در برخى منابع اهل سنّت، آمده است که امام على(ع)، نام امام حسن(ع) را «حمزه» و نام امام حسین(ع) را «جعفر» یا «حرب» نهاد؛ ولى پیامبر (ص) آنها را تغییر داد، آیا این نقل درست است؟ دلیل رد آن چیست؟
پاسخ اجمالی
اگرچه اصل این قضیه که پدری برای فرزندش نامی انتخاب کرده و سپس با سفارش پیامبر خدا(ص) نامش را تغییر دهد ایرادی ندارد، ولی علاوه بر اشکالاتی که بر این دسته از روایات وارد است و نیز بر پایه روایات دیگری که بر اساس آنها نامگذاری امام حسن و امام حسین(ع)، با وحى الهى توسّط پیامبر گرامی اسلام(ص) صورت گرفت؛ احتمال جعل این نقلها توسط دشمنان امام على(ع) و بنی امیّه، بسیار قوى است.
پاسخ تفصیلی
همانطور که در پرسش به آن اشاره شده است؛ در برخى منابع اهل سنّت، نقل شده است که امام على(ع)، نام امام حسن(ع) را «حمزه» و نام امام حسین(ع) را «جعفر» نهاد، ولى پیامبر اکرم(ص) آنها را تغییر داد.[1]
در نقل دیگری میخوانیم که امام على(ع)، نام هر کدام از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در ابتدا «حَرب» نهاد، سپس پیامبر(ص) آنرا تغییر داد.[2] این روایات به نقل از همین منابع در برخی کتب شیعی نیز آمده است.[3]
شیخ صدوق نیز روایت دیگری را با سلسله سندی که به نظر میرسد برخی راویان آن از اهل سنت باشند نقل کرده است:
اسماء بنت عمیس گفت: فاطمه(س) به من فرمود: هنگامى که فرزندم به دنیا آمد، پدرم رسول خدا(ص) به اسماء گفت: «فرزندم را بیاور»، اسماء، حسن را که در پارچه زردى پیچیده شده بود تسلیم حضرتشان نمود، پدرم پارچه را کنار انداخت و در گوش راستش اذان گفت، و در گوش چپش اقامه، سپس به على(ع) فرمود: «فرزندم را چه نام گذاردهاى؟» علی(ع) گفت: «یا رسول اللَّه! من بر شما در نامگذارى پیشی نگرفتهام، ولى دوست داشتم نام او را "حَرب" گذارم»، رسول خدا(ص) فرمود: «من نیز در نام او بر خدایم سبقت نجویم»، آنگاه جبرئیل فرود آمد و گفت ... نام او را حسن بگذار...». در ادامه روایت درباره تولد امام حسین(ع) نیز چنین نقل شده است.[4]
این روایات، به دلایل زیر، قابل پذیرش نیستند:
١. این نقلها با یکدیگر تعارض دارند؛ زیرا برخی میگویند که امام علی(ع) نام آن دو را حمزه و جعفر گذاشت و برخی نیز نقل میکنند که حضرتشان نام آن دو را حرب گذاشته بود!
٢. مقتضاى ادب آن است که امام على(ع) و فاطمه(س) در نامگذارى فرزندان خود، بر پیامبر خدا(ص) پیشدستى نکرده باشند و برخی از همین روایات نیز تنها تمایل امام علی(ع) را به این نامها اعلام کرده و نه آنکه نامی گذاشته شده و سپس تغییر یافته است.[5]
٣. ظاهر نقل نخست، آن است که تا هنگام نامگذارى امام حسین(ع)؛ نام امام حسن(ع)، حمزه بود و چنین مطلبى را هیچ سندی روایی و تاریخى تأیید نمیکند.[6]
٤. اگر امام على(ع)، نام امام حسن را «حرب» نهاده بود و پیامبر خدا(ص) آنرا به حسن تغییر داد، چگونه ممکن است دوباره ایشان نام فرزند دیگرش را حرب گذاشته باشد؟! با توجه به سابقهای که از رفتار امام علی(ع) داریم، چنین رفتاری از حضرتشان قابل پذیرش نیست.
٥. روایات بسیاری در نامگذارى حسنین(ع) وجود دارد که بدون اشاره به چنین داستانی، نامگذاری آن حضرات را مستقیماً از جانب پروردگار و پیامبر میدانند.[7]
6. درباره روایتی که شیخ صدوق آورده است باید گفت:
اولاً: اسماء بنت عُمَیس اشتباه است و صحیح آن یا اسماء بنت ابیبکر است یا سلمى بنت عمیس؛ چون اسماء بنت عمیس در آن هنگام به همراه شوهرش جعفر بن ابیطالب در حبشه بود؛ زیرا ولادت امام حسن(ع) در سال سوم هجری بوده است،[8] در حالیکه جعفر بن ابیطالب به همراه اسماء بنت عمیس در سال هفتم هجری(روز فتح خیبر) به مدینه آمد.[9]
ثانیاً: مؤلّف، سه روایت را در این خبر جمع کرده است که برخی از بخشهای آن قابل پذیرش است، نه همه آن؛ مانند نامگذاری به حسن و حسین از سوی خدا و ابلاغ جبرئیل(ع)، که در روایات دیگر هم وجود دارد.
ثالثاً: این نوع از روایات متعلّق به احمد بن عامر بن سلیمان طائی است؛[10] زیرا وى غالباً روایت را خلط و به صورت داستان نقل میکرده است،[11] همچنان که از ضمائر «فقالت اسماء» به صیغه غائب، بهجای صیغه متکلّم پیداست؛ از اینرو وى چندان مورد اعتماد نیست.
بنابراین، اگرچه اصل این قضیه ایرادی ندارد که پدری برای فرزندش نامی انتخاب کرده و یا بدان تمایل داشته باشد و سپس با توصیه پیامبر اکرم(ص) از نظر خویش برگردد، ولی بر پایه آنچه گفته شد؛ احتمال جعل این نقلها توسط دشمنان امام على(ع) و بنی امیّه، بویژه در خصوص نامگذارى به «حرب»، بسیارى قوى است و مراد جاعلان، القاى ناسازگارى روحیّه امام على با پیامبر خدا(ص) و نیز خشونت طلب جلوه دادن امام على(ع) و تبلیغ نام «حَرب» (نام پدر ابوسفیان[12]) بوده است.
[1]. شیبانی، أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 465، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 308، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ مزی، یوسف بن عبد الرحمن، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 6، ص 399، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1400ق.
[2]. مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 159.
[3]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 397، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. شیخ صدوق، محمد بن على، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 25 – 26، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[5]. همان.
[6]. محمدی ری شهری، محمد، طباطبایی نژاد، سید محمود، سید طبایی، سید روح الله، دانشنامه امام حسین(ع)بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج 1، ص 195، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1388ش.
[7]. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 6، ص 2، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، ص 56 – 57، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 3، ص 397.
[8]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ر.ک: «زندگینامه و فضائل و مناقب امام حسن مجتبی(ع)»، سؤال 1907.
[9]. امین عاملى، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1،ص 380، بیروت، دار التعارف، 1403ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الاشراف، ج 2، ص 43، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 4، ص 25، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[10]. شیخ صدوق در حدیث قبل از روایت مورد بحث، آورده است: «...قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَیْمَانَ الطَّائِی بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی...»؛ و در روایت مورد بحث میگوید: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَن...»؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 25.
[11]. درباره احوالات احمد بن عامر بن سلیمان طائی در منابع رجالی شیعه چیز خاصی نیامده است؛ تنها نجاشی تنها از او نام میبرد و به طور کوتاه او و پدرش را معرفی میکند، اما هیچ اشارهای به وثاقت و مورد اطمینان بودن یا نبودن او نمیکند. ر.ک: نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 100، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[12]. «أبو سفیان صخر بن حرب بن أمیة بن عبد شمس بن عبد مناف الأموی القرشی»؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1677، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.