود و از مال‏‎ ‎‏ماها بود دیگر. این ملت را اینها فقیر کردند و برداشتند. این مال خودش؛ این مال عائلۀ‏‎ ‎‏خودش که در ‏‏[‏‏بانک‏‏]‏‏ بود که سه بیلیون دلار بود نمی دانم یا تومان، سه بیلیون و چند صد‏‎ ‎‏[‏‏هزار‏‏]‏‏ دلار آنها که اتباعشان بودند ـ آن سرلشکرها و آن ارتشبدها و آن کذا و کذا ـ آنها‏‎ ‎‏هم برداشتند و رفتند. شماهایی که خدمت می کردید به مملکت، شماها محروم! آنهایی‏ ‏که آن بالا بودند و خیانت می کردند به این مملکت، آن بالاییها خوردند و برداشتند و‏‎ ‎‏رفتند. ‏

‏‏ایستادگی پابرهنگان در برابر توپ و تانک‏

‏‏     از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشید. ملت خودتان را خدمت بکنید. این آب و‏‎ ‎‏خاک مال شماست. اینجا مال خودتان باید باشد. دست این اجانب باید کوتاه بشود.‏‎ ‎‏چقدر امریکا باید از این مملکت ببرد و بخورد یا انگلستان یا سایر جاها؟ ما باید یکوقت‏‎ ‎‏هم زنده بشویم، بیدار بشویم، ملتفت بشویم، آزادی را بگیریم. حق را باید گرفت با‏‎ ‎‏سرنیزه، با مسلسل باید حق را گرفت از اینها؛ خودشان که نمی دهند. بایستید در مقابل‏‎ ‎‏اینها. شما دیدید که این ملت، همین پابرهنه ها، ایستادند در مقابل توپ، تانک،‏‎ ‎‏ـ نمی دانم ـ مسلسل؛ ایستادند و پیش بردند کارشان را. این ابرقدرتها همه پشتیبان شاه‏‎ ‎‏بودند، و این مردم پابرهنه با مشت ایستادند در مقابل تانک، خون دادند و عقب زدند‏‎ ‎‏آنها را که دیگر نتوانست این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ بماند خودش اینجا، آنها هم که رفتند. ‏

‏‏سازندگی به دست عناصر پاکدامن‏

‏‏     شما از این به بعد یک قدری توجه داشته باشید، رفقایتان را متوجه کنید، همقطارانتان‏‎ ‎‏را متوجه کنید. بگویید آقا، ما خیرِ شما را می خواهیم. ما فریاد می کنیم که باید ارتش ما‏‎ ‎‏مستقل باشد یعنی نوکر نباشد. این خیر شماست. یا اینکه خیر، ما باید ارتشمان تحت نظر‏‎ ‎‏امریکا باشد و بدتر از آن، اسرائیل؟! باید اینها اصلاح بشوند. باید همه تان دست به دست‏‎ ‎‏هم بدهید و این کارها را اصلاح بکنید، درست بکنید مملکت را باید بسازید از سر. اینها‏‎ ‎‏خراب کردند و رفتند، و حالا باید بسازیم. اینها آن کاری که کردند قبرستانهای ما را‏‎ ‎‏خوب آباد کردند! جوانهای ما را همه زیر خاک کردند و رفتند. ما حالا باید بنشینیم و‏‎ ‎‏بسازیم و همه دست به هم بدهیم. اینهایی که در ارتشند و پاکدامنند ارتش را بسازند؛‏‎ ‎‏آنهایی که بیرونند، در اداراتند و پاکانند، ادارات را درست کنند. مردم بازار را درست‏‎ ‎‏کنند، زراعت را درست کنند. اینها بکلی کشاورزی ما را از بین بردند؛ شما می دانید که‏ ‏ایران یک جایی بود که صادر می کرد، حالا برای همه چیز دستش به دنبالِ یا امریکاست‏‎ ‎‏یا جای دیگر. ان شاءالله خدا همه تان را حفظ کند. موفق باشید، مؤید باشید ان شاءالله .‏

‏‏گفتگوی برخی از پرسنل نیروی دریایی با امام‏‏ ‏

‏‏[‏‏یکی از حضار: می بخشید، البته می دانیم که خسته هستید، نمی خواهیم مزاحمتان شویم اما راجع به‏‎ ‎‏ارتش مطالبی داریم؛ می خواستیم به عرضتان برسانیم که اینکه شما فرمودید در خدمت طاغوت بودید،‏‎ ‎‏اگر خداوند قبولمان کند با وجود اینکه بنده به سهم خودم 25 سال توی ارتش بودم و لباس خدمت‏‎ ‎‏طاغوتی به تن داشتم، اگر مورد قبول خداوند باشد، خیانت نکرده ام.‏‏]‏

‏‎  ‎‏امام: «در خدمت» معنایش این است که در جایی بودید که طاغوت ‏‏[‏‏با آنجا‏‏]‏‏ سر و کار‏‎ ‎‏داشت و الاّ البته من می دانم که در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند،‏‎ ‎‏مردم صحیح هستند، پاکدامن هستند. ما دلمان به همین ارتش خوش هست که پاکدامنها‏‎ ‎‏زیادند. و ان شاءالله اصلاح می شود مملکت ما به واسطۀ همینها. اینکه گفتم همه در‏‎ ‎‏خدمت طاغوت بودید، یعنی در یک جایی بودید که طاغوت با شما سر و کار داشت؛ نه‏‎ ‎‏اینکه شما هم خدمتگزار بودید. ان شاءالله موفق باشید. ‏

‏‏[‏‏همان برادر ارتشی خطاب به امام: یک موضوع دیگر اجازه بدهید به عرضتان برسانم و آن اینکه الآن‏‎ ‎‏خیلی انتظار تشریف فرمایی شما را به قم دارند و منتظر هستند که شما تشریف ببرید آنجا. و معتقدند که‏‎ ‎‏راحت می شوند که آقا می روند قم؛ دیگر از این دردسرها راحت می شوند!‏‏]‏

‏‎ ‏امام: نه! بگویید که من تا شما را راحت نکنم نمی روم. نه، نه ان شاءالله ! ‏

‏‏[‏‏یکی دیگر از برادران ارتشی: قم را می توانند خیلی زود محاصره اش کنند و خیلی راحت ارتباط را‏‎ ‎‏قطع کنند.‏‏]‏

‏‎ ‏امام: نخیر، این را خاطر جمع باشید. من اهل قم و اهل تهران و اهل جایی ‏‏[‏‏نیستم‏‏]‏‏! من‏‎ ‎‏اهل ایرانم. من در ایران هستم و با همۀ ایرانی ها رفیقم.‏

‏‏[‏‏یکی از ارتشیان: خداوند توفیقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد که بتوانید ما و این ملت را از شرّ این‏‎ ‎‏خونخوارها نجات بدهید.‏‏]‏

‏‎ ‏امام:محتاجیم به کمک همه.همه کمک کنید.ان شاءالله موفق باشید؛خداحفظتان کند.‏

‏‎

سخنرانی‏

 

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

 

‏‏موضوع: کارنامۀ حکومت پهلوی ‏

‏‏حضار: صادرکنندگان خشکبار و دانه های کشاورزی ‏

‏‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏]‏

‏‏غارت سرمایه های معنوی و مادی‏

‏‏ عرض کنم که شما آقایان شاید بهتر از من مطلع باشید که در این پنجاه سال حکومت‏ ‏‏سیاه، سلسلۀ پهلوی برای ایران تقریباً باید گفت هیچ نگذاشتند؛ یعنی سرمایه های انسانی‏ ‏‏را و سرمایه های مادی ما را اینها از بین بردند. دانشگاهها که باید سرمایۀ انسانی برای ما‏ ‏‏درست کنند، اینها به وضع عقب افتاده ای نگه داشتند و دستور داشتند که نگذارند ‏‏[‏‏در‏‏]‏‎ ‎‏آنجا یک انسان کامل و خدمتگزار بار بیاید. و سرمایه های مادی مان آنکه زیرزمینی بود،‏‎ ‎‏نفت بود دادند به این و آن، و در ازای آن، چیزهایی گرفتند که به درد ما نمی خورَد؛ بلکه‏‎ ‎‏پایگاه درست کردند برای امریکا. یعنی نفت ما را دادند، و به اسم اینکه ما اسلحه‏‎ ‎‏می خواهیم، می خواهیم که در مقابل همۀ دوَل چه بکنیم... با این اسم اسلحه هایی‏‎ ‎‏آوردند که در مملکت ما کارشناسی ندارد نسبت به این اسلحه هاو باید خود آنها باشند. و‏‎ ‎‏این برای این بود که اگر شوروی یک ایرادی می کرد که چرا پایگاه درست کردید، اینها‏‎ ‎‏بگویند که پایگاه مال خود ایران است و اسلحه هم پول نفت است. لکن واقع مطلب این‏‎ ‎‏بود که اسلحه پول نفت نبود بلکه نفت را خوردند و به ازای او برای خودشان کار درست‏‎ ‎‏کردند. این یکی از خیانتها بود که در تاریخ باید ثبت بشود. ‏

