تفاوت قزاقها و ژاندارمها
نیروهای نظامی در دوران قاجار با هدف توسعه اقتدار نظامی کشور ایجاد شده بودند اما نحوه شکلگیری این نیروها تاثیراتی را بر ینش و عملکرد آنها گذاشته بود که منجر به وابستگی نیروهای نظامی به دول غیر ایرانی بود.
از زمان جنگهای ایران و روس و ناتوانی ارتش متکی به ایلات در مقابله با روسها دولتمردانی مانند عباس میرزا و امیرکبیر به فکر ایجاد ارتش نوین و رهایی وابستگی ارکان نظامی کشور به ایلات بودند؛ از این رو به دلیل بیاطلاعی آن زمان ایرانیان از فنون جدید نظامی، برای تحقق این مهم تلاش شد تا با عقد قرارداد با کشورهایی که در این مسئله از ایران پیشروتر بودند، شرایط نوسازی نیروهای نظامی ایران فراهم شود. در این راستا قراردادهایی با برخی از دول خارجی منعقد گردید که عمدهترین این قراردادها به ایجاد دو نیروی نظامی قزاق و ژاندامری در ایران منجر شد.
ناصرالدینشاه و تاسیس قزاق خانه
ناصرالدینشاه قاجار که در سفر دوم خود به اروپا ترتیبات و انضباط و قابلیتهای واحدهای قزاق روس را پسندیده بود در بازگشت تصمیم به ایجاد واحدهایی مشابه در ایران گرفت. به خواهش او گروهی از افسران قزاق به ریاست سرهنگ دومونتویچ به ایران آمدند و دولت ایران عدهای از سواران قفقازیتبار مهاجر را برای آموزش به آنان سپرد.(1)
وظایف قزاق ها چه بود؟
وظیفه اولیه قزاقها در ابتدا برقراری نظم در پایتخت و حفاظت از قصرهای سلطنتی بود اما پیوند با منافع روسیه موجب شد تا این نیرو ضامن تضمین قدرت قاجاریه(به دلیل سیاست روسیه در این زمینه) و حتی در مواردی عامل سرکوب مخالفین نیز باشد.
امینالدوله درخصوص وابستگی قزاقها به شاه ایران میگوید: «بریگارد قزاق که در زمان ناصرالدینشاه بودجه معینی داشته و برحسب ظاهر تحت امر وزارت جنگ بود در دوره مظفری نه به شاه اعتتایی دارد و نه از کسی گوش شنوایی».
هر چند بر اساس قانون، نیروی قزاق تحت نظر وزارت جنگ بوده و حقوق آنها به صورت منظم پرداخت میشد اما در عمل فرمانده بریگاد قزاق تصمیمهای خود را پس از مشورت با سفارت روسیه در تهران و ستاد ارتش روسیه در قفقاز اجرا میکرد.
بعد از دومنتویچ، سرهنگ چورکوسکی فرمانده بریگاد قزاق شد. بعد از او ژنرال کاساگوفسکی و سرهنگ چرنوزوبوف فرمانده شدند. در دوره محمدعلی شاه قاجار فرمانده بریگاد قزاق کلنل لیاخوف بود. در این دوره بود که واحدهای توپخانه و مسلسل سنگین به این بریگاد افزوده شد و در جریان جنبش مشروطه در حمله به مجلس شورای ملی به کار رفت.
در آستانه جنگ جهانی اول، دولت روسیه با استفاده از ضعف دولت ایران واحدهای قزاق را در تبریز و استرآباد و بعد در رشت و اصفهان و کرمانشاه وهمدان و ارومیه و مشهد تشکیل داد. همچنین بدون اجازه دولت این بریگاد را به دیویزیون ارتقاء داد.
دولت روسیه بعد از شروع جنگ جهانی اول درصدد توسعه دامنه نفوذ قدرت قزاقها برآمد و برای تحقق این مسئله هنگهایی در شهرهای مختلف ایران دایر کرد. توسعه نفوذ قزاقها به دلیل اینکه روسیه حاضر شده بود اقتدار پلیس جنوب به رهبری انگلیسها را به رسمیت بشناسد با مخالفت بریتانیا در این سالها مواجه نشد. هر چند بعد از انقلاب روسیه بهتدریج رابطه قزاقها با دولت جدید روسیه قطع شد. از این زمان به بعد، به دلیل روابط نزدیک برخی از سران قزاقها مانند رضاخان با انگلیسیها، این نیرو به سمت این کشور متمایل گردید. به طوری که سرانجام انگلیسیها زمانی که احساس کردند ایران به حکومت مرکزی منسجم برای مقابله با با نفوذ شوروی و کمونیسم نیازمند است، از قزاقها و رضاخان برای تحقق اهداف خود کمک کرفتند. امری که در چارچوب کودتای سوم اسفند 1299 ممکن شد.(2)
پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه دولت کرنسکی فرماندهی دیویزیون قزاق را به کلرژه محول کرد. فرماندهی او دیری نپائید چون نیروهای بریتانیا که در ایران مستقر شده بودند کلنل استاروسلسکی را که از هواداران حکومت تزاری بود، به جای او منصوب کردند.
در همین زمان ژنرال آیرونساید طرح کودتای ۱۲۹۹ را برای به قدرت رسیدن رضاخان که فرمانده آتریاد همدان بود به اجرا درآورد و قزاقها تهران را تصرف کردند. رضاخان با نام «سردار سپه» به فرماندهی دیویزیون قزاق رسید و این دیویزیون پایهٔ تشکیل ارتش نوین ایران شد.
ژاندارمری سوئدی یا ژاندارمری دولتی؟
ژاندارمری یکی از نهادهای انتظامی و نظامی ایران بود که از دوره قاجار تا جمهوری اسلامی فعالیت داشت. ژاندارمری سوئدی و نیز ژاندارمری دولتی ایران و به اختصار ژاندارمری نام یک نیروی نظامی از نوع ژاندارمری بود که در سال ۱۲۹۰ در ایران تشکیل شد. این نیرو به درخواست دولت ایران از دولت سوئد به دست سوئدیها به وجود آمد.
مقارن با زمستان سال ۱۲۹۱ ژاندارمری دولتی ایران ۲۱ افسر سوئدی و ۳۰۰۰ افسر، درجهدار و نیروی ایرانی در اختیار داشت. ظرف مدت یکسال تعداد افسرانی سوئدی به ۳۶ عدد رسید و نیروهای ایرانی نیز دو برابر شدند.
این نیروها در تشکیل زمان مجلس دوم مقرر شد به منظور برقراری امنیت کشور و همچنین اخذ مالیات تشکیل شود. ایران برای تحقق این مسئله از افسران سوئدی کمک گرفت. بعد از تشکیل ژاندارمری و اقدامات آنها برای ایجاد امنیت در کشور، احترام عمومی به آنها افزایش یافت. با این حال یکی از مقاطع مهم در دوران فعالیت ژاندارمری دوران جنگ اول جهانی بود. در این زمان که کشور ایران با وجود اعلام بیطرفی مورد هجوم قدرتهای درگیر جنگ مانند روسیه و انگلیس شده بود، نیروهای ژاندارمری تحت تاثیر افسران سوئدی و همچنین نزدیکی به نیروهای ملیگرا با اشتغال ایران مخالفت کرده و مواضع نزدیک به دولت آلمان اتخاذ کردند.
نیروهای ژاندارمری به دلیل اینکه ایده طرحریزی توسط یک نیروی سوم(سوئد) ــ که تحت نفوذ انگلیس و روسیه نبود ــ شکل گرفت؛ همچنان که محبوب مردم بود، احساسات ملی گرایانهای در وقایع و حوداث پیش رو از خود بروز داد. از همین رو بعد از کودتای رضاخان انحلال این نیرو در دستور کار قرار گرفت.
به حاشیه رفتن ژاندارم ها در دوران رضاخان
در میان جدال بین ژاندارمری و قزاقها، رضاخان توانست با با برکناری ماژور کیهان از وزارت جنگ و دادن مسئولیتهای این وزارتخانه به قزاقها، نیروهای ژاندامری را به حاشیه براند. در این بین باید در نظر داشت که چندعامل در موفقیت نیروهای قزاق موثر بودهاند. اولین دلیل حمایت انگلیس از قزاقها و بیمیلی آنها از قدرتگیری ژاندارمها، به رویکرد ملی ژاندارمها از یک سو و ماهیت وابسته قزاقها از سوی دیگر بازمیگشت. این مسئله سبب میشد تا قزاقها همچنان که روزی از روسها تبعیت میکردند، بعدها نیز از انگلیسیها پیروی کنند. مسئله دوم نیز بافت ایلی آن روز ایران بود که به تضعیف ژاندارمرها کمک کرد. در واقع به دلیل فشاری که ژاندارمرها بر ایلات برای اطاعت از دولت مرکزی آورده بودند و تلاش برای اخذ مالیات از ایلات، رضاخان توانست با تحریک رهبران عشایر بر علیه ژاندارمری، قدرت آنها را تضعیف کند.
رضاخان در مرداد 1300 اعلام کرد که نیروهای ژاندارمری آموزش مناسبی ندیده و به نیروهای بی فایدهای تبدیل شدهاند. از این به بعد او تلاش کرد تا با جذب برخی از نیروهای ژاندارمری و همچنین ورود افراد وابسته به خود به درون این نیرو، ژاندارمری را تضعیف کند. همزمان با این کار رضاخان سیاست افزایش کمی و کیفی نیروهای قزاق نسبت به نیروهای ژاندارمری را نیز اتخاذ کرد. به طوری که تا پایان تابستان 1300 نسبت نیروهای قزاق بیشتر از نیروهای ژاندارمری گردید و سرانجام رضاخان توانست در دی ماه 1300 فرمان ادغام این دو نیرو را گرفته و تحت همین عنوان افسران و نیروهای همسو با خود را از ژاندارمری بیرون و قزاقها را بر امور نظامی کشور مسلط کند.
پی نوشت:
1- رضاشاه و قشون متحدالشکل، دکتر باقر عاقلی، نشر نامک، 1386
2- چرا قزاقها وابسته و ژاندارمها ملیگرا بودند؟، سید محسن موسوی زاده جزایری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران