آيين اسلام، دنيا را درآمدي بر آخرت و جايگاهي براي زمينه سازي نيک بختي يا شوربختي انسان مي داند. در فرهنگ اسلامي، اين سخن هميشه تکرار مي شود که: الدنيا مزرعة الاخرة [1] از اين رو، آموزه هاي ديني با جامع نگري ويژه اي، به همة زواياي زندگي بشر نگاه مي كند و مي کوشد با همراه كردن خواسته هاي جسماني و روحاني آدمي، او را به جايگاه بالاي تکامل برساند.
در عرصة ايمان و معرفت بينش انسان ها به رستاخيز و پاسخگويي به رفتارها در برابر دادگاه خداوند، نقش مهمي در سامان بخشي رفتارهاي انسان در دوران زندگي دارد. باور به اين كه زماني انسان در برابر خداوند به هر آنچه انجام داده و باور داشته مي بايست پاسخ دهد، انسان را بر آن مي دارد تا در كارهايي كه انجام مي دهد بيانديشد. در اين مرحله سطح بينش جوان به معاد وحساب، ثواب و عقاب در جهان ديگر، شكل گرفته و رشد مي يابد.
خداوند در آيات فراواني بر لزوم آمادگي انسان ها براي پاسخگويي به رفتارهايشان تأكيد ورزيده است.
افزون بر آيات قرآن ديگر آموزه هاي ديني نيز انسان ها را به فرجام نگري هنگام رفتارهاي خود سفارش كرده است و ايشان را به حساب كشي از خود پيش از قيامت سفارش نموده است.
اين رستاخيزباوري پيش از آن كه در ديگران مفيد افتد، در خود پيشوايان ديني فراوان تأثير مي گذاشت كه نمونه هاي فراواني در تاريخ نقل شده است.
رستاخيزباوري در آينة تاريخ
در تاريخ اسلام، جوانان پرشماري بوده اند كه باور به رستاخيز و پاسخ گويي در برابر خداوند، زندگيشان را سرشار از نيكي و سعادت كرده است و ايشان را از گردنه هاي سهمگين زندگي به سلامت عبور داده است.
جواناني كه در صحنه هاي گناه و نافرماني پروردگار، با مددخواهي از اين باور با دامني پاك و روحي پاكيزه، ايمان به سلامت برده اند.
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز بامداد را با مردم گزارد، جواني را در مسجد ديد كه چرت مي زد و سر به زير مي داشت، رنگش زرد بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودي فرو رفته بود، پس رسول خدا به او فرمود: اي فلاني، چگونه صبح كردي؟
گفت: اي پيامبر! در حال يقين صبح كردم.
رسول خدا صلي الله عليه و آله از گفته او در شگفت شد و فرمود: براي هر يقيني حقيقتي است، حقيقت يقين تو چيست؟
در پاسخ گفت: اي پيامبر! يقين من همان است كه مرا اندوهگين كرده و شبم را به بي خوابي كشيده و روز گرمم را به تحمل تشنگي (روزه). جانم از دنيا، و آنچه در آن است به تنگ آمده و رو گردان است تا آنجا كه گويا مي بينم عرش پروردگارم براي رسيدن به حساب برپا است، و همه مردم براي آن محشور شدند و من در ميان آنها هستم، گويا مي نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اندرند و در بهشت با هم تعارف مي كنند و بر پشتي ها تكيه زده اند و گويا نگاه مي كنم به دوزخيان كه در آن زير شكنجه اند و فرياد مي كشند، گويا من هم اكنون نعره آتش دوزخ را مي شنوم كه در گوشم مي گردد و مي چرخد، رسول خدا به اصحابش فرمود: اين بنده اي است كه خدا دلش را با ايمان روشن كرده، سپس به او فرمود: آنچه داري، نگه دار! .
گفت: اي پيامبر! براي من دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت نوشم.
پيامبر صلي الله عليه و آله برايش دعا كرد و درنگي نكرد كه در يكي از جنگ هاي پيغمبر به جبهه جهاد رفت و پس از نه تن ديگر شهيد شد، و او نفر دهم بود.[2]
با کمال تأسف يكي از آسيب هاي زندگي امروزي آن است كه مردم از آنچه آنها را به ياد مرگ و قيامت مي اندازد پرهيز مي كنند. در گذشته اگر كسي از دنيا مي رفت مردم با شركت در مراسم تشييع و خاك سپاري او تا مدت ها در انديشه مرگ و قيامت بودند و بدان سبب در رفتار خود دقت بيشتري مي كردند، اما امروز گاهي نزديك ترين همسايه يا خويشاوند كسي از دنيا مي رود و مدت ها بعد فرد از آن آگاه مي شود.
و اين راه ادامه دارد ...
___________________________
[1]. ورام بن ابي فراس، مجموعه ورام، ج1، ص92.
[2]. محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج2، ص53، ح2.
پدید آورنده: خدامراد سلیمیان
عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلا