0

شکستن عهد الهی و ارتکاب گناهان

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

شکستن عهد الهی و ارتکاب گناهان

وجه دیگر غربت امام زمان(ع) در بین شیعیان و دوستانشان به شکستن عهد الهی از سوی آنان، به دلیل ارتکاب اعمال ناشایست و صدور گناهان بر می گردد. در قرآن کریم به طور متعدد از عهد و پیمان خداوند سخن گفته  شده و بر لزوم وفای به آن تأکید شده است. در جایی فرموده است:
إنما یتذکر اولوالألباب ٭ الذین یوفون بعهدالله و لا ینقضون المیثاق.1
تنها صاحبان خرد متذکر می شوند، کسانی که به عهد خداوند وفا می کنند و پیمان را نمی شکنند.

 
سپس در ادامة همین آیات، اشاره به عهدشکنی عهدشکنان شده است:
والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه... اولئک لهم اللعنة و لهم سوءالدار.2
آنان که عهد خداوند را پس از پیمان گرفتنش می شکنند، همان کسانی هستند که به دوری از رحمت الهی و عاقبت بد گرفتار می گردند.

مطابق آنچه ائمه(ع) تفسیر فرموده و بر اهمیت و ضرورت آن تأکید کرده اند، عهد خداوند در این آیات، همان پیمانی است که در خصوص امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) و امامان بعدی گرفته شده است.
نمونة دیگری از آیات شریفه قرآن:
أوفوا بعهدی اوف بعهدکم.3
به عهد من وفا کنید تا من به عهد شما وفا نمایم.

از امام صادق(ع) در ذیل این آیة شریفه، چنین نقل شده است:
به ولایت علی بن ابیطالب(ع) ـ که از جانب خداوند واجب است ـ وفا کنید تا من به وعدة خود در مورد بهشت وفا کنم. 4
در مورد همین عهد الهی است که امام صادق(ع) فرمودند:
ما عهد خداوند هستیم، پس هر کس به عهد ما وفا کند، عهد خداوند را وفا کرده است. 5

لازمة محبت امام(ع)، همانا معرفت به ولایت ایشان و اطاعت بی چون و چرا از ایشان است؛ زیرا کسی که ادعای دوست  داشتن کسی را دارد، نباید فرمان او را زمین بگذارد، بلکه باید از او تبعیت کند، چنانچه خداوند به پیامبر(ص) می فرماید:
ای پیامبر(ص) به ایشان بگو اگر خدا را دوست دارید پس مرا اطاعت کنید.

ضمناً باید دانست اطاعت الهی، همان انجام واجبات و ترک نواهی و کسب مقام کرامت عنداللهی است. خدای متعال در آیه کریمه « إن أکرمکم عندالله أتقیٰکم؛6 در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست» به این موضوع اشاره فرموده است. به همین لحاظ می توان گفت وقتی شیعیان دچار گناه و معصیت می شوند، در واقع همان عهد و پیمان الهی را می شکنند که خداوند در قرآن کریم در آیه «اوفوا بعهدی؛ به عهد من وفا کنید» از آن یاد کرده است. تا آنجا که امام زمان(ع) در توقیع مبارکشان به جناب شیخ مفید با لحنی توبیخ آمیز به شیعیانشان چنین فرموده اند:
ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست، از خواری و مذلتی که دچارش شده اید باخبریم. از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایست میل کردید که پیشینیان صالح شما از آنها دوری می جستند. عهد و میثاق خدایی را  آنچنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند... اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند، هم دل می شدند؛ میمنت ملاقات ما به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت.7

آشکار است که ناخوشایندی حضرت بقیةالله(عج)، ناخشنودی خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت و لذا استمرار این خشنودی، منجر به استمرار غیبت امام(ع) و محرومیت و محجوبیت شیعیان از تشرف و درک محضر مبارک و پر برکت امام عصر(ع) خواهد شد. لذا علامة محدث، میرزا حسین نوری در کتاب شریف نجم الثاقب می نویسد:

«شیخ طوسی و شیخ صدوق و أبی جعفر محمد بن جریر طبری، با سندهای معتبر داستان علی بن ابراهیم بن مهزیار را روایت کرده اند. او از اهواز به کوفه، از آنجا به مدینه و از مدینه به مکه رفت، و در حال طواف، با جوانی همراه شد، و سرانجام در نزدیکی طائف، در مرغزاری خدمت امام(ع) رسید. به روایت طبری چون به خدمت آن جوانی که یکی از خواص ـ بلکه از اقارب خاص ـ بود رسید، آن جوان به او گفت: «چه می خواهی ای ابوالحسن؟!»

ابن مهزیار پاسخ داد:
امام محجوب از عالم را.
گفت: آن جناب از شما  محجوب نیست، ولی بدی کردار شما، ایشان را از شما محجوب نموده است».8
داستان ملا محمد سعید مازندرانی ـ مشهور به سعید العلماء ـ سندی محکم در این باره است.

زمانی که تصدی مقام مرجعیت شیعه به شیخ مرتضی انصاری پیشنهاد می شود، ایشان در جواب می فرمایند: «به ملا محمد سعید مازندرانی مراجعه کنید چون ایشان از من شایسته تر هستند.» و خود، نامه ای با همین مضمون نیز برای ملامحمد سعید ارسال می نماید. ملامحمد سعید به نامة شیخ مرتضی انصاری چنین پاسخ می دهد:
«هر چند در زمان تحصیل، استفاده و فهم من بیشتر بود ولی اکنون مدتی است که شما مشغول درس و بحث هستید و من حوزة درس را ترک کرده ام، بنابراین شما به من مقدم هستید».9

 
 
 
پی نوشت ها:
1. سورة رعد(13)، آیات 20 ـ 19.
2. سورة رعد(13)، آیة 25.
3. سورة بقره(2)، آیة 40
4. تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی، ج 1، ص 58.
5. کلینی، کافی، ج 1، ص 221، ح 3.
6. سورة حجرات(49)، آیة 13.
7. طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 497 و علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53 ص 175.
8. میرزای نوری، نجم الثاقب، ص 720 و 721.
9. زندگانی و شخصیت شیخ مرتضی انصاری، ص 74.

عباس علی پرچی زاده، ماهنامه موعود شماره 85.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 29 دی 1396  7:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها