0

نکات ارزشمند از معارف قرآن

 
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

چگونگی حرمت شراب در قرآن

 

چگونگی حرمت شراب در قرآن

از شراب در قرآن به عنوان رزقی غیر نیکو[نحل/۶۷]، دارای ضررهای بسیار بزرگ و منافع ناچیز[بقره/۲۱۹] و پلید و عملی شیطانی[مائده/۹۰] عنوان شده، حال برخی می‌گویند شاید آیات از حکم سبک به حکم سنگین نازل نشده باشد. در پاسخ باید گفت که این شبهه آفرینی کاملاً غلط است؛ زیرا توجه به شأن نزول، ماجرا را کاملاً روشن کرده، در شأن نزول آیه آخر آمده که برخی از مسلمانان، آیات ابتدایی را بهانه‌هایی برای شرابخواری بر می‌شمردند؛ از این رو دنبال حکم نهایی بودند که اینچنین نازل شد:«یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[مائده/۹۰] اى كسانى كه ايمان آورديد شراب، قمار، بتها و تيرهاى قرعه پليدند از عمل شيطانند پس از آنها دورى کنید؛ باشد كه رستگار شويد.»[روح المعانی، ج۷، ص۱۵] همچنین در حدیثی امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند:«الشُّرْبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ وَ إِنَّ الْخَمْرَ رَأْسُ كُلِّ إِثْمٍ وَ شَارِبَهَا مُكَذِّبٌ بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى لَوْ صَدَّقَ كِتَابَ اللَّهِ حَرَّمَ حَرَامَهُ؛ شراب کلید هر بدی است و شرابخوار مانند بت پرست است و همانا شراب رأس تمام گناهان و شرابخوار کتاب الهی را تکذیب کرده، زیرا اگر کتاب خدا را تصدیق می‌کرد؛ حرام آن را حرام می‌دانست.»[الکافی، ج۶، ص۴۰۳]

پی‌نوشت:
روح المعانی، آلوسی، دارالکتب العلمیه، لبنان، بیروت، ج۷، ص۱۵.
الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب‏، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۴۰۳.‏

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:15 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

عالم غیب، عالمی مختص به خداوند

 

عالم غیب

بدون شک خداوند متعال از انسانها برتر است. ولی برخی از شبهه افکنان، نعوذبالله خدا را با انسان ها مقایسه کرده و سپس شبهاتی مطرح می کنند؛ مثلا می‌گویند: چرا با وجود اینکه به عالم غیب نمی‌شود واقف شد؛ اما به خداوند، عالم الغیب می‌گویند؟ اینان علم غیب انسانها را با علم غیب خدا، خلط کرده اند.
در کتاب لغت در مورد معنی غیب آمده است: «هر چیزی که از نظر انسان پنهان باشد.»[لسان العرب‏، ج1، ص654] از آنجایی که ما انسانها در حصار زمان و مکان هستیم، خیلی از پدیده ها از نظر ما مخفی هستند؛ ولی چون برای خدا، زمان و مکان و محدودیت تصور نمی‌شود، چیزی برای او پوشیده نیست. «عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا[جن/26][او] داناى غيب است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمى‏‌کند.» مطابق این آیه علم غیب به صورت استقلالی به خداوند نسبت داده شده، البته کسانی مثل پیامبران نیز می‌توانند از برخی غیب ها آگاه شوند: «مگر پيامبرانى را كه [براى آگاه شدن از غيب‏] برگزيده است.»[جن/27] بنابراین لازمه راستی و درستی ایمان به خدا، ایمان به عالم غیب اوست. عالم غیبی که به صورت مستقل مختص به ذات احدیت است و اگر این خصیصه در او نباشد، در خدایی او نقص به وجود می‌آید.

پی نوشت
لسان العرب‏، ابن منظور، محمد بن مكرم‏، محقق / مصحح: مير دامادى، جمال الدين‏، ناشر: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، سال انتشار: 1414ق، ج1، ص654.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

امام حسین(ع) و دشمنی با ایرانیان!

 

امام حسین ع

طرح سوال: بسیاری از افراد شبهه افکن که از نگاه درون دینی و اسلام شناسی سست و حتی غیر واقعی برخوردارند، در یکی از شبهات خود این چنین وانمود کرده‌اند که امام حسین(علیه السلام) در منابع روایی فرموده است من از قریش هستم و هواخواهان من از عرب هستند و دشمن من ایرانیان می‌باشند!

جواب: به این ادعای باطل چند ایراد اساسی وارد است. نکته اول: اصل این روایت این چنین در کتاب معانی الاخبار ذکر شده است: «عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ»[معاني الأخبار، ص404] در سند روایت عبارت «اباعبدالله» ذکر شده است، اهل علم و تحقیق به خوبی می‌دانند که مقصود از «اباعبد الله» در سند روایات، امام صادق(علیه السلام) است نه امام حسین(علیه السلام) نکته دوم: در سند این روایت راویانی وجود دارد که یا مجهول هستند و یا تضعیف شده‌اند از این رو این روایات از جمله روایت‌های ضعیف به شمار می‌آید که قابل استناد نیست. برای نمونه در متن روایت«عثمان بن جبلة» وجود دارد که در متون رجالی هیچ گونه توصیفی در خصوص او ذکر نشده است. و همچنین در اسناد این روایت «سلمة بن الخطات» وجود دارد که در خصوص او نیز این چنین در منابع رجالی ذکر شده است، نجاشی: «كان ضعيفا في حديثه»[رجال‏ النجاشي، ص‏188]؛ نکته سوم: اصلا این روایت با آموزه‌های قرآنی در تضاد است، ما باید روایات را با قرآن تطبیق دهیم و اگر مخالف قرآن بود کنار بگذاریم، در منطق قرآن قومیت و زبان ملاک ارزش گذاری نیست, چرا که تقوا حرف اول و آخر را می‌زند: «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد(اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى‏‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است!»[حجرات/13]نکته چهارم: در بین یاران اهل بیت اشخاص ایرانی وجود داشتند که مورد توجه و محبت اهل بیت بودند همانند: «سعید بن فیروز»، «سلمان فارسی»،«عبدالله بن کثیر» و «هرمزان»

پی‌نوشت:
ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، 1جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: اول، 1403 ق، ص: 404
رجال النجاشي، نجاشي، احمد بن على، 1جلد، مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين بقم المشرفه - قم، چاپ: ششم، 1365 ش، ص‏188.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:18 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

فلسفه ی امتحانات الهی

 

امتحان

یکی از سنت‌های غیر قابل تغییر که خدای متعال در جهان و زندگی مادی برای انسان رقم زده، بحث امتحان و آزمایش است[عنکبوت/2]، بعضی افراد به واسطه عدم آگاهی نسبت به فلسفه آزمایش الهی، این چنین می‌پندارند که خداوند متعال چون نمی‌داند آزمایش می‌کند؛ این پندار نشأت گرفت از جهل شبهه افکنان نسبت به فلسفه امتحان الهی است. در واقع باری تعالی نسبت به عملکرد انسان کاملاً علم دارد؛ کما اینکه در بعضی آیات احاطه علم الهی به احوال موجودات این چنین بیان شده است. «و او به هر چيز آگاه است»[بقره/29] نه تنها آیات بلکه روایات نیز گویای احاطه علمی خداوند نسبت به احوال موجودات است. کلینی در کافی نقل می‌کند  یکى از یاران امام رضا(علیه السلام) نامه‌اى به حضرت  نوشت: «سؤال او درباره خداوند عزّوجل بود كه آیا موجودات را قبل از آفرینش و تكوین مى‌داند؟ یا این كه قبل از خلقت و اراده خلقت و تكوین آنها از آنها با خبر است؟! امام(علیه السلام) به خط خودشان در جواب چنین مرقوم داشتند: "خداوند همیشه به موجودات عالِم بوده قبل از آن كه آنها را بیافریند همانند علم او به اشیاء بعد از خلقت آنها.»[الكافي، ج‏1، ص107] با وجود این علم بی‌نهایت خدای متعال، این چنین باید بیان داشت که یکی از فلسفه‌‌های این آزمایش این است که انسان به عملکرد خود واقف شود، و میزان صدق و راستی خود را در همین دنیا متوجه شود. این آزمون می‌تواند برای انسان برکاتی داشته باشد، از جمله تجدید نظر در عملکرد خود و اصلاح رفتارش و گاهی نیز همین آزمونهای الهی و موفقیت در آنها موجب ارتقای رتبه انسان از منزلی به منزل بهتر می‌شود.

پی نوشت:
الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1، ص. 107

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:23 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

کفار و نتیجه اعمال صالح

کفار و نتیجه اعمال صالح

خداوند نابودی و بطلان اعمال کفار را در قرآن بیان کرده و فرموده:«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ[هود/۱۶] اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كرده‏ اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‏ داده‏ اند باطل گرديده است.» اما آیا این مسئله عادلانه است؟
بله این مطلب عادلانه است و عادلانه بودن آن در آیه 15 همین سوره قابل فهم است چرا که خداوند فرموده:«مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ[هود/۱۵] كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند[جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مى‌دهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد.» در این آیه خداوند به خوبی و روشنی بیان کرده برای کافرانی که قیامت و آخرت را قبول ندارند؛ خبری از مزد و پاداش اُخروی نیست؛ بلکه در همین دنیا تمام مزد خویش را بابت اعمال صالح خود دریافت می‌کنند. این مسئله نه تنها عادلانه بلکه عقلانی نیز هست. وقتی کسی خدا یا روز قیامت را قبول ندارد و صرفاً خدماتی اجتماعی و دنیوی انجام داده، چطور انتظار دارد خداوند در روز قیامت مزدی به او بدهد. او کارفرمایی جز مردم نداشته و کارهایی را برای مردم انجام داده و مزد دنیوی خود که همان شهرت و تعریف و تمجید مردم است را دریافت کرده است و مزدی طلب ندارد و نمی‌تواند آن را از دیگری طلب کند.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:24 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

رابطه بلایای طبیعی با خدا

 

رابطه بلایای طبیعی با خدا

طرح مسأله: شبهه ای که درباره خسوف، کسوف، زلزله، سیل و سایر بلایای طبیعی مطرح شده این است که خداوند در وقوع آنها نقشی ندارد بلکه این گونه امور حاصل قوانین طبیعی است و منشأ ماوراء طبیعی ندارند.
برای پاسخ به این شبهه و روشن شدن مسأله اشاره به چند نکته لازم است.
1.هر پدیده ای در جهان ، بر اساس اراده الهی تحقق می یابد و بدون اذن او هیچ اتفاقی نمی افتد و «آب از آب» تکان نمی خورد.[انعام/59]
2. خداوند اراده خود را بر اساس قانون علیت و اسباب و علل پیاده می کند از این رو می توان گفت علت های مادی جزئی از اراده الهی و زیر مجموعه مشیت خداوند است.[الکافی، ج1، ص183]
3. بنابراین وقتی خداوند می خواهد قومی را عذاب کند، این کار را از طریق اسباب طبیعی که همه جزیی از اراده او و مخلوقی از مخلوقات خود اویند انجام می دهد.

پی‌نوشت:
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

جرم مسلمانان میانمار

روهینگایی‌ها که از اقلیت‌های میانمار به شمار رفته اما هیچ حق شهروندی‌ای ندارند؛ غالبا ساکن استان محروم راخین هستند. قومی که صد درصد آنها مسلمان و ۸درصد جمعیت کل این کشور را تشکیل می‌دهند. آنها حق تحصیل، کار، مسافرت، ازدواج، دسترسی به خدمات درمانی، وهمچنین انجام مراسم و مناسک دینی ندارند؛ اقداماتی که برای پاکسازی قومی اجرایی شد! کاری که اگر یک حکومت اسلامی انجام می‌داد؛ داد تمام مجامع بین‌المللی بالا رفته بود و با تمام قوا علیه آنها لشکرکشی می‌کردند؛ اما همین سیاست‌ها در میانمار از دهه ۱۹۷۰ زندگی توأم با آرامش را از مسلمانان ربود. امروزه نیز این اقدامات موجی دیگر و بسیار سریع‌تر را شکل داده و باعث شده ارتش و تندروهای بودایی، مسلمانان را به بدترین شکل شکنجه داده و آنها را به قتل برسانند.[روزنامه کیهان، کدخبر: ۱۱۳۲۳۵] جرم این مسلمانان تنها بودایی نبودن و مسلمان بودن است. جرمی که قبلاً نیز سابقه داشته و در قرآن اینچنیبن آمده است: «وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد[بروج/۸]شکنجه‌گران هیچ ایرادی و عیبی و جرمی بر مؤمنان نمی‌دیدند جز این که ایشان به خداوند قادر و چیره، و شایسته‌ی هرگونه ستایشی، ایمان داشتند!!»
اما وظیفه ما چیست؟ مگر حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدظله) نفرمودند: «برای حمایت از مسلمانان میانمار از جایگاه حقوقی وارد شوید تا در دنیا منعکس شود.»[۹۶/۴/۱۲] نتیجه آن چه شد؟ چه اقداماتی در این مدت بیش از سه ماه انجام شده است؟
پی‌نوشت
روزنامه کیهان،۱۳شهریور۱۳۹۶،کد خبر: ۱۱۳۲۳۵
دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب به تاریخ ۹۶/۴/۱۲

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:31 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

اهمیت تلفظ صحیح حروف

طرح سوال: در عبارات: ایشاالله، انشاالله و ان شاءالله آیا رسم الخط مهم هست یا قرائت و نیت؟ خصوصاً اگر رسم الخط عرفا صحیح باشه و این نگاه های فلسفی رو نداشته باشه.

پاسخ:

نکته اول: إنشاء مصدر فعل أنشأ و به معناي(ايجاد کردن، به وجود آوردن، خلق کردن )است. طبق این آیه «إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً[35/ واقعه]ما آنها را آفرينش نوينى بخشيديم،» پس نوشتن(انشاءالله) العياذبالله يعني ما خداوند را ايجاد كرده ايم ولی إن در(ان شاء الله) حرف شرط و به معناي اگر و فعل شاء به معنای خواستن و مقدر كردن است این معنا را می توان در آیه 30 سوره انسان مشاهده کرد.
نکته دوم: آنچه مسلم است ما وظیفه داریم که عبارات عربی را تا جایی که برایمان مقدور هست به طور صحیح قرائت کنیم؛ چرا که تلفظ غیر صحیح حروف و کلمات می تواند معانی را نیز تغییر دهد. هر چند که ما نیت نداشته باشیم که از لفظ معنای نادرست بیان شود ولی به هر حال تلفظ غیر صحیح می تواند معنای غلط را در ذهن دیگران تداعی کند.
نکته سوم: با توجه به بیان بالا می توان این چنین بیان داشت برای تلفظ صحیح حروف نیاز هست که ما به رسم الخط صحیح نیز آشنایی داشته باشیم،
نکته چهارم: عبارت(ایشاالله) با توجه به اینکه به صورت فارسی عامیانه تلفظ می شود در عربی معنای خاصی ندارد. از این رو معنای که به خاک سپردن از آن بدست نمی آید.
نکته پنجم: ان شاء الله چه به صورت متصل نوشته شود(إنشاء الله) و چه به صورت منفصل(إن شاء الله)، در هر دو صورت به یک شکل تلفظ می شود یعنی إن شاء الله تلفظ می شوند(به کسر همزه إن) و هیچکس أنشاء الله تلفظ نمی کند(به فتح همزه إن)

پی نوشت:
«وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً؛[انسان/30]و شما هيچ چيز را نمى‏ خواهيد مگر اينكه خدا بخواهد، خداوند دانا و حكيم بوده و هست!»

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:32 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

انتقام از قاتلان امام حسین(ع)

 

رجعت

طرح سوال: «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ»[المزار الكبيرص579] آیا بر اساس این فراز از دعای ندبه تمام کسانی که در به شهادت رساندن امام حسین(علیه السلام)شرکت داشته اند در زمان ظهور زنده شده ومجازات می شوند؟

جواب:
نکته اول:
در واقع یکی از برداشت هایی که از این فراز دعای ندبه در ذهن تداعی می شود مسئله رجعت است، بر اساس آموزه‌های دینی در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) عده‌ای از خاصان و اولیای الهی و همچنین کسانی که در نهایت کفر، عناد و دشمنی با پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) بوده‌اند برانگیخته خواهند شد و مورد مجازات قرار خواهند گرفت از جمله اینکه نقل شده است:«شيخ حسن بن سليمان‏ در كتاب «منتخب البصائر» بسند خود از محمد بن مسلم روايت مي‌كند که حضرت صادق مي‌فرمود: نخستين كسى كه قبرش مي‌شكافد و زنده شده بدنيا برمي‌گردد حسين بن على(عليه السّلام) است. و اين رجعت عمومى نيست(كه تمام مردگان زنده شده سر از قبر درآورند) بلكه افراد خاصى بدنيا برمي‌گردند كه يا مؤمن خالص و يا مشرك محض باشند.»[مهدى موعود، ص1186]

نکته دوم: این احتمال نیز در منابع روایی بیان شده است این مجازات تنها شامل گذشتگان نیست بلکه کسانی که رضایت به این ظلم داشته اند و دارند نیز به نوعی در شهادت امام حسین(علیه السلام) و جنایت قاتلان حضرت شریک هستند و مجازات خواهند شد.[عيون أخبار الرضا: ج‏1، ص273]

پی نوشت:
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏53، ص39. «أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ ..»
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - دوانى، على، مهدى موعود(ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، 1جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: بيست و هشتم، 1378 ش، ص1186.
ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق ج‏1 ؛ ص273. «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ ع بِفِعَال‏...»
ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الكبير (لابن المشهدي)، 1جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: اول، 1419 ق، ص579

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:33 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

زیبایی های فراموش شده

 

حجاب

انسان به طور طبیعی و فطری طالب زیبایی است، به همین جهت از هر گونه زشتی خود را دور نگه می دارد، البته این تمایل طبیعی و فطری گاهی رو به خاموشی می رود، به طوری که اغواهای شیطانی، زشتی ها را برای انسان زیبا و قشنگ جلوه می دهد. «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم؛[انفال/48] و [ياد كن‏] هنگامى را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست.»
حجاب زیباست:
یکی از عمده دلیل های که افراد از حجاب و عفاف دوری می جویند تصور اشتباهی است که شیطان بر اندیشه آنان حاکم کرده است، به این معنا که حجاب را نوعی پوشش زشت و نامناسب قلمداد می‌کنند، این دسته افراد با برگزیدن پوشش‌های غیر مذهبی سعی دارند به نوعی خود را زیبا جلوه دهند در حالی که این پوشش تنها نگاه‌های هرزه و هوس باز را برای آنان به دنبال خواهد داشت. در روایتی از منابع روایی از امام على(عليه السلام) نقل شده است: «صيانَةُ المَراَةِ اَنعَمُ لِحالِها وَ اَدوَمُ لِجَمالِها؛ محفوظ بودن زن، براى سلامتى ‏اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام‏تر مى ‏كند.»[تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 405 ، ح 9286] آنچه مسلم است محفوظ ماندن زن بیشتر با حفظ حجاب و رعایت عفاف سازگاری دارد تا برهنگی و بی‌حجابی.

تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دفتر تبليغات - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش، ص 405، ح 9286.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:34 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

معنای تحدی قرآن

معنای تحدی قرآن

در آیات تحدی، خداوند مردم را دعوت کرده که اگر به آسمانی بودن قرآن شک داشته و آن را بشری می‌دانند؛ مثل آن را بیاورند. مثلاً آمده است: « أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ[یونس/۳۸] مى‌گويند: قرآن را به دروغ به خدا بسته، بگو اگر راست مى‌گوييد، يك سوره همانند آن را بياوريد و هر كس را مى‌توانيد جز خدا به يارى طلبيد» طبق این دعوت بود که افراد زیادی دست به کار شدند؛ اما هیچگاه نتوانستند در این مبارزه کوچکترین موفقیتی کسب کنند. آنها به عجز خود اعتراف کردند؛ زیرا قرآن در اوج زیبایی‌های ادبی و فصاحت و بلاغت، بزرگترین و ژرف‌ترین معانی را نیز بیان کرده است. پس تحدی قرآن را باید هم در جهات لفظی و هم معنایی آن بدانیم.[ترجمه الميزان، ج ۱، ص ۷۱]
در اصل قرآن را باید مجموعه‌ای از والاترین فصاحت الفاظ و زیبایی عبارات در کنار بلاغت معانى و مفاهيم بسیار بلند، در اسلوبی بی‌نظیر و نظم و ترتیبی شگفت انگیز بدانیم. کتابی که به قول شهید آیت الله مطهری(قدس‌سره) بشر از خلق اين هندسه بى نظير موجود در قرآن، ناتوان است.[مجموعه آثار، ج ۲، ص ۱۲۵]

