1. ذهنیت میلیونر شدن را در خود ایجاد کنید.
در وهله اول باید باور داشته باشید که به سادگی می توانید میلیونر شوید. باور در نتیجه انتخاب هایمان ایجاد می شود. تمام باورها و عقاید درواقع نوعی فکر هستند. افکاری که آنقدر به آنها فکر می کنید و فکر می کنید و فکر می کنید که دیگر حتی متوجه نمی شوید که آنها نیز زمانی افکار خودآگاه شما بوده اند، بلکه آنها را واقعیت می پندارید. اما شما می توانید عقاید خود را تغییر دهید. برای تقویت کردن باورهای خود باید هر روز جملات مثبت و انگیزه بخشی را برای خود تکرار کنید:
«من از اینکه هر سال یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحالم و خدا را شکر می کنم.»
«من از اینکه دارایی خالص دو میلیون دلاری (یا هر چقدر که می خواهید) دارم، خوشحال و قدردان هستم.»
«من خوشحالم که مانند میلیونرها زندگی می کنم.»
اگر این جملات مثبت را بارها و بارها پیش خود تکرار کنید، به باور جدیدی دست پیدا می کنید و آن را حقیقت می پندارید. آن زمان است که ضمیر ناخودآگاه تان نیز شروع به کمک کردن به شما خواهدکرد.
2. هدفی را که از میلیونر شدن دارید، به خوبی بشناسید.
دومین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید میلیونر شدن چه معنایی برای شما دارد. این کار تمرکز شما را به خوبی حفظ می کند. آیا هدفتان امنیت است؟ یا آزادی؟ قدرت؟ پرستیژ اجتماعی؟ سفر کردن به هر نقطه ای از دنیا که دلتان می خواهد؟ انسان دوستی؟ توانایی ایجاد تفاوت در زندگی اطرافیانتان؟ سرمایه گذاری؟ مالکیت یک یا دو خانه یا ویلایی در شهری که دوست دارید؟ میلیونر شدن هم معنایی که برایتان داشته باشد، باید مطمئن شوید که آن را روی کاغذ بیاورید و دقیقا بدانید که چرا می خواهید میلیونر شوید. میلیونر شدن برای من به معنای داشتن خانه بزرگ و خودرو نبود.
من این چیزها را دارم، اما هدف واقعی ام این بود که آنقدر آزادی مالی داشته باشم تا بتوانم نگرش هایم را دنبال کنم و زندگی معناداری را برای خودم بسازم، بتوانم منابع علمی کافی به دست آورم، کارمندانی را استخدام کنم، تجهیزات الکترونیکی لازم برای سمینارهایم را داشته باشم، بتوانم سالن کنفرانس اجاره کنم و هزینه تبلیغات را بپردازم. تمام چیزهایی که می خواستم، در جهت نگرشم مبنی بر تغییر دادن دنیا بود. می خواستم به مردم انگیزه و توانایی لازم برای رسیدن به بالاترین استانداردهایشان را بدهم تا دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.
مطمئن شوید که به خوبی هدف خود را از میلیونر شدن بشناسید، چرا که این شناخت به بزرگ ترین انگیزه شما تبدیل خواهدشد. این هدف درواقع احساسی است که می خواهید به دست بیاورید و تاثیری است که می خواهید روی زندگی خود یا دیگران بگذارید.
به همین دلیل هدفتان بسیار بسیار اهمیت دارد. پیشنهاد می کنم که یک قاب عکس را روی دیوار اتاقتان نصب کنید و داخل آن را با عکس هایی مرتبط با سیک زندگی مورد علاقه تان در هنگام میلیونر شدن، لغات انگیزه بخشی مانند «فراوانی»، «موفقیت، «آزادی مالی»، «مسافرت به دور دنیا»، «توانایی نامحدود» و «کمک به دیگران» یا تجربیات احتمالی آینده تان بچسبانید. کار ساده ای است. حتی می توانید این کار را روی یخچال و به کمک چند آهن ربا نیز انجام دهید.
3. منطقه آسایش مالی تان را تغییر دهید.
همه ما ترموستاتی برای مسائل مالی مان داریم. زمانی که به سطح مشخصی از درآمد دست پیدا می کنیم، این ترموستات خاموش می شود. به عنوان مثال منطقه آسایش مالی برای برخی از مردم 75 هزار دلار در سال است. آنها تا زمانی که ترموستات مالی خود را خاموش نکنند، نمی توانند پول بیشتری به دست آورند. باید ترموستات مالی تان را ری ست کنید. می خواهم داستانی را در این مورد برای تان تعریف کنم. چهل سال پیش شغلی را در موسسه ای آموزشی در لس آنجلس به دست آورده بودم. مدیر آن شرکت به من گفت که می خواهد برود و چند لباس بخرد و اگر مایل باشم، می توانم با او بروم. به فروشگاهی به نام Allandale در وست لیک، کالیفرنیا رفتیم که ارزان ترین پیراهن در آنجا حدود 100 دلار قیمت داشت. مدیر شرکت پیراهن هایی با قیمت 150 دلار خرید. من هیچ گاه پیراهنی گران تر از 28 دلار نخریده بودم.
خرید پیراهن صد دلاری به معنای خروج از منطقه آسایش دلاری ام بود. نمی خواستم که جلوی مدیرم خرید نکنم، پس پیراهنی خریدم که 148 دلار برایم آب خورد. هیچ وقت فراموش نمی کنم. به خانه برگشتم. پوشیدمش و وقتی کثیف شد، به خشکشویی فرستادمش. مدتی بعد متوجه شدم که این پیراهن به انتخاب اول من تبدیل شده است، چون کیفیت بهتری داشت، زیبا دوخته شده بود و شیک به نظر می رسید. طبیعتا من هم با این پیراهن احساس خیلی بهتری داشتم. خیلی زود منطقه آسایش مالی ام در زمینه خرید لباس تغییر کرد. دیگر پیراهن های 38 دلاری نمی خریدم و استاندارد قیمتی ام به 150 دلار تغییر کرده بود. تغییر منطقه آسایش باعث شد که احساس کاملا متفاوتی نسبت به خودم پیدا کنم و دیگر با پوشیدن لباس های ارزان قیمت احساس خوبی نداشته باشم. مناطق آسایش نقاط بسیار قدرتمندی هستند اما شما می توانید با تصویرسازی، تایید و اقدام به عمل آنها را تغییر و ارتقا دهید.
4. دقیقا تصمیم بگیرید که در زندگی چه چیزی می خواهید.
در نهایت شما باید تصمیم بگیرید که چه مقدار پول در زندگی تان می خواهید؛ درآمد خالص سالیانه، سود خالص کسب و کار، دارایی خالص، درآمد حاصل از سرمایه گذاری و میزان پول مورد نیاز برای بازنشستگی. باید باور داشته باشید که می توانید به این مبالغ دست پیدا کنید، پس مبلغ مشخصی را بیان کنید. برای اینکه بتوانید تمرکز خود را حفظ کنید، دوباره باید از جملات مثبت انگیزشی استفاده کنید: «از اینکه می بینم هر سال مبلغ یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحال و قدردان هستم.»
بعد از اینکه جملات مثبتی را با استفاده از مبالغ مورد نظرتان ساختید، هر روز صبح و شب چند دقیقه را به تکرار این جملات اختصاص دهید. چشمانتان را ببندید و آن را تجسم کنید. خود را در حالتی تصور کنید که به اهداف خود دست پیدا کرده اید. چه احساسی دارید؟ زندگی تان چگونه است؟ همه را با جزییات در ذهن خود به تصویر بکشید. کجا هستید؟ چه کسی با شماست؟ چه چیزی می گویید و می شنوید؟ چه احساسی دارید؟ شادی؟ قدردانی؟ غرور؟ قدرت یا دست و دلبازی؟
دست به کار شوید.
هر روز به خود یادآوری کنید که چه چیزی می خواهید داشته باشید و چه کاری می خواهید انجام دهید و سپس برای رسیدن به آن جایگاه هر کاری را که لازم است، انجام دهید و به شدت تلاش کنید. نکات و تصاویر انگیزه بخش را روی آینه، یخچال یا روی میز کارتان قرار دهید. حتی می توانید از آن عکس بگیرید و روی پس زمینه کامپیوترتان قرارش دهید.