‏‏با جیب پر از ایران گریختند‏

‏‏و وضع اقتصادی مملکت هم شما بهتر می دانید که چطور ‏‏[‏‏است و‏‏]‏‏ به چه زمینه ای‏‎ ‎‏رسانده اند. عمده چیزی که در ایران، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود. کشاورزی‏ ‏ایران غنی بود و محصولاتش زاید بود بر آن مقداری که احتیاج داشت؛ و ‏‏[‏‏ایران‏‏]‏‏ باید‏‎ ‎‏صادر کننده باشد و ما امروز وارد کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر، از خارج‏‎ ‎‏بیاوریم. مراتع ما را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند. یکی از مراتعی که‏‎ ‎‏کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است در دنیا از حیث تربیت دام، آن را ـ آنطوری که‏‎ ‎‏به من نوشته بودند ـ به ملکۀ انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است واگذار‏‎ ‎‏کرده اند. و جنگلها را منع کردند از مردم لکن دادند به غیر و به خارجیها. بالاخره مملکت‏‎ ‎‏ما را به یک صورت مفتضحی درآوردند که من کراراً گفتم که مملکت ما را خراب‏‎ ‎‏کردند لکن قبرستانهای ما را آباد کردند! جوانهای ما را در قبرستانها بردند، و مخازن ما را‏‎ ‎‏به خارج به غارت بردند. حالا هم که فرار کردند، با جیب پر فرار کردند. چه خودش، چه‏‎ ‎‏کسانی که مربوط به خودش بود، جیبها را پر کردند و به خارج رفتند. و مملکتی که الآن‏‎ ‎‏دست شما افتاده است یک مملکتی است که از همه چیز وارفته است. حالا باید بسازید.‏‎ ‎‏یک مملکتی است که «اجنبی زده» باید گفت، «جنگزده»، «زلزله زده»؛ این باید ساخته‏‎ ‎‏بشود. نه خیال کنید که یک قشری بتواند؛ نه، یعنی نه حکومت می تواند این کار را بکند نه‏‎ ‎‏بازرگان می تواند این کار را بکند، نه کشاورز می تواند. همه باید دست به هم بدهید که‏‎ ‎‏جامعۀ ملی انسانی ایران ان شاءالله از زیر بار این اختناق و این گرفتاریها بیرون بیاید. دست‏‎ ‎‏به دست هم بدهند و این وظیفۀ ملی را انجام بدهند که مملکت خودشان را از این‏‎ ‎‏انهدامی که دارد پیدا می کند نجات بدهند. ‏

‏‏حکومت ایده آل اسلامی‏

‏‏     از جمله اشخاصی که ـ یعنی اصنافی که ـ در این امر خیلی ‏‏[‏‏نقش‏‏]‏‏ دارند، بازرگانها‏‎ ‎‏هستند.اینها هم باید در حد خودشان تشریک مساعی بکنند. ماها موعظه بکنیم و صحبت‏‎ ‎‏بکنیم،و اینها، آقایان هم فعالیتهای زیادی. از ماکار دیگری که ساخته نیست. ما باید همان‏‎ ‎‏صحبت بکنیم، وآقایان هم فعالیت بکنند. و امیدوارم ان شاءالله که مااگرهیچ پیروزی‏‎ ‎‏پیدانکرده بودیم الاّ رفتن این طایفه،این سلسله کافی بود برایمان؛ لکن البته الآن کافی‏ ‏نیست، باید ما دنبال بکنیم تا اینکه این نهضت را به آخر برسانیم و یک حکومت عادل‏‎ ‎‏در اینجا باشد. یعنی یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند، حکومتی‏‎ ‎‏باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقای ملت بداند. این‏‎ ‎‏حکومتهایی که داشتیم ‏‏[‏‏این‏‎ ‎‏]‏‏سلاطین همیشه اینطور بودند که اینها عقیده شان این بوده‏‎ ‎‏است که همۀ این ملتها عبد ما هستند. این برخلاف سنت انبیا بوده است، برخلاف سنت‏‎ ‎‏اولیا بوده است، برخلاف عقل انسانی است، برخلاف حقوق بشر است، برخلاف قوانین‏‎ ‎‏دنیاست. و اینها هیچ وقت عمل نمی کردند. باید حالا ان شاءالله حکومتی پیش بیاید که‏‎ ‎‏مسئول باشد پیش ملت. مجلسی باشد ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ از خود ملت باشد. ما در پنجاه سال مجلسی که‏‎ ‎‏از خودمان باشد نداشتیم. همیشه مجلسی بوده است که دیگران، حالا یا خارجیها برای ما‏‎ ‎‏افراد را تعیین می کردند ـ چنانچه محمدرضاخان گفت که لیست می فرستادند ـ یا اینکه نه،‏‎ ‎‏اگرآنها هم نمی کردند خود اینها، سرنیزۀ اینها بود که تعیین می کردند. ما سرنوشتمان‏‎ ‎‏سرنوشت سرنیزه بود. و ما امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآنی باشد ان شاءالله .‏‎ ‎‏خداوند ان شاءالله همۀ شما را موفق کند و همۀ ما را موفق کند به خدمتگزاری.‏

