راه های گذر از فرهنگ عربستانی به فرهنگ انسانی
فرهنگ قرآنی فرهنگ انسانی است که در یک زمان و یک زبان شکل می گیرد; اما در آن محدودنمی ماند . قرآن با فرهنگ و اصطلاحات رایج در عربستان آغازید; اما به آن بسنده نکرد . مسائل مردم آن عصر عربستان را حل کرد; اما از حل مسائل عرب و غیر عرب جهان ناتوان نیست . تربیت و هدایت عرب در فرهنگ قرآنی فقط نمونه ای برای حل مسائل مربوط به کمال و سعادت بشریت است . شماری از ابزارهای به کار گرفته شده در قرآن برای گذر از فرهنگ محدود عربستان به فرهنگ انسانی عبارت است از:
1 . آیات متشابه
آیات متشابه (23) در قرآن و پیام های مرکب آن ها را عرب معاصر به گونه ای می فهمید; اما مفهوم شکل یافته و کامل آن برای نسل های بعد به ودیعت گذاشته شده و راه فهم کامل تر و عمیق تر پیام های دین را در عصرهای متاخر باز گذارده است .
2 . عبرت ها
عبرت هایی که در سرگذشت اقوام و امم و مثال ها و تشبیهات وجود دارد و انسان از حال به آینده و از کوری و نزدیک بینی به بصیرت و روشن بینی و مدیریت مناسب در آینده هدایت می کند . (24)
3 . اصول عام
اصول عامی که لابه لای موضوعات خاص بیان شده است . برای نمونه اشاره به برخی از پیام های عمومی تصریح شده در برخی آیات سوره احزاب سودمند می نماید:
الف) در آیه دوم سوره احزاب به پیامبر امر می کند که تابع وحی رسیده از پروردگارش باشد; اما آشکارا از آگاهی کامل خداوند به اعمال تمام انسان ها سخن می گوید: «واتبع ما یوحی الیک من ربک ان الله کان بما تعملون خبیرا» .
ب) در آیه سوم پیامبر را به توکل بر خدا فرمان می دهد; اما در ادامه اصل کلی کفایت خدا برای وکالت را مطرح می سازد بی آن که به پیامبر منحصر باشد: «وتوکل علی الله و کفی بالله وکیلا .»
ج) در آیه های چهارم و پنجم، بحث فرزند خوانده ها و لزوم انتساب آن ها به پدرانشان را بیان می کند . سپس به یک قانون کلی اشاره می فرماید: نسبت هایی که از حد زبان خارج نشود و صرفا خطای زبانی باشد گناه نیست . در واقع آیه قاعده ای کلی را درباره مطلق الفاظ و تعارفات لسانی را که از روی عمد به کار نرفته بیان می کند و زمینه استفاده ای بسیار فراتر از مساله فرزند خواندگی را فراهم می سازد: ادعوهم لآبائهم هو اقسط عندالله فان لم تعلموا آباءهم فاخوانکم فی الدین و موالیکم و لیس علیکم جناح فیما اخطاتم به ولکن ما تعهدت قلوبکم و کان الله غفورا رحیما .»
د) در آیه ششم همین سوره بحث وصیت به مهاجران و انصار و این که برخی از مؤمنان آن ها را بر اقوام و فامیل خویش ترجیح می دادند، مطرح شده است . خداوند با ذکراین نکته که پیامبر بر مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است و زنان پیامبر حکم مادران مؤمنان را دارند، می فرماید: صاحبان رحم بعضی بر بعضی در کتاب خدا از مؤمنان و مهاجران اولی و سزاوارتر هستند . از این رو، ارث را باید در مرحله اول به آن ها داد مگر آن که از راه احسان به دوستان وصیت کنید . آیه با این که در مورد وصیت به مهاجران و انصار است، با تبدیل مهاجران و انصار به دوستان حکم کلی جواز وصیت به دوستان پس از رعایت حق اولوالارحام و بستگان را بیان می دارد: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم و اولواالارحام اولی ببعض فی کتاب الله من المؤمنین و المهاجرین الا ان تفعلوا الی اولیائکم معروفا ان ذلک کان فی کتاب مسطورا .»
ه) آیات هفتم و هشتم به مساله اخذ میثاق از تعدادی از انبیا پرداخته; اما وقتی به توضیح علت این میثاق می پردازد، قاعده ای عمومی را بیان می دارد: «لیسئل الصادقین عن صدقهم و اعد للکافرین عذابا الیما; تا راستگویان عالم را از حقیقت و صدق ایمانشان باز پرسند و اهل کفر را کیفر تکذیب رسل، عذابی دردناک مهیا کند .»
این ویژگی قرآن است که از موضوعات جزئی برای بیان اصول کلی بهره می برد تا در محدوده زمانی و مکانی خاص باقی نماند و برای همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها راهگشا باشد .
و) بطون
قرآن کریم برای دستیابی به هدف هدایت تمام انسان ها از حقیقتی به نام «بطون » نیز بهره برده است . پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «ما فی القران آیة الا ولها ظهر و بطن; (23) در قرآن آیه ای نیست مگر آن که دارای ظاهر و باطنی است .»
از این روایت استفاده می شود تمام آیات قرآن، افزون بر معنای آشکار، از معانی پنهان نیز برخور دارند . حتی برخی روایات شمار این معانی پنهان را تا هفتاد بطن بر شمرده اند . امام صادق (ع) درباره مراد پیامبر اکرم (ص) از این می فر ماید: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر; (25) ظاهر قرآن تنزیل قرآن است و باطن قرآن تاویل آن است . بخشی از آن گذشته و برخی هنوز نیامده است . قرآن همچون خورشید و ماه جریان دارد . . بنابراین، مراد پیامبر اکرم (ص) آن است که هر آیه ای تنزیل و تاویل دارد . امام صادق (ع) در روایتی دیگر می فرماید: «ظهر القرآن الذین نزل فیهم و بطنه الذین عملوا بمثل اعمالهم; (26) ظاهر قرآن کسانی هستند که قرآن در بین آن ها نازل شد [و آیات ظاهرش در مورد آن ها و با آن ها سخن می گوید] ; باطن قرآن اشخاص و اقوامی هستند که [هنگام نزول نبودند و بعدها به عرصه وجود گام نهادند . آن ها] اعمالی انجام می دهند که شبیه کردار پیشینیان است » . [براساس همین تشابه آیات الاهی قرآن بر آن ها تطبیق می شود و قرآن بر افراد و اقوام جدید جریان می یابد ].
4 . سنت
وجود عناصر بیرونی نظیر وجود تبیینات پیامبر اکرم (ص) که در آیه «وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون; (28) و ما بر تو ذکر نازل کردیم تا به وسیله آن قرآنی را که با هدف استفاده مردم نازل شده است، برای آن ها تبیین کنی شاید آن ها تفکر کنند .» به آن تصریح شده است .
مراد از این تبیین بیان فروع، شروط و خصوصیات و قیود اوامر الاهی است که در قالب سنت از آن حضرت و عترت پاکش به دست ما رسیده است .
در سایه تبیینات چهره جامع، عمومی و گسترده قرآن روشن می شود و توان و ظرفیت پاسخ به تمام نیازها و سؤالات نو فراهم می آید .
5 . اجتهاد
چون سؤالات بشر بسیار متنوع است و همیشه امکان دسترسی به معصومان نیست، در سامان دین و نظام پاسخگوی آن عنصر مهم دیگر به نام اجتهاد آورده شده است .
اجتهاد به معنای تلاش و کنکاش در منابع اصیل دین باهدف پاسخ به سؤالات ومسائل نوآمد است . امام زمان (عج) در روایتی وظیفه عموم مردم در مسائل جدید را مراجعه به آشنایان با فرهنگ و علوم اهل بیت (ع) می داند و می فرماید: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم; (28) در مسائل جدید که بر شما واقع می شود، به راویان احادیث ما رجوع کنید پس آن ها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها .»
در پرتو اجتهاد پاسخ سؤالات نو از منابع اصیل که یکی از آن ها قرآن است استخراج می شود و در اختیار جامعه قرار می گیرد . بنابراین، قرآن کریم در فرهنگی خاص و محدود ظهور کرد; ولی با ابزارهای متفاوتی که به کار گرفت خود را از حصار تنگ آن فرهنگ رهایی بخشید ودر کنار حل مشکلات جامعه محدود آن روز عربستان راهکارهای حل مشکلات بشر و رسیدن او به سعادت و کمال را در همه زمان ها و مکان ها ارائه داده است .
پی نوشت:
1 . انسان (76): 3 .
2 . لیل (92): 12 .
3 . شعرا (26): 194 .
4 . یوسف (12): 2 .
5 . زمر (39): 28 .
6 . تکویر (81): 8 .
7 . توبه (9): 37 .
8 . مجادله (58): 2و3 .
9 . بقر (2): 189 .
10 . اسراء (17): 106 .
11 . ابراهیم (14): 4 .
12 . سباء (34): 28 .
13 . انعام (6): 90 .
14 . یوسف (12): 104 .
15 . انبیاء (21): 107 .
16 . فرقان (25): 1 .
17 . قلم (68): 52 .
18 . تکویر (81): 27 .
19 . مدثر (74): 31 .
20 . مدثر (74): 37 .
21 . جمعه (62): 3و4 .
22 . انعام (6): 19 .
23 . ر . ک: آل عمران (3): 7 .
24 . نظیر آیات 2 سوره حشر، 13 آل عمران، 111 یوسف و 26 نازعات .
25 . بصائر الدرجات، ص 196، حدیث 7 .
26 . تفسر عیاشی، ج 1، ص 11، حدیث 4 .
27 . نحل (16): 44 .
28 . کمال الدین، ج 2، ص 483 .