دين کامل و جامع اسلام به صورت تمام و کمال بر وجود مقدس پيامبر اكرم(صل الله علیه و اله و سلم) نازل شد و آنچه مردم بدان نياز داشتند، در اختيار پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) قرار گرفت. آيه سوم سورة مائده [1] بر اين مطلب دلالت دارد. البته بايد توجه داشت که اين «اکمال دين» و «اتمام نعمت» و «رضايت الهي از دين اسلام، براي مردم» هنگامي است که ولايت و امامت امامان معصوم(علیهم السلام)را در جايگاه مفسر و معلم قرآن در متن دين بپذيرند. آيه 68 سورة مائده [2] که روز هجدهم ذيالحجة (در جريان غدير خم) نازل شد اين مطلب را ثابت ميکند؛ بنابراين هر حکمي توسط امامان بيان يا اجرا ميشود، بر گرفته از دين اسلام ميباشد.
در روايات، به پارهاي از احکام اشاره شده است که در زمان ظهور به اجرا گذاشته ميشود. دربارة اين احکام (در صورت پذيرش صدور آن از معصومان(علیهم السلام)) توجه به چند مطلب ضروري است:
الف. برخي احکام الهي، بر پيامبر نازل شد؛ ولي شرايط و اجراي آن در زمان ظهور فراهم شده و به مرحله اجرا گذاشته ميشود.
ب. با گذشت زمان، به علت سيطره زورمداران و وجود تحريفگران، ممکن است تغييراتي در برخي احکام پديد آمده باشد. چنين مواردي در زمان ظهور، تصحيح ميشود.
ج. چون فقها در استنباط و فهم حکم شرعي، از يک سلسله قواعد و اصول بهره ميبرند، در تعدادي از احكام ممکن است برداشت مجتهدي مطابق با واقع نباشد (هر چند او معذور بوده و فتواي او لازم الاجرا است و ما مکلف به انجام آن هستيم. به اين نوع از احکام، حکم ظاهري گفته ميشود). در زمان ظهور، حکم واقعي گفته ميشود.
د. برخي احکام، در شرايطي خاص و اضطراري و به علت تقيه اعلام شده است. در زمان ظهور به علت عدم تقيه، حکم واقعي بيان ميشود.
از امام باقر(علیه السلام) نيز نقل شده است:
]مهدي[ (علیه السلام) هيچ بدعتي را وانگذارد، مگر اينکه آن را از ريشه برکند و از هيچ سنتي نميگذرد، مگر اينکه آن را برپا کند. [3]
[1] . «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً؛ امروز دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را برشما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم».
[2] . «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام ندادهاي».
[3] . بحار الانوار، ج52، ص339.