0

عملياتهاي دفاع مقدس > 62/12/03- خيبر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > 62/12/03- خيبر


جزاير مجنون، از دو قسمت شمالي و جنوبي تشكيل شده كه مجموعاً 200 كيلومترمربع وسعت دارد. فاصلة آن از شهرك القرنة عراق پانزده كيلومتر است و بزرگراه بصره ـ العماره، يكي از گلوگاههاي عراق، از غرب آن مي‌گذرد. شهر هويزه، در شمال شرقي واقع است و مرز ايران از آبهاي هور مي‌گذرد.
در غرب منطقه، رودخانه دجله در جريان است و در جنوب آن شهرك القرنه و در شمال آن شهرك العزيز واقع است. همچنين در حوالي منطقه حدود 50 روستا وجود دارد كه همة آنها داراي ساكنين بومي و غيرنظامي هستند.

 


قسمت اعظم سطح هور پوشيده از گياهان مردابي، بويژه نيزار است كه عبور از آن، جز از مسيرهاي محدود و باريك مشكل است. عمق هور به نيم متر تا سه متر مي رسد.
پنج سال قبل از جنگ، عراق به خاطر وجود ذخاير فراوان نفت، اقدام به خشك كردن اين منطقه و ايجاد تأسيسات نفتي كرد كه با آغاز جنگ از سوي عراق، اين پروژه‌ها متوقف شد.
نيروهاي شناسايي ايران بارها به مناطق عمقي هور نفوذ  كرده و اطلاعات خود را نسبت به نحوه آرايش و سنگرهاي كمين دشمن تكميل مي‌كنند و نيروهاي شناسايي براي اينكه دشمن به منطقه حساس نشود، تلاش مي‌كنند از برخورد با گشتي‌هاي دشمن اجتناب كنند.  كم كم دامنة شناسايي به جزاير مجنون كشيده مي‌شود، اما وجود سگ‌هاي ولگرد در جزيره شناسايي رزمندگان را با مشكل جدي مواجه مي‌كند كه بنا به اظهار نيروهاي شناسايي، با قرائت آية 17 سوره كهف از سوي اين نيروها، مشكل وجود سگها معجزه‌آسا رفع مي‌شود و سگها ديگر پارس نمي‌كنند.
كار شناسايي به بهترين نحو پيش مي‌رود و مشخص مي‌شود كه امكان مانور زرهي براي دشمن غيرممكن و يا حداقل است و تعداد نيروهاي دشمن در جزيره از چند گردان تجاوز نمي‌كند. عمليات والفجر 5 و 6 براي فريب و گمراه كردن دشمن، انجام مي‌شود. نيروهاي مانور آزادسازي قدس هم پس از عمليات در داخل كشور، به سرعت به سوي مناطق جنگي اعزام مي‌شوند.
در منطقة عملياتي خيبر، شور و التهاب ويژه حكمفرماست. صدها قايق استتار شده در نيزارها و باتلاقها آماده‌اند تا رزمندگان را به قلب دشمنان برسانند.

غروب روز سوم اسفند فرا مي‌رسد. با فرا رسيدن شب، رزمندگان اسلام با شوري خاص، خود را براي نبرد ديگر مهيا مي‌كنند.
نيروهاي اسلام سوار بر قايق و بلم حركت خود را به سوي دشمن آغاز مي‌كنند و به تمام نيروها سفارش مي‌شود كه از هرگونه درگيري با گشتي‌هاي دشمن پرهيز و در صورت لزوم فقط از اسلحه سرد استفاده كنند؛ زيرا در طول 30 كيلومتر مسير آبي و آن هم بدون عقبه و خاكريز، اگر دشمن موفق به كشف عمليات بشود، عمليات با خطر شكست مواجه خواهد شد.
در قرارگاه خاتم الانبيا(ص) فرماندهاين نظامي دست نياز و نيايش به سوي خالق يكتا بلند مي‌كنند و با خواندن دعاي توسل از خدا ياري مي‌خواهند.
در حالي كه رزمندگان اسلام لحظه به لحظه خود را به خطوط مقدم دشمن نزديك مي‌كنند، ناگهان بادي موافق حركت رزمندگان وزيدن مي‌گيرد و حركت قايقها و بلمها را آسان مي‌سازد.
با وزش باد، ني‌ها نيز به جنبش درمي‌آيند و با يك حركت هارمونيك ديد دشمن را كور مي‌كنند. صداي حركت رزمندگان در ميان صداي برخورد ني‌ها گم مي‌شود و كمترين شك را در دشمن برنمي‌انگيزد. در پي وزش باد، غبار متراكمي منطقة عملياتي را فرا مي‌گيرد و هرگونه تحركي از ديدبانان بعثي و دستگاههاي رديابي آنها پنهان مي‌ماند. ناگهان رمز مقدس «يارسول الله(ص)» در ساعت 30/20 تاريخ 3/12/62 در منطقة عملياتي هورالهويزه و جزاير مجنون براي اجراي عمليات خيبر طنين مي‌افكند. اهداف عمليات تصرف و تأمين جزاير مجنون و بخشي از هورالهويزه مي‌باشد.
رزمندگان اسلام متشكل از سپاه و ارتش با شنيدن رمز مبارك عمليات، به مواضع دشمن بعثي يورش برده و از چند محور با عبور از ميان تله‌ انفجاري و بشكه‌هاي آتشزا و نيز سنگرهاي كمين و ديگر مواضع ايذايي، در حالي كه بعثيان در خواب غفلت هستند، بر سر آنها فرود مي‌آيند و پس از قتل‌عام يگانهاي مقدماتي دشمن به عمق مواضع آنها نفوذ مي‌كنند.
رزمندگان محور شمالي منطقة عملياتي، در يك هجمة بي‌امان موفق مي‌شوند چند روستاي عراقي را آزاد كنند و زمينه را براي خارج ساختن جزاير مجنون از چنگال نيروهاي عراقي فراهم آورند.
رزمندگان اسلام، در مرحلة مقدماتي ورود به جزاير مجنون از اصل غافلگيري و سرعت عمل بهره گرفته و تعدادي از يگانهاي مستقر در جزيره را به هلاكت مي‌رسانند. اين مأموريت مهم، يعني تصرف جزاير به عهدة لشكر حماسه‌آفرين علي‌بن ابي‌طالب(ع) گذاشته مي‌شود. نخستين نيروهاي تحت امر اين لشكر در جزاير مجنون شمالي پياده مي‌شوند. تعداد ديگري از يگانهاي شركت كننده در عمليات هم پس از چند ساعت تأخير، محورهاي حمله را پيدا كرده و نيروهاي دشمن ناگهان خود را در دامي مهلك  گرفتار مي‌بينند و تلاش مي‌كنند از فرمانده خود تقاضاي حمايت كنند. رزمندگان اسلام با سرع ت و قدرت فراوان، دشمن را محاصره و پس از نبردي جانانه، جزيره مجنون شمالي را آزاد مي‌كنند و آنگاه به سمت جزيره مجنون جنوبي يورش مي‌برند و تلاش مي‌كنند به هر قيمت، جزاير مجنون را در همان شب كاملاً تصرف كرده و امكان هرگونه عكس‌العمل را از دشمن سلب نمايند؛ زيرا با روشن شدن هوا و با وجود عقبة آبي 30 كيلومتري، مشكلات زيادي از جمله تدارك نيروهاي عمل كننده ايجاد مي‌شود. بنابراين، پس از نبردي سنگين، دشمن بعثي به منتهي اليه جزيررة جنوبي رانده مي‌شود و بدين ترتيب، اين هدف مهم نيز تحت كنترل قواي اسلام درمي‌آيد.
با فشار بي‌امان رزمندگان اسلام، دشمن بعثي كيلومترها به عقب رانده مي‌شود و رودخانة دجله و فرات در مقا بل پيروان حسين(ع) قرار مي‌گيرد و ارتش اسلام موفق مي‌شود از آب آن وضو سازد. با يك حركت حماسي و باور نكردني براي دشمن، رزمندگان رودخانة دجله را پشت سر مي‌گذارند و بزرگراه بصره ـ بغداد كه از شهر العماره مي‌گذرد، در چند نقطه قطع مي‌شود كه با اين عمل، ارتباط سپاه سوم و چهارم عراق قطع مي‌گردد.
براي حمايت و پشتيباني از قواي اسلام، هلي‌كوپترهاي هوانيروز با تمام امكانات به پرواز درمي‌آيند و با پروازهاي پياپي، رزمندگان را هلي برد و تدارك مي‌نمايند. نيروي هوايي عراق با تعداد بي‌شماري هواپيما، هلي‌كوپترهاي ترابري رزمندگان را مورد حمله قرار مي‌دهد تا عقبة‌ قواي اسلام را عقيم كند و از فشار نيروها به مواضع دشمن بكاهد. نيروي هوايي ايران نيز وارد عمل شده به مقابله با هواپيماهاي دشمن مي‌پردازد كه حمايت و تداركات رزمندگان از هوا و هور ادامه مي‌يابد.
همزمان با اجراي عمليات، يگانهاي مهندسي ـ رزمي اقدام به نصب پل فلزي شناور مي‌كنند و در ميان حيرت دشمنان، پل فلزي به طول دوازده كيلومتر، زير بمباران شديد و حجم آتش شديد توپخانة دشمن با سرعت روي هور نصب و عقبة رزمندگان تدمين مي‌شود. سپاه چهارم عراق براي جلوگيري از تهاجم بي‌امان قواي اسلام، اقدام به پاتك مي‌كند كه بلافاصله توسط جنگنده‌هاي نيروي هوايي ارتش مورد حمله قرار مي‌گيرد و منطقة قلعه صالح مملو از ادوات سوخته و ادوات زرهي بعثيان مي‌شود.
در حالي كه قواي عراق تلاش مي‌كنند با گلوله باران بي‌وقفه و حملات هوايي سنگين خود قواي اسلام را وادار به عقب‌نشيني كنند، نيروهاي اسلام با هجومي تحسين‌برانگيز، پل شهرك القرنه را كه جادة بصره ـ بغداد از روي آن مي‌گذرد، آزاد مي‌كنند و پس از آزادسازي چند روستاي ديگر، در محل تلاقي رودخانه دجله و فرات استقرار مي‌يابند.
در شمال غرب منطقة عملياتي چند روستاي ديگر از جمله پل العزيزه و شهرك الصخره به تصرف رزمندگان اسلام درمي‌آيد و مجموعاً تعداد 26 روستا در استانهاي العماره و بصرة عراق آزاد مي‌شوند. تا اين مرحله از عمليات، نزديك به 2500 تن از بعثيان كشته و زخمي شده و عده‌اي نيز به اسارت درمي‌آيند.
نيروهاي عراقي با به جا گذاشتن كشته و زخمي بسيار و غنايم فراوان از جمله تانك و ادوات مهندسي، از جزاير مهم و حساس مجنون ـ كه ميلياردها بشكه نفت در خود ذخيره دارد ـ وادار به عقب‌نشيي مي‌شوند كه پس از ‌آن رزمندگان اسلام به تحكيم و تثبيت موقعيت خود در اين جزاير مي‌پردازند.
رزمندگان، در دومين شب حمله، در منطقة طلاية قديم، با حماسه‌آفريني پل بسيار مهم طلايه را به همراه چند روستاي ديگر از چنگ دشمن درمي‌آورند. با كشته و زخمي شدن 1500 نفر ديگر از نيروهاي عراقي، تعداد تلفات دشمن به 5000 تن و تعداد روستاهاي آزاد شده به 37 روستا مي‌رسد.
با روشن شدن هوا، بار ديگر يگانهايي از سپاه  چهارم عراق اقدام به پاتك مي‌كنند كه با عكس‌‌العمل نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران مواجه مي‌شوند. محور العماره به بصره انباشته از تانك و نفربر منهدم شده مي‌شود. با اقدام هشيارانه هوانيروز و آرپي‌جي‌زنهاي چيره دست، پاتكهاي بعدي دشمن نيز عقيم مي‌ماند.
دشمن براي تصرف پل طلايه، مذبوحانه تلاش مي‌كند و پس از تحمل خسارات سنگين از جمله 120 دستگاه تانك و نفربر سقوط دو فروند هلي‌كوپتر، شكست سختي را متحمل مي‌شود. در اين نبرد، پل طلايه به طور كامل در اختيار رزمندگان قرار مي‌گيرد. دشمن بعثي در اطراف رودخانة دجله، با جمع‌‌آوري نيروهاي پراكندة خود و وارد كردن يگانهاي جديد، اقدام به پاتك مي‌‌كند كه با رشادت و پايمردي جان بر كفان اسلام پاتكها دفع مي‌شود و با كشته و زخمي شدن 1500 تن ديگر از دشمن، تعداد تلفا ت عراق به 6500 تن و تعداد اسراي تخليه شده به پشت جبهه به 500 تن مي‌رسد.
در سومين روز عمليات، نبرد شديد در اطراف رودخانة دجله در مي‌گيرد و رزمندگان اسلام با حمايت هلي‌كوپترهاي موشك‌انداز كبراي هوانيروز موفق مي‌شوند 4 فروند هلي‌كوپتر را ساقط و 17 دستگاه تانك و نفربر را منهدم كنند. در اين نبرد تعداد 10 دستگاه از اداوات زرهي و مقادير زيادي مهمات نيز به غنيمت رزمندگان درمي‌آيد. در اين حمله بيش از 500 نفر ديگر از بعثيان كشته و زخمي مي‌شوند و تلفات دشمن به بيش از 7000 نفر مي‌رسد. همچنين با به اسارت درآمدن تعداد ديگري از نيروهاي عراقي، اسراي تخليه شده به پشت جبهه به 812 تن مي‌رسد.
دشمن شكست خورده، در همين روز در منطقة العزيزه و جنوب منطقة عمليات، اقدام به 3 پاتك مي‌كند كه با عكس‌العمل به موقع شكارچيان تانك، دشمن در هر پاتك، با از دست دادن تعدادي ادوات زرهي، به عقب رانده مي‌شود.
رژيم بعث بر اثر شكستهاي پي در پي، با به راه انداختن تبليغات و جنگ رواني، از قول مقامات ايراني اعلام مي‌كند كه شهر القرنة عراق به تصرف ايران درآمده است و به دنبال آن خبرنگاران را دعوت مي‌كند به اين شهرها بيايند و ببينند كه اين شهر در اختيار عراق  است. رسانه‌هاي غربي نيز در ادامة سياستهاي كينه‌توزانة خود نسبت به ايران اسلامي ادعاهاي عراق را در بوق و كرنا مي كنند.
با فرا رسيدن شب ششم اسفند، بار ديگر منطقه العزيزه در شمال و القرنه در جنوب، شاهد حماسه‌آفريني‌هاي سپاه اسلام مي‌شود. در اين تهاجم، مواضع جديدي از دشمن به تصرف رزمندگان درمي‌آيد و تعداد زيادي ادوات زرهي آنها به آتش كشيده مي‌شود و تعداد 12 دستگاه تانك و نفربر و تعدادي بولدوزر، لودر و وسايل نيمه سنگين جنگي به غنيمت نيروهاي اسلام درمي‌آيد.
سپاه اسلام در هفتم اسفندماه، با يك يورش سريع و گسترده در منطقة جزيره جنوبي مجنون و شمال شرقي نشوه موفق مي‌شوند دو گردان مكانيزه و دو گردان پياده از تيپ پيادة لشكر 1 عراق را به طور كامل منهمدم و بيش از 100 تن از آنان را كشته و زخمي نمايند و تعدادي را نيز به اسارت درآورند. همچنين تعداد 40 تانك آنها را به آتش بكشند. در اين ميان دو گردان از لشكر 6 زرهي عراق با مشاهدة اوضاع، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دهند. در ادامه تهاجم، دشمن شكست سختي را متحمل مي‌شود و تيپ 27 مكانيزه از لشكر 1 و تيپ 56 زرهي از لشكر 5 مكانيزه به ميزان 100 درصد و تيپ 501 پياده به ميزان 80 درصد منهدم مي‌شوند. آمار تلفات دشمن تا عصر هشتم اسفند به بيش از 4500 تن مي‌رسد كه مجموعاً تلفات متجاوزين بعثي از آغاز عمليات خيبر به بيش از 11500 تن مي‌رسد.
در اين حملة موفقيت‌آميز تعداد 65 دستگاه تانك و نفربر به همراه تعداد زيادي خودرو منهدم مي‌شود و 20 دستگاه تانك و نفربر سالم به دست رزمندگان اسلام مي‌افتد. همچنين با سقوط 3 فروند ديگر از هواپيماهاي دشمن، تعداد آنها به 6 فروند مي‌رسد.
هر لحظه بر تلفات و خسارات بعثيان افزوده مي‌شود و رزمندگان اسلام به پيشروي در عمق 40 كيلومتري دشمن مي‌پردازند. ماهر عبدالرشيد، فرماندة شكست خورده سپاه سوم، در يك مصاحبة رسواكننده به خبرنگاران جهان اعلام مي‌كند كه حتي يك سانتيمتر از خاك عراق تصرف نشده است. و به دنبال آن، اين فرماندة شكست خورده، در يك تلگراف چاپلوسانه به صدام اعلام مي‌دارد اگرچه نتوانسته مانع پيشروي نيروهاي ايراني بشود، ولي خواهد تونست دست به يك جنگ شجاعانه بزند، اما ژنرالهاي عراق برخلاف ادعاهاي سراسر كذب خود، مانع بازديد خبرنگاران بي‌طرف از منطقه  عملياتي خيبر مي‌شوند.

حملات شيميايي عراق
رژيم مستأصل عراق، در جنگ، بارها ماهيت ددمنشانة خود را با بهره جستن از سلاح ممنوعة شيميايي نشان مي‌دهد. دشمن طي عمليات والفجر 2 جادة رواندوز ـ پيرانشهر را با گاز خردل بمباران شيميايي مي‌كند. مريوان، پنجوين، روستاهاي بازي دراز، روستاهاي بانه و اطراف رودخانه شيلر بارها به طور ناجوانمردانه مورد حملة شيميايي قرار مي‌گيرند. در پي اين حملات، ستاد تبليغات جنگ جمهوري اسلامي ايران از سازمان ملل و ديگر مجامع مي‌خواهد كه از مناطق بمباران شيميايي شده بازديد كنند كه متأسفانه اين سازمانها، هيچ توجهي به خواستة ايران نمي‌كنند. رژيم عراق كه هيچ مانع و رادعي از طرف مجامع بين‌المللي نمي‌بيند، بر گستاخي و خباثت خود مي‌افزايد و در پي هر عملياتي كه از سوي ايران صورت مي‌گيرد، در جبهه‌ها به بمباران شيميايي خود به طور وحشتناك از اين سلاح مرگبار بهره مي‌گيرد.
در تاريخ هشتم اسفند، دشمن در منطقه العزيز مورد حملة ديگري از سوي رزمندگان قرار مي‌گيرد و رزمندگان با تصرف مواضعي ديگر از آنها نزديك به 500 تن از دشمن را كشته و زخمي مي‌كنند و 100 نفر را به اسارت مي‌گيرند. در اين حمله تعداد 30 تانك و نفربر دشمن منهدم مي‌شود و نيروهاي وحشت‌زدة  عراقي با ديدن توان رزمي رزمندگان، خود را تسليم مي‌كنند.
با روشن شدن هوا شكست دشمن به طور كامل آشكار مي‌شود. صدام حسين كه بيش از اين خفت شكستهاي پياپي را برنمي‌تابد، دستور حملة شيميايي را به طور گسترده صادر مي‌كند. ناگهان چند هواپيما در آسمان منطقه ظاهر و اقدام به پرتاب راكتهايي مي‌كنند كه پس از برخورد با زمين با صداي ضعيف و خفه‌اي منفجر و دود زردرنگي از آنها متصاعد مي‌شود و بوي ميوه و سير را در فضا منتشر مي‌كند. تعدادي از رزمندگان دچار سوختگي و خفگي مي‌شوند و متوجه مي‌شوند كه مورد حملة شيميايي قرار گرفته‌اند، كه با همان وسايل ابتدايي  اقدام به مقابله با حمله شيميايي دشمن مي‌كنند. تعدادي از رزمندگان مصدوم به عقبة جبهه انتقال مي‌يابند و پس از معالجه سرپايي مجدداً به خطوط عملياتي باز مي‌گردند، ولي تعدادي ديگر بر اثر جراحت شديد چشمي و تنفسي و... به بيمارستان انتقال مي‌يابند.
در بيمارستان لبافي‌نژاد تهران، چند تن از خبرنگاران خارجي از شيميايي شدگان بازديد مي‌كنند و آثار سوختگي و جراحت ناشي از بمباران شيميايي عراق را با چشمان خود مي‌بينند.
عده‌اي از رزمندگان بر اثر جراحت شديد، به كشورهاي اروپايي از جمله انگليس، سوئد، اتريش و... انتقال مي‌يابند و در آنجا با نظارت كارشناسان جهاني و مصاحبه آنها با مجروحين ايران، مشخص مي‌شود كه لطمات وارد شده، حاصل از گازهاي سمي و شيميايي است.
تعدادي از رزمندگان اسلام بر اثر جراحات شديد ناشي از گازهاي شيميايي به شهادت مي‌رسند و همگان اين جنايات عراق را مي‌بينند و چشم بر حقايق تلخ آن فرو مي‌بندند.
با توجه به گزارش مغرضانة كارشناسان سازمان ملل و عدم بازگويي نام كشور استفاده كننده، زمينه براي حملات شيميايي بيتشر عراق مساعد مي‌شود.
رژيم بعث عراق با بكارگيري سلاح شيميايي و با استعداد چند واحد زرهي و پياده و مكانيزه اقدام به بازپس‌گيري جزاير مجنون مي‌كند كه اين تلاش مذبوحانه عراق با پايمردي بي‌نظير مدافعان جزيره كه سلاح مهم آنها سلاح آرپي‌جي هفت است، دفع مي‌شود و تلفات و خسارات ديگري بر آنها وارد مي‌آيد و يا به اسارت درآمدن 250 نفر ديگر از بعثيان، تعداد اسراي تخليه شده به پشت جبهه به 1300 تن مي‌رسد.
سرانجام در روز چهارشنبه 10 اسفند، رژيم حاكم بر بغداد پس از چند روز سكوت دربارة حقايق، اعلام مي‌كند كه جزاير مجنون و قسمتي از هورالهويزه از دست عراق خارج شده است.
اين سخنان از زبان سرلشكر هاشم صباح الفجر، فرماندة عملياتي جنوب  اعلام مي‌شود و حقانيت اطلاعيه‌هاي نظامي ايران اثبات مي‌گردد. با اعتراف عراق به شكست خود در عمليات خيبر، عده‌اي از خبرنگاران هم مهر سكوت را مي‌شكنند و اعلام مي‌دارند كه منطقة وسيعي از خاك عراق از دستش خارج شده است.
با فرا رسيدن شب، سپاهيان اسلام با پشتيباني يگانهاي زرهي حمله سنگين را تدارك مي‌بينند و پس از عبور از ميدانهاي مين و تله‌هاي انفجاري در منطقة طلايه تعداد ديگري از يگانهاي تحت امر سپاه سوم عراق را به هلاكت مي‌رسانند. با ادامة تهاجم و نفوذ در عمق مواضع دشمن، تيپ 93 پياده و يك گردان تانك از تيپ 16 زرهي به ميزان 60 درصد و گردان 3 از تيپ 702 پياده به ميزان 100 درصد منهدم و نزديك به 1300 تن از بعثيان كشته و زخمي مي‌شوند. عده‌اي نيز به اسارت درمي‌آيند. همچنين تعداد 40 دستگاه تانك دشمن با گلوله‌هاي رزمندگان به آتش كشيده مي‌شوند.
رزمندگان اسلام در ادامة نبرد در حالي كه دشمن به شدت از گلوله شيميايي استفاده مي‌كند، با وارد ساختن ضربات سنگين به آنها موفق مي‌شوند 10 كيلومتر در جبهة طلايه پيشروي كنند و در اين مقابله دو تيپ عراق ضرباتي سنگين دريافت مي‌كنند. تيپ 93 پياده ـ كه در نبردهاي شب گذشته ضرباتي اساسي دريافت كرده بود ـ به طور كامل منهدم مي‌شود.
عراق براي بازپس‌گيري مناطق از دست داده، بويژه جزاير مجنون، همچنان اقدام به بمباران شيميايي وسيع مي‌كند. از منطقه العزيزه فشار سنگيني متوجه رزمندگان اسلام مي‌شود. براي حفظ جزاير، به نيروهاي عمل كنندة منطقه العزيزه دستور بازگشت به جزيره و تحكيم مواضع داده مي‌شود. رزمندگان، در حال بازگشت بيش از صد نفر عراقي را كه در اسارت دارند، به دليل كمبود امكانات پس از صحبتي كوتاه آزاد كرده و سفارش مي‌كنند كه مظلوميت نيروهاي ايراني را به ديگران برسانند.
دشمن بعثي پس از عقب‌نشيني تاكتيكي رزمندگان با تمام نيرو به جزيره مجنون حمله مي‌كند و باراني از گلولة توپ، خمپاره و هواپيما بر روي جزاير فرو مي‌ريزد. در زير آتشباري سنگين، يگانهاي رمزي بعث براي بازپس‌گيري جزاير حركت مي‌كنند، كه هر بار با دفاع حماسي فراموش نشدني جان بر كفان اسلام مواجه و پس از دريافت خسارات سنگين عقب‌ رانده مي‌شوند. دشمن بعثي كه موفق مي‌شود جادة بغداد ـ بصره را از كنترل و تير مستقيم ايران خارج سازد، براي چندمين بار هجوم مي‌آورد. تمام اين حملات با دفاع بي‌نظير قواي اسلام دفع و منطقه مملو از جنازه و ادوات زرهي سوختة دشمن مي‌شود.
در روز سه‌شنبه 16 اسفندماه بار ديگر پس از اجراي آتشباري سنگين توپخانه و خمپاره‌انداز عراق، دشمن به پاتك ديگري دست مي‌زند تا به زعم خود جزيره را آزاد كند. دشمن سردرگم، در روز روشن گلولة منور شليك مي‌كند. از سوي ديگر جنگنده‌هاي عراق اقدام به بمباران مواضع ايران مي‌كنند. در زير چنين آتش پرحجمي نيروهاي زرهي بعث اقدام به پيشروي مي‌كنند كه با عكس‌العمل درخشان شكارچيان تانك و هلي‌كوپترهاي كبراي هوانيروز ايران، اين حركت دفع و بيش از 1000 كشته و زخمي از دشمن برجاي مي‌ماند و 5 تيپ و يك گردان دشمن نيز منهدم مي‌شود.

به دنبال تلاش‌هاي مذبوحانه عراق، حجت الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني اعلام مي‌دارد:
«نيروهاي ما در مواضع پدافندي خود در جزاير مجنون چون كوه ايستاده‌اند و هرچه عراق نيرو بفرستد، نابود مي‌كنند.»
صدام، در پي ناتواني ارتش  عراق براي بازپس‌گيري جزاير مجنون، فرمانده شكست خورده سپاه سوم (ماهر عبدالرشيد) را تهديد مي‌كند به هر نحو كه شده بايد اين جزيره را از دست ايرانيان خارج كند. ماهر عبدالرشيد علي‌رغم صدمات پي در پي قول مي‌دهد براي تحقق بخشيدن به خواستهاي سردار مفلوك خود، پاتك سنگيني را انجام دهد.
نيروهاي عراقي در روز چهارشنبه 17 اسفندماه با بكارگيري گردان مرزي و حمايت شديد هوايي و آتش توپخانه سنگين‌ترين ضدحمله را آغاز مي‌كنند. پس از اندكي پيشروي، با آتش متقابل شكارچيان، گلوله آرپي‌جي و موشكهاي تاو هلي‌كوپترهاي كبري مواجه مي‌شوند و با از دست دادن 35 تانك و 850 نفر از سربازان خود، شكست سنگيني را دريافت مي‌دارند و با فرار به مواضع اوليه، اميد صدام را به يأس مبدل مي‌سازند. در جريان نبرد، از بي‌سيم بعثيان به فرماندهان رده بالا  گفته مي‌شود كه با آتش بي‌امان ايرانيان و مقاومت شديد آنها، امكان هيچگونه پيشروي نيست و هر اقدامي عليه نيروهاي ايراني، به معني خودكشي است.
صدام در روز پنجشنبه 18 اسفندماه، در ساعت ده صبح بار ديگر فرمان حمله را براي تصرف جزيرة مجنون جنوبي صادر مي‌كند، اما انهدام دو گردان پياده و تانك و هلاكت 700 بعثي، اميد صدام و ارتش عراق را در بازپس‌گيري جزاير مجنون به يأس كامل مبدل مي‌سازد.
پس از شكست سنگين عراق، جزاير مجنون مملو از جنازه و ادوات زرهي سوخته شده بعثيان است و عراق به هيچ خبرنگاري اجازه بازديد از جزاير را نمي‌دهد. رزمندگان اسلام دامنة عمليات را به منطقه طلايه مي‌كشانند كه پس از نبردي سنگين، موقعيت مواضع آزاد شده، از جلمه جزاير مجنون تثبيت مي‌شود و رزمندگان اسلام دگربار ابتكار عمل را در جنگ در دست مي‌گيرند.

نتايج عمليات
مناطق و تأسيسات آزاد شده:
جزيره مجنون به مساحت 160 كيلومترمربع داراي 50 حلقه چاه نفت، چند روستا در منطقه.
تجهيزات منهدم شدة دشمن:
6 فروند هواپيما.
1 فروند هلي‌كوپتر.
330 دستگاه تانك و نفربر.
شمار زيادي از انواع سلاح سبك و نيمه‌سنگين.
يگانهاي منهدم شده دشمن:
تيپ 27 مكانيزه از لشكر 1.
تيپ 56 زرهي از لشكر 5.
تيپ 501 پياده.
تيپ 14 زرهي.
تيپ 3 تحت امر لشكر 6 زرهي.
5 گردان از لشكر 1.
تيپهاي 3 و 16 زرهي.
تيپهاي 25، 5، 704، 702 و 93 پياده.
تعدد كشته و زخمي دشمن:
15000 نفر.
تعداد اسرا:
1140 نفر.


غنايم:
42 دستگاه تانك و نفربر.
دهها خمپاره‌انداز و ميني كاتيوشا.
چندين خودرو.
مقدار زيادي سلاح سبك و نيمه سنگين.
120 دستگاه كمپرسي.
تعدادي لودر و بولدوزر.

 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بازتابهای عملیات


در حالي كه رژيم بعث در باتلاق والفجر 5 و 6 دست و پا مي‌زند، عمليات ويژة خيبر در منطقة هور آغاز مي‌شود. رژيم بعث در اولين اطلاعية خود اعلام مي‌دارد كه حملة ايرانيان دفع و آنها به عقب رانده شده‌اند. با ادامة عمليات خيبر و آزادسازي قسمتهاي وسيعي از اراضي تحت كنترل عراق بخصوص جاده بغداد ـ بصره و جزاير مجنون و انعكاس آن از رسانه‌هاي گروهي جهان، تبليغات دروغين رژيم عراق آشكار مي‌شود.
خبرگزاري يونايتدپرس در گزارشي به نقل از منابع نظامي لشكر اسلام اعلام مي‌كند:

 


«نيروهاي ايران با گذشتن از موانع، ضمن تصرف بيش از ده روستا، رودخانه‌هاي دجله و فرات و همچنين در چندين نقطه بزرگراه استراتژيك بصره ـ بغداد را كه پايتخت عراق را به خليج فارس متصل مي‌سازد. قطع كرده‌اند.»


خبرگزاري رويتر:
«گزارشهاي واصله از جبهه‌ها حكايت از آن دارد كه نيروهاي ايراني بين سپاه سوم ارتش عراق در جنوب و سپاه چهارم در شمال شكاف ايجاد كرده‌اند.»


خبرگزاري آلمان غربي:
«ايران ادعا كرد در عمليات خيبر بزرگراه استراتژيك بغداد ـ بصره را تحت كنترل خود درآورده است. بدين ترتيب نيروهاي ايران موفق شده‌اند خطوط تداركاتي عراق را در جبهه‌هاي جنوب و شمال قطع كنند.»
اين خبرگزاري استفادة رزمندگان اسلام را از تاكتيكهاي ويژه براي عبور از موانع و باتلاقهايي كه دشمن هرگز نمي‌پنداشت نيروهاي ايران قدرت عبور از آنها را داشته باشند، مورد اشاره قرار مي‌دهد.


روزنامه مساجرو چاپ ايتاليا:
«در اينكه رزمندگان ايران در جبهه به پيروزيهاي چشمگيري دست يافته‌اند شكي وجود ندارد و اكنون لشكر سوم عراق در منطقة بصره در خطر محاصرة نيروهاي ايراني قرار گرفته است.
نيروي هوايي ايران در عمليات روزهاي اخير اعجاب همگان را برانگيخته و خلبانان هواپيماهاي F-14 و... جمهوري اسلامي ايران به دفع ات مواضع نيروهاي  عراق را مورد حمله قرار داده‌اند، بدون اينكه دشمن قادر به عكس‌العمل مؤثر باشد.


روزنامه ال انيورسال چاپ ونزوئلا:
«پس از پيروزي نيروهاي ايران در خرمشهر، پيشروي كنوني آنها در خاك عراق بزرگترين پيروزي است.»


روزنامه فجر جديد چاپ ليبي:
«نيروهاي ايران موفق شدند پل طلايه را در شرق شهرك القرنه و دو جزيره را واقع در منطقه هورالهويزه به تصرف خود درآورند.»
رژيم بعث عراق علي رغم انعكاس پيروزي رزمندگان اسلام در رسانه‌ها و خبرگزاريهاي جهان، اعلام مي‌دارد كه حتي يك سانتيمتر از خاك عراق تصرف نشده، سپس در يك تناقض‌گويي آشكار مي‌گويد در روزهاي آينده اراضي اشغالي را بازپس خواهد گرفت و در تكميل اين گفته، ادعا مي‌كند كه رودخانه‌هاي دجله و فرات مملو از اجساد ايرانيان است. پخش اين ادعا باعث مي‌شود تا همگان به حضور نيروهاي ايراني در نقاط عمقي (40 كيلومتري) عراق پي ببرند.
در مصاحبه‌اي كه خبرگزاري آسوشيتدپرس در شهر العزيزه با يكي از فرماندهان عراق (هشام صباح فخري) انجام مي‌دهد، اعتراف مي‌كند كه ايرانيان كنترل جزاير مجنون را در دست دارند.
سرانجام در روز 9 اسفندماه طه ياسين رمضان، معاون صدام در يك كنفرانس مطبوعاتي در پاريس اعلام مي‌كند كه عراق بخشي از خاك خود را در حمله اخير ايرانيان از دست داده است و به دنبال آن ادعا مي‌كند وسعت خاك از دست رفته چندان قابل توجه نيست.
رژيم عراق تلاش مي‌كند خود را در عمليات خيبر موفق نشان دهد، ولي در عمل از حضور خبرنگاران جلوگيري به عمل مي‌آورد و هر بار به بهانة واهي اعزام آنها را به تأخير مي‌اندازد، اما بسياري از خبرگزاريها كه بلندگوهاي تبليغاتي حزب بعث محسوب مي‌شوند، لب به اعتراض مي‌گشايند.


خبرگزاري آسوشيتدپرس:
«رژيم عراق از نزديك شدن خبرنگاران به مناطق جنگي جلوگيري مي‌كند. خبرنگاران خارجي وعده‌هاي عدنان خيرالله، وزير دفاع عراق را به تمسخر گرفته، اعلام مي‌كنند كه عراق بايد جزيرة مجنون را ترك گويد، زيرا نمي‌تواند روزانه هزار كشته به خاطر بازپس گرفتن آن متحمل شود.»
زماني كه رزمندگان اسلام با هجوم‌هاي فراموشي ناشدني خود، منطقه العزيزه را تحت كنترل خود درمي‌آورند و جادة بغداد ـ بصره را در چند نقطه قطع مي‌كنند، رژيم بعث ـ كه هميشه در اطلاعيه‌هاي نظامي‌اش از پيروزي و عقب راندن و محاصره ايرانيان دم مي‌زند ـ دست به جنايت ديگري مي‌زند و براي جبران ضعف و بيچارگي خود متوسل به سلاح ممنوعه شيميايي مي‌شود.
در اين ميان دولت امريكا در يك عكس‌العمل عجولانه، با گرفتن ژست بشردوستانه و دفاع از حقوق بشر، دولت عراق را در استفاده از سلاح شيميايي مورد سرزنش قرار مي‌دهد. ستاد تبليغات جبهه و جنگ بلافاصله اين حركت آمريكا را يك ترفند و حيلة سياسي تلقي مي‌كند.


راديو دولتي آمريكا به نقل از روزنامه واشنگتن پست اعلام مي‌‌كند كه از يك سال قبل آمريكا از تجهيز عراق به سلاح شيميايي مطلع بوده و سپس اضافه مي‌كند كه حكومت بغداد به خاطر حملة خيبر در آستانه سقوط قرار گرفته و ناگزير از كاربرد سلاحهاي شيميايي بوده است.
با اعتراف دشمنان انقلاب اسلامي ايران، ضربة كوبنده و كمرشكن خيبر ناتواني دشمنان اسلام را آشكار مي‌كند و در پي آن، فرماندهان عراقي در شرق دجله، اعلام مي‌كنند كه اگر عراق داراي سلاح شيميايي بود، منطق حكم مي‌كرد كه از آن استفاده كند. بسياري از رسانه‌هاي گروهي جهان اين سخنان را اعتراف غيرمستقيم عراق در استفاده از سلاح شيميايي به حساب مي‌آورند.
در پي استفادة مكرر رژيم عراق از سلاح شيميايي، ستاد تبليغات جنگ طي نامه‌اي از سازمان ملل خواستار انجام رسالت تاريخي اين سازمان نسبت به محكوم كردن استفاده از سلاح شيميايي توسط رژيم جنايتكار عراق مي‌شود.


روزنامه نيوز لاين چاپ انگليس:
«شاهدان عيني و كارشناسان دارويي، شواهد قانع‌كننده‌اي به دست آوردند مبني بر اينكه رژيم عراق از سلاحهاي حاوي گاز خردل و گازهاي كشنده عصبي عليه سربازان نيروي زميني ايران استفاده كرده است.»


نشرية آبزرور چاپ انگليس:
«بدون كمترين ترديد كاملاً روشن است كه عراق در جنگ خود با ايران از گاز سمي استفاده كرده است.»


روزنامه لوموند چاپ فرانسه ضمن محكوم كردن جنگ شيميايي به قدرت كشندگي اين نوع تسليحات اشاره مي‌كند و مي‌نويسد:
«هيچ چيز نمي‌تواند استفاده از تسليحات شيميايي را توجيه كند.»


نشنال تايمز نشريه چاپ انگليس:
«كميته بين‌المللي صليب سرخ روز گذشته در ژنو اعلام كرد معالجه و آزمايش سربازان ايراني مجروح شده در دجنگ خليج فارس حكايت از آن دارد كه آنها بوسيلة مواد ممنوع شده در قوانين بين‌المللي مجروح شده‌اند.»


پاكستان:
«رهبر شيعيان پاكستان استفاده از سلاحهاي شيميايي توسط عراق را به شدت محكوم مي‌كند و از دولت پاكستان مي‌خواهد تا جنايت عراق را محكوم نمايد.»


زيمبابوه:
«مطبوعات زيمبابوه در شماره‌هاي مختلف خود گفتة دبيركل سازمان ملل را مبني بر محكوميت بكارگيري سلاحهاي شيميايي و نيز نگراني مقامات ژاپني را از سلاحهاي شيميايي درج مي‌كنند.»


راديو آمريكا به نقل از گزارش صليب سرخ بين‌الملل مي‌گويد:
«سربازان ايراني كه در تهران مورد آزمايش قرار گرفته‌اند، از اختلالات ناشي از كاربرد سلاح شيميايي رنج مي‌برند.»


تلويزيون ايتالیا اعلام مي‌دارد:
«علي رغم تكذيبهاي عراق، اكنون مطلب بر همه روشن است كه اين كشور برخلاف قوانين بين‌المللي از اين گاز (گاز شيميايي) عليه سربازان ايراني استفاده كرده است.»


فرانسه:
«فرانسه ضمن حمايت از هر نوع تحقيقات درباره تسليحات شيميايي با اشاره به جراحت سربازان ايراني از سلاح شيميايي، عدم استفاد آن را از طرف عراق به نقل از بعثيان بازگو مي‌كند.»
عراق (عصمت كتاني معاون وزير خارجه رژيم عراق در واشنگتن مي‌گويد):
«من به مصاحبه‌اي كه در آن گفته شود ايران توسط عراق مورد حمله شيميايي قرار گرفته است، اعتقاد ندارم.»
وي در ادامه سخنان خود مي‌گويد:
«آمريكا هم در جنگ جهاني دوم بمب اتم را عليه ژاپن به كار گرفت و بايد اوضاع كنوني را با آن زمان مقايسه كرد.»
سرانجام با فشار ايران، كارشناسان سازمان ملل براي بازديد از مناطق جنگي به ايران مي‌آيند و به جبهه‌ها اعزام مي‌شوند. با ورود آنها به جبهه، عراق جزاير مجنون را مورد حملات شيميايي قرار مي‌دهد.
اين كارشناسان پس از جمع‌آوري بمبهاي عمل نكردة شيميايي دشمن و مشاهدة اثرات تحريبي سلاح شيميايي به كار خود خاتمه مي‌دهند.
در حالي كه همه چيز، حتي اعترافات تلويحي سران حزب بعث حاكي از آن است كه صدام بايد به عنوان جنايتكار جنگي مورد محاكمه قرار گيرد و مجازات شود، ولي سازمان ملل فقط از بكارگيري سلاح شيميايي ابراز نگراني مي‌كند، بدون اينكه نامي از عراق ببرد و آن را محكوم كند.


اسكاتسمن روزنامة چاپ انگليس:
«علي رغم بازتاب جهاني استفادة عراق از سلاح شيميايي، گمان نمي‌رود در اين شرايط، عراق جز نصيحت و موعظه فشار ديگري را متحمل بشود و نيز هيچ كس قصد انجام عمليات نظامي يا برقراري محدوديتهاي اقتصادي عليه عراق را ندارد.»

عمليات خيبر، با دستاوردهاي ارزشمند، از جمله عملياتهاي موفق رزمندگان اسلام محسوب مي‌شود، به نحوي كه عراق را مجبور به استفادة گسترده از سلاح ممنوعه شيميايي مي‌كند. به دنبال آن حاميان صدام پي مي‌برند آن آرامش خيالي را كه عبد از عمليات رمضان در خطوط جنگي عراق پديدار شد، بايد به فراموشي سپرد و از اين پس، بايد روي تاكتيكهاي جديد ايران حساب ويژه‌اي باز كرد. يك جبهة مياني فعال در عمق خاك  عراق، دشمن را وامي‌دارد ك براي حفظ استانهاي بصره و العماره نيروهاي جديدي را به منطقه فراخواند و در خطوط دفاعي خود تجديد نظر كند.
حاميان عراق، در پي عمليات خيبر، به چاره‌جويي مي‌افتند و بناچار سيل تسليحات گوناگون را به سوي عراق سرازي مي‌كنند. با اهداي هواپيماهاي پيشرفته و موشكهاي ليزري اين امكان براي عراق فراهم مي‌آيد كه جنگ را به خليج فارس بكشاند و دامنة عمليات را در جزاير خارك و حمله به كشتيهاي نفتكش و بازرگاني توسعه دهد.
رسانه‌هاي گروهي غرب ناگزير اعتراف به توان رزمي قواي ايراني مي‌كنند و اظهار مي‌دارند كه در عمليات خيبر، هلي‌كوپترهاي ترابري و قايقهاي موتوري در امر ترابري و هواپيماهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و هلي‌كوپترهاي توپدار به نحوي مؤثر و دور از انتظار عمل نموده‌اند. برخي از رسانه‌هاي گروهي نيز اعلام مي‌كنند كه جمهوري اسلامي ايران با تصرف جزاير مجنون ـ كه ميلياردها بشكه نفت را در اختيار دارد ـ به خودي خود به غرامت خسارات جنگي دسترسي پيدا كرده است.

 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:25 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات > مهندسي جنگ در آب


سردار احمدي ميانجي:
عمليات خيبر و بدر،جهشي براي مهندسي جنگ بود.
در عمليات خيبر و بدر ما مجبور به خلاقيت و نو آوري هاي زيادي شديم تا با شرايط آبي-خاكي هماهنگ شويم و همين ما را خيلي جلو برد.بنابراين در عمليات خيبر و بدر مهندسي جنگ شكل و جهش خاصي گرفت و پرونده هاي بزرگي شروع شد.
بعد از اينكه بني صدر از فرماندهي كل قوا عزل شد و از ايران فرار كرد، نيروهاي انقلاب كار را به دست گرفتند، ابتدا محاصرة آبادان شكسته و بعد بُستان آزاد شد سپس طي عمليات فتح المبين، سال 60 درمنطقة دزفول و شوش، رزمندگان منطقة بزرگي از سرزمين هاي ما را در قسمت شمالي آزاد كردند. يك ماه بعد در عمليات بيت المقدس از اهواز تا خرمشهر نيز آزاد شد.

 


سپس عمليات رمضان در ايستگاه حسينيه رخ داد اما با موفقيت مواجه نشد زيرا دشمن با پشتيباني استكبار جهاني، طرح مثلثي ها را با كمك اسرائيل و كارشناسان مختلف آمريكائي و روسي به اجرا در مي آورد.
تا اينجا نقش مهندسي جنگ ما در حد سنگر زدن بود، حتي زدن خاكريزبه مرورمعنا پيدا كرد. قبل از انقلاب در آئين نامه هاي ارتش، مهندسي چيزي فرعي بود و الان هم مهندسي بخشي از پشتيباني و لُجستيك مي باشد، البته بعد از جنگ در نيروي زميني تحولاتي به وجود آمد و به تبع اتفاقاتي كه رخ داد سازماني را به نام "تحول مهندسي " راه اندازي نمودند.
اگر اكنون هم به نيروي دريايي يا هوايي ارتش برويد مي بنيد كه در حد نگهداري است و كارهاي جزئي پشتيباني وجود دارد لذا در ابتداي جنگ مهندسي معناي به آن صورت نداشت و كم كم از سنگرسازي و خاكريز زدن و... شروع شد تا در بحث عمليات وارد شد و گروه تخريب و... به وجود آمدند.
در عمليات فتح المبين كار جديدي در مهندسي صورت گرفت و آن اين بود كه براي حمله و غافلگيري دشمن حدود 10 لشكر نياز بود اما ما 7 لشكر بيشتر نداشتيم براي همين از نقش مهندسي استفاده كرديم.

نقش مهندسي در عمليات خيبر
حدود 30 در 90 كيلومتر از طلائيه تا چذابه باتلاق و نيزار است، عمق آب از نقطه صفر شروع مي شد و حداكثر تا 2 متر مي رسيد، بعد هم نيزار شروع مي شد كه 6 كيلومتر آب و 6 كيلومتر نيزار بود.
ارتفاع نيزارها را تا 6 متربود؛ بعد از مطالعاتي كه كرديم، فهميديم ني ها جزايري در حدود يك كيلومتر يا 2 كيلومتر را تشكيل داده اند. به لحاظ مهندسي به اندازه گيري پرداختيم و مقاومت ني ها را براي خم كردن به هنگام عبور بررسي كرديم اما دشمن به لحاظ ويژگي هايي كه اين منطقه داشت، فكر نمي كرد كه كسي بتواند از اينجا عمليات كند، در جنگ هاي دنيا و دانشگاه هاي جنگ دنيا اين گونه تدريس مي شد كه در جايي كه مثل اروند يا هورالهويزه، آب است نمي توان عمليات كرد و اگر صورت بگيرد، يا شكست مي خورد و يا اگر كاري هم بكند بعد از مدتي كوتاه مجبور به عقب نشيني مي شود.
به همين علت براي عمليات خيبر اين منطقه انتخاب شد و كار اطلاعات آن و مخفي انجام مي شد. فقط چند نفر به اندازة تعداد انگشتان دست از اين عمليات خبر داشتند، خود آقاي رضائي روي اين لجن زارها مي رفتند و به بررسي مي پرداختند.
مهندسي جنگ از چگونه سنگر زدن و خاكريز زدن و ميادين مين و موانع شروع شد و به تاكتيك تبديل گرديد تا به اين عمليات ها رسيد. در اين عمليات رشد مهندسي را مي بينيد از نيزارها تا جزاير مجنون 13 كيلومتر بود كه بايد پل زده مي شد.
در برابر دشمني كه ماهواره و جاسوس و... داشت و از نظر اطلاعاتي پيشرفته بود بايد چه مي كرديم كه كسي متوجه نشود؟ اولاً افراد كمي از اين عمليات باخبر بودند و ما هم در عمليات والفجر 4 در مريوان وكرمانشاه بوديم و همزمان اين نقشه ها در پايين دنبال مي شد. در اينجا با رعايت مسائل حفاظتي بايد 13كيلومتر پل مي زديم كه در 2 جزيرة مجنون جنوبي حاجهمت و مهدي باكري شهيد شدند و قبل از آن هم حميد باكري در جزيرة جنوبي مقاومت كرد و شهيد شد.
عمليات از چند محور شروع مي شد؛ يكي از محور بالا و محوري كه به جزيرة مجنون جنوبي و شمالي وصل مي شد، يكي هم محور طلائيه كه اينها بايد نهايتاً به هم ملحق مي شدند.
رزمندگان از داخل كانال آب پيش مي رفتند و در خاك عراق پياده شدند، در آن جايي كه خشكي، تمام نقطة قوت و زرهي دشمن بود، عمليات بسيار سخت مي شد، دشمن پيش بيني كرده بود و حدود 400 تانك آنجا چيده بود، از طرف ديگر رزمندگان نتوانستند مسير را باز كنند و مجبور به بازگشت شدند. حضرت امام فرمود: جزاير مجنون بايد حفظ گردد.
جزاير مجنون، جزيره نيست بلكه منطقه اي داخل آب و نيزار است كه چاه هاي نفت عراق در آن وجود دارد كه اكنون شركت هاي خارجي درچاه هاي نفت آن كار مي كنند، آن موقع فرانسوي ها روي چاه هاي نفت آنجا كار مي كردند و در آب جاده هايي هم زده بودند.
لشكر عاشورا، شهيد باكري و لشكر 8 نجف اصفهان، شهيد كاظمي در اينجا مقاومت كردند كه پاتك دشمن شديداً شروع شد. نوك جزيرة جنوبي مورد هجوم تانك ها قرار گرفته بو د به طوري كه عراقي ها اين جاده ها را شكستند و فشار بسيار زيادي وارد كردند؛ ما بايد بولدوزر فراهم مي كرديم تا جلوي آب را بگيرد. حميد باكري و همت دراينجا شهيد شدند و رزمندگاني هم از 2 لشكري كه مقاومت مي كردند شهيد و اسير شدند. بالاخره جزيرة مجنون بعد از سه ماه مقاومت رزمندگان و پاتك هرشب دشمن تثبيت و حفظ گرديد.

رشد و تحول دانش مهندسي
اما در مهندسي اين عمليات تحول عجيبي به وجود آمد: اول اينكه در عمليات با تمام مشكلات كه كسي نبايد مي فهميد، كارخانجات اراك و تهران تصميم گرفتند اين پل 13 كيلومتري را بسازند كه معروف به پل خيبر شد كه 13 كيلومتر طول داشت. ما تا آن موقع پل معروف "پي. ام. پي " مي زديم كه ساخت روسيه است و بعداً خودمان در جنگ ساختيم بنابراين جنگ و مهندسي نقش متقابل ارائه كردند به طوريكه هم مهندسي به جنگ كمك بزرگي كرد، هم جنگ به رشد مهندسي چه از لحاظ نظامي و چه غيرنظاميكمك بسيار كرد.
هر قطعه از اين پل 7 متر با 7 تن وزن و 8 متر عرض مي باشد كه در عرض 2 ساعت مي شد روي رودخانه كارون زد و كاميون و تريلي و... با وزن 70-60 تن مي توانستند از آن عبور كند. اين پل ها براي كارون كه عرض رودخانه 200 متر مي باشد، مناسب است اما در اروند كه عرضش حدود يك كيلومتر مي باشد و سرعت آب 2 متر بر ثانيه است جواب نمي دهد. از قبل از انقلاب در ارتش پل هاي مذكور وجود داشت ولي ما نمي توانستيم آن ها را در منطقة هورالهويزه به كار ببريم چرا كه پل 13 كيلومتري مورد نياز بود.
پلي طراحي شد و كنار آن گوشواره مانندي بود كه قابليت باز و بسته شدن داشت. توليد اين پل هم براي دشمن و هم خودي سؤال بود و حدود بيست روز طول كشيد تا نصب شود زيرا شش كيلومتر اول كه آب بود راحت بود اما شش كيلومتر دوم چون نيزار بود ابتدا بايد با دستگاه هاي مختلف نيها را مي بريدند سپس پل را نصب مي كردند.
سنگر ما ابتداي پل بود كه به آن سه راه شهداء مي گفتند و زيرآتش توپخانه بود. روزها نمي گذاشتيم كسي از روي پل عبور كند چون هواپيماها شديداً بمباران مي كردند، يكي از برادران باوجود منع ما به نزديك جزيره رفت اما هواپيماها بمباران كردند، او هم فكر كرد شيميايي است و روي آب پريد اما راكت واقعي بود كه نيروي انفجار در آن مانند تير عمل مي كند و خود آب پاهايش را قطع كرد اما از اول شب تا صبح (حدود چهارصد تويوتا در هر شب) براي پشتيباني يگان ها سلاح و مهمات به جزاير مجنون مي بردند.
اولين دستگاه سنگين سي و شش ساعت طول كشيد تا از اين پل عبور كند و به جزيرة مجنون برسد. ساخت پل خيبر در دنيا مانند يبازتاب گسترده اي داشت كه اين پل چگونه ساخته شده است؟
برادران جهادسازندگي كه نقش بسيار عالي در مهندسي جنگ داشتند حدود سه ماه جاده اي، كنار پل زدند هواپيماهاي عراقي مستقيماً روي دستگاه هاي مهندسي شليك مي كردند تا اين جاده ساخته نشود هر شب در نوك جزيرة جنوبي پاتك و حمله بود تا جزيره را پس بگيرند و از طرف ديگر هلي كوپترهاي عراقي دستگاه هاي مهندسي را مي زدند تا جاده زده نشود اما وقتي جاده به همت بچه ها ساخته شد عراق دست از پاتك زدن برداشت و جزاير مجنون حفظ شد.
وقتي بچه ها آن جاده را زدند و به اهواز برگشتند نزديك عيد بود؛ مردم به راحتي زندگي مي كردند و در پي خريد عيد بودند اما به ما حالتي مانند اصحاب كهف كه بعد از 300 سال وارد شهر شدند دست داد.
بعد از نصب جاده و پل امروزه جاده هاي بسياري در جادة مجنون زده اند و عملاً آن را خشك كرده اند اما هنوز طرف عراق مانند زمان جنگ ني زار وآب است.

مهندسي جنگ در آب
اولين بحث براي ما در مهندسي اين بود كه چگونه در آب بجنگيم؟ بحث تحقيقات و مهندسي در جنگ به شدت شكل گرفت و بولدرزهايي ساخته شد كه مي توانند در آب حركت كند براي عبور دادن دستگاه ها از باتلاق در دنيا روش هاي زيادي وجود دارد و ما به بچه ها گفتيم فكر كنيد تا فرشي ارزان و سبك پيدا كنيم و از آن براي عبور از باتلاق استفاده كنيم. يكي از بچه ها گفت: كركره هاي مغازه ها براي اين كار مناسب است، برادران جهاد قطعات 30 سانتي آماده كردند كه آنها را داخل هم مي كردند تا در جاهاي باتلاقي مورد استفاده قرار دهند. بعد فكر كرديم كه چه كنيم.
روزي آقاي رضائي در قرارگاه، بچه هاي جهاد دانشگاهي، جهادسازندگي و وزارت خانه ها را صدا زد و گفت: اين قايق هاي موتوري كه از خارج مي خريم، پول هر كدام 10 هزار دلار است در گل گير مي كند و يا ني ها در پروانه قايق مي رود و موتورها مي سوزد، كاري كنيد كه بتوانيم از موتور پيكان استفاده كنيم.
ما قايق هايي از قاچاقچي ها گرفته بوديم به نام "ماترجت " كه عين موتور جت بود و به جاي اينكه سوخت و انرژي وارد آن شود و تبديل به حركت شود با موتور ديگري مي چرخيد و آب را از كف قايق مي مكيد و از انتهاي قايق بيرون مي داد يعني در آب نه ني به آن گير مي كرد و نه گِل. كم كم آن را آزمايش كرديم و شروع به ساخت آن كرديم (با موتورهاي قوي تر).
علاوه بر اين كار، در آن سال60 چرخ تويوتا را شني كرديم (كه تازه سال گذشته شنيدم در تركيه اين كار را انجام داده اند)كه باعث مي شود راحت از هر محلي عبور كند چه در رمل و چه در آب.
بنابراين در عمليات خيبر و بدر مهندسي جنگ شكل و جهش خاصي گرفت و پرونده هاي بزرگي شروع شد.
بعد از جنگ پل هاي PMP را ساختيم كه 3-2 تانك و يك بولدرز روي آن مي گذاشتيم. موتورهاي جت روي آن نصب كرديم و به راحتي از ني زارها عبور مي داديم. در سال 64 كه ما "هاوركرافت " را آماده كرديم، حدود 30 سال از ساخت آن در دنيا مي گذشت و هنوز هم جزء مسائل مهم نظامي و غيرنظامي است كه مي تواند تناژهاي بسيار بالا را تحمل كند .
اين كار كه در دنيا جزء پيشرفته ترين صنايع است در حال حاضر دركشور خودمان هم طراحي و هم ساخته آن را مي شود، نمونه هاي توليد شدة آن وجود دارد و معمولاً در نمايشگاه شيراز به نمايش در مي آيد. اين كارها ادامه يافت و اكنون پروژه هاي ديدني بسيار زياد ديگري نيز وجود دارد، از ساخت هواپيما تا صنايع نظامي.
بعد از جنگ نيز نقش مهندسي در سازندگي كشور حائز اهميت است. همين حركت ها و همين افراد كه در جنگ از ساده ترين كارهايي شروع كردند (جاده زدن) امروزه بزرگترين بندرهاي كشور را مي سازند و طولاني ترين ومهم ترين خطوط انتقال آب، نفت، گاز و بزرگترين سدها و تونل ها را مي سازند.
بچه هاي جنگ در حال ساخت تونلي به طول 30 كيلومتر از ميدان آزادي تا سد اميركبير هستند كه سال 70 از بالاي شهر لواسانات شروع شد و همچنين براي چند شهر مثل خمين و گلپايگان و قم 40 كيلومتر از بالاي رودخانة دز تونل زده مي شود به گلپايگان. سد كارون و كرخه را نيز آنها ساخته اند و يا در حال ساخت بزرگترين بندرها در بندرعباس و عسلويه هستند و آخرين كاري كه توسط برادران رزمنده و برادران جنگ در حال انجام آن هستند ساخت 2 پالايشگاه به قيمت 2 ميليارد است (فاز 15و16) است.

 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسی آثار عملیات‌ آبی خاکی (بدر و خیبر) در روند جنگ تحمیلی



اقدامات ایران پس از والفجر مقدماتی و والفجر 1، یعنی عملیات خیبر و بدر را می‌توان مبدأ تحول و دگرگونی در اقدامات نظامی ایران در سال‌های بعد دانست.
ظهور نبوغ نظامی در مقابل پیچیدگی‌های دشمن که با حمایت منابع و کارشناسان خارجی، در زمین، تسلیحات و شیوه نبرد با رزمندگان اسلام، تغییرات و توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته بود، موجب شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شود که متفاوت با شرایط قبلی آن بود.

 

 

به عبارت دیگر، ابتکار عمل سپاه پاسداران در هورالهویزه و پی‌گیری شکل جدیدی از جنگ در برابر دشمن، عقب‌ماندگی جبهه خودی را در برابر پیچیده شدن جنگ پس از ورود به خاک عراق، جبران کرد و گونه‌ای خلاقیت نظامی را به نمایش گذاشت که تأثیرات قابل ملاحظه‌ای در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی نظامی ـ سیاسی عراق داشت.
علاوه بر این، در سطح منطقه و جهان، نیز امریکا و کشورهای عربی در پی ابتکار عمل ایران در جنگ که اشکال مختلف آن روشن و قابل پیش‌بینی نبود، دچار نگرانی شدند. در واقع، عملیات خیبر ضمن آن که بن‌بست جنگ را گشود و عراق را به چاره‌اندیشی دوباره برای جلوگیری از موفقیت ایران وادار کرد، موجب بازنگری در سیاست‌های پیشین امریکا و توجه بیشتر این کشور برای نزدیک‌تر شدن به صحنه جنگ شد. و سرانجام، می‌توان گفت، این دوره، مبدأ ابتکار عمل برای ادامه نبرد تا پایان جنگ بود که آثار آن در عملیات‌های آینده به شکل‌های گوناگون ظاهر شد.

آثار نظامی عملیاتهای بدر و خیبر:
در سال‌های 1362 و 1363 دست‌یابی به عملیاتی پیروزمندانه به گونه‌ای که حامیان منطقه‌ای و جهانی عراق، شرایط ایران را بپذیرند، به عنوان محور تلاش‌های نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفت و از این پس، عملیات‌های مختلف برای تحقق این هدف سیاسی انجام شد. عراق همچون گذشته در صدد مقابله با حملات ایران برآمد و از سوی دیگر، بسیار تلاش کرد تا با گشودن جبهه‌های جدید در خلیج‌فارس و حمله به منابع نفتی و نفت‌کش‌ها و نیز شدت بخشیدن به جنگ شهرها، ایران را به مذاکره و پذیرش صلح، بدون دست‌یابی به حداقل حقوق سیاسی ـ اقتصادی، وادار کند. شاید بتوان گفت، تلاش عراق برای وارد کردن طرف سوم به صحنه درگیری و به عبارت دیگر، بین‌المللی کردن جنگ، از همین مقطع آغاز شد. این سیاست که در این مقطع از شدت کمتری برخودار بود، به تدریج در مقاطع بعد افزایش یافت.

تغییرات در طرحهای عملیاتی:
عملیات‌های خیبر و بدر در هورالهویزه موجب دگرگونی اساسی در سازمان رزم سپاه و طراحی عملیا‌ت‌های بعدی شد. مهم‌ترین جنبه این تغییر، شکل‌گیری سازمان رزم، آموزش، تجهیزات و سلاح برای عملیات‌های آبی ـ خاکی بود. انجام عملیات آبی ـ خاکی که از عملیات خیبر وارد جنگ شد و با عملیات بدر ادامه یافت، در عملیات‌های بعدی نیز یکی از جنبه‌های اصلی نبردها را شکل داد. قایق و غواص پدیده‌های نوظهوری بودند که با این شکل جدید و در این مقطع پا به عرصه جنگ گذاشتند و توانستند، دشمن را در عملیات‌های مختلف در داخل رودخانه‌ها، آب‌گرفتگی یا خلیج‌فارس با مشکلات جدی مواجه سازند، پدیده‌هایی که تا پایان نبرد برای عراق حل نشدنی می‌نمود. به لحاظ دیگر، این دو پدیده بار دیگر امکان حمله به جناحین و حمله به عقبه و دور زدن مواضع دشمن را میسر ساختند که در میان سایر تغییرات از اهمیت بیشتری برخوردار بود. این تغییر به همراه سایر تغییرات، جمهوری اسلامی را از برتری جدیدی نسبت به دشمن برخوردار کردند. در این سطح عراق بار دیگر پی برد، با تمام تمهیداتی که به کار برده بود و تصور می‌نمود حملات نظامی ایران کنترل شده است، خطر را به طور جدی‌تر و بیش از گذشته احساس می‌کرد. به ویژه، دشمن این بار دریافت که ابتکار ایرانی‌ها پایان‌ناپذیر می‌نماید. از این رو، عراق یک بار دیگر به توسعه توان رزمی، به ویژه توسعه سازمان رزم پرداخت، زیرا با اضافه شدن منطقه وسیع هورالهویزه به خط‌های پدافندی، سازمان موجود قادر به دفاع از جبهه‌های حساس نبود، لذا، سپاه جدیدی را ایجاد کرد و مسئولیت هورالهویزه را به آن سپرد. علاوه بر این، آنها فعالیت بسیار زیادی را برای تشکیل موضع دفاعی و ایجاد موانع و استحکامات در منطقة هور آغاز کردند، که به لحاظ گستردگی منطقه، توان قابل ملاحظه‌ای را می‌طلبید و تسلط کامل بر آن نیز به زودی میسر نبود. و بالاخره، فرماندهان عراقی یک بار دیگر مواضع دفاعی خود را مورد بازنگری و تجزیه و تحلیل قرار دادند تا مبادا یک غفلت استراتژیک مانند هور، برتری دیگری برای ایران به ارمغان آورد.

فعالیت مستقل ارتش و سپاه:
از جنبه‌های دیگر در این مقطع، می‌توان به آغاز فصل جدیدی اشاره کرد که در آن، سپاه و ارتش به انجام عملیات مستقل پرداختند با آن که سپاه و ارتش در عملیات بدر یک بار دیگر به طور مشترک وارد عمل شدند، اما انجام عملیات مستقل که با عملیات خیبر آغاز شد، در پایان این مقطع به عنوان محور اصلی در نقش ارتش و سپاه بر اقدامات آتی سایه افکند. و بالاخره، می‌توان اظهار داشت که در پایان این مقطع، جنگ و سپاه با یک‌دیگر گره خورده و بار جنگ بیش از گذشته بر دوش سپاه گذاشته شد.

تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاء:
با ورود حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ، از آغاز دور جدید تحولات نظامی، شاهد دخالت ایشان در مسائل و تصمیم‌گیری‌های نظامی هستیم. چرا که برای پیشبرد استراتژی جدید که بر محور دیپلماسی بود، به حضور مسئولان کشور در چنین سطحی در جنگ نیاز داشت. همچنین، با توجه به جدایی ارتش و سپاه، آقای هاشمی نقش هم‌آهنگ کننده اقدامات آتی را بر عهده گرفت. و بالاخره، با وجود تمام این مسائل، ایشان مایل بود، در ادارة میدان نبرد دخالت مستقیم داشته باشد.

افزایش حضور فرماندهان رده بالای سپاه در این مقطع:
مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، افزایش صدمات وارده به نیروهای اصلی و ثابت سازمان رزم سپاه است. پس از آن که جنگ وارد خاک عراق شد، به دلیل شدت عمل دشمن، سخت شدن نبرد و لزوم حضور فرماندهان در صحنه‌های درگیری، تلفات کادر یگان‌ها نیز افزایش یافت. در این مقطع، به ویژه در عملیات‌های خیبر، بدر و والفجر 4، تعداد زیادی از فرماندهان سپاه به شهادت رسیده و یا به سختی مجروح شدند. تنها، در عملیات‌های بدر و خیبر بیش از 9 تن از فرماندهان ارشد از جمله؛ ابراهیم حاج همت، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص)؛ عباس کریمی که به جای حاج همت، هدایت لشکر 27 را به عهده گرفته بود؛ اکبر زجاجی از معاونان لشکر 27؛ مهدی باکری،

فرمانده و حمید باکری و یاغچیان، جانشینان لشکر 31 عاشورا، ستوده، جانشین تیپ 33 المهدی؛ تجلائی از فرماندهان لشکر 31 عاشورا، بهروز غلامی، فرمانده تیپ 15 امام حسن (ع) و برخی دیگر از فرماندهان یگان‌های سپاه به شهادت رسیدند. این فرماندهان همه در خط شهید شدند: حاج همت هنگامی که می‌خواست با یک گروهان، خط را در جزیره مجنون حفظ کند، بر اثر ترکش توپ شهید شد. مهدی باکری نیز پس از آن که حاضر نشد بسیجی‌ها را در غرب دجله تنها بگذارد، بر اثر برخورد تیر تفنگ به شدت از ناحیه پیشانی مجروح شد. هنگامی که وی را برای انتقال به اورژانس به داخل قایق در رودخانه دجله آوردند، به دلیل تسلط عراقی‌ها بر صحنه، بر اثر برخورد موشک آر.پی.جی قایق و جسدش سوخت و آب، خاکستر آن را به نقطه نامعلومی برد. سرداران دیگری نیز تا مرز شهادت پیش رفتند اما سرنوشت آنها جز این نبود؛ برای نمونه، برادر حسین خرازی در عملیات خیبر زخمی شد. وقتی که فرمانده جنگ و نماینده امام، آقای هاشمی رفسنجانی حمله از محور طلائیه و باز کردن راه زمینی به جزیره را مرز بهشت و جهنم خواند، شهید خرازی با لشکر خود ـ لشکر امام حسین(ع) ـ وارد عمل شد اما نزدیک ظهر و در اوج درگیری، به شدت مجروح شد، به گونه‌ای که با بدن پر از ترکش و یک دست قطع شده به بیمارستان انتقال یافت. او بالاخره به آرزوی خویش رسید و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و در جوار حضرت حق آرام گرفت.

جمع بندی:
در مجموع، می‌توان گفت این مقطع موجب شد که از نظر روانی تصمیم‌گیری و طرح‌ریزی در اقدامات نظامی جمهوری اسلامی از پیچیدگی خاصی برخوردار شود. این مسئله از نظر روانی مهم‌ترین تأثیر را بر دشمن بر جای گذاشت. در واقع، این روند، (با تأکید بر عملیات خیبر) همچون مقطع عملیات ثامن‌الائمه، مبدأ تحول جدیدی در جنگ بود. در عملیات ثامن‌الائمه (ع)، جسارت انتخاب منطقه وسیع که قبل از آن سابقه نداشت، یک ابتکار عمل به شمار می‌رفت و لذا، مبدأتحولات بعدی صحنه جنگ شد. آن عملیات، زمینه و خواستگاه استراتژی عملیاتی جدیدی و تاکتیک‌های ویژه بود که در عملیات رمضان متوقف شد. در مقطع دوم نیز همین تحول به چشم می‌خورد و عملیات خیبر خواستگاه و مبدأ استراتژی عملیاتی جدیدی شد که در یک روندی تکاملی رشد یافت. غافل‌گیری، پیچیدگی مانور، مانور آبی ـ خاکی برجسته ترین نمودهای عملیات‌های بعدی بودند که از مقطع ناشی می‌شوند.

 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حماسه خيبر شكنان



نخستين سال جنگ تحميلى با چندين عمليات ناموفق سپرى شد، تا اينكه با آزاد سازى خرمشهر مسير جنگ تغييرات جدى يافت.نيروهاى ايرانى به خود باورى و اعتماد به نفس ويژه اى رسيدند و در جبهه مقابل دشمنان بعثى احساس ضعف و خوارى يافتند.
اهميت عمليات خيبر با اين مقدمه بيشتر روشن مى شود پس از فتح خرمشهر چند عمليات پياپى همچون رمضان و والفجر مقدماتى اجرا شد در حالى كه فرماندهان سپاه و ارتش در اين تدبير بودند كه با استفاده از اصل غافلگيرى بتوانند دشمن را در يكى از مناطق جنگى زمين گير كنند تا بار ديگر روحيه نيروها افزايش يابد.بدين گونه منطقه عملياتى هور انتخاب شد.

 



* درباره عمليات
عمليات خيبر در ساعت ۲۱‎/۳۰ روز سوم اسفند سال ۶۲ با رمز يا رسول الله و در منطقه عملياتى شرق رودخانه دجله و داخل هور الهويزه انجام شد.
هدف از انجام عمليات خيبر انهدام نيروهاى سپاه سوم عراق، تأمين جزاير مجنون شمالى و جنوبى، ادامه تك از جزاير و محور طلاييه به سمت نشوه و پيوستن به نيروهايى بود كه از محور ديگر به دشمن حمله مى كردند.در نظر بود كه خشكى شرق دجله از طريق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقويت كند.

* منطقه عملياتى

منطقه عملياتى كه در شرق رودخانه دجله و داخل هور الهويزه واقع شده است، از شمال به العزير و از جنوب به القرنه- طلاييه محدود مى گردد اين منطقه داراى دو نوع طبيعت متفاوت است، هور و خشكى قسمت خشكى، كه حداقل عرض آن ۸ كيلومتر و حداكثر۱۰ كيلومتر است توسط دو هور بزرگ - هور الهويزه در شرق و هور الحمار در غرب آن- احاطه شده است.همچنين منطقه مذكور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقى- غربى تقسيم مى شود كه بخش عمده آن در شرق رودخانه قرار دارد.جاده مواصلاتى عماره- بصره نيز در غرب رودخانه است در داخل منطقه مزبور جزاير شمالى وجنوبى مجنون واقع است.
همچنين تأسيسات ديگرى از قبيل: دكل هاى برق، دكل هاى تقويتى راديو و تلويزيون، كارخانجات كاغذ سازى، چاه هاى نفت و ... در داخل آن وجود دارد.هور منطقه اى است همسطح دريا كه در برخى مناطق سطح آب آن ۲ تا ۳ متر بالاتر از آب دريا است و به طور كلى نسبت به مناطق همجوار گود مى باشد و در مسير رودخانه هاى قديمى و دائمى به وجود مى آيد و داراى روييدنى هايى از قبيل : «نى» با ارتفاع ۲ تا ۷ متر كه عمدتاً در جاهاى عميق مى رويد است.

* شب عمليات
در مرحله اول نيروهاى قرارگاه نجف با تهاجم سراسرى در مناطقى همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره، العماره و نيز جزاير شمالى و جنوبى مجنون استقرار يافتند.
در ادامه عمليات، پس از آن محور زيد با عدم موفقيت مواجه شد لشكر ۱۴ سپاه پاسداران كه تحت امر قرارگاه كربلا بود آزاد شده و به همراه لشكر ۲۷ مأموريت طلاييه را برعهده گرفت. در آن شب نبرد سختى در گرفت كه تا صبح به طول انجاميد. در اين ميان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن كه محور جاده طلاييه، به طول ۶ كيلومتر، در اختيار نيروهاى خودى بود ليكن وسعت كم منطقه مانور از يك سو و آتش انبوه و بسيار زياد دشمن از سوى ديگر، امكان پيشروى الحاق با محور جزاير مجنون را ناممكن ساخته بود.
به همين خاطر از ادامه عمليات در طلاييه صرف نظر شد و به اين ترتيب اهداف عمليات خيبر به حفظ جزاير مجنون محدود شد.

* تلفات و خسارات عراق در اين عمليات
كشته و زخمى شدن حدود ۱۵ هزار نفر، به اسارت درآمدن ۱۱۴۰ نفر، انهدام ۱۵۰ تانك و نفر بر، انهدام ۲۰۰ خودرو به غنيمت در آمدن ۱۰ تانك و ۶۰ كاميون، انهدام ۲۱ تيپ به ميزان ۲۰ تا ۱۰۰ درصد.

* خيبر شكنان
عمليات خيبر نخستين عمليات آبى خاكى رزمندگان اسلام در طول دوران جنگ بود.در اين عمليات حاج ابراهيم همت، پرچم دار بزرگ جبهه هاى حق عليه باطل و فرمانده عمليات، در كنار بسيجيان از خود گذشته بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به نداى حق لبيك گفت و به سوى معبود پرواز كرد.همچنين فرماندهان بزرگى چون : اكبر زجاجى، حميد باكرى و ياغچيان در اين عمليات به شهادت رسيدند.
دكتر محسن رضايى فرمانده وقت سپاه درباره اين عمليات مى گويد: با اين عمليات يك شوك بسيار بزرگ به ارتش و دولت عراق و بخصوص حاميان صدام وارد شد.جنگ سختى صورت گرفت اما مقاومت رزمندگان ما باعث شد جزاير جنوبى و شمالى يا جزاير خيبر تا آخرين روزهاى جنگ در اختيار ما باقى بماند.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام اضافه مى كند: در شرايطى كه در دو سال و اندى كه لشكرهاى ما فقط در خشكى جنگيده بودند بايد حالا دردريا مى جنگيدند؛ در منطقه اى كه حدود ۱۰۰ كيلومتر در ۳۰ كيلومتر درياچه اى بود كه در عين حال باتلاق، نيزارهاى بسيار فشرده و بركه هاى آب نيز در اين منطقه وجود داشت.
نيروهايى كه در زمين مى جنگيدند بايد از نظر روحى- روانى، لجستيك، رزم، تاكتيك و حتى از نظر سلاح هم بايد براى جنگ در آب آماده مى شدند.اين مشكل مشكلى نبود كه در عرض يك شب حل شود معمولاً براى انتقال نيروى اعزامى از وضعيتى به وضعيتى ديگر بستگى به تغيير وضعيت زمان طولانى مى شود كه اين تغيير از خشكى به آب بيش از ۵-۴ سال زمان براى آموزش و گردآورى تجهيزات و سلاح مى طلبد اما همه اين كارها را ما بايد كمتر از ۹-۸ ماه انجام مى داديم.
وى ضمن اشاره به امكانات كم براى اجراى عمليات غير كلاسيك خيبر، بر نقش نيروهاى رزمى- مهندسى تأكيد كرده و مى افزايد: ما در عمل به يك سوم قايق ها رسيديم ضمن اينكه با كمبود در لجستيك مواجه بوديم، فشارهاى بين المللى بر ما بيشتر شد و حداقل امكانات را نداشتيم لذا مرتب ما ناچار بوديم كه يا عمليات را محدود كنيم و يا از توانايى هاى فنى و مهندسى خود استفاده كنيم كه برادران جهاد سازندگى را براى ساخت پلى ۱۵ كيلومترى توجيه كرديم كه در دنيا بى سابقه است.درست كردن پل ۱۵ كيلومترى خارج از تصور بود با اين وجود اين عزيزان پل شناور خيبر را طراحى كردند تا به محض انجام عمليات از فرداى آن روز نصب پل آغاز شود.
وى لطف خدا همراه با ابتكارات و نوآورى هاى رزمندگان را در طراحى عمليات خيبر يادآور شده و مى افزايد: وقتى با كمبود قايق مواجه شديم برادران هوانيروز ارتش را خواستيم كه سردار جلالى فرمانده وقت هوانيروز بسيار فعال بودند كه با پشتيبانى و ترابرى هوايى كمبود قايق ها را حل كنيم كه اين موضوع ابتدا براى آنها كاملا ناشناخته بود و پرواز در ارتفاعات پائين روى نيزارها و در منطقه اى نا امن كار ساده اى نبود و فداكارى هاى زيادى صورت گرفت.
وى، تصرف جزاير و قطع جاده بصره- بغداد را دو هدف اصلى عمليات خيبر عنوان كرده و اضافه مى كند: عمليات اينطور طراحى شده بود كه ما نيروهايمان را در غافلگيرى وارد خاك عراق كنيم و ۲۰ كيلومتر دريا را پشت سر بگذاريم و جاده بغداد- بصره را قطع كنيم و جزاير جنوبى و شمالى خيبر كه مراكز نفتى عراق است و تقريباً بيش از چند ميليارد بشكه نفت در آن منطقه وجود داشت و بيش از ۹۰ چاه نفتى در اين جزاير حفر شده بود را تصرف كنيم.
اكثر فرمانده لشكرها سوار بلم ها شدند و ۳-۲ روز طول كشيد تا رفتند در جاده اصلى بغداد- بصره و خودشان محل نيروها و تجهيزاتشان را ديدند و مشخص كردند.شهيد باكرى، همت، احمد كاظمى، مرتضى قربانى، آقاى قاليباف از جمله اين فرماندهان بودند كه قبل ازعمليات از هور و از سنگرهاى دشمن شبانه عبور كردند و در كنار جاده و جزاير جنوبى و شمالى عراق شناسايى را انجام دادند و شب عمليات با آگاهى كامل لشكرهايشان را در اهداف عملياتى مستقر كردند.

* بى نظير در طول دفاع مقدس
سردار محمد حسين جلالى چهره اى كه گرچه كمتر شناخته شده اما داراى سوابق درخشانى است كه در زمان عمليات خيبر در نقش فرمانده هوانيروز ارتش به اين عمليات يارى رساند و از سال ۶۴ تا پذيرش قطعنامه يعنى در سال هاى حساس كشورمان وزير دفاع بوده است. وى ابتدا در ارتش امير بودكه با فرمان مقام معظم هبرى و فرماندهى كل قوا به سپاه فرستاده شد تا فرماندهى نيروى هوايى سپاه را به عهده گيرد و اين نهاد نوپا را به سرانجامى برساند.بعد از وى اين سمت را شهيد احمد كاظمى عهده دار شد.سردار جلالى هم اكنون مشاور مقام معظم رهبرى نيز هست.وى با اشاره به اينكه در مقطع اجراى اين عمليات به عنوان فرمانده هوانيروز مشغول خدمت بوده، اظهار مى دارد: رهبر معظم انقلاب كه در آن دوران رئيس جمهور بودند به من تكليف كردند كه در اين موضوع به سپاه كمك كنم و من نيز ظرف ۳ ماه خلبانان را براى عمليات شبانه آموزش دادم و خودم نيز در زمان عمليات به همراه شهيد احمد كاظمى نخستين هليكوپترى كه در منطقه فرود آمد را هدايت كردم.
وى با تأكيد بر اينكه عمليات شبانه هليكوپترها در اين حجم، در كمتر كشورى انجام شده است، گفت: در يك شب ۱۵۰ هليكوپتر به اهواز منتقل شد بدون اينكه دشمن مطلع شود و هدايت هليكوپترها نيز با كمترين امكانات ارتباطى صورت گرفت.
اين فرمانده ارشد دفاع مقدس خاطرنشان مى كند: در هر لحظه از عمليات خيبر مى شد يارى خدا و امداد الهى را لمس كرد.
 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملیات خیبر وتاثیر آن در ادامه دفاع مقدس


 

پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت.
در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.
 


هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:

1- ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی – خاکی.

2- سرعت عمل.

3- غافلگیری.

منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.

در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.

فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.

نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.


اهداف عملیات

هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.

منطقه عملیات


منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه – طلائیه محدود می گردد.

این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است.

هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.

در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و ...

هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است:

1- نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید.

2- بردی که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است.

3- چولان که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است.

به علت پوشش فشرده سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است.


علت انتخاب هور

علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود:

1- پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای می گویند).

2- حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت.

3- عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور.

4- بکر بودن منطقه.

5- غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن.


استعداد دشمن

منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند:

الف – یگان های پیاده :

- تیپ های 3، 5، 11، 18، 605، 702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده.

ب – یگان های رزهی:

- تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط.

ج – یگان های مکانیزه:

- تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه.

د – گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری:

- تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری.

هـ – نیروی مخصوص:

- تیپ 65 .

و – جیش الشعبی و کماندو:

- بیش از 10 گردان.

ز – توپخانه:

- حدود 30 گردان.


قوای خودی


هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود:

الف – سپاه پاسداران:

- لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن ابی طالب (ع)، 14 امام حسین (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولی عصر(عج).

- تیپ های مستقل 15 امام حسن (ع)، 10 سید الشهدا(ع)، 44 قمر بنی هاشم(ع)، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع).

- تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر.

- یگان دریایی (قرارگاه نوح).

- در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود.

ب - ارتش جمهوری اسلامی:

- لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55.

- لشکرهای زرهی 81، 16 و 92.

قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی:

قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت:

قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن(ع) را به عهده داشت.

قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا (ع) را به عهده داشت.

قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت.

قرارگاه حنین هدایت لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) را برعده داشت.

قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت.

قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت.

از ارتش لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی.

از سپاه لشکر 14 امام حسین (ع)، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم.

لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند.


طرح عملیات

دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند.

قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید.

قرارگاه دیگری با نام نوح(ع) وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.


شرح عملیات

نکته قابل توجه قبل از آغاز تک، حضور گسترده نیروهای مانور قدس در مناطق عملیاتی، پس از انجام مانور در مراکز مختلف شهرستان ها بود. علاوه بر این، با توجه به مانور قدس و تهدید و اقدامات جنون آمیز دشمن و حمله موشکی به دزفول و بمباران شهرهای کرمانشاه، ایلام، رامهرمز و ...، جو کلی جنگ در کشور، شکل خاصی به خود گرفته بود.

عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.

در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.

در ادامه عملیات، پس از آن که محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، لشکر 14 سپاه پاسداران که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شده و به همراه لشکر 27 ماموریت طلاییه را به عهده گرفت. در آن شب نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید . در این میان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن که محور جاده طلاییه – به طول 6 کیلومتر– در اختیار نیروهای خودی بود، لیکن وسعت کم منطقه مانور از یک سو و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن از سوی دیگر، امکان پیشروی الحاق با محور جزایر مجنون را ناممکن ساخته بود. به همین خاطر از ادامه عملیات در طلاییه صرف نظر شد و به این ترتیب اهداف عملیات خیبر به حفظ جزایر مجنون محدود شد.

بر همین اساس و با توجه به فشارهای دشمن، مرحله سوم عملیات به منظور تثبیت موفقیت خودی در جزایر انجام شد. دشمن که هر گونه حضور نیروهای ایرانی در هور را خطری برای جاده بصره – العماره می دانست با اجرای آتش شدید و توان پیاده وزرهی می کوشید جزایر مجنون را بازپس گیرد. این در حالی بود که نیروهای خودی خسته از چند روز جنگ، نداشتن عقبه نزدیک و نیز عدم حمایت آتش توپخانه، به مقاومت خود ادامه می دادند. متقابلاً، دشمن با تمرکز صدها قبضه توپ روی جزایر و بمباران مداوم آن ها با هواپیما و نیز در اختیار داشتن عقبه خشکی با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و طاقت فرسایی را وارد می ساخت.

به رغم وضعیت یاد شده، نیروهای خودی می کوشیدند به هر صورت ممکن جزایر را حفظ نمایند. براین اساس، سپاه پاسداران با تمام استعداد خود جهت دفع تهاجم دشمن و حفظ جزایر در آن جا استقرار یافت.

نهایتاً دشمن که در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی مشاهده می کرد، به تدریج از بازپس گیری جزایر ناامید شد و به تحکیم مواضع پدافندی خود مبادرت ورزید.

نتایج عملیات

عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطعنامه552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطعنامهو طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.

هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.

تلفات و ضایعات عراق در این عملیات به شرح ذیل می باشد:

- کشته و زخمی شدن حدود 15000 نفر.

- به اسارت درآمدن 1140 نفر .

- انهدام 150 تانک و نفربر و 200 خودرو.

- به غنیمت در آمدن 10 تانک و 60 کامیون.

- انهدام 21 تیپ به میزان 20 تا 100 درصد.
 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

غافلگيري دشمن در«هور الهويزه» و «زيد»



با هدف تصرف بصره، عملياتي در منطقه هورالهويزه طراحي و انجام شد كه خيبر نام گرفت.
اين عمليات در منطقه‌اي كه عراق انتظار حمله را از آنجا نداشت، در دو محور مستقل هورالهويزه و زيد اجرا شد. مأموريت اجرايي عمليات در محور هور برعهده قرارگاه نجف (سپاه) و در محور زيد برعهده قرارگاه كربلا (ارتش) بود.

 


در محور هور، پنج هدف الغرير، القرنه، جزاير مجنون جنوبي و شمالي، نشوه و طلائيه براي عمليات تعيين شد، قرارگاه نصر نيز با هدف تصرف و تثبيت محورالغرير، قرارگاه حديد با هدف تصرف و تثبيت محور القرنه، قرارگاه حنين با هدف تصرف و تثبيت جزيره جنوبي و نيمه‌شرقي و شمال جزيره شمالي و الحاق با محور طلائيه، قرارگاه فتح با هدف شكستن خط پرمانع طلائيه و الحاق با قرارگاه حنين و قرارگاه بدر با هدف تصرف نيمه غربي جزيره جنوبي و پل نشوه وارد عمل شدند.

عمليات خيبر پيروزي‌هاي چشمگيري در پي داشت هر چند كامل نبود. علاوه بر آن فشارهاي بين‌المللي هم بر ايران بعد از تصرف جزاير مجنون در اين عمليات مضاعف شد.
تداوم توقف قواي جمهوري اسلامي در پشت ديوارهاي دفاعي عراق و صرف ايجاد رخنه‌هايي در آن و كاهش توان نظامي ايران كه متأثر از استراتژي دو كشور بود، به منزله تغيير ماهيت جنگ از تهاجمي به فرسايشي بود.

عراقي‌ها با در اولويت قرار دادن جنگ، كليه منابع خود را براي همين هدف بسيج كرده بودند، حال آن كه در ايران، منابع و امكانات اصلي كشور تا سال 1365 كه فاو فتح شد در خدمت جنگ نبود. لازمه مقابله ايران با حاكم شدن اين وضعيت، علاوه بر حملات پي در پي بر مواضع دفاعي عراق، كه در سال سوم جنگ انجام گرفت، برخورداري از ابتكار عمل براي شكست بن‌بست حاكم بر جنگ بود.

در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوي اين معنا بود كه بدون ابتكار عمل نظامي، امكان غافلگيري دشمن و در نتيجه دستيابي به پيروزي همانند مرحله آزاد‌سازي مناطق اشغالي فراهم نمي‌شود. توجه به اين مسئله براي نخستين بار پس از عمليات رمضان براي فرماندهي سپاه حاصل شد.

به همين دليل فرمانده‌كل وقت سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان يگانهاي سپاه را فراخواند و پس از بحثها و بررسي‌هاي طولاني، منطقه هور براي نخستين بار به عنوان منطقه عملياتي مورد توجه قرار گرفت.

ليكن مجموع اوضاع حاكم بر صحنه جنگ و ضرورت اجراي عمليات مشترك سپاه و ارتش و اميدواري به موفقيت بر پايه تجارب پيشين و مهمتر از همه عدم تطابق توان و تجهيزات موجود با آنچه كه براي عمليات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدي به اين منطقه شد، پس از عمليات والفجر1 و بروز ديدگاه‌هاي متفاوت در ارتش و سپاه، فرماندهي سپاه با تشكيل يك قرارگاه در منطقه هور، شناسايي منطقه را به طور مستقيم كنترل و هدايت كرد.

تغيير زمين
با تغيير زمين منطقه عمليات از خشكي به آب با ويژگي‌هاي هور از جمله وجود آبراههاي مختلف و امكان استتار در ني‌زارها، اين اميدواري به وجود آمد كه با غافلگيري در مكان و تاكتيك و احتمالاً‌ در زمان و امكان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمين منطقه فراهم شود. زيرا عدم درك دشمن از عمليات در هور به لحاظ تاكتيكي و عدم سازمان و توانايي مناسب براي مقابله با تهاجم نظامي ايران، به گونه‌اي بود كه دورنماي دستيابي به پيروزي را روشن مي‌نماياند.

سپاه بنابر تجارب در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر 1 براي عمليات به صورت مستقل از ارتش تأكيد مي‌كرد ولي شوراي عالي دفاع اين مسئله را نپذيرفت. لذا پس از توافق حاصله، مقرر شد ارتش با به كارگيري لشكرهاي 7 وليعصر عليه‌‌السلام و 14 امام حسين عليه‌السلام از سپاه به عنوان دو لشكر قوي و خط‌شكن به همراه تيپ زرهي 72 محرم (سپاه) در منطقه زير به عمليات بپردازد و ديگر يگانهاي سپاه در منطقه هور به اجراي عمليات مبادرت كنند.

عمليات خيبر در تاريخ 3/12/1362 در منطقه هورالهويزه آغاز شد و با تصرف جزاير مجنون كه داراي حوزه‌هاي نفتي زيرزميني بود به پايان رسيد. ليكن عملياتي كه با فرماندهي ارتش در منطقه زير انجام گرفت با موفقيت توأم نبود.عمليات خيبر از حيث نظامي بسيار حائز اهميت بود زيرا در وضعيتي كه روند جنگ، فرسايشي ارزيابي مي‌شد، قواي نظامي ايران با ابتكار عمل در منطقه‌اي كه به زعم دشمن عمليات در آن غيرقابل اجرا بود، در شمال منطقه بصره حضور يافته و جاده بصره- العماره را تهديد كردند.

مسلماً‌ در صورتي كه امكانات مورد نياز براي عمليات تأمين مي‌شد، نتيجه عمليات و جنگ چيزي غير از آن بود كه به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه «القرنه»‌به همراه جزاير مجنون و گشايش محور طلائيه به نشوه، بصره در خطر جدي قرار مي‌گرفت اما متأسفانه به دليل عدم واگذاري امكانات مورد نياز، بخش كمي از اهداف عمليات خيبر تأمين شد.

مثلاً اگر به جاي 450 الي 500 قايق 2000 قايق واگذار مي‌شد و يا چنانچه در زمينه بالگرد اعم از هجومي و ترابري مشكل جدي وجود نداشت و نيرو به ميزان مورد نياز در جزيره شمالي به جاي 3 گردان، 18 گردان مانوري پياده مي‌شد، دستيابي به يك پيروزي اساسي و تعيين كننده قطعي بود. (سردار غلامعلي رشيد، حاشيه كتاب آغاز تا پايان)

شگفتي ناظران
غافلگيري دشمن در اين عمليات و ناتواني او در عقب راندن نيروهاي خودي از جزاير مجنون، مجدداً‌ توانايي دفاعي عراق را مورد ترديد قرارداد و متقابلاً‌