‏‏پشتیبانی از دولت موقت‏

‏‏[‏‏یکی از حضار: خیلی متشکریم. عوض همگی استدعا می کنم در تأیید فرمایشاتتان اگر مصلحت باشد،‏‎ ‎‏عین همین کمیته هایی که هست یا هرکس دیگری را که حضرتعالی صلاح بدانید یک نفر را تعیین‏‎ ‎‏بفرمایید که به امر صادرات این مملکت برسد و ما بتوانیم با او تماس بگیریم و ان شاءالله به حول و قوۀ‏‎ ‎‏خداوند صادرات مملکت را تقویت کنیم که به وضع خیلی بدی درآمده در اثر حکومتهای فاسد.‏‏]‏

‏‎     ‎‏ان شاءالله امیدواریم که این کار درست بشود. و آقای مهندس بازرگان را من انتخاب‏‎ ‎‏کردم برای اینکه دولت تشکیل بدهد؛ یعنی دولت موقت. و ایشان را من می شناسم و مرد‏‎ ‎‏صالحی است. و آقایان هم باید پشتیبانی بکنند از او و در روزنامه ها پشتیبانی خودشان را‏‎ ‎‏اعلام بکنند. و ایشان ان شاءالله دولتش را تشکیل می دهد. و مجاری امور ان شاءالله ‏‎ ‎‏امیدواریم به خواست خدا به حال اول برگردد و اینطور مسائل، اینطور مشکلات‏‏ان شاءالله حل بشود، البته بتدریج. ‏

‏‏[‏‏همان شخص: خیلی متشکریم؛ البته انتخاب ایشان ‏‎]‎‏آقای بازرگان‏‏]‏‏ مورد تأیید همه هست و واقعاً‏‎ ‎‏همان طور که اول حضورتان عرض کردم، به طور کامل تبریک می گوییم به همۀ ملت و ما صد درصد‏‎ ‎‏پشتیبان ایشان هستیم و هرچه بتوانیم تا سرحد جانمان از این حکومت آتی که انتخاب فرمودید حمایت‏‎ ‎‏می کنیم، همان طور که دیشب امر فرمودید، در روزنامه ها و هر وسایل دیگری که بتوانیم در تأیید و‏‎ ‎‏پشتیبانی از ایشان کوشا باشیم.‏‏]‏

‏‎     ‎‏موفق باشید. ‏

‏‏[‏‏همان شخص: فقط مطلب این بود که بعضی آقایان در این چند روزی که می خواستیم خدمتتان‏‎ ‎‏شرفیاب شویم، چند تا از آقایان به من مراجعه کردند، راجع به این حرف که اگر یکوقتی از حضرت‏‎ ‎‏آیت الله یک غیبتی شده، ایشان به خیر ‏‎]‎‏حلال‏‏]‏‏بفرمایند.‏‏]‏

‏‎     ‎‏من همه را بخشیدم.‏

‏‎

‏‎

سخنرانی‏

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی‏

‏‏موضوع: وحدت کلمه، برادری شیعه و سنی ـ جایگاه اقلیتهای مذهبی ـ حمایت از ارتش‏

‏‏حضار: مدرسان و طلاب حوزۀ علمیۀ قم، کارکنان هواپیمایی ملی و شرکت نفت‏

‏‏‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏کشور امام زمان‏‏ ‏

‏‏     من از همۀ طبقات ملت تشکر می کنم. من ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ این اشتراک مساعی که بین دولت ما،‏‎ ‎‏بین ملت ما حاصل شده است از ملت تشکر می کنم. موفقیت شما مرهون پیوستگی بعضی‏‎ ‎‏به بعض است. من از اینکه روحانیون با دانشگاهی، روحانیون با کارکنان نفت، روحانیون‏‎ ‎‏با کارکنان هواپیمایی با هم اینجا آمدند و اتصال خودشان را با هم به همین معنا اعلام‏‎ ‎‏کرده اند تشکر می کنم. آقایان روحانیون که در حوزۀ علمیۀ قم و در سایر حوزه های‏‎ ‎‏مقدسه، و در مراکز ایران ـ تهران و سایر جاها ـ همه به هم پیوسته اند و در راه اسلام‏‎ ‎‏تشریک مساعی می کنند مأجورند. خداوند تعالی همۀ شما را عزت و عظمت عنایت‏‎ ‎‏فرماید. خدای تعالی دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کند. اینجا مملکت امام عصر‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ است؛ باید اجانب در او دست نداشته باشند؛ باید کسانی که پیوند با امام‏‎ ‎‏عصر ـ سلام الله علیه ـ ندارند کنار بروند.‏

‏‏رمز پیروزی‏

‏‏     ما گرفتاریهای زیاد داشتیم، و گرفتاریهای زیاد هم در راه داریم. تاکنون آنقدر که‏‎ ‎‏عمل شده است و پیروزی بحمدالله حاصل شده است، رمز این پیروزی وحدت کلمه‏‎ ‎‏است. وحدت کلمۀ ایرانی ها ـ همۀ اقشار ایران ـ موجب شد که ابرقدرتها را به زانو‏‎ ‎‏درآورد؛ آن قدرت شیطانی را رَفْض کرد. قدرتهای بزرگ شیطانی که پشت سر او‏بوده اند، همه را رَفْض کرد، همه را کنار زد. این رمز وحدت کلمه است. این وحدت کلمه‏‎ ‎‏را باید حفظ کنید؛ و با حفظ وحدت کلمه تا آخر ان شاءالله خواهید رفت. باید همۀ‏‎ ‎‏آقایان، همۀ اقشار، همۀ کسانی که علاقه مند به اسلام هستند، علاقه مند به مسلمین هستند،‏‎ ‎‏علاقه مند به امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هستند باید همه در صف واحد به مبارزه ادامه‏‎ ‎‏دهند، در صف واحد به نهضت ادامه دهند. این نهضتِ مقدس هست تا آن وقتی که ما به‏‎ ‎‏نهایت برسیم؛ به پیروزی نهایی که عبارت از رفتن همۀ قوای شیطانی و جانشین شدن‏‎ ‎‏قوای رحمانی در مملکتی که تعلق به امام دارد، تعلق به امام زمان دارد، تعلق به خدا دارد،‏‎ ‎‏تعلق به پیغمبر اسلام دارد. همه با هم، هم کلمه باید بشویم تا اینکه رَفض کنیم این قوای‏‎ ‎‏شیطانی را؛ این قوای شیطانی که الآن دیگر در حال تزلزل هستند و حشاشه ای بیشتر از‏‎ ‎‏آنها باقی نمانده است. ‏

‏‏پیامی به ارتش‏‏ ‏

‏‏     باز هم گاهی یک صحبتهای غیر صحیح می کنند! اگر اینها به ملت احترام قائل شدند،‏‎ ‎‏اگر اینها احترام به آرای ملت می گذارند، آرای ملت این است که الآن در خیابانها فریاد‏‎ ‎‏می زند، در تمام شهرستانها فریاد می زند. وحدت ملت و آرای ملت آن است که فردا در‏‎ ‎‏تمام شهرهای ایران، در تهران، در سایر شهرهای ایران، همراهی خودشان را با این‏‎ ‎‏معنایی که ما عرض کردیم پیوند دادند و همراهی خودشان را اعلام می کنند.‏‎[1]‎‏ آن کسی‏‎ ‎‏که قائل است به اینکه ما تابع ملت هستیم، اگر صحیح می گوید باید بپیوندد به ملت. ارتش‏‎ ‎‏باید بپیوندد به ملت. ارتش از ملت است، ملت از ارتش است. ما پشتیبانی ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ ارتش را‏‎ ‎‏اعلام می کنیم؛ روحانیت پشتیبانی خودشان را از ارتش اعلام می کنند. ارتش هم باید مثل‏‎ ‎‏سایر مسلمانها بیایند در صف مسلمین، و ارتش امام زمان ـ سلام الله علیه ـ باشند نه ارتش‏‎ ‎‏دشمنان امام زمان. ای ارتش محترم! شما مُسْلم هستید، شما تابع پیغمبر و قرآن هستید،‏‎ ‎‏شما تابع پیغمبر اسلام و امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هستید، باید شما هم در صفوف مسلمین‏ ‏با هم هم صدا باشید. ما با همۀ مسلمین هم صدا هستیم، ما با همۀ ملت هم صدا هستیم.‏

‏‏اعلام وحدت و همبستگی‏‏ ‏

‏‏     ما پیوستگی خودمان را به اقلیتهای مذهبی اعلام می کنیم. ما برادری خودمان را به‏‎ ‎‏برادران اهل سنت اعلام می کنیم. دشمنان اسلامند که می خواهند ما را با برادرهای‏‎ ‎‏خودمان مختلف کنند. دشمنهای اسلام یا گول خورده هایِ از آنها هستند که در این وقت‏‎ ‎‏مخالفت مابین دو دسته را اعلام می کنند. ما اعلام می کنیم وحدت کلمۀ مسلمین را. اگر‏‎ ‎‏مسلمین وحدت کلمه داشتند، امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا بکنند. این تفرقه‏‎ ‎‏در بین مسلمین است که باعث شده است که اجانب بر ما تسلط پیدا بکنند. این تفرقۀ‏‎ ‎‏مسلمین است که از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا کرد، و الآن هم ما گرفتار‏‎ ‎‏هستیم. واجب است بر همۀ مسلمین که با هم باشند. یک زمان حساسی است؛ مابین‏‎ ‎‏حیات و موت مردد هستیم. ما الآن مملکتمان یا باید تا ابد زیر یوغ استعمار و استبداد‏‎ ‎‏باشد، یا باید الآن از این یوغ خارج بشود. اگر وحدت کلمه را حفظ نکنید، تا آخر باید‏‎ ‎‏مبتلا باشید.‏

‏‏سنی و شیعه برادرند‏‏ ‏

‏‏     حضرات آقایان! همۀ ما مسئول هستیم. روحانیون در درجۀ اولِ مسئولیت هستند.‏‎ ‎‏روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است‏‎[2]‎‏ لازم است که بروند در‏‎ ‎‏دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما می گوییم. در جاهای دورافتاده ممکن است‏‎ ‎‏که یک اغفالهایی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکزِ مثل تهران یا سایر بلاد‏‎ ‎‏عظیم نمی توانند تبلیغات خلاف بکنند، لکن در قرا و قصبات دورافتاده، یک حرفهای‏‎ ‎‏غیرظاهر می زنند، غیر صحیح می زنند؛ مثلاً می گویند که اقلیتهای مذهبی در حکومت‏‎ ‎‏اسلام باید از بین بروند! این خلاف اسلام است. اسلام اقلیتهای مذهبی را احترام گذاشته‏‎ ‎‏است؛ اسلام اقلیتهای مذهبی را در مملکت ما محترم می شمرد. و همین طور در اسلام‏ ‏بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را‏‎ ‎‏حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را‏‎ ‎‏حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و‏‎ ‎‏نباید به این حرفها گوش بکنند. برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان‏‎ ‎‏اسلام می شود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این‏‎ ‎‏مملکت مال همۀ ماست، مال همۀ ما. مال اقلیتهای مذهبی، مال مذهبیون ما، مال برادران‏‎ ‎‏اهل سنت ما. همۀ ما با هم هستیم. ‏

‏‏مسئولیت روشنگری و تبلیغ‏‏ ‏

‏‏     و آن چیزی که الآن بر شما آقایان اهل علم و طلاب محترم و فضلای معظم ـ عَظَّمَ الله ُ‏‎ ‎‏اَجْرَهم ـ ... هست این است که باید متفرق بشوید در بلاد، و مسائل ما را به بلاد تبلیغ‏‎ ‎‏بفرمایید. در بلاد، در آنجاهای دورافتاده این مسائل را تبلیغ بکنید که این اختلافات رفع‏‎ ‎‏بشود و این اشتباهات برکنار برود. ‏

‏‏     من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ علما را می خواهم. از قراری که گفتند خدمۀ‏‎ ‎‏محترم قم‏‎[3]‎‏ هم در اینجا تشریف دارند، من از آنها هم تشکر می کنم. آنها هم از ما‏‎ ‎‏هستند، ما هم از آنها هستیم. آنها هم برادران اسلامی ما هستند. آنها هم خدمتگزار به‏‎ ‎‏فاطمه، به حضرت فاطمۀ معصومه هستند و بزرگند پیش ما. و من خدمتگزار همۀ شما‏‎ ‎‏هستم. خداوند همه را توفیق بدهد.‏

‏‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‏‎

‏‏سخنرانی‏

‏‏زمان: 17 بهمن 1357 / 8 ربیع الاول 1399‏

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی‏

‏‏موضوع: خرابیهای رژیم شاه در ایران ـ مشارکت همگانی در سازندگی ‏

‏‏حضار: طبقات مختلف مردم، پزشکان و داروسازان‏

‏‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏]‏

‏‏ویرانی و عقب ماندگی‏‏ ‏

‏‏     من از عواطف شما متشکرم. ان شاءالله خداوند شما را سعادتمند کند. من امیدوارم که‏‎ ‎‏در این وقت حساسی که مملکت ما گرفتاری عظیم دارد، همۀ آقایان، همۀ اقشار، همۀ‏‎ ‎‏اصناف مردم به هم کمک کنند. همه به هم کمک کنند و این مملکتی را که اینها خراب‏‎ ‎‏کردند و گذاشتند و رفتند، این مملکت به همت همه ان شاءالله دوباره از نو ساخته بشود.‏‎ ‎‏الآن مملکت ما همۀ چیزهایش، همۀ چیزهایش خراب است از همۀ کشور. از این طرفْ‏‎ ‎‏دانشگاه را عقب نگه داشتند نگذاشتند که درست تربیت بشود، از هم ریخته است؛ سایر‏‎ ‎‏اقشار فرهنگ را ‏‏[‏‏هم‏‏]‏‏ به عقب راندند.‏

‏‏ مطبوعات را به وجهی درآوردند که بعضی از آنها ورقهای پخش فحشا بود! و سایر‏‎ ‎‏جهاتی که در این مملکت بود از قبیل اقتصاد، از قبیل ارتش، هر چیزی که ما داشتیم، اینها‏‎ ‎‏از بین بردند. آن چیزی که مهم است، یکی نیروی انسانی است که به هدر دادند؛ برای‏‎ ‎‏اینکه آن چیزهای اعتیادی را، از قبیل تریاک و هروئین، اینها منتشر کردند و اینها را‏‎ ‎‏کشاندند به آنجاها. مراکز فحشا درست کردند و جوانهای ما را بردند آنجا.‏

‏‏ سینماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهای ما را بردند آنجا. جوانهای ما را‏‎ ‎‏بکلی خراب کردند. و از آن طرفْ اقتصاد ما را خراب کردند؛ زراعت الآن ما نداریم.‏‎ ‎‏نفت ما را به هدر دادند، و به عوض آن یک آهنپاره هایی به نفع خود آنها آوردند برای‏‎ ‎‏ما!‏

‏همه با هم در راه بازسازی‏‏ ‏

‏‏     ما باید از سر، یک مملکت را بسازیم. نه دولت ‏‏[‏‏به تنهایی‏‏]‏‏ همچو کاری می تواند‏‎ ‎‏بکند نه بعضِ اقشار ملت. باید همه با هم دست به هم بدهند. اگر ان شاءالله همه دست به‏‎ ‎‏هم دادند، این مملکت از این آشفتگی خارج می شود. چنانچه دیدید که همه دست به‏‎ ‎‏هم دادید و بحمدالله بر قدرتهای دنیا غلبه کردید.‏

