با سلام. خواهشمندم ضمن توضیح و تفسیر دو حدیث زیر بفرمایید که چگونه این دو حدیث قابل جمعاند؟ «پیامبر(ص) شب هنگام که برای عبادت بر میخاست، قرآن را زیر لب زمزمه میکرد، اما همین اندازه میفهمیدم که آیهای را تمام و آیهای دیگر را شروع نمود. گفتم ای پیامبر خدا! چرا قرآن را با صدای بلند نمیخوانید؟ فرمودند: دوست ندارم با این کارم رفیقم و خانوادهام را اذیت کنم».(تحکیم خانواده، ری شهری). «امام صادق(ع): شایسته است که هرگاه مرد نماز شب میخواند صدایش را به گوش خانوادهاش برساند تا آنکه اهل نماز شب است برخیزد، و آنکه نیست تکانی به خود بدهد».(تحکیم خانواده، ری شهری).
پاسخ اجمالی
پیامبر اسلام(ص) بسیار بیشتر از زمان یک نماز شب معمولی - بلکه گاه تا دوسوم شب - را به شبزندهداری و مناجات میپرداخت؛[1] لذا نیازی نبود در تمام این مدت، خانواده خود را بیدار نموده و همراه خود کند.
بر این اساس، در عبادتی که همراه با بیداری طولانیمدت در بخش عمدهای از شبهاست، اگر در تمام این مدت، نمازگزار بخواهد با صدای بلند به عبادت بپردازد، طبیعی است که اذیت و سختی و حرج اهل خانه را به دنبال خواهد شد(به ویژه اگر آنان اشتیاق چندانی به انجام این مستحب نداشته باشند).
امّا در موارد معمولی، روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه هنگام نماز شب، مستحب است انسان خانواده خود را بیدار کند.
عبد الرّحمن بن حجّاج نقل میکند رسم معمول امام صادق(ع) این بود که: هر گاه آخر شب از خواب برمیخاست صداى خود را بلند میکرد چندان که همه اهل خانه میشنیدند و این دعا را به صداى بلند میخواند: «اللّهمّ اعنّى على هول المطّلع، و وسّع علىّ المضجع، و ارزقنى خیر ما قبل الموت، و ارزقنى خیر ما بعد الموت»؛[2] بار خدایا در هراس و ترس آغاز سفر قیامت، مرا یاری فرما؛ آرامگاه مرا گشاده و فراخ ساز، آنچه خوبى پیش از مرگ است روزیم گردان، و آنچه خوبى که پس از مرگ است، نصیبم ساز.
بنابر این، چون نماز شب پیامبر(ص) مدت زیادی از شب را فرا میگرفت، اگر نمازهایشان را بلند میخواندند، موجب اذیت اهل خانه میشد، امّا روایت امام صادق(ع) ناظر به بیدارشدن در آخر شب است که برای افرادی که خود مشتاق عبادتند، زحمت چندانی را به دنبال ندارد. از طرفی این احتمال وجود دارد که امام صادق(ع) عبادات شبانه خود را در چند مرحله انجام میداد و تنها در مرحله آخر بود که اطرافیان را بیدار میکرد و در مراحل دیگر، رفتاری چون رفتار منقول از پیامبر(ص) داشت.
بر این اساس، این دو روایت با هم قابل جمع میباشند.
[1]. «پروردگارت میداند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آنرا به پا میخیزند». مزمل، 20.
[2]. صدوق، ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 480، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.