سخنرانی اول
زمان: 16 بهمن 1357 / 7 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: آرمان ملت ایران ـ مخالفت عمومی با سلطنت ـ رژیم تحمیلی
مناسبت: معرفی آقای مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت
حضار: بیش از چهارصد تن از خبرنگاران داخلی و خارجی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ایران آشفته
آقایان آشفتگی چند سالۀ ملت ما را می دانند. مطلعند که تمام دستگاههای ملی و دولتی فلج شده است، وضع اقتصادی ما رو به نابودی رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاهها تعطیلند، مدارس علمی ما تعطیل است، بازارها تعطیل است. تمام اینها مضافاً به خونریزیهایی که تاکنون شده است و آشفتگیهایی که در مملکت ما هست. از اینها اطلاع دارند. و کسانی که مربوطند به این، دست بردارند از شلوغ کاری، و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند.[1] ما همۀ این مسائل را ان شاءالله با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد.
در آرزوی ایجاد حکومت عدل علی (ع)
شما خبرنگارها در این مدتها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد، شهرستانهای بزرگ و کوچک، دهکده ها، قرا، قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر و با ارادۀ مصمم از ما می خواهند که رژیم سلطنتی، که یک رژیم پوسیدۀ غیر عُقَلایی است، غیر عقلی است، و رژیم سلطنت محمدرضاخان، همۀ مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همۀ مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را می خواهند.
ملت ما مُسْلم است، علاقه مند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است؛ تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمؤمنین، علی ابن ابیطالب، که حاکم بر یک صحنۀ بزرگ [بوده است]، یک ممالک بزرگ، از عربستان سعودی گرفته تا مصر، ایران، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است، همین قاضی ای که خودش قرار داده برای قضا، وقتی که یک نفر یهودی [علیه] او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را، قاضی [آن حضرت] را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشسته اند، و دادخواهی شده است، و قاضی حکم برخلاف حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ یعنی حکومت وقت کرده است، و [آن حضرت] تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد. و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد؛ عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگی اش پست باشد، گرسنگی بخورد. ما می خواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم.
رژیم غیر قانونی پهلوی
و چنانکه شما می دانید ـ یعنی خبرنگارها به واسطۀ اطلاعاتی که در ممالک خودشان هست، و ما هم به واسطۀ اطلاعاتی که در این مملکت داریم و مشاهداتی که داشتیم ـ از اول که رضاخان کودتا کرد و آمد به تهران،[2] تا آن وقتی که مجلس مؤسسان درست کرد و وکلایی خودش درست کرد، تمام اینها با سرنیزه بود و ارادۀ ملت هیچ دخالت در این مسائل نداشت و ملت به هیچ وجه در حساب نمی آمد. و یک همچو جمعیتی که او جمع کرده بود و با سرنیزه مسئلۀ مؤسسان را تأسیس کرد و آنها رأی دادند، این رأی رأیِ باطل بوده است؛ این مجلس مجلس ملی نبوده است؛ و چون مجلس ملی نبوده است، رژیم
سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سرنیزه بوده است و قانونی نبوده است. وقتی رژیمْ قانونی نشد، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند ملی نبوده است، قانونی نبوده است. تمام این مسائل به ما می فهماند که الآن نه دولت قانونی است، نه مجلس قانونی است ـ نه این مجلس و نه آن مجلس.[3]
معرفی دولت موقت بر اساس ولایت
ولهذا چون ما مجلس را غیرقانونی می دانیم و دولت را هم غیرقانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم، برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع [آشفتۀ] کشور، ما به واسطۀ اتکا به این آرای عمومی ـ که شما الآن می بینید و دیدید تاکنون که آرای عمومی با ماست و ما را به عنوان «وکالت» یا بفرمایید به عنوان «رهبری»، همه قبول دارند ـ از این جهت ما یک دولتی را معرفی می کنیم، رئیس دولتی را معرفی می کنیم [تا ]موقتاً دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد، و هم یک مسئلۀ مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند، و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود. و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند. و مجلس مؤسسان؛ ...جمهوری اسلامی را [به] رفراندم بگذارد ... با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رأی داده اند؛ لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و شمارش آرا بشود، ما باید آزادانه یک همچو کاری بکنیم تا مردم بدانند، تا همۀ عالم بدانند که رأی آزاد که مردم می دهند به که می دهند و به چه رژیمی می دهند. لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم. و چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک می شناسم و یک مردی است صالح، متدین، عقیده مند به دیانت و امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که برخلاف مقررات شرعی است، من ایشان را معرفی می کنم که ایشان رئیس دولت باشند. و ایشان وزرای خودشان را بعد تعیین خواهند کرد، و به ما
معرفی می کنند تا اینکه شورای انقلاب ما، که پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند، شورای انقلاب وزرای ایشان را هم بررسی بکنند، و ان شاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبی انجام بگیرد. و من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطۀ ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم.