‏‏عقب نشینی ابرقدرتها در برابر مشتهای گره کردۀ توده ها‏

‏‏     شما بدانید که دنبال سر این مرد،‏‎[4]‎‏ که خودش هم در اینجا دیگر قدرتمند شده بود و‏‎ ‎‏ارتشش ، پشت سر این، تمام قدرتهای دنیا واقع شده بودند: شوروی، امریکا ـ منتها‏‎ ‎‏بعضیها تصریح می کردند، بعضیها تلویحاً ـ انگلستان، چین، ممالک عربی ـ تمام اینها‏‎ ‎‏پشت سر این ایستاده بودند؛ لکن ملت مشتهایش را گره کرد و ایستاد، همه را عقب زد. و‏‎ ‎‏یک آدمی که اگر مهلتش داده بودند دعوی فرعونیت و الوهیت هم می کرد، همچو شد‏‎ ‎‏که آمد مقابل ملت با کمال ذلت ایستاد و استغفار کرد! و ملت قبول نکرد. گفت خیر‏‎ ‎‏نمی شود، باید بروی! حالا هم رفته؛ امریکایی ها هم قبولش نکردند! الآن در رباط‏‎[5]‎‎ ‎‏است، کجاست، که نشسته دست و پایی می زند لکن همۀ اعصابش از بین رفته؛ یعنی شما‏‎ ‎‏خرد کردید اعصابش را، مشت زدید تا اعصابش را خرد کردید. حالا همین مشتها را گره‏‎ ‎‏کنید و فرود بیاورید بر مغز اینهایی که این تتمه را می خواهند نگه دارند، و حال آنکه این‏‎ ‎‏تتمه دیگر چیزی نیست. باید اینها عاقل باشند. آخر مگر می شود با یک ملت معارضه‏‎ ‎‏کرد! یک ملت است، یک آدم و دو آدم که نیست، یک حزب و دو حزب که نیست.‏‎ ‎‏یک ملت یک چیزی را می خواهد؛ مگر ممکن است که یک چیزی را که ملت خواست‏‎ ‎‏نتواند اخذ کند و نگیرد از اینها. ‏‏‏ من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را می خواهم؛ موفق باشید. ان شاءالله .‏

‏‎

نامه‏

‏‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی‏

‏‏موضوع: ابراز تشکر‏

‏‏مخاطب: محمودی‏

‏‏بسمه تعالی‏

‏‏جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقای محمودی ـ دامت افاضاته ‏

‏‏     به عرض می رساند، مرقوم محترم آقایان علمای اعلام و اهالی محترم شهرستان‏‎ ‎‏ورامین و حومه که در تبریک ورود اینجانب مرقوم داشته بودید واصل گردید. از اظهار‏‎ ‎‏محبت آقایان محترم متشکرم. متأسفانه در اثر کثرت مشاغل و گرفتاریهای زیاد نمی توانم‏‎ ‎‏تقاضای شما را بپذیرم.‏‎[دعوت مردم ورامین از امام خمینی برای تشریف فرمایی معظمٌ له بدان سامان]‎‏ سلام حقیر را به عموم آقایان محترم ابلاغ نمایید. والسلام‏‎ ‎‏علیکم و رحمة الله .‏

‏‏به تاریخ 9 ربیع الاول 99‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‏‎

پی نوشت:

  1  ـ پشتیبانی از دولت موقت آقای بازرگان.
 2   ـ اصل: هستند.
 3   ـ خدام آستانۀ حضرت معصومه س.

  4  ـ شاه.
 5   ـ پایتخت مراکش.

منبع:

صحیفه امام جلد 6

 
       
دوشنبه 16 بهمن 1396  10:29 AM
تشکرات از این پست
zahra_53 taha_h fazli1184r132 nazaninfatemeh nezarat_ravabet amayen rozgol aliada ghari_seddigh fsmuosavi feridoun3 saeed690 rezahossiny
asdfg_zxcvb11
asdfg_zxcvb11
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1394 
تعداد پست ها : 2460
محل سکونت : کرمان

پاسخ به:ایستادگی پابرهنگان در برابر توپ و تانک‏

باسلام،

امید که خون آن پابرهنگان پایمال نگردد.

دوشنبه 16 بهمن 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon nezarat_ravabet fsmuosavi
_mmkh_
_mmkh_
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1396 
تعداد پست ها : 134
محل سکونت : همدان
چهارشنبه 18 بهمن 1396  2:27 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
rezahossiny
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1677
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:ایستادگی پابرهنگان در برابر توپ و تانک‏

خون ان پا برهنگان تا ابد زنده است

پنج شنبه 19 بهمن 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها