0

سالروز شهادت سرلشکر«منصور ستاری»

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

سالروز شهادت سرلشکر«منصور ستاری»

سالروز شهادت سرلشکر«منصور ستاری

 

سالروز شهادت سرلشکر«منصور ستاری»

 

 

شادت سرلشكر "منصور ستاري" فرمانده نيروي هوايي در سانحه سقوط هواپيما((1373))


امير سرتيپ منصور ستاري در سال 1327 ش در قرچكِ ورامين به دنيا آمد و پس از طي تحصيلات متوسطه، وارد دانشكده افسري گرديد. وي پس از طي مدارج علمي از جمله رادار كنترلي دوره كنترلر شكاري رادار در آمريكا و اخذ ليسانس برق و الكترونيك از دانشگاه تهران به خدمت ارتش درآمد و در شمار افسران خوش فكر و مدير نيروي هوايي قرار گرفت. شهيد ستاري پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در طول هشت سال دفاع مقدس، با قبول مسؤوليت‏هاي مهم فرماندهي، معاون عملياتي، فرماندهي پدافند هوايي و معاون طرح و برنامه، خدمات شاياني به نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران ارايه داد. وي در بهمن 1365، به دليل شايستگي و لياقت، به سمت فرماندهي نيروي هوايي ارتش منصوب شد و در طي هشت سال مسؤوليت فرماندهي اين نيرو، با اجراي ده‏ها برنامه و طرح مختلف، توان رزمي نيروي هوايي ارتش را افزايش داد. تيمسار ستاري سرانجام در نيمه دي ماه 1373 به همراه چند تن از مسؤولان نيروي هوايي، در مسير برگشت از كيش به تهران، در راه، تصميم به شركت در مراسم فارغ‏التحصيلي گروهي از دانشجويان دوره خلباني در پايگاه هوايي شهيد بابايي اصفهان گرفتند. تا اين كه پس از اقامت دو ساعته در اصفهان در و راه بازگشت، هواپيما، دچار سانحه شده پس از آتش گرفتن سقوط كرد. در اين حادثه، شش سردار نيروي هوايي ارتش به همراه تيمسار ستاري و شش تن از خدمه پروازي به درجه رفيع شهادت نائل شدند.

 

بدون شک ادعای نبوغ نظامی در مورد سرلشکر شهید «منصور ستاری» سخنی مبالغه‌آمیز نیست و هرکس که با زندگی حرفه‌ای این امیر دلاور ارتش اسلام آشنایی داشته باشد، پذیرش این موضوع برایش سهل و آسان خواهد بود.

به گزارش ایسنا، امیر سرلشکر منصور ستاری در سال 1327 در یکی از روستاهای ورامین متولد شد. او در سال 1346 و پس از اخذ دیپلم متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوره دانشکده، به درجه ستوان دومی نائل آمد. در سال 1350 جهت طی دوره علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یکساله، در سال 1351 به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد.

او افسری مؤمن، متعهد، شجاع، آگاه، تیزهوش و کاردان بود. طرح‌ها و ابتکارهای زیادی در تجهیز سیستم‌های راداری - پدافندی به اجرا گذاشت که در طول جنگ تحمیلی توان نیروی هوایی را در سرنگونی هواپیماهای متجاوز دشمن دوچندان کرد.

سرانجام امیر سرلشکر منصور ستاری در تاریخ 15 دیماه 1373 پس از انجام مأموریت در اصفهان، در حالی که به مقصد تهران باز می‌گشت، هواپیمای وی دچار سانحه شد و سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این امیر سرافراز در زمان شهادت «فرماندهی نیروی هوایی ارتش» را بر عهده داشت.

طرح ابتکاری شهید ستاری در عملیات الی‌بیت‌المقدس

اردیبهشت ماه 1361، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک آتشبار کامل موشک «هاک» را در 23 کیلومتری آبادان، بین جاده ماهشهر – آبادان مستقر کرده بود. با آغاز عملیات «الی بیت‌المقدس» که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، این سایت مورد بهره‌برداری قرار گرفت و نیروها و رزمندگان مستقر در آنجا را زیر پوشش دفاعی خود قرار داد. بعد از گذشت چند ساعت در حالی که عملیات به اوج خود رسید، ناگهان سیستم خنک کننده اتاق کنترل موشک از کار افتاد و با اینکه متخصصان حاضر در آنجا تلاش زیادی را برای راه‌اندازی آن انجام دادند، ولی موفق نشدند و در آن شرایط سخت، سایت غیرقابل استفاده شد.

منصور ستاری که به عنوان فرمانده در بخشی دیگر حضور داشت، وقتی از این موضوع مطلع شد خود را به آنجا رساند و طرحی ابتکاری ارائه داد و مشکل را برطرف کرد.

سرهنگ نعمت‌الله شعتی کریمی در خاطراتش طرح شهید ستاری را چنین بیان می‌کند: «شهید ستاری از ما سؤال کرد، حداکثر چه مدت می‌توانید اتاق کنترل موشک را به صورت فعال نگه دارید؟ با توجه به حرارت زیادی که دستگاه‌ها تولید می‌کردند گفتیم: حداکثر 5 تا 6 دقیقه، بیش از این ممکن است دستگاه‌ها بسوزند. شهید ستاری مقداری فکر کرد و سپس به طرف آنتن رادار رفت، روی این دستگاه، اسکوپ (صفحه نشان دهنده رادار) که متخصص تعمیر دستگاه فقط برای تنظیم آنتن رادار از آن استفاده می‌کند قرار دارد. سپس ستاری در پشت اسکوپ قرار گرفت که فاصله‌شان تا اتاق کنترل موشک حدود 80 تا 90 متر بود. ایشان در آنجا به محض دیدن هواپیما در اسکوپ رادار به شخصی که در کنارشان بود اطلاع می‌دادند، آن شخص نیز به ما علامت می‌داد و ما بلافاصله سیستم اتاق کنترل را برای چند دقیقه روشن می‌کردیم و هواپیما را در کنترل گرفته و مورد اصابت موشک قرار می‌دادیم. با خلاقیت و ابتکاری که شهید ستاری از خود نشان داد توانستیم به همین طریق در ظرف یکی دو ساعت، سه فروند از هواپیماهای دشمن را که قصد حمله به لشکرهای منطقه را داشتند منهدم کنیم

نمایش دو شاخص فرماندهی از سوی شهید ستاری

تعدادی از رزمندگان که از موضوع اطلاع داشتند با دیدن سرنگون شدن هواپیماهای دشمن، تکبیرگویان به داخل سایت آمدند و در حالی که از خوشحالی اشک شوق می‌ریختند، بچه‌های سایت را در آغوش کشیدند و به آنها تبریک گفتند.

در اینجا شهید ستاری دو خصیصه مهم نبوغ نظامی را که فقط در افراد با نبوغ نظامی بالا یافت می‌شود از خود به نمایش گذاشت.

نخست ذکاوت و هوشیاری: هرچه توانایی ذهنی و قدرت فکری، هوشیاری و آمادگی ذهنی فرد بالاتر باشد، در اتخاذ تصمیم و ارائه خلاقیت کاربردی و ابتکار عملی موفق‌تر خواهد بود. فرماندهی که ذکاوت و هوش بالایی نسبت به دیگران دارد، مسلماً خیلی مؤثرتر از دیگر یکان‌ها عمل می‌کند و روش‌های بهتر و دقیق‌تری به کار می‌گیرد.

و دیگری سرعت عمل و عکس العمل در اجرای ابتکارات: انجام واکنش سریع و اتخاذ تدابیر لازم در کمترین زمان ممکن در ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد. تصمیماتی موجب خلاقیت می‌شوند که با حداکثر سرعت و کمترین مقدار اتلاف زمان همراه باشند، زیرا خلاقیت در بستر زمان محقق می‌شود. در میدان نبرد و مبارزه که هر آن دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست، اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید می‌کند، اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه سریع و ضرب‌الاجل خویش ابتکار عمل را از دشمن بگیرد، می‌تواند با موفقیت جنگ را هدایت کند.

خودکفایی نخستین اولویت کارهایش بود

همچنین در طول جنگ تحمیلی، هواپیماهای ترابری (سی – 130) به علت تحریم اقتصادی از سوی کشور آمریکا با کمبود قطعه مواجه شده بودند. از جمله این قطعه‌ها، شاسی چرخ جلو این هواپیما بود که برای تعمیر و بازسازی به کشورهای آلمان و انگلستان فرستاده می‌شد و این کار هزینه هنگفتی را به نیروی هوایی تحمیل می‌کرد. زمانی که شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد، دستور داد که کارکنان متخصص فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی باید خودشان این شاسی‌ها را بسازند. ایشان برای اینکه این باور را در متخصصان نیرو به وجود آورند، یک روز همه را جمع می‌کند و طی سخنانی می گوید: «اولین هدف من، خودکفایی نیروست و این مهم به دست توانای شما متخصصان امکان‌پذیر است. باید با توکل به خدا، دست به دست هم بدهیم و کار را شروع کنیم. »

شوخی با متخصصان نیروی هوایی

کارکنان متخصص وقتی از حمایت‌های همه جانبه فرمانده نیرو مطمئن می‌شوند، بازسازی را شروع می‌کنند و پس از مدتی توانستند اولین شاسی را تولید و روی هواپیما سوار کنند. علی رغم آزمایش‌های متعددی که روی این شاسی انجام شد، در آخرین آزمایش که هواپیما با سرعت زیاد روی باند حرکت می‌کند، شاسی تاب نیاورده و می‌شکند. دماغه هواپیما به زمین اصابت کرده و مقداری خسارت می‌بیند. کارکنان که حاصل تلاش چند ماهه خود را بی‌ثمر می‌بینند، افسرده و ناراحت می‌شوند.

امیرعلی غلامی در خاطراتش می‌گوید: وقتی شهید ستاری از ماجرا مطلع شد، دستور داد همه کارکنان را جمع کنند و با رویی گشاده، پس از احوالپرسی به شوخی گفت: «برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به این کلفتی را به صورت گِرد ببرید. فکر نمی‌کنم کسی این هنر شمار ا داشته باشد!» کارکنان که انتظار چنین برخوردی را از فرمانده خود نداشتند خندیدند، چرا که شاسی کاملا به صورت گرد شکسته بود، اما کسی به آن توجه نکرده بود. شهید ستاری پس از این شوخی اضافه کرد: «ناموفق بودن کار در مرحله اول نباید شما را مأیوس کند. کار را دنبال کنید و بگردید ببینید مشکلتان چه بوده؟» شهید ستاری در موقع رفتن ضمن قدردانی، به کارکنان پاداش داد و آنها با این حرکت فرمانده جان تازه‌ای گرفتند و با شور و شوق بیشتری کار را ادامه دادند. شاسی جدیدی ساخته و روی هواپیما نصب شد و این بار هواپیما کاملا موفق پرواز کرده و به زمین نشست.

 

شاخصه‌های فرماندهی سرلشگر شهید منصور ستاری به روایت همرزمان

 

یکی از مقاطع درخور توجه زندگی شهید منصور ستاری دوران دانشگاه این شهید است که ناگفته‌های زیادی از ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی ایشان از زیان هم‌دانشگاهیانی که بعدها دوستان صمیمی و همرزمان او در عرصه دفاع مقدس شدند نهفته است.

به گزارش ایسنا، دوران دانشجویی سرلشگر شهید منصور ستاری جزو بخش‌های ویژه و پر از رویدادهای گوناگون در زندگی فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش است. ویژگی‌هایی‌ ناگفته یا کم‌تر بیان شده از این شهید والامقام از زبان و نگاه هم‌دانشگاهیانی که بعدها بعدها دوستان صمیمی و همرزمان او در عرصه دفاع مقدس شدند.

به واسطه جدیت، پشتکار، رفتار و اخلاق شهید ستاری این خاطره‌ها در یادها ماند و آن‌هایی که به دوستان صمیمی و نزدیک او بدل شدند، از جمله سرتیپ محمد عمادالساداتی ، یار و همکلاسی دیرین شهید ستاری خاطرات و یادگارهای مشترک زیادی از روزهای بودن در کنار شهید ستاری دارد. بخشی از این خاطرات را با هم می‌خوانیم: «من در طول خدمتم از لحاظ کاری همیشه دورادور با ایشان کار می‌کردم. اما دانشکده افسری، اتفاقاتی افتاد که منجر به دوستی ما شد. در دانشکده بالغ بر چهار صد و ده یا بیست دانشجو بودیم. چهار گروهان در دانشکده داشتیم و من با شهید ستاری، هر دو در یک گروهان قرار داشتیم. این تقسیم بندی‌ها موجب شد اغلب بر اساس همین تقسیم بندی با هم دوست شوند. با توجه به این که اهل شهر دیگری بودم و تا ان سن و سال به مدت طولانی جایی دور از اصفهان زندگی نکرده بودم، سعی می‌کردم دوستان آرام‌تر و سالم‌تر را انتخاب کنم که در آن مدت، با تیمسار ستاری، خسرو فرهناکیان و یکی دیگر از دوستان خوبم آقای مشکین‌قلم نزدیک‌تر بودم.

شهید ستاری در سالیان نخست دانشجویی، منشی دفتری بود و در کنار یکی دیگر از دوستانمان داریوش مشکین‌قلم دستخطی زیبا داشت و کارهای دفتری را به طور مرتب انجام می‌داد. ایشان به مدت 2 سال در سایت راداری سوباشی و بعد به دفتر تیمسار وکیلی رفت تا دوره طرح انتقالی را بگذراند. یکی از ویژگی‌های شهید ستاری در این کار توجه جدی به حفظ اسرار و رعایت ضرورت‌ها بود، بر همین اساس، مدیران و فرماندهان نیز به او اعتماد کامل داشتند.

فرق ایشان در دوران دانشجویی و بعدها در کار نیز با بقیه در این بود که موضوعات را خیلی جدی دنبال و پیگیری می‌کرد. مثلاً وقتی گفته می‌شد که می‌خواهیم به صورت شبانه حمله کنیم، ایشان خیلی جدی و با اهمیت بالا با این موضوع بر خورد می‌کردند، گویا یک حمله شبانه واقعی است و این رویکرد را در امر آموزش با خود داشتند.

وقت‌هایی که بسیاری از ما زمان آزادمان را به تفریح می‌گذراندیم یا اصلاً نمی‌دانستیم باید چکار کنیم، ایشان کارهای مطالعاتی انجام می‌داد. هم روی زبان و هم روی مجلات خارجی و هم روی مسائل ارتش و نیرو، توجه و مطالعه جدی داشت؛ به‌طوری‌که ایشان در دوره ستوان دومی برای ساختار سازمانی نیروها، ایده‌ها و حرف‌های درخورتوجهی برای گفتن داشت.

ستاری، با این که دفتری بود اما از لحاظ فنی و پیشرفت عقب نمی ماند و زمانی که در مانورها شرکت می‌کرد، جزو نفرات قوی و بهتری به شمار می‌رفت که کارها را به بهترین نحو انجام می‌داد.

شهید ستاری به بهترین نحو در کارهای دفتری بچه‌ها را راضی نگه می‌داشت. با برنامه‌ریزی‌ها و نوبت‌هایی که تعیین می‌کرد و کارهایی که انجام می‌داد تا حد ممکن به بچه‌ها کمک می‌کرد. تعامل بسیار خوبی با همه داشت و مثلاً در مدت زمانی که در همدان حضور داشت فداکاری‌های زیادی انجام می‌داد و اگر شرایط افراد به گونه‌ای بود که کسی نمی‌توانست شیفت بدهد داوطلب می‌شد و جای او می‌ایستاد.

او در همین سنین کم، ضمن برنامه‌ریزی و سیاستگذاری کارهای بزرگ اداری، به افسران خیلی قدیمی‌تر کمک می‌کرد.  به طوری که جای خود را در دل همه از جمله همکاران و فرماندهان پیدا کرده بود. علاوه بر انضباط و اطلاعات دقیق بدون این که منت بر سر کسی بگذارد، کارهای مهمی انجام داد.

ایشان شاخصه‌های بارز و متفاوتی داشت که او را از سایر هم دوره‌ای ها متمایز می‌کرد و من از رفتار او درس‌های بزرگی گرفتم. در طول عمرم  تلاش کردم مانند ایشان باشم. چیزی که در وجود شهید ستاری نهفته بود، چیزی به جز پشتکار و عدم تبلیغات نبود اما ویژگی‌هایی که در ایشان در آن سنین کم بارز بود، برجسته و درخور توجه بود همچنانی که ویژگی‌های دیگری در سنین بالاتر در او  شکوفا شد. مثلاً در سنینی که به سمت فرماندهی نیروی هوایی منصوب شدند، درباره فن بیان و جذب مخاطب فعال شدند. چنین ویژگی‌هایی شاخصه شهید ستاری بود و جالب آن‌که او این کارها را در 18 سالگی انجام می‌داد.

شهید ستاری علاوه بر این‌که از لحاظ تحصیلی جزو بهترین‌ها بودند و از نظر درسی در دانشکده افسری خیلی خوب بود،اهل مطالعه بود و کتاب‌های متعددی می‌خواند؛ تا جایی‌که من به یاد دارم محور و موضوع کتاب‌هایی که می‌خواند مطالب نظامی و مربوط به چیزهای ساخت و تولید بود در کنار این کار بعضی از نشریات خارجی را هم ترجمه می‌کرد.

شهید ستاری چه در دانشکده افسری و چه بعدها در پدافند هوایی و فرماندهی نیروی هوایی، با تدبیر و بدون این که کارهایش را تبلیغ کند ساعت‌ها بدون منت کار انجام می‌داد. همین سواد بالا و دلسوزانه کار کردن بدون هیچ‌ چشم‌داشتی برای دیده شدن، باعث شد تا نگاه‌ها به شهید ستاری مثبت باشد. ایشان در زمان فرماندهی شان ارتباط بسیار خوبی با خلبان‌ها و گروه همافران ایجاد کرده بودند که این روابط اجتماعی در نوع خود یک کلاس درس ارزشمند است

مثبت‌اندیشی یکی از ویژگی‌های شهید ستاری بود این رویکرد را در جدیت تمام در کارهایش همراه داشت.

در زمان جنگ و در فاصله بین سال اول و دوم دانشگاه من در مورد وضعیت جنگ و نیروها و قدرت مخالفان که به قول همه ما تنها با عراق نمی‌جنگیدیم می‌پرسیدم. مثلاً می‌پرسیدم در جلسه‌های رده بالا و قرار و مدارهای پپیش از حمله ها چگونه تفاوت قوا را قبول می‌کنید؟  

شهید ستاری گفت: من قدرت‌ها را مقایسه نمی‌کنم. مثلاً این که آمریکا از طریق ماهواره حمایت اطلاعاتی می‌کند یا غیره. بلکه چیزهایی را که قوای ما از ارتش و سپاه و بسیج در اختیار دارند جمع و جور می‌کنم و طرز فکرم را راجع به «آن‌چه که داریم» می‌گویم.

به اعتقاد شهید ستاری، دو کار مهم وجود دارد که باید انجام شود. نخستین کار این است که با وضع موجود کنار بیاییم و تلفات بدهیم که  پذیرفته نیست، ما باید دفاع کنیم و این‌که چگونه بجنگیم تا کم‌ترین تلفات را بدهیم وظیفه من است. وظیفه من نیست که شمارش کنم آمریکا چقدر قدرت دارد و بعد ضرب و تقسیم کنیم و دست آخر هم بگوییم 48 ساعت بیش تر دوام نمی‌آوریم.

شهید ستاری بر این باور بود که باید بهترین کاری را که می‌توان انجام دهیم تا روزی که در جلسات راجع به دیگر چیزها نظری خواسته شود. اما باید با توجه به توانمندی‌های موجود، بهترین کار ممکن را انجام داد. مثلاً اگر در یک نبرد 20 هواپیما نیاز باشد و ما دو هواپیما در توان داشته باشیم، یاید کاری کنیم که با همان دو هواپیما بهترین کار را انجام دهیم.

رفتاری که بهت‌زده‌ام کرد

حتی به خاطر دارم زمانی که من و شهید ستاری هم درجه بودیم، ایشان به عنوان معاون عملیات پدافند هوایی مشغول بودند. روزی برای ارائه کاری به دفتر ایشان رفتم فصل نقل و انتقالات بود و انتقال‌ها را به نیروها داده بودند. ناگاه یک درجه دار در را باز کرد و داخل شد. منشی هم ااجازه نداده بود اما داخل شد و با شهید ستاری به تندی صحبت کرد. از کسانی بود که نمی‌توانست منتقل شود و دلیل‌ می‌آورد.

به تندی با شهید رفتار کرد پیش خودم گفتم کارش تمام است. اما شهید ستاری با ملاطفت دست به سر مرد کشید و گفت: بیا بنشین. من هم رفتم آب آوردم و ستاری گفت حالا بگو ببینم جریان چیست و مشکلات را بنویس تا دستور بدهم بررسی و حل کنند.

آن جا بود که وقتی از شهید ستاری این برخورد را دیدم گفتم با این سطح از تحملی که ایشان دارد هر مقامی که به ایشان بدهند شایسته اوست.

امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزماناش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

 
       
چهارشنبه 13 دی 1396  11:45 AM
تشکرات از این پست
rozgol feridoun3 fsmuosavi
دسترسی سریع به انجمن ها