آیا حدیثی که در کتاب کافی ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده که آنحضرت ذیل آیه 29 سوره جاثیه فرمود: «این آیه جزو تحریفات است»، صحیح السند و معتبر است؟
پاسخ اجمالی
خدای تعالی در آیه 29 سوره جاثیه میفرماید: «هذَا کِتَابُنَا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ این کتاب ما است که بحق با شما سخن میگوید [و اعمال شما را بازگو میکند]؛ ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم.
این آیه با توجه به آیات پیشین آن درباره قیامت و رسیدن به حساب افراد و امتها است که تمام اعمال انسان به درستی و حقیقت نوشته شده (ثبت شده) است و در روز قیامت بر انسان عرضه میشود.
در ذیل این آیه روایتی با این سند نقل شده است: «عدهای از اصحاب ما، از سهل بن زیاد، از محمد بن سلیمان دیلمی، از پدرش، و او از ابوبصیر، از امام صادق(ع) روایت میکند که آنحضرت درباره این آیه شریفه فرمودند: «کتاب، حرف نزده و نمیزند، ولی آنکه سخن میگوید رسول خدا است، او است که ناطق به کتاب است؛ خداوند میفرماید: هذا کتابنا یُنطق[1] علیکم بالحق». ابوبصیر گفت: ما اینگونه در قرآن قرائت نمیکنیم؟! حضرت فرمود: «به خدا قسم! همینگونه بر پیامبر(ص) نازل شده است، ولی کلام خدا تحریف شده است».[2]
الف. سند روایت:
1. عدة من اصحابنا؛ یعنی این روایت را نه یک نفر؛ بلکه تعدادی از مشایخ و اساتید کلینی نقل کردهاند.[3]
2. سهل بن زیاد آدمی؛ عدهای معتقد به ضعف او هستند،[4] اما در نهایت میتوان به روایت او اعتماد کرد.[5]
3. محمد بن سلیمان دیلمی؛ بسیار ضعیف است.[6]
4. پدر محمد بن سلیمان؛ یعنی سلیمان که در کتاب نجاشی از توثیقی برخوردار نیست، مضافاً بر اینکه ایشان گفته: «به روایاتی که سلیمان منفرداً نقل کند اعتنایی نمیشود» و نجاشی به نقل از دیگران میگوید که «سلیمان غالی (غلوّ کننده) و کذّاب» است.[7]
5. ابوبصیر؛ از اجلّاء است.
بنابراین، سند این روایت، به جهت آنکه برخی از راویان ضعیف و بسیار ضعیف در میان آنان وجود دارند، ضعیف است.
ب. متن روایت:
همانطور که ملاحظه میشود تنها تفاوتی که بین آیه قرآن و آنچه امام صادق(ع) قرائت کردند این است که کلمه «ینطق» در قرآن به صیغه معلوم آمده و در کلام امام صادق(ع) به صورت مجهول«یُنطَق».
ملا صالح مازندرانی در شرح این حدیث میگوید: «تحریف در کلمه "کتابنا" است که آنچه نازل شده است "کَتّابنا" (با فتحه کاف و تشدید تاء)، صیغه مبالغه است و به معنای عالِمی است که علمش به حد کمال رسیده که در این صورت میتواند منظور پیامبر خدا(ص) باشد و احتمال هم دارد که تحریف در کلمه "ینطق" باشد که به صیغه مجهول نازل شده باشد و خداوند داناتر است».[8]
فیض کاشانی نیز توجیه دوم را قبول دارد که آنچه تحریف شده همان «ینطق» است که با صیغه مجهول نازل شده است.[9]
با توجه به این اختلاف میتوان نتیجه گرفت؛ آنچه به دست محدّثین ما رسیده مجمل است و نمیدانیم منظور امام از این روایت چیست؟[10] علاوه بر اینکه سند این روایت ضعیف است و حتی اگر روایت را هم بپذیریم، این اندازه از اختلاف در اعراب، منجر به تحریف مصطلح قرآن نمیشود؛ زیرا مشاهده میکنیم که در قرائتهای پذیرفته شده توسط اهلسنت نیز اختلافهایی در اعراب وجود دارد و قاریان مشهور آنان نیز هر دو نوع از اعراب را تلاوت میکنند، بدون آنکه فردی به آنان تهمت تحریف قرآن را بزند.
[1]. به صیغه مجهول.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 50، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
[3]. نک: «منظور از مشیخه و عده من اصحابنا»، 49123.
[4]. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 185، قم، دفتر نشر اسلامی، 1407ق؛ موسوى خویى، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج 9، ص 355 – 356، قم، بینا، 1409ق.
[5]. نک: طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص 387، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1415ق.
[6]. رجال نجاشی، ص 365.
[7]. همان، ص 182.
[8]. مازندرانی، محمد صالح، شرح الکافی، ج 11، ص 345، تهران، اسلامیه، 1382ق.
[9]. فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، ج 3، ص 902، اصفهان، کتابخانه امیر المؤمنین(ع)، 1406ق.
[10]. تفسیرهای دیگری برای این کلام امام(ع) مطرح شده است که به خاطر اختصار بیان نشد. نک: ابن قاریاغدی، محمد حسین، البضاعه المزجاه (شرح کتاب الروضه)، ج 1، ص 490، قم، دار الحدیث، 1429ق.