اندیشه و عقل زنده به گور
جایی که کلنگ و بیلْ مزدور است اندیشه و عقل زنده به گور است
دستی که زمانه پرتوانش کرد نایی نبرد، که از شرف دور است
آن کس که به زور بر سریری ماند یک کوک زمخت و وصله ناجور است
آن کس که دریغ می کند از فکر خالی از خرد مدام منفور است
چنگی که سرشت او چپاول است دژخیم وکشنده همچو تومور است
آن دل که برای کشورش سوزد بسیار عزیز و شمع پر نور است
در خرمن جهل ، زد شَرر نادر از آن که دلش به نصر منصور است
دکتر نادر نوری دی ماه 96