0

آیت الله سید کاظم حائری

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

آیت الله سید کاظم حائری

سید کاظم علوم ابتدایی را نزد مادر فراگرفت و با خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، ادعیه و زيارت، برخى از رساله‌هاى عمليه و تعدادى از كتابهاى حديث چون «عين الحياة» علامه مجلسى (رض) آشنا شد.

 

 آیت الله سید کاظم حائری


زندگی نامه:

آیت‌الله سید کاظم حسینی حائری در شعبان 1357ق (1317ش) در کشور عراق و شهر مقدس کربلا زاده شد. پدر بزرگوارش، آیت الله سیدعلی حسینی حائری از عالمان برجسته نجف و از اصحاب مرجع بزرگوار تقلید، آیت الله سید محمود شاهرودی و مادرشان دختر آيت‌اللّه شيخ محمد رضا فاضل، بانویی اهل علم و فضل بودند.

سید کاظم علوم ابتدایی را نزد مادر فراگرفت و با خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، ادعیه و زيارت، برخى از رساله‌هاى عمليه و تعدادى از كتابهاى حديث  چون «عين الحياة» علامه مجلسى (رض) آشنا شد.

 در محضر پدر؛ دروس مقدماتی حوزه و سپس کفایه و مكاسب آموخت و در سن 17 سالگی با اتمام دورس سطح، درس خارج فقه و اصول را نزد حضرت آیت‌الله سيد محمود شاهرودى (رض) آغاز نمود که تا 18 سال بعد تداوم یافت. آشنایی با مرحوم شهید سیدمحمدباقر صدر (رض) و حضور در حلقه نزدیکان و شاگردان آن مرحوم از مهمترین وقایع زندگی آیت الله حائری است(1)  واقعه ای که شاید سبب اصلی قرار گرفتن ایشان در مسیر فعالیت های سیاسی و جهادی شده و سبب گردید تا وی به دنبال فشارهای حزب بعث به اجبار در سال 1394 ق کشور عراق را ترک و به ایران مهاجرت نماید. پس از این هجرت ایشان شهر مقدس قم را به مرکز ثقل فعالیت های علمی و سیاسی خود تبدیل کردند. ایشان درکنار تدریس دروس خارج فقه و اصول در شهر مقدس قم با تالیف کتب متعدد در حوزه فقه حکومتی از یک سو و نفوذ معنوی بالا در میان حامیان انقلاب اسلامی در کشور عراق از سوی دیگر، در نظر و عمل پایبندی خویش را به نهضت اسلامی نشان داده اند تا آنجا که فرزند بزرگوار ایشان سید جواد حسینی حائری نیز در جبهه های حق علیه باطل و در نبرد با صدامیان شهد شهادت نوشیدند.(2)

شاگردی شهيد صدر (رض):

ایشان در همین زمینه می فرماید: «حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار فقه و اصول فرا گرفتم... در این اواخر که مرحوم آیت اللّه العظمی سید محمد شاهرودی به خاطرکبر سنّ تدریسش را کنار گذاشته بود تنها در درس شهید سیّد محمد باقر صدر شرکت می کردم.

افزون بر فقه و اصول در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره برده ام بدین گونه که دو اثر مهم ایشان را: (اقتصادنا) و (فلسفتنا) را با دقت مطالعه می کردم و هر کجا شبهه و پرسش پیش می آمد در محضر ایشان مطرح می کردم و آن بزرگوار مطلب را برای من باز می کردند و به پرسشه پاسخ می دادند. همچنین کتاب (اسس المنطقیه) را در نزد ایشان خوانده ام... در ابتدای آشنایی من با ایشان بحث ایشان درباره (ترتّب) بود. پس از مدتی شرکت در درس برای من مشکلاتی پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم. ایشان از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضرشوی من اجتهاد تو را تضمین می کنم». این نشان دهنده توان علمی و روش مندی درس ایشان بود که به مدت کوتاه شاگرد به درجه اجتهاد می رسید».(3)

آثار:

آیت الله حائری دارای آثار ارزشمندی به ویژه در حوزه فقه سیاسی و ولایت فقیه می باشند. برخی از تالیفات وی عبارتند از:

1-فتاوى في الأموال العامّة
2-ولاية الأمر في عصر الغيبة
3-الإمامة وقيادة المجتمع
4-أساس الحكومة الإسلاميّة
5-فقه العقود
6-القضاء في الفقه الإسلاميّ
7-مباني فتاوى في الأموال العامّة
8-المرجعيّة والقيادة
9-مباحث الاُصول
10-نظرة الإسلام إلى الحقوق الزوجيّة
11-التعزير أنواعه و ضوابطه
12-حقوق المرأة في الإسلام

فعالیت ها:

آیت الله سید کاظم حائری در طول انقلاب اسلامی همواره مدافع آن بوده اند. ایشان امروزه در جایگاه مرجعیت، به ویژه در میان شیعیان عراق، نقش برجسته ای نیز در دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی در کشور عراق و سایر کشورهای عربی و اسلامی ایفا نموده اند. برخی از فتوای ایشان در همین زمینه عبارت اند از:

1-فتوای آیت الله حائری درباره لزوم دفاع ملت بحرین از شیخ عیسی قاسم(4)

2-در مشروعیت جهاد در سوریه: «مسئله فقط مربوط به کشور سوریه نیست؛ مسئله‌ دفاع از حرم حضرت زینب و حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیهما) هم نیست. بلکه مواجهه با جبهه متحد کفر است و کفر اساس اسلام را مورد تهاجم قرار داده است. دفاع از اصل اسلام واجب است بشرط اینکه تحت فرماندهی شخص فاسدی نباشد. استفتاء/ 27 آبان 1392 - 14 محرم 1435».(5)

3-حمایت از رهبر معظم انقلاب اسلامی: «پیوستن به هر راهی که به ولایت ولی امر مسلمین امام خامنه‌ای منتهی شود، مشروع است. استفتاء/ 27 آبان 1392 - 14 محرم 1435».(6)

4-دفاع از حشد الشعبی در مبارزه با تکفریان داعش. متن کامل یکی از بیانیه های ایشان در همین زمینه به شرح زیر است:(7)

بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ * وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُون ــ عده قطعی ما برای بندگان فرستاده ما از پیش مسلّم شده * که آنان یاری شدگان اند * و لشکر ما پیروز هستند» (آیات ۱۷۱ تا ۱۷۳ سوره الصافات)

ای فرزندانم در الحشد الشعبی و نیروهای مسلح عراق

پدرتان به شما و پیروزی های گذشته و امروزتان در پاکسازی شهر موصل و آزاد کردن مردم این شهر از دست تروریست های داعشی افتخار می کند. پدرتان به شما و سایر مردم عراق از هر طائفه و قومیتی از جمله فرزندانم در نیروهای مسلح این پیروزی الهی را تبریک می گوید.

به این مناسبت احساس ناراحتی و حزن خودم را در قبال آنچه که از تضییع حقوق مردم کشورم و توطئه های متوالی علیه مصالح آنها رخ می دهد، بیان می کنم. در زمانی که سر و صداهای زیادی بلند شده است، شاهد عقد تفاهم هایی با بهانه های واهی با قدرت های بزرگ برای تامین منافع آنها و اجرای توطئه هایشان برای تضعیف قدرت حقیقی در صحنه یعنی الحشد الشعبی هستیم.

براساس این منطق به همه شما از جمله نمایندگان مجلس، دولتمردان و نخبگان می گویم که در حق این ملت مظلوم تقوا پیشه کنید و طرح های قدرت های بزرگ را در حق این ملت اجرا نکنید. در حق این نیروهای مردمی فداکار که مصداق کلام امام علی(ع) در حق مجاهدین در فتنه آخرالزمان هستند، تقوا پیشه کنید و پشتیبان آنها باشید. امیرالمومنین(ع) در حق این مجاهدین فرمودند: گروهى با آنان در راه خدا مى جنگند که نزد گردنکشان خوار و پست مى نمایند و در زمین غیر معروف و در آسمان معروفند.

نیروهای الحشد الشعبی در کنار سایر نیروهای مسلح عراق مایه امنیت این کشور و در کمین تروریست های داعشی و اربابان آمریکایی و صهیونیست آنها هستند. هنوز نبرد با دشمن به پایان نرسیده است. از حکومت عراق می خواهیم که اجازه بقای نیروهای آمریکایی در این کشور یا ساخت پایگاه را به آنها ندهد. چنین کاری نه تنها خیانت به وطن بلکه از بزرگترین گناهان نزد خداوند است.

همگان بدانند که الحشد الشعبی یک گروه حزبی یا تشکل سیاسی یا یک پروژه نیست. بلکه الحشد الشعبی و گروه های مقاومت تشکیل دهنده آن خلاصه ایمان این ملت غیرت مند و فداکاری های آن است. الحشد الشعبی هدیه ای از جانب خداوند برای مواجهه با هر گونه خطری است که عراق، امنیت و ملت آن را از داخل و خارجش تهدید می کند. دشمنان و در راس آن آمریکا خطر الحشد الشعبی را در راه تحقق توطئه هایشان احساس و به همین دلیل با آن دشمنی کردند.

ای فرزندانم در الحشد الشعبی، به برکات خداوند در مسیر خودتان ادامه بدهید. شما برتر هستید و خداوند با شما است و اعمال شما را رها نمی کند.

آمریکا و مزدورانش بدانند آنها حقیرتر و ضعیف تر از آن هستند که از الحشد الشعیب چیزی بخواهند، در حالی که یک امت غیرتمند پشت آن قرار دارد. ملت شجاع عراق، رزمندگان و شهدای الحشد الشعبی را جگر گوشگان خود می داند که به خاطر آنها در امنیت قرار دارند و سلاح الشحد الشعبی به سمت سینه دشمنان نشانه رفته است
۱3 / شوال / ۱۴۳۸ ﻫ

کاظم الحسینیّ الحائری.

آیت الله حائری و نظریه ولایت فقیه:

آیت الله حائری از جمله مدافعان نظریه ولایت فقیه بوده و سعی وافری نیز در بسط و گسترش این نظریه در عرصه علم و نظر داشته اند. در ادامه گفتگویی کوتاه از ایشان در این باب به نقل از شبکه اجتهاد می آوریم:(8)
 
«سئوال: دربارة ولایت مطلقه فقیه، چند تفسیر وجود دارد، به نظر حضرتعالی نزدِ امام خمینی کدام یک از آنها منطقی‌تر است؟

پاسخ: دو تفسیر مهم درباره ولایت مطلقه فقیه وجود دارد: یک تفسیر از ولایت مطلقه فقیه از آیه شریفه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» استفاده می‌شود. بنابر مفاد این آیه، پیامبر از مؤمنین نسبت به خودشان ولایت و اولویت دارد: فرضاً اگر پیامبر اراده می‌کرد که اموال کسی را بگیرد می‌تواند و ولایت بر اموال من دارد. البته هم چنان که می‌دانید مؤمنین در این آیه به تک تک مؤمنین منحل می‌شود و پیامبر بر تک‌تک مؤمنین نسبت به انفس آنان ولایت دارد، حتی اگر طبق مصالح جامعه هم نباشد. از این رو پیامبر نه تنها بر اموال افراد بلکه حتی بر نفس و جانشان نیز اولی است.

آن چه گفته شد مفاد آیه مذکوره بود لکن ما می‌دانیم که پیامبر اسلامr هیچ وقت دست به چنین کاری نزده است و تن به چنین امور جایزی نداده است، چرا که ایشان همواره از مصلحت عمومی‌امت پیروی می‌کرده است و این از بزرگواری آن حضرت است که خداوند چنین حقی به او عطا می‌کند لکن او از آن بهره نمی‌جوید.

در تفسیر نخست از ولایت مطلقه فقیه، عده‌ای معتقدند همین اولی بودن نبی نسبت به جان و مال مؤمنین، عیناً به فقیه انتقال یافته است، لکن مثل پیامبر دست به چنین کاری نمی‌زند.

در فرضی که فقیه بخواهد از ولایت مذکور استفاده کند آیا این، نوع اعمال ولایت در حوزه شخصی افراد صحیح است یا نه؟ در واقع اشکال عمده‌ای که به ولایت مطلقه فقیه می‌شود از همین جا آغاز می‌شود و باید ببینیم که پاسخ امام در این باره چیست؟ در اندیشه امام، انتقال چنین ولایتی به فقیه غیر معصوم صحیح نیست و ایشان دیدگاه اول را رد می‌کند و دیدگاه دوم را می‌پذیرد.

دیدگاه دوم در تفسیر ولایت مطلقه فقیه آن است که ولایت فقیه، مطلق است؛ یعنی مقید به قیدی نیست لکن ولایتش باید در دایره مصالح عمومی‌قرار بگیرد. به سخنی دیگر، در دایرة مصالح عمومی‌قرار بگیرد. به سخنی دیگر، در دایرة مصالح عمومی، مطلق است و مطلق بودن یعنی این که هیچ حکم ما قبل از ولایت جلوی آن را نمی‌گیرد؛ مثلاً وجوب حج مانع از تحریم آن توسط ولی فقیه نمی‌شود، ولی فقیه، می‌تواند حج را در دایره مصلحت عمومی‌تحریم کند و کسی نمی‌تواند بگوید که این حج قبلاً وجوب داشته است.

سئوال: مرجع تشخیص مصلحت عمومی‌کیست؟ نظر امام در این باره چیست؟

پاسخ: ظاهراً در اندیشه امام، مرجع تشخیص چنین مصلحتی خودِ ولیِ فقیه است، در فرضی که مرجع تشخیص مصلحت مولی علیه باشد نه ولیّ اصل ولایت می‌شکند و در واقع از ولایت می‌افتد.

سئوال: ممکن است بگوییم ولی فقیه طی مراحلی و با استفاده از کارشناسان، مصلحت را تشخیص می‌دهد، عده‌ای مصلحت عمومی‌را ارزیابی و به رؤیت ولی فقیه می‌رسانند و در نهایت اوست که تنفیذ می‌کند؟

پاسخ: قبول دارم که مشورت با اهل خبره ضرورت دارد لکن تصمیم نهایی با او است، به عقیده من آیه «فاذا عزمتَ فتوکل علی الله» که در مورد پیامبر آمده است در مورد فقیه نیز صادق است.

سئوال: آیا این برداشت صحیح است که بگوییم فقیه هر کاری می‌تواند بکند و در مقام پاسخ گویی هم بگوید، چون تشخیص داده‌ام این کار را کرده‌ام؟

پاسخ: من این برداشت را قبول ندارم. پیامبر از آن جا که متصل به وحی بود نیازی به مشورت نداشت لکن خداوند برای یاد دادن به امت و زمامداران غیر معصوم، به پیامبرr دستور داده است تا به مشورت بپردازد. بر ولی فقیه مشورت کردن لازم است لکن تصمیم نهایی با او است و با استدلال می‌تواند رأی مشاوران را قبول نکند و اگر چنین کاری نکند و غلط بودن رأی آن ها را ابلاغ نکند خلاف مصلحت است. باز تأکید می‌کنم که این تصمیم نهایی بعد از مشورت است نه قبل از آن.

سئوال: مراد امام خمینی از ولایت مطلقه فقیه چیست؟ و مبانی فقهی ایشان در این باب کدامند؟

پاسخ: قبل از ورود به بحث لازم است به مبانی فقهی امام مراجعه کنیم. هم چنان که می‌‌دانید در مباحث اصولی و فقهی دو بحث درباره کتاب و سنت وجود دارد: حجیّت ودلالت. البته مشکل روایات و اخبار بیشتر است چون کتاب حجیتش مسلم است تنها در دلالتش اختلاف وجود دارد، در حالی که سنت هم در ناحیه حجیّت و هم در ناحیه دلالت دارای مشکل است. تمام مباحثی که در ناحیه سند روایت می‌شود مثل این که آیا راوی ثقه هست یا نه؟ چه کسی توثیقش کرده؟ طریقة توثیقش چه بوده است؟ مربوط به مسئله حجیت خبر است. نکته جالب توجه آن است که اگر به صدر اسلام مراجعه کنیم. در می‌یابیم که حضرات معصومینu در تمایز بین صحیح و سقیم به متن استناد می‌کردند و سپس به محکمات قرآن عرضه می‌نمودند. البته این به مفهوم بی‌فایده بودن مراجعه علمای فعلی به سند روایت نیست بلکه به این مفهوم است که این تنها راه نیست.

نقطه جدایی امام خمینی از برخی از معاصرینش در همین است که ایشان با قطع به صدور حدیث، اطمینان به متن پیدا نمی‌کند بلکه به متن بیش از سند اهمیت می‌دهد و در مواردی که محتوا و دلالت روایت را خلاف عقل و شأن معصومu بداند آنرا ردّ می‌کند هر چند از نظر سندیت مشکلی نداشته باشد.

سئوال: اتخاذ چنین مبنای فقهی و اصولی از سوی امام خمینی چه تأثیری بر اندیشه ولایت فقیه ایشان گذارده است؟

پاسخ: حضرت امام طبق اعتماد وافری که به دلالت و متن حدیث داشتند با مراجعه به روایات وارده در باب، ولایت فقیه را مسئله فقهی نمی‌دانست و آن را به حوزه کلام منتقل می‌کرد. در واقع همان ادله‌ای که بر اثبات امامت وجود داشت همه را بعینه برای اثبات ولایت فقیه در عصر غیبت مطرح می‌کرد و تمام احادیث ولایت فقیه را مؤید و حاکی از آن‌ها می‌دانست. از این رو چه کسی در سند روایات ولایت فقیه خدشه وارد کند یا نکند، برای امام خمینی فرقی ندارد، چون توجهی در این امور به سندیت روایات ندارد.

سئوال: در بحث ولایت مطلقه فقیه که به مباحث امامت ربطش می‌دهیم پیش فرضمان وجود عنصر «عصمت» در امام است؛ آیا انتقال همه اختیارات معصوم به فقیه غیر معصوم، دلالتاً معقول است؟ آیا این انتقال با مبانی فقهی امام خمینی تنافی دارد یا خیر؟

پاسخ: در پاسخ به این سؤال باید برخی از واژه‌ها را توضیح دهیم: در اصطلاح «ولایت مطلقه فقیه» ما با دو کلمه «مطلقه» و «ولایت» روبه رو هستیم و باید مرادمان را از آن‌ها روشن کنیم. این که در لسان متأخرین «ولایت مطلقه» باب شده است همان « ولایت عامه» متقدمین است و ما از مفهوم مطلقه همان عامه را اراده می‌کنیم. علاوه بر این «ولایت» به مفهوم مسئولیت است نه به معنای قیمومیت، چنان که برخی چنین تفسیر کرده‌اند. طبق این تقسیر فقیه همانند پیامبر، مسئول اجرای نظم است و این نظام را بر عهده دارد. وقتی ولایت به فقیه اضافه می‌شود و کلمه مطلقه یا عامه نیز در کنار آن قرار می‌گیرد مراد آن است که ولایت او همانند ولایت پدر بر دختر مخصوص یک مورد نیست بلکه تمام ابعادی را که به مصالح امت وابسته است در برمی‌گیرد. البته این بمفهوم نفی حقوق مردم نیست و حضرت امیر ـ ع ـ حقی به نام «نصیحت به زمامدار» و «نظارت» بر کارکرد او را به مردم داده است. بنابراین ولایت مطلقه فقیه در اندیشه امام خمینی بدین معنا است که مسئولیت فقیه گسترده است نه این که ولایت او بی‌قید و شرط باشد. حتی خدا هم ولایت مطلقه ندارد که فقیه داشته باد. قرآن کریم وقتی «یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید» را ذکر می‌کند بلافاصله آورده است که «انه علیم حکیم» یعنی فعل و حکم خداوند نیز به علم و حکمت او مقید است. اگر فقیه به اندازه یک مو از مصالح امت تخطی کند خود به خود منعزل می‌شود.

سئوال: چه کسی تشخیص می‌دهد که آیا فقیه مطابق مصالح امت عمل می‌کند یا مصالح خودش؟

پاسخ: از دیدگاه امام خمینی و از نظر علمی، ولایت مطلقه، محدود به مصالح امت است و آزاد نیست. ولیِ فقیه اگر مصالح مردم را در نظر نگیرید خود به خود منعزل می‌شود، اما در مقام اجرا، هم تشخیص آن بر عهده خبرگان است. در واقع کار خبرگان کشف آن منعزل است نه عزل کردن آن.