پی‌نوشت:
ترجمه الميزان، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۴ش، ج ۱، ص ۷۱.
مجموعه آثار، شهید مطهری، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۲۵.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:35 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

قربانی و پیوند با تقوا

 

قربانی

قربانی کردن همواره از راه‌های نزدیک شدن و ابراز علاقه به معبود بوده، اسلام نیز چنین آثاری را برای آن یاد کرده و درباره‌اش در قرآن آمده است: «لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ(حج/۳۷) هرگز گوشت‌هایشان وخون‌هایشان به خدا نمی‌رسد، بلکه تقوای شما به او می‌رسد.» یا در حدیثی امام صادق(علیه‌السلام) درباره این آیه فرمودند:«وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ يَتَّقِيهِ بِالْغَيْبِ؛ تا که خداوند بداند چه کسی در غیب، خود را حفظ مي‌کند.»[وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۰۶] اما پرسش اینجاست که مگر راه دیگری برای رسیدن یا امتحان تقوا وجود نداشته است؟
در پاسخ باید گفت که آری برای امتحان تقوا راه‌های مختلفی وجود داشته و واجب نیز شده است؛ مانند نماز و روزه، اما اسلام در کنار این راه‌های صرفاً معنوی، یکسری موارد مادی نیز قرار داده تا عیار تقوای فرد به درستی سنجیده شده و بر خودش نیز عیان شود. چه بسا افرادی که به جهت علاقه‌مندی به دنیا و مادیات، حاضرند یک عمر نماز خوانده و روزهایش را روزه بگیرند؛ ولی از پول خود در راه دین خرج نکنند. از این رو واجباتی مادی مانند خمس، زکات یا قربانی کردن نیز در احکام اسلامی مدنظر قرار گرفته است.

پی‌نوشت
وسائل الشیعه، حر عاملی، آل البیت، قم، ۱۴۰۹ق، ج ۱۴، ص ۲۰۶.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:38 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

شرط استفاده از دنیا در گفتار امام هفتم

همنوایی دنیا و آخرت

بدون شک دنیا طلبی و مشغول شدن به دنیل ناپسند است؛ اما باید بدانیم که یک انسان متقی، باید از دنیا برای رسیدن به معنویت و دین استفاده کند.
در آستانه تولد امام کاظم(علیه اسلام) قرار داریم. حضرت می‌فرمایند: «إِجْعَلُوا لاِنْفُسِكُمْ حَظًّا مِنَ الدُّنْیا بِإِعْطائِها ما تَشْتَهی مِنَ الْحَلالِ وَ ما لا یثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ ما لا سَرَفَ فیهِ، وَ اسْتَعینُوا بِذلِكَ عَلی أُمُورِ الدّینِ، فَإِنَّهُ رُوِی «لَیسَ مِنّا مَنْ تَرَكَ دُنْیاهُ لِدینِهِ أَوْ تَرَكَ دینَهُ لِدُنْیاهُ؛ برای خود بهره ای از دنیا برگیرید و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردی ایجاد نكند و اسراف نباشد، استفاده کنید و به این وسیله برای انجام امور دین یاری جویید. زیرا كه روایت شده است: «از ما نیست كسی كه دنیایش را برای دینش ترك گوید یا دینش را برای دنیایش رها سازد.»[بحار الأنوار،ج75، ص321]. حضرت در این حدیث، توصیه به استفاده از دنیا به نفع آخرت  کرده و ما را به رعایت دو نکته دعوت می‌کند.
1ــ جوانمردی خود را فدای دنیا نکردن: برخی ها تا دنیا به آنها رو می‌کند، در آن غرق شده و حب پول و مادیات، آنها را از کمک به دیگران و صفاتی از این دست، باز می‌دارد.
2ـــ اسراف نکردن: برخی دیگر، با رو کردن دنیا به آنها، اهل اسراف و ریخت و پاش می‌شوند، اینها به زعم خود، خود را  دست و دل باز می‌خوانند؛ اما حقیقت چیز دیگری است.

بحار الأنوار( ط- بيروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏، سال چاپ: 1403 ق‏، ج75، ص321.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:40 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

حق برادران دینی در کلام امام کاظم (ع)

 

میلاد امام کاظم ع

در دنیایی که بیشتر دوستیها و رفاقتها، حول محور پول و مادیات طرف مقابل و منافع شخصی می‌چرخد، و به حق و حقوق حقیقی طرف مقابل توجه نمی‌شود، روایات اهلبیت در مورد حق دوستان و برادران دینی بر انسان، راهگشاست.
به مناسبت میلادامام موسی کاظم(علیه السلام) حدیثی از آن امام همام را در مورد حق برادران دینی(دوستان) بر انسان، بیان خواهیم کرد. «إِنَّ مِنْ أَوْجَبِ حَقِّ أَخیكَ أَنْ لا تَكْتُمَهُ شَیئًا ینْفَعُهُ لاِمْرِ دُنْیاهُ وَ لاِمْرِ آخِرَتِهِ؛ همانا واجبترین حقّ برادرت بر تو آن است كه چیزی را كه سبب نفع دنیا و آخرت اوست، از او پوشیده نداری.»[بحار الأنوار، ج2، ص75] حضرت در این حدیث، این پیام را به ما یادآور می‌شود که ما با خیرخواهی نسبت به امور دنیوی و اخروی دوستان و برادران دینی خود، رابطه خود را با آنها بادوام و تاثیرگذار کنیم. این نکته(دوام دوستیها) در برخی از دوستیهای امروزه، حلقه مفقوده است.
اگر در روایات ما بر کمک به برادران دینی تاکید شده و بی توجهی به آن را نکوهش کرده اند به خاطر همین است که نسبت به حق و حقوق برادران دینی خود کوتاهی نکنیم. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «هرگاه مؤمنی بتواند برادر خود را یاری رساند اما كمكش نكند، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها گذارد.»[الأمالي( للصدوق)، ص486]
بحار الأنوار( ط- بيروت)،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏، سال چاپ: 1403 ق‏، ج2، ص75.
الأمالي، ابن بابويه، محمد بن على‏، ناشر: كتابچى‏، سال چاپ: 1376 ش‏، ص486.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:41 AM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

تنظیم اوقات زندگی از دیدگاه امام کاظم(ع)

 

تنظیم ساعات عمر

با ماشینی شدن جامعه و  وفور فناوری در سطح جامعه، ساعات زیادی از عمر افراد جامعه صرف آن می‌شود، و بقیه امور، به حاشیه رانده می‌شوند. این رویکرد با آموزه های دینی چندان سازگاری ندارد.
امام کاظم(علیه السلام) که در آستانه تولد پر خیر و برکتش هستیم، در حدیثی در باره برنامه ریزی برای استفاده بهینه از اوقات، می‌فرماید: «إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یكُونَ زَمانُكُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَكُمْ عُیوبَكُمْ وَیخَلِّصُونَ لَكُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِكُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم.» بكوشید كه اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتی برای مناجات با خدا، 2 ـ قسمتی برای تهیه معاش، 3 ـ قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد كه عیب های شما را به شما می‌فهمانند و در دل به شما اخلاص می‌ورزند، 4 ـ و قسمتی را هم در آن خلوت می‌كنید برای درك لذّت های حلال [و تفریحات سالم].»[ تحف العقول‏، ص409] طبق این حدیث، باید یک شخص مسلمان، هم دغدغه معنوی داشته باشد و هم مادی، و هم دغدغه های دیگر که در حدیث آمده است. در زمان ما برخی از افراد چنان در مسائل کاری و اقتصادی غرق می‌شوند که علاوه بر دور شدن ازمسائل معنوی، به خانه و خانواده خود چنان که باید و شاید نمی‌رسند و مشکلات و آسیبهایی مثل کمبود محبت و غیره را نصب خانواده و فرزندان خود خواهند کرد.

تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، محقق، مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين‏، سال چاپ: 1404 / 1363 ق‏، ص409.

چهارشنبه 29 آذر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها