مجله مروارید - مسیح اسماعیلی: «وای باز شنبه شد؛ چرا نمی میریم راحت بشیم» در پایان تعطیلات جملاتی از این دست زیادی در فضای مجازی دست به دست می شوند. نارضایتی از شروع هفته و کار! شاید به نظر شوخی و طنز بیاید اما کمی دقیق که نگاه کنیم طنز تلخی است وقتی گفته می شود در خوشبینانه ترین حالت، میانگین ساعت کار مفید در ادارات دولتی ما کمتر از 2 ساعت در روز است و با احتساب اشتغال بخش خصوصی، به سختی به دو ساعت در روز می رسد که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نخواهدرسید.
حال آن که میزان کار مفید هفتگی در ژاپن 40 تا 60 ساعت و در کره جنوبی 54 تا 72 ساعت است. براساس گزارش ایندیپندنت، «کاروشی» (Karoshi) پدیده ای است در زبان ژاپنی به معنی مرگ از شدت کار زیاد. بله درست است، مرگ از شدت کار زیاد! بررسی های کارشناسان مسائل اجتماعی ایران نشان می دهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع پیشرفته در سطح پایین تری قرار دارد.
این در حالی است که در جهان پیشرفته با وقوف بیشتر به نقش استراتژیک نیروی انسانی و نگرش هایی که نسبت به کار و تولید دارند، مفهوم «کار» و «فرهنگ کار» از اهمیت فزاینده ای برخوردار شده است. زمانی که فرهنگ کار نهادینه شود کار به عنوان یک ارزش تلقی می شود و همه افراد جامعه، در سطوح مختلف کارکردن را مسیر توسعه جامعه دانسته و از طریق درست کارکردن به توسعه اقتصادی کمک می نمایند. به قول «سعدی» شاعر پرآوازه ایرانی:
گنج خواهی در طلب رنجی ببر
خرمنی می بایدت تخمی بکار
اهمیت «کار» و تاثیری که در رشد فردی و رشد اجتماعی دارد نیازمند آموزش است و در جوامع پیشرفته، اندیشمندان، روشنفکران و نهادهای آموزشی در این زمینه همواره کار کرده و می کنند. آن گونه که دانشمندانی همچون ماکس وبر و تالکوت پارسونز و جان کنت گالبرایت گفته اند ضعف فرهنگ و اخلاق کار موجب راکد ماندن نیروی کار و در نتیجه عقب ماندگی جوامع می شود. از نظر گالبرایت فقیر کسی است که نمی تواند خود را با جامعه تطبیق دهد و حاضر است برای رهایی از تحرک و تن دادن به تعاملات و قوانین اجتماعی، بهای سنگینی همچون فقر را بپردازد.
بنابراین ناگفته پیداست که نخستین درس توسعه یافتگی، کار و تلاش و پرهیز از روحیه تنبلی است. یکی از عوامل مهمی که در تقویت و ارتقای فرهنگ کار در جامعه نقش اساسی ایفا می کند نظام آموزش عالی است. آموزش عالی می تواند در ایجاد یک گرایش مثبت و یک بینش درست نسبت به کار و فرهنگ کار مثبت در دانشجویان برای آینده جامعه نقش تعیین کننده ای داشته باشد. سال هاست در ایران عده ای برای گرفتن مدرک بالاتر مسابقه گذاشته و تصور می کنند هرچه مدرک بالاتر باشد، شغل بهتری هم به دست می آورند ولی آمار بالای بیکاران به ویژه در تحصیلکرده ها نشان می دهد که خیلی اوضاع رو به راه نیست.
در همین راستا در کشور ما فرهنگ یقه سفیدی پذیرفته شده است، یعنی افراد درس می خوانند تا کار نکنند و اگر کسی درس نخواند باید کارکند، یعنی فرار کردن از کار و زحمت یک نوع زندگی است. آلن دوباتن معتقد است اگرچه کار در همه جوامع موضوعی بسیار مهم است اما در عین حال امروزه کار با هویت ما رابطه نزدیکی پیدا کرده که نخستین سوالی که از دیگران (مثلا دوستان و آشنایان) می پرسیم این است که چه کار می کنی نه این که از کجا می آیی! برخی کارشناسان دلیل خودداری کارجویان از پذیرش شغل های موجود را شکاف انتظاری میان توقعات دانش آموختگان، واقعیات بازار کار و عدم تناسب میان منزلت اجتماعی به دست آورده از دانشگاه با شغل های موجود در بازار کار عنوان می کنند. هر چند دلایل متعدد دیگری از جمله دستمزد و عدم رضایت از شغل نیز در این زمینه تاثیرگذار است.
همچنین گسترش تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های مجازی در تغییر نگرش جوانان به شغل های موجود بی تاثیر نبوده و آنها را به داشتن شغل های راحت تر، پردرآمدتر و بی تنش ترغیب کرده است، اما این که بخش قابل توجهی از جوانان و جویندگان کار تنها به پشت میزنشینی و مشاغل لوکس و با اسامی دهان پرکن می اندیشند نشان از ضعف سیستم آموزشی و سیاستگذاری های مرتبط با آن، تبعیض و نبود نگاه کلان و یکسان به بخش های مختلف صنعتی، خدماتی و.. است. در موارد دیگر می توان نحوه شکل گیری شخصیت فرد را در ارتباط با کار و تلاش جست و جو کرد.
استفاده کردن از دوره طلایی نوجوانی برای کسب مهارت می تواند قدم مناسبی برای شکل گیری فرهنگ کار و تلاش باشد و داشتن برنامه مهارت آموزی منسجم و مستمر برای دانش آموزان از آغاز مقطع تحصیلی متوسطه تا مرحله دریافت دیپلم است که می تواند گام بلند و موثری را برای متخصص شدن یک نوجوان در یک مهارت و توانایی کسب درآمد از آن را مهیا کند. اما متاسفانه در جامعه ما آنچه در خصوص فرهنگ سازی کودکان انجام می شود، فرهنگ اوقات فراغت است؛ نه فرهنگ کار. نظام آموزشی در کشور ما، فاقد هرگونه برنامه موثر و کارآمدی برای تفهیم و تقویت فرهنگ کار است و به جای آن تبدیل به دستگاه هایی برای تولید مدرک شده است.
کودکان، نوجوانان و جوانان ما در طول مدتی که تحصیل می کنند (در مدارس و دانشگاه ها) چیز چندانی در باب مفهوم، فلسفه و راه و رسم زندگی نمی آموزند که در متن زندگی به کار آنها بیاید. از این رو نقش مدیریتی پدران و مادران با برخوردهای صحیح شاید بتواند در تقویت فرهنگ کار نقش به سزایی داشته باشد. تشویش فرزندان به کار، تلاش، خلاقیت و استقلال به جای تنبلی، سستی، مصرف گرایی و رفاه طلبی می تواند مقدمه ای برای آشنایی آنها با زندگی سالم باشد و البته که این تشویق ها بدون این که پدران و مادران، دانش خود را در زمینه هایی همچون تعلیم و تربیت، فلسفه و روانشناسی بالا ببرند حاصلی دربر نخواهدداشت.