موضوعات و نوشتار های مربوط به دین مسیحیت

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_مسیحت از طرفی صحبت از عدالت خدا می‌کند و از طرفی نوزادانی که بدون غسل تعمید می‌میرند را مستحق جهنم و آتش الهی می‌داند و معتقد است خداوند این نوزادان را به خاطر گناه ذاتی که از آدم ابوالبشر به ارث برده‌اند به جهنم می‌برد و در اینکه چگونه این جهنم رفتن نوزادان حتی بعضا یک روزه با عدالت خداوند سازگار است دلیل قانع کننده‌ای ارائه نمی‌دهند چرا که اصلا چنین دلیل قانع کننده‌ای وجود ندارد.آگوستین معتقد بود: «مقصد نهایی انسانها یا بهشت است یا جهنم، بنابراین چون مکانی به نام برزخ در قیامت نداریم و نوزادان بدون تعمید نمی‌توانند وارد بهشت شوند در نتیجه مستقیما وارد جهنم خواهند شد»[1]

پی‌نوشت:
[1].مسیحیت شناسی تحلیلی، محمد کاشانی، انتشارات ذکری، قم، 1395، ص456

یکی از دلائل مسیحیان مبنی بر خدا بودن مسیح، انجام معجزاتی بود که از وی سر زد، مسیح مرده زنده کرد[1] و از آنجایی که  عهد عتیق می‌گوید خداست که مرده زنده می‌کند [2] پس مسیح هم خداست.
او بیماران را شفا داد[3]، با تعداد کمی غذا پنج هزار نفر را سیر کرد[4] و بسیاری از معجزات دیگر که با مطالعه‌ی انجیل خواهیم دید. اما در برسی این استدلال می‌بینیم که کاملا ناتمام است چرا که خود مسیح اذعان دارد که این معجزات را خودش انجام نمی‌دهد و از طرف خداست که این امور واقع می‌شوند: «به‌ راستي به شما مي‌گويم كه پسر هيچ‌ كاري را نمي‌تواند از پيش خودش انجام دهد[5] و یا «من تو (خدا) را بر روي زمين تمجيد مي‌نمايم، عملی را كه به من عطا فرمودی تا انجام دهم را كامل مي‌نمايم» [6]

پی‌نوشت:
[1]. کتاب مقدس، یوحنا،11 : 17
[2]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، 1 سموئيل 2 : 6
[3]. همان، يوحنا 9: 1-7
[4].همان، یوحنا 6: 1ـ13
[5].همان، يوحنا 5: 19
[6].همان، يوحنا 17: 4

 پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در نظر محققان شباهت آموزه‌های مسیحی با ادیان قبل از خود، مسئله‌ای غیر قابل انکار است در این بین، داستانها و اساطیری هستند که داستانشان شباهت بیشتری نسبت به زندگی مسیح در کتاب مقدس مسیحی دارند که از جمله می‌توان به کوکزالگوته (Quetzalcoatl) اشاره کرد؛ کواکزالگوته یکی از خدایان مکزیک است که در 578 ق،م زندگی می‌کرد او در آخر عمر به صلیب کشیده شد تا دردهای بشر تسکین یابد!
مسیح هم  که در نظر مسیحیت تحریف شده، خداست به صلیب رفت تا انسانها از گناه رهایی یابند و خدا با آنها آشتی کند که این اتفاق به فدا معروف است.
به راستی این شباهت چه جوابی دارد؟  آیا این حد شباهت تقلیدی بودن مسیحت از ادیان دیگر را نمی‌رساند؟ خود مسیحیان نیز به این شباهت اذعان داشته تا جایی که جان تیلور بیان می کند: «داستان زندگی خدای مکزیکی، کواگزالکوته بسیار شبیه و مانند نجات‌دهنده ما، عیسی مسیح است. این شباهت، ما را به این نتیجه می‌رساند که کواگزالکوته و مسیح، یک نفر هستند».[1]

پی‌نوشت:
[1]. [کاشانی،محمد،مسیحیت شناسی تحلیلی، انتشارات ذکری، قم، 1395، ص 512

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نزاع بین مسیحت ناب با آنچه پولس تاسیس کرد، شاهد پیروزی مسیحیت پولسی یا به عبارت دیگر مسیحت تحریف شده هستیم. یکی از مهمترین علل این پیروزی بر مسیحت اصیل عیسوی (علیه السلام) تقریب و همسان سازی مسیحیتی که پولس ساخته بود با عقاید بت‌پرستانه‌ی زمان خودش است. و نکته‌ی مهم اینجاست که لوقا، شاگرد پولس به این مسئله اشاره می‌کند آنجایی که می‌نویسد: «امّا بعضی از فلاسفه اپیکوریّین و رواقیّین با او (پولس) روبرو شده، بعضی می‌گفتند، این یاوه‌گو چه می‌خواهد بگوید؟ و دیگران گفتند، ظاهراً واعظ به خدایان غریب است... پس او را گرفته، به کوه مریخ بردند و گفتند، آیا می‌توانیم یافت که این تعلیم تازه‌ای که تو می‌گویی چیست؟ چونکه سخنان غریب به گوش ما می‌رسانی»[1] این آیات به خوبی روشن می‌کند وقتی که پولس مشغول تبلیغ مسیحیت بود و مورد اعتراض فلاسفه قرار گرفت، سخنانش آنچنان آشنا و نزدیک به عقاید مردم زمانش بود که جواب دادند:" ظاهراً واعظ به خدایان غریب است؛ و این بجز نزدیکی تعالیم پولس با تعالیم بت پرستان چه چیز دیگری را اثبات می‌کند؟

پی‌نوشت:
[1]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، اعمال رسولان، 17 : 18-20

به اعتراف بزرگان و متفکران مسیحیت، تثلیث آموزه‌ای‌ است که درک و فهم آن نه دشوار بلکه غیر ممکن است، لذا آن را از اسرار الهی می دانند و معتقد هستند که این اصلِ اساسی و ازمهمترین اعتقادات مسیحی، نفهمیده باید قبول شود! اینکه این آموزه خلاف عقل و منطق می‌باشد و قبول آموزه‌ای که ضد عقل است عقلا کار ناپسند و ساده لوحانه‌ای است در مرحله‌ی دوم این ماجراست، بلکه اصلا کتاب مقدس هیچ گونه تصریحی به تثلیث نکرده است و هیچ آیه‌ای نمی‌توان یافت که به مخاطب بفهماند تثلیث از اصول اساسی کتاب‌مقدس مسیحی است؛ به همین خاطر همواره در طول تاریخ مسیحیت افرادی بر علیه این بدعت مبارزه کرده‌اند که البته عاقبتی جز طرد شدن یا مجازات‌های شدید مانند اعدام در آتش نداشته‌اند؛ یکی از طردشدگان اسقف آریوس بود که از اولین کسانی‌ است که با عیسی‌خدایی و در نتیجه تثلیث مبارزه کرد و عاقبتی جز تبعید و منع مطالعه‌ی آثار، انتظارش را نکشید؛ و برای مجازات‌های سخت هم می‌شود به میکائیل سروتوس از اصلاح گرایان قرن 16 نام برد که زنده زنده در آتش سوخت![کرنز، ارل، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 345]
البته در دنیای کنونی هم هستند فرقه‌ها و الهی‌دانانی که معتقد به تثلیث نیستند چرا که همان طور که بیان شد کتاب مقدس مسیحی، هیچ‌گونه تصریحی به آن نکرده است، اما در مقایسه با اکثریت تثلیثی، ناچیز و اندک هستند.

پی‌نوشت:
کرنز، ارل، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، مترجم آرمان رشدی، انتشارات ایلام، بی‌تا