ن
واندیشی دینی در قالب وهابیت در سالهای اول شکل گیری درخشندگی خاصی داشت. برخی از مردم تصور میکردند که وهابیت فرقهای اسلامی و در تلاش برای مبارزه با شرک و خرافات است. زیرا مشاهده میکردند که وهابیت در همه جا سخن از توحید میگوید و با شرک مبارزه میکند. به همین جهت عدهای از مردم به وهابیت گرایش پیدا کردند. یکی از افرادی که در ابتدا متمایل به وهابیت شد، جناب امیر محمد بن اسماعیل یمانی مؤلف کتاب ارزنده «سبل السلام فی شرح بلوغ المرام» است. وی هنگامی که از نهضت محمد بن عبدالوهاب با خبر شد در تعریف از او چنین قصیدهای سرود:
سلام علی نجد و من حلّ فی نجد*** و ان کان تسلیمی علی البُعد لا یُجدی [1]
درود من بر نجد و بر کسانی که در نجد هستند. هر چند که سلام من از دور چندان مفید نیست.
اما بعد از مدتی که تکفیر، قتل و غارت مسلمانان توسط وهابیت را مشاهده کرد با واقعیت انحرافی این مکتب آشنا شد و فهمید که آنها فقط خود را مسلمان دانسته و دیگر مسلمانان را کافر میدانند، از عقیده خود برگشت و قصیده دیگری بر ردّ وهابیت سرود که بیت اولش این است:
رجعت عن القول الذی قلت فی النجد*** و قد سهل عنه خلاف الذی عندی [2]
من از گفتار خود درباره نجد برگشتم و آن درودی که بر آن مرد (محمد بن عبدالوهاب) گفته بودم را پس میگیرم. زیرا فهمیدم غیر آنچه به ما میگویند عمل میکنند.[3]
پینوشت:
[1]. صنعانی، محمد بن اسماعیل، ارشاد ذوی الالباب الی حقیقه اقوال ابن عبدالوهاب،بی نا، بی جا، بی تا، ص40.
[2]. همان
[3]. سبحانی جعفر، درس نامه نقد وهابیت، محقق: مرتضی محیطی، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهل البیت، قم 1396، ص44