جنگ دو با جناق برسر دو نوزاد
وقتی یکی از کودکان فامیل رفتار نامناسبی با فرزند شما می کند ، به هردوی آنها به چشم «کودک »نگاه کنید بجای آنکه در ذهن تان او را بزرگسالی ببینید که می خواهد به فرزندتان آسیب بزند تا شما ناراحت شوید.
دو باجناق با هم قهر کرده اند و کار دارد لحظه به لحظه بیخ پیدا می کند. موضوع تا حدی تراژیک و تا حدی کمیک است، بستگی دارد از چه چشمی و از کدام زاویه به این پرونده نگاه کنید. میانه دو باجناق به گونه ای شده که با هم به خانه پدر خانم قدم نمی گذارند. اگر اولی پنجشنبه ها می آید دومی جمعه ها می رود. اگر دومی بعدازظهر می رود اولی شب وقتی می رود که دومی از خانه بیرون رفته است. حالا قضیه از چه قرار است؟ باجناق اول و دوم هر دو نوزادانی 18 - 16 ماهه دارند. فاصله سنی این دو نوزاد دو ماه است. باجناق اولی پسر 16 ماهه دارد و باجناق دومی پسر 18 ماهه. با این که سن پسر باجناق اول دو ماه از سن پسر باجناق دوم کوچک تر است اما جثه اش درشت تر و روحیه تهاجمی تر دارد و چند بار پسر باجناق دوم را هل داده و او را نقش بر زمین کرده و صدای ونگ ونگ او را راه انداخته است.
باجناق دوم معتقد است که کارهای پسر باجناق اول وحشیانه و دور از نزاکت است. از طرف دیگر نمی تواند شخصا با او برخورد کند چون هرگونه برخوردی با پسر باجناق اول باعث محکومیتش خواهد شد از طرف دیگر هم نمی تواند همین طور دست روی دست بگذارد و شاهد کتک خوردن متوالی پسرش از پسر باجناق باشد، باجناق دوم چند بار غیر مستقیم و چند بار هم مستقیم موضوع را مطرح کرده و نارضایتی خودش را از این وضعیت اعلام کرده و گفته که باجناق اول و همسرش باید نسبت به رفتارهای فرزند 16 ماهه شان حساس تر باشند و تذکرات لازم را به او بدهند اما او معتقد است باجناق اول و همسرش به بهانه این که سن و سال پسرشان طوری نیست که آدم بتواند بنشیند و با او جدی درباره رفتارهایش مذاکره و صحبت کند کار چندانی درباره اصلاح این وضعیت عذاب آور انجام نداده اند بنابراین او هم ترجیح داده با سلاح قهر شرایط را به نفع خودش و پسرش تغییر دهد.
این یک واقعیت است که کودکان ما از جثه، روحیه و عکس العمل های یکسانی برخوردار نیستند. کودکی ممکن است آرام تر و کودک دیگر تهاجمی تر باشد. درست است والدین باید مراقبت های لازم را در این باره صورت دهند اما حساسیت های بیش از حد در این باره می تواند به بالا گرفتن جنجال و شعله ور شدن حاشیه ها در دنیای بزرگ ترها منجر شود.
خودتان را کنار بکشید
واقعیت آن است که ما گاهی خواسته یا ناخواسته پایمان به دعوای کوچک ترها باز می شود. چند وقت پیش در پارک محله مان پیرمرد را دیدم که شخصا از سرسره بچه ها بالا رفت و کودکی که جلوی سرسره نشسته بود و اجازه نمی داد که بچه های دیگر از جمله نوه او از آن بالا تاب بخورند و پایین بیایند ادب کرد، صدای ونگ بچه ای که آن بالا اعتصاب کرده بود بعد از ادب کردن فضای پارک را در بر گرفت و از آن سو سر و کله پدر و مادر بچه هم پیدا شد و قشقری راه افتاد که آن سرش ناپیدا.
من آنجا با خودم گفتم اگر پیرمرد خودش را قاطی بازی بچه ها نمی کرد، شاید این همه جنجال و حاشیه هم روی نمی داد. شاید هم حق با پیرمرد باشد، یک وقت هایی آدم نمی داند واقعا چه کند. اما با همه دشواری هایی که در این باره وجود دارد تجربه نشان داده که بهتر است بزرگ ترها وارد بازی بچه ها نشوند. در مثال باجناق ها هم این قضیه صدق می کند. اگرچه پدر و مادرها به ویژه پدر و مادرهای جوان این نسل بر روی بچه های خود حساس هستند و درباره آسیب وارده به آن ها نگرانی بیشتری دارند اما مسلما رفتارهای صرفا عاطفی و تحریک آمیز نخواهد توانست که وضعیت را بهبود بخشد.
این یک واقعیت است که کودکان ما از جثه، روحیه و عکس العمل های یکسانی برخوردار نیستند. کودکی ممکن است آرام تر و کودک دیگر تهاجمی تر باشد. درست است والدین باید مراقبت های لازم را در این باره صورت دهند اما حساسیت های بیش از حد در این باره می تواند به بالا گرفتن جنجال و شعله ور شدن حاشیه ها در دنیای بزرگ ترها منجر شود. از خود بپرسیم واقعا چگونه می توان یک نوزاد 16 ماهه را توجیه کرد و به او فهماند که نباید کودک دیگر را هل دهد؟ کودکان در این سن کاملا غریزی رفتار می کنند، بنابراین نباید رفتارهای آن ها را از چشم عداوت و کین خواهی ببینیم و تعبیرهای دنیای بزرگ ترها را به رفتارهای آن ها تزریق کنیم. بلندنظری و وسعت فکر در این باره می تواند راهشگا باشد و ما را از درافتادن در ورطه دعواها و حاشیه ها نجات دهد.
در جمع های خانوادگی باید مراقب بود که اختلافات بچه ها پایش به روابط بزرگ ترها باز نشود ، بچه ها باهم دعوا می کنند و یک ساعت بعد فراموش می کنند مهم این است که به موقع و به طرز صحیحی به آنها نکات صحیح را آموخته شود و در اختلافاتش با بچه های دیگر فامیل به هردوی انها به چشم یک کودک نگاه کنیم و بخواهیم واقعا حل مسیله را بیاموزند و باهم بازی کردن را به عنوان تمرینی برای زندگی اینده شان داشته باشند.