سئوال: تحلیل شما از مفهوم جمهوری اسلامی‌چیست؟

پاسخ: در اصطلاحِ جمهوری اسلامی، دو قید «جمهوریت» و «اسلامیت» وجود دارد و ما لازم است نقش روحانیت را در هر دو زمینه بررسی کنیم. پس از انقلاب، بخش «اسلامیت» این نظام کاملاً بر عهده روحانیت قرار گرفت و این مسئله کاملاً روشن بود که لااقل این قشر از جامعه است که می‌توانداسلام را از منابع دینی استخراج کند و به عرصه عموم معرفی کند. لکن بخش «جمهوریت» در اندیشه امام خمینی کاملاً به مردم واگذار شده است و ایشان به مردمی‌بودن این موضوع اعتماد وثیق داشتند. در عین حال در هر دو قید مذکور افراط و تفریط‌هایی رخ داده است: روحانیت در مسئله «جمهوریت» به عنوان قیّم دخالت کرد و در مسئله «اسلامیت» نیز تشخیص آن مربوط به آن‌ها شد. حضرت امام خمینی به مناسبت انتخابات سومین دورة مجلس شورای اسلامی‌فرمودند «من بارها گفته ام که مردم نیاز به قیم ندارند و هیچ فرد یا گروهی حق تحمیل نامزدی بر مردم ندارند». در جایی دیگر می‌افزایند: «همان طوری که مردم ایران اصل نظام را تشخیص دادند یا همان درایتی که دارند می‌توانند نمایندگان خود را انتخاب کنند.»

متأسفانه روحانیت به نصایح امام توجهی نکرد و در جنبة «بخش «جمهوریت» در اندیشه امام خمینی کاملاً به مردم واگذار شده است و ایشان به مردمی‌بودن این موضوع اعتقاد وثیق داشتند.

«جمهوریت» خود را قیم مردم دانست و بدین وسیله خود را سبک کرد. در قسمت اسلامیت هم وضع به همین منوال است، چرا که روحانیت تشخیص مفاهیم اسلامی‌و اسلامیت را بر عهده گرفت و در این مسیر نیز اشتباهات مهمی‌انجام داده است. امام خمینی در بحث اسلام شناسی معتقد بود که باید به صورت فقه جواهری استخراج شود این که چند نفر بیایند و با اندوخته‌های اندک خود از اسلام راجع به مسائل مختلفی از قبیل حقوق زن، معاملات و... اظهار نظر کنند، این ضربه به دین است.

مثلاً وقتی در جامعه مطرح می‌شود که ما شهروند درجه یک و درجه دو داریم و این طور دیدگاه اسلام را مطرح می‌کنیم این برخلاف خود دین است، چرا که از نظر اسلام همه افراد جامعه از نظر حقوق اجتماعی با هم برابرند؛ فی المثل یک مسلمان و یک ذمی‌در محکمه اسلامی‌باید در یک ردیف و در یک جا بنشیند. علاوه بر این «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» راجع به مسائل معنوی و اخروی است و ربطی به حقوق اجتماعی ندارد، و حضرات معصومینu نیز به هیچ کس که فرضاً تقوایش بیشتر باشد نه یک درهم بیشتر داده‌اند و نه کمتر. این نوع تبلیغ از دین بر خلاف دین است و ما اسلامی‌را که قائل به تبعیض باشد قبول نداریم.

از این رو علما قبل از این که چنین مطالبی را در سطح جامعه مطرح کنند باید در درون حوزه عنوان نمایند تا به واقع امر دست یابند نه این که اول در نماز جمعه بگویند و بعد در حوزه نقد کنند.

سئوال: در برخی موارد حضرت امام در مسائلی که مربوط به اسلامیت نیست مردم را هدایت کرده‌اند آیا این نفی گفته‌های شما نیست؟

پاسخ: قیم بودن با راهنمایی کردن تفاوت دارد. هدایت و راهنمایی کردن مردم بر روحانیت واجب است، چون مردم بدون هدایت آنان نمی‌تواند به مسائل اسلامی‌پی ببرند. لکن هدایت و راهنمایی کردن مردم بر روحانیت واجب است، چون مردم بدون هدایت آنان نمی‌تواند به مسائل اسلامی‌پی ببرند. لکن قیم بودن به این معنا است که حوزه هدایت جمهوریت را نیز بر عهده گیرد و نظر خود را بر آنان تحمیل کنند.

