0

شگفتی های قرآنی معجزه ها

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

شگفتی های قرآنی معجزه ها

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت اول

 

 میزی پر از غذا:

روزی پیروان حضرت عیسی مسیح از او خواستند تا زا خداوند میزی پر از غذاهای بهشتی بخواهد.

حضرت عیسی از آن اه خواستکه اگر واقعا به خدا اعتقاد دارند از او بترسند، اما آ ن ها بر خواسته خود پافشاری کردند.

بالاخره حضرت عیسی خواسته پیروانش را از خدا خواست. خداوند در پاسخ، فرشتگانی را فرستاد تا میز را از غذاهای لذیذ پر کنند. این معجزه ای متفاوت با سایر معجزه ها بود.
 

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت اول

پسر بچه ای در سبد:

وقتی حضرت موسی به دنیا آمد، فرعون دستور داد تا همه نوزادان پس را به قتل برسانند.

مادر موسی به شدت نگران بود، خداوند مهربان که به نگرانی اش آگاه بود به او الهام کرد که نوزاد را درون سبد بگذارد و در رود نیل رها کند. سبد در آب پیش رفت و به قصر فرعون رسید.
وقتی همسر فرعون نوزاد را دید او را از آب گرفت. با وجود مخالفت فرعون، از موسی سال ها مانند فرزند خودش نگه داری و مراقبت کرد.

 

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت اول


آتشی که گلستان شد:

وقتی حضرت ابراهیم فرمان خداوند را به مردم رساند، ان ها را نپذیرفتند. مخالفانش تصمیم گرفتند او را در آتش بسوزانند.

آن ها او را درون آتشی مهیب انداختند. ابراهیم هیچ ترسی  نداشت چون اعتقادش به خدا بسیار قوی بود.
ابراهیم می دانست که مردم اشتباه می کنند.

خداوند با اوبود و به خواست خدا آتش بر حضرت ابراهیم سرد و به گلستان تبدیل شد. حضرت ابراهیم از آتش نجات پیدا کرد و مردم بی ایمان به وجود خداوند پی بردند.
 

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت اول

کانال کودک و نوجوان تبیان
 منبع: ماهنامه نبات

دوشنبه 13 آذر 1396  1:40 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 majid68
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:شگفتی های قرآنی معجزه ها

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت دوم

 

 روزی که صد روز بود:

حضرت عزیز الاغی داشت که با آن سفر می رفت. یک روز وقتی که از شهر ویران بدون سکنه ای می گذشت تعجب زده گفت: چگونه خداوند می تواند این شهر مرده راشنده کند؟ خداوند می خواست به او یاد دهد که قدرتش بیش تر و بالاتر از تمام قدرت هاست.

او عزیز و الاغش را کشت و 100 سال بعد زنده کرد.

سپس از او پرسید: چند سال است زنده نبوده؟

عزیز گفت: یک روز و یا یک نصفه روز.

خداوند گفت: نه تو صد سال است زنده نبودی.

بعد در مقابل چشمانش الاغ را زنده کرد.

شگفتی های قرآن


پرندگانی که پس از مرگ زنده شدند:

حضرت ابراهیم برای محکم تر کردن ایمانش از خدا خواست تا زندگی پس از مرگ را به او نشان دهد. خداوند به او فرمان داد تا چهار پرنده بگیرد و آن ها را قطعه قطعه کند و با هم مخلوط کند و روی چهار کوه قرار دهد.

بعد خداوند فرمود: پرنده ها را صدا بزن . حضرت ابراهیم دستور داد خداوند را اجرا کرد. پرنده ها فوری به سوی او پرواز کردند.

این معجزه، ایمان حضرت ابراهیم را به زنده شدن مردگان قوی کرد.

 

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت دوم



غذاهای بهشتی:

مریم، مادر حضرت عیسی تحت سرپرستی حضرت زکریا بود، و بیش تر روزش خدا را عبادت و پرستش می کرد.

یک روز وقتی حضرت زکریا می خواست او را ببیند، متوجه شد که او را غذاهای تازه دارد. پرسید: این غذاها از کجا آمده اند؟

مریم پاسخ داد: از طرف خدا، خداوند به هر کس به قدر رضایتش  از او روزی می دهد.

 

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت دوم

ظاهر شدن چشمه زمزم:

وقتی حضرت ابراهیم و همسرش هاجر و پسرش اسماعیل راب ه مکه برد، ذخیره آب هاجر تمام شد. اسماعیل از شدت تشنگی شروع به گریه زاری و بی قراری کرد.

هاجر همه جا دنبال آب می گشت. هفت بار فاصله بین تپه های با صفا و مروه را دوید. سرانجام در بالای مروه دید که زیر پای اسماعیل چشمه آبی در حال جوشیدن است. هاجر فریاد زد: زمزم، زمزم! کلمه بابلی به معنی  صدای فوران آب است.

خدا زندگی هاجر و پسرش اسماعیل را نجات داد. امروزه میلیون ها نفر از زائرها از آب زمزم می نوشند. و با خود به خانه هم می برند.

شگفتی های قرآنی معجزه ها- قسمت دوم


کانال کودک و نوجوان تبیان
 منبع: ماهنامه نبات

دوشنبه 13 آذر 1396  1:41 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 majid68
دسترسی سریع به انجمن ها