وجوب اطاعت از دولت موقت
ایشان را که من قرار دادم واجبُ الاِْتِّباع است، ملت باید از او اتّباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است؛ باید از او اتّباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه می دهم به کسانی که تخیل این معنی را می کنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یکوقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام می کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است. و من تنبه می دهم به اینها که بر سر عقل بیایند؛ بگذارند مملکت ما از این آشفتگی بیرون برود، بگذارند خونهای محترم ریخته نشود، بگذارند جوانهای ما دیگر اینقدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود؛ ما بتدریج کارها را اصلاح بکنیم. و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که توفیق بدهد به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد.
پاسخ به پرسشهای خبرنگاران
[پس از سخنان امام خمینی و معرفی نخست وزیر دولت موقت، خبرنگاران پرسشهای خود را مطرح کردند. امام به این پرسشها با اختصار پاسخ دادند. متن سؤال و جوابها به شرح زیر است:]
سؤال: [حضرت آیت الله فرمودید کسانی که این دولت را نپذیرند مجازات خواهند شد؛ اگر ارتش نپذیرفت چه پیش بینی می کنید و چه خواهید کرد؟]
جواب: ارتش چنان عملی را نخواهد کرد. و اگر بکند اولاً از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیاً در موقع مقتضی، جزایی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می کنیم. و اگر خدای نکرده چنین کردند اعلام می کنیم.
ــ [با توجه به تماس نزدیک بازرگان با شما و همچنین با بختیار، تصور می کنید واکنش بختیار و نیز ارتش چه باشد؟ بختیار چه موضعی خواهد داشت یا دارد، و همچنین ارتش چه موضعی خواهد داشت یا دارد؟]
ــ اگر هر دو عاقل باشند و به مملکت علاقه داشته باشند عکس العمل آنها باید مثبت باشد. و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت کنند، این امرش با خداست.
ــ [به نظر شما قانون اساسی 1906[4] آیا مورد قبول است و می تواند چهارچوبی باشد برای دورۀ انتقالی؟]
ــ بجز در مواد بسیاری که به زور وارد قانون اساسی شده است، تا زمانی که ملت رأی بر مخالفت با آن نداده است، به قوۀ خود باقی است.
[سپس آقای مهندس بازرگان طی سخنانی گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حُسن شهرتی را، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیت الله ابراز اعتماد و ارجاع چنین مأموریتی را به بنده عنایت بفرمایند. و همچنین تشکر از ملت ایران می کنم، که آیت الله مکرر تأکید فرموده که «به نام ملت، هم صدای ملت و برای ملت» گامها و صداهای خود را برداشته و بلند کرده.
این مأموریت یعنی سیاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک، عظیمترین شغل و وظیفه و در عین حال بزرگترین افتخاری است که به بنده واگذار شده است. و شاید حق داشته باشم بگویم که دشوارترین وظیفه و کاری است که در طول تاریخ 72 سالۀ مشروطیت ایران به نامزدها و مأموران نخست وزیریهای دیگر داده شده باشد. قاعدتاً با توجه به جثۀ نحیف و نواقص ومعایب خودم نمی بایستی قبول این مسئولیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم؛ ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسئولیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم، ناچار شدم قبول کنم. و مخصوصاً با تأسی به رویه و سنتی که خود آیت الله در سراسر دوران اداره و رهبری جنبش داشته اید و با عزم راسخ و ایمان کامل به خدا و اعتماد به موفقیت این راه رهبری فرموده اید، من هم همین راه را می پیمایم. و این اولین درسی است و اولین دستوری است که از آیت الله گرفته ام. و فرمایش حضرت علی بن ابیطالب (ع) را به کار بسته ام و می بندم که فرموده اند: «وقتی در برابر امر خطیر و کار مشکلی قرار گرفتید تردید نکنید، وارد شوید به حول و قوۀ الهی مشکلات و مسائل حل خواهند شد».
بنابراین عرض می کنم که با امید به خدا و امتنان از آیت الله و انتظار از ملت ایران و ملت جهان، این مأموریت و خدمت خطیر را قبول و تعهد کردم. برای مخاطرات و زحماتش آماده ام و تا آنجا که مربوط به بنده باشد کوشش و منتهای کوشش و نهایت جهاد را در راه ملت عزیز ایران خواهم کرد. «وَلا حَوْلَ وَلا قوّةَ اِلاّ بِالله ِ الْعَلیِّ العَظیم».]
ــ [پس از سخنان آقای بازرگان، امام خمینی فرمود:]
ــ من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت طولانی رنج و زحمت بردند و با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند، مطلبی هست که می خواهم به عرض ملت برسانم و آن این است که نظر خودشان را دربارۀ دولت آقای مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است اعلام کنند؛ هم به وسیلۀ مطبوعات، هم تظاهرات «آرام» در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.
ــ [درپایان، آقای هاشمی رفسنجانی متن حکم انتصاب آقای بازرگان به نخست وزیری دولت موقت را که از سوی امام خمینی (در تاریخ 15 بهمن) صادر و تحریر شده بود قرائت کرد[5]]
سخنرانی دوم
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: وحدت کلمه، رمز پیروزی
حضار: علمای خوزستان و جمعی از مردم
بسم الله الرحمن الرحیم
حفظ وحدت کلمه وظیفۀ همگانی
من به وسیلۀ حضرات علمای اعلام و حجج اسلام به همۀ اهالی آن طرف، اهواز و خرمشهر و آبادان و سایر جاها، سلام می فرستم و از همۀ آنها می خواهم که به تَبَع علمای اعلامشان، در این مسائل ـ در این نهضت شرکت کنند و پافشاری کنند و تأیید کنند از این کارهایی که در مرکز می شود برای به اتمام رساندن این نهضت. من از همۀ آنها خواهانم که دست از این نهضت برندارند؛ وحدت کلمه را حفظ کنند. رمز موفقیت شما تا این حد که یک سلطنت دو هزار و پانصد سالۀ قلدری را شکستید و منهدم کردید، رمز این پیروزی، وحدت کلمۀ ملت ایران بود؛ یعنی این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوایی که داشت، و نه آنهایی که پشتیبانی از او می کردند مثل قدرت امریکا، مثل شوروی، چین، انگلستان ـ همۀ اینها پشتیبانی می کردند ـ لکن به واسطۀ همین قدرت ملت همۀ آنها هم پشتیبانی شان را از او برداشتند؛ خودش هم فرار کرد.
جنایات جبران ناپذیر شاه
و مع الأسف که فرار کرد و نتوانست ملتْ او را گیر بیاورد و کارهایی را که کرده بود ـ لااقل یک مقداریش را ـ بتواند جبران بکند؛ برای اینکه او اینقدر جنایات کرده است که هیچ بشر نمی تواند جبران آنها را بکند، جزای آنها را بدهد. او هزاران شخص را بی خانمان کرده است، هزاران شخص را دربه در کرده است، هزاران جنایات کرده است. آنقدری که از برای یک آدم است، مقابل یک آدم می شود کشتش، مقابل صدها هزارآدم که نمی شود. او جزایش باید در آن عالم باشد که ابدی است و عالم جزاست. و ان شاءالله به جزای خودش خواهد رسید و ما تکلیفمان الآن این است که دنبالۀ این نهضت را بگیریم و همه با هم در صف واحد، بدون اینکه اصلاً امتیازی در کار باشد الاّ فی مَقامِ الْهِدایَه، و این راه را طی بکنیم و به آخر برسانیم، که این سعادت این ملت را، سعادت این ملت که اجرای احکام اسلام و اجرای عدل اسلامی است، بلکه ان شاءالله تهیه بکنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سخنرانی سوم
سخنرانی در جمع نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی (قراردادهای غیر قانونی)
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: حکومت پهلوی، حکومت سرنیزه ـ قراردادهای غیر قانونی
حضار: نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی
[بسم الله الرحمن الرحیم]
شاه نصیحت را نشنید
[شاه را] نصیحت کردیم لکن او غرورش مانع شد از اینکه نصیحت ما را بشنود؛ و امر منتهی شد به اینکه دارید می بینید. نصیحت ما را نشنید و امرش منتهی شد به اینجا که می بینید. این الآن رفته است و مملکتی را خراب کرده و رفته؛ یعنی ما مملکتی که یک جایش یک جهتِ آبادی داشته باشد نداریم. زراعتش را ملاحظه می کنید که بکلی از بین رفته است، فرهنگش را ملاحظه می کنید که فرهنگِ انگل است، ارتشش را ملاحظه می کنید که مستشارهای امریکا و اسرائیل اداره اش می کنند؛ هر جایش را که دست بگذارید همان است.
مجالس امریکایی یا شاهنشاهی
ما در طول مدت پنجاه سال یک مجلس قانونی نداشتیم. مجالس ما به ملت مربوط نبوده، این ملت به حساب نمی آمد. در زمان رضاخان ـ که من یادم است و هرکس همسن من است، و شماها بیشترتان یادتان نیست ـ که ما مجلس نداشتیم. هر چی داشتیم سرنیزه بود! در زمان محمدرضاخان هم که همه تان مطلعید که خودش هم گفت لیست را از سفارتخانه ها می آورند؛ منتها می گفت «می آوردند» یعنی زمان من نمی آورند! یعنی همین سالی که ایشان می گوید «انقلاب» را درست کرده بود دیگر نمی آورند. لیکن مطلب اینطور بود که اگر راست می گفت که لیست می آوردند ـ که راست می گفت ـ ما مجالسمان «مجالس امریکایی» بود و اگر این را دروغ می گفت و لیست نمی آوردند،
مجالسمان «مجالس شاهنشاه» بود! مجلس ملت نبود. بنابراین، ما این اشخاصی که ناشی شدند، دولتهایی که ناشی شدند از مجلس و از رژیم محمدرضا و رژیم شاهنشاهی، اینها از جهات زیاد [غیر قانونی اند] مجلس قانونی نیست، شاه قانونی نیست، برای اینکه همه می دانیم که تحمیل کردند به ما این شاه را. پدرش را انگلیسها تحمیل کردند و من خودم از رادیو دهلی، که آن وقت دست انگلیسها بود، شنیدم که گفت ما این را آوردیم سرِ کار گذاشتیم، خیانت کرد ردش کردیم! ایشان ملی نیست و تحمیل کردند به ما متفقین. خود ایشان در کتابش نوشت که متفقین صلاح دیدند که ما باشیم! منتها بعدش این را مثل اینکه از کتابها درآوردند. ما نه یک سلطان قانونی داشتیم تا حالا و نه یک مجلس مؤسسان. زمان رضاشاه هم که مجلس مؤسسانِ سرنیزه ای بود. بنابراین تأسیس سلسلۀ پهلوی تأسیس سرنیزه ای بود، نه تأسیس با مجلس مؤسسان. و بنابراین مجلس از باب اینکه شاه غیرقانونی است، و از باب اینکه دولت ناشی از مجلس و شاهِ غیرقانونی است، همۀ اینها را ما قبول نداریم؛ تمام این اوضاعی که تا حالا شده[بر خلاف قانون بوده است].
قراردادهای غیرقانونی، و هشدار به بختیار
ما اگر یک قدری هم جدیت کنیم، تمام قراردادهایی که در این پنجاه سال شده است، تمام این قراردادها برخلاف قانون بوده؛ یعنی از مجلس که گذشته مجلسِ ملی نبوده گذشته؛ دولت که پیشنهاد کرده دولتی نبوده است که متکی بر ملت باشد. همه اش سرنیزه بوده؛ یعنی ما پنجاه سال با سرنیزه زندگی کردیم؛ و دو ـ سه سال است که با سرنیزه و سرنیزه و خون زندگی کردیم؛ با خون، ما زندگی کردیم. بچه های ما را همه را یا در حبسها یا در ـ عرض می کنم که ـ تبعیدها، یا کشتند یا زجر کردند یا [سوزاندند]. آقا در زندانهای اینها یک طبقی را می گذاشتند و می خواباندند زندانی را رویش، برق را متصل می کردند و می سوزاندند آدم را! یک همچو وضعی ما داریم؛ یک همچو وضعی را، این وضعی را که ما داریم.
دولت این آقا،[شاپور بختیار] که ناشی از این مجلس و ناشی از آن شاه و ـ نمی دانم ـ ناشی از [سرنیزه] است... این دولت نیست تا اینکه ما بگوییم بیاید استعفا بکند! دولت اصلاً نیست، استعفا می خواهد چه کند. استعفا مال این است که دولتی [قانونی] باشد. منتها هرکس که تنبه پیدا کرد، توبه کرد برگشت، توبه اش البته قبول است؛ خدا قبول می کند، ملت هم قبول می کند. اینهایی که مانده اند سر جای خودشان، در معصیت هستند؛ در زندگی دارند معصیت می کنند. اینهایی که بیرون آمده اند، از معصیتگاه بیرون آمدند؛ و خدا هم توبه را قبول می کند. و من از خدا می خواهم که همۀ شما را موفق کند به اینکه از این به بعد ملی باشید. آقا با ملت باشید و این مرد را نصیحت کنید که با ملت باشد. اگر می توانید، با ایشان ملاقات کنید که یک بساط در نیاورد؛ نرساند به آنجایی که ما [این مردم]را بگوییم بریزند سرش، از بین ببرندش. ما نمی خواهیم اینطور بشود. ما میل داریم که مطالب عقلایی باشد. و ما او را از باب اینکه نخست وزیر نمی دانیم، ما نخست وزیر تعیین کردیم به ولایت شرعی و ولایت...
سخنرانی چهارم
سخنرانی در جمع روحانیون وپرسنل نظامی (تبعیت از دولت موقت)
مکان: تهران، مدرسۀ علوی
موضوع: هشدار به ارتش و دولت غاصب ـ لزوم تبعیت از دولت موقت
حضار:روحانیون، جمعی ازپرسنل نظامی و یازده تن از نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اندرزی به ارتش و دولت غاصب
من با اینکه حال ندارم مع ذلک چند جمله را باید عرض بکنم. ما همیشه [خواهانیم] که ملت سعادتمند باشد و با آرامش زندگی خودش را بگذراند. و این انقلاباتی که تا حالا پیش آورده اند، این انقلاباتی که برای ما مصیبت بار آورد و برای آنها نکبت، ما هرگز میل نداشتیم که بشود؛ لکن بی عقلی کردند و شد. اگر نصیحتهای اولی ما را پذیرفته بودند، مطلب به اینجاها نمی رسید. حالا هم ما باز نصیحت می کنیم آنهایی را که غاصب هستند. نصیحت می کنیم دولت غیر قانونی را، نصیحت می کنیم ارتش را، به اینکه اگر شما مایلید که این مملکت آرام بشود و ثابت باشد، دست بردارید. آن کسی که غیرقانونی است برود سراغ کارش برود سراغ کسب و کارش! ارتش هم برگردد به دامن ملت؛ ملت او را می پذیرد. اگر به این نصیحت عمل بکنند، مسائل حل است؛ آرامش در مملکت پیدا خواهد شد و اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سایر چیزها ـ با تدریج البته ـ یک وضع خاصی، یک وضع صحیحی پیدا می کند.
ویرانی کشور به نام تمدن و ترقی
گرچه این مرد، که محمدرضا پهلوی اسمش است، این رفت و همۀ اوضاع مملکت را خراب کرد؛ یک مملکت خرابی برای ما گذاشت. هرجایش را دست بگذارید خرابی است: اقتصاد از هم ریخته است؛ زراعت ما را بکلی از بین بردند؛ به اسم «اصلاحات ارضی» فاسد کردند کشاورزی ما را، و بازار درست کردند برای اربابهای خودشان. به اسم «تمدن» و «ترقی» ما را به عقب بردند؛ فرهنگ ما را عقب راندند. تمام اوضاع ایران را خراب کردند، جز قبرستانها را که آباد شد! یعنی قبرستانهای ما که عددش چند بود، عدد زیادتر پیدا کرد، آباد شد؛ اما اوضاع مملکتمان همه خراب شد. اینها اگر به نصیحت روحانیون گوش بدهند و آنچه که صلاح ملت است ما به آنها می گوییم آنها هم انقیاد کنند، دیگر این اوضاع پیش نمی آید. نه دیگر قبرستانهای ما دوباره آبادتر می شود و نه مملکت خرابتر؛ نه خون عزیزهای ما می ریزد نه مادرهای جوان مرده به عزا می نشینند. من نصیحت می کنم این دولت و ارتش را به اینکه شما دست بردارید از این لجاجت. شما خاضع بشوید به رأی ملت. رأی ملت این است که می بینید. ملت عبارت از مرکز تا آخر ـ هر جا که اسمش ایران است. شما در یک دهِ بروید و ببینید که دهی دارید که این صداها در آن نباشد؟ یک شهری پیدا می کنید که فریادشان بلند نباشد که ما استقلال و آزادی و حکومت اسلامی می خواهیم و ما این رژیم را نمی خواهیم؟
دولت شرعی و واجب الاتّباع
احترام به رأی ملت بگذارید. احترام به آرای علمای اسلام بگذارید. احترام به آرای اقشار مختلفۀ ملت بگذارید. زیادتر از این مردم را به خاک و خون نکشید. ما دولت را تعیین کردیم؛ هم به حَسَب قانون ما حق داریم و هم به حسب شرع حق داریم. ما به حَسَب ولایت شرعی که داریم و به حسب آرای ملت که ما را قبول کرده است، آقای مهندس بازرگان را مأمور کردیم که دولت تشکیل بدهد، دولت موقت؛ برای اینکه آرای ملت را با رفراندم راجع به رژیم استفسار کند؛ ولو اینکه من احتیاج به این نمی دیدم برای اینکه آرای ملت این همه گفته شده است و فریاد کرده اند؛ اینقدر فریاد اینکه ما حکومت اسلامی می خواهیم و ما رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم. دیگر احتیاج نیست لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و ثابت بشود به اینکه مطلب اینطور است؛ ملت ایران مُسلم است، ملت ایران یک رژیمی که برخلاف اسلام است نمی خواهد، ملت اسلام حکم اسلام را می خواهد، حکومت اسلامی را می خواهد، حکومت عدل را می خواهد. برای اثبات این، ایشان را مأمور کردیم به اینکه رفراندم بکند و مقدماتش را فراهم کند که آرای عمومی را ـ عرض بکنم ـ ما استفسار کنیم. و مردم هم حالا من عرض می کنم به آنها که مردم هم اگر نظری راجع به این حکومت دارند اعلام کنند. فردا مردم همه جا در ایران، در همۀ شهرهای ایران، در تهران، در همۀ محلات تهران، نظر خودشان را راجع به این دولتی که ما... تعیین کردیم، اعلام کنند. تظاهرات کنند نظر خودشان را بگویند. یا نظرشان این است که ما دولت اسلامی نمی خواهیم، خوب داد کنند که نمی خواهیم؛ یا نظرشان این است که این دولتی که تعیین شده است و به ولایت شرعی تعیین شده است و یک حکومت شرعی است، نه فقط حکومت قانونی باشد، یعنی حکومت شرعی لازم الاتّباع، همه کس واجب است بر او که از این حکومت اتّباع کند. نظیر اینکه مالک اشتر را که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ می فرستاد یک جایی و منصوبش می کرد، حاکم واجب الاتّباع بود یعنی حاکم الهی بود، حاکم شرعی بود. ما هم ایشان را حکومت شرعیه دادیم و حکومت قانونی هم که هست، بنابراین واجب الاتّباع است.
قیام برخلاف حکومت اسلامی قیام برخلاف حق است و مجازات دارد. اما مخالفت با این رژیم یا هر رژیمی، مخالفتش معصیت الهی است لکن مجازات به آن معنا که یک جزای عُرفی هم داشته باشد ندارد، به خلاف قیام بر ضد حکومت. قیام بر ضد حکومت جزای عرفی دارد در شرع ما، و خیلی هم سخت است آن جزا. از این جهت ما سفارش می کنیم به حکومتها، به حکومتهای جائر، به استاندارهای همه جا، به ژاندارمریهای همه جا، به ارتش، هر جا که هست، به اجزای ادارات، به نخست وزیری، به کذا، به همۀ اینها ما اعلام می کنیم که آقای مهندس بازرگان حکومت شرعیه دارد از قِبَل من؛ و بر همه واجب است که اطاعتش را بکنند. و شما آقایان هم که از اهل علم و از علما هستید مردم را ارشاد کنید. و اگر بناست که به جاهای دیگر هم بروید، بروید به همه جا و مردم را ارشاد کنید و به آنها بفهمانید که مسئله مسئلۀ حکومت عدل است، مسئله مسئلۀ حکومت اسلامی است. و ما امیدواریم که بعد اختیار به دست خود شما بیفتد و مجلس را خود شما تعیین کنید. ما پنجاه سال است که مجلسمان مجلس شاهنشاهی بوده، نه مجلس ملی بوده، و حالا ما می خواهیم مجلس ملی درست کنیم؛ اختیار دست خود مردم، وکلا را خود مردم تعیین بکنند؛ سرنوشت خودشان به دست خودشان باشد. ان شاءالله خداوند به همۀ شما سلامت بدهد، به همۀ شما نصرت بدهد، و همه تان ان شاءالله سالم و شریف باشید.
پی نوشت :
1 ـ اشاره به بختیار و دولتش.
2 ـ اصل: ایران.
3 ـ مجلس شورای ملی و مجلس سنا.
4 ـ قانونی اساسی مشروطه.
5 ـ متن حکم، در سیر تاریخی خود 15 بهمن، قبل از همین سخنرانی درج شده است.
منبع:
جلد ششم صحیفه امام خمینی