قیم بودن به این معنا است که حوزه هدایت جمهوریت را نیز بر عهده گیرد و نظر خود را بر آنان تحمیل کنند. البته این به مفهوم نفی مشورت مردم با روحانیت نیست، لکن در بحث جمهوریت مردم باید خودشان راه بیفتند و مسیر را پیدا کنند، اگر افتادند خودشان بلند می‌شوند و مجدداً راه می‌افتند. پس هدایت قیم مآبانه غلط است و الاّ صرف هدایت هیچ عیبی ندارد. حضرت امام هیچ وقت نظر خود را بر مردم تحمیل نکرده است، اگر مردم به هدایت‌های امام گوش داده‌اند به دلیل اعتقاد عمیق‌شان به حضرت ایشان بوده است».

سیره عملی ایشان در مورد ولی فقیه

آیت الله‌ علم الهدی ، در جلسه تحلیل و بررسی دستاوردهای سفر مقام معظم رهبری به قم ، در مدرسه علمیه نواب صفوی مشهد گفت : جریان‌های حوزه به مراتب شدید‌تر از فتنه 88 بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند می‌شد ، بی‌تردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله ، دشمن هم آتش را زیاد می کرد و این مساله خطرناک بود.

آیت الله‌ علم الهدی ادامه داد : رهبر معظم انقلاب ، تمام عملیات شیطانی آن ها را که ، خیلی هم هزینه کرده بودند ، با یک سفر حل کردند و این عالی ترین دستاورد سفر ایشان به قم بود . آن اساتیدی هم که به صورت جریان مطالباتی درآمده بودند ، با رهبری بیعت کردند و دلداده ی ولایت شدند و رفت و آمدهای مراجع و رهبری به صورتی انجام گرفت که اگر حرکتی هم می خواست شکل بگیرد ، زمینه اش نابود می شد .

وی افزود : به عنوان مثال « آیت الله سید کاظم حائری » ، از مراجع قم ، که هم شخصیت بی نظیر و هم مقلدان زیادی در عراق دارد ، وقتی به دیدار رهبری رفتند ، اصرار داشتند ، دست رهبری را ببوسند اما آقا اجازه ندادند. بعد از آن ، آقا به دیدار ایشان رفتند و به گفته حجت‌الاسلام « مروی » آیت الله حائری ، در تماسی اعلام شرط کردند که اگر ملتزم به این شرط می شوید ، بازدید آقا را قبول می کنم و آن شرط این بود که دست آقا را ببوسد و بالاخره به زور دست آقا را بوسید . این ها ، برای کسی که امروز در عراق بعد از « آیت الله سیستانی » ، مقلدانش از همه بیشتر است و همه معتقدند آیت الله حائری عصاره ی فقه و اصول « شهید صدر » هستند ، مسایلی ساده و احساسات و هیجان نیست ، هر چند خوشبختانه این موقعیت بین همه ی مراجع به وجود آمده بود.

منابع:
1 - نگ: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سیدکاظم حائری: http://www.alhaeri.org/main.php#bio 
و دانشنامه مجازی امامت و ولایت . مدخل: سید کاظم حسینی حائری . http://fa.imamatpedia.com/wiki
و ویکی نور؛ دانشنامه تخصصی کتاب شناسی و زندگی نامه. مدخل: حسینی حائری، کاظم. http://wikinoor.ir
2 - ویکی فقه؛ دانشنامه حوزوی. مدخل: سید کاظم حائری http://wikifeqh.ir
3 - مجله  حوزه  فروردین و اردیبهشت - خرداد و تیر 1376، شماره 79 و 80 . مصاحبه با آیت اللّه سید کاظم حائری.
4 - خبرگزاری مهر:  http://www.mehrnews.com/news/3788977
5 - پایگاه اطلاع رسانی مقاومت اسلامی عراق؛ النجباء http://alnujaba.ir/dataf?id=408
6 - همان.
7- پـایـگـاه بین المللی خبری تحلیلی پرس شیعه . دوشنبه –19 / 04 / 1396 /http://pressshia.com/116900
8 -شبکه اجتهاد. نظریه‌پردازی علمی‌ درباره حکومت اسلامی ‌و ولایت فقیه. گفت‌وگوی خواندنی با آیت‌الله سیّد کاظم حائری. 
 http://ijtihad.ir/NewsDetails.aspx?itemid=3387
9- http://rahi.parsiblog.com

منبع: گروه حوزه علمیه تبیان – علی محمد سرلک

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

چهارشنبه 29 آذر 1396  9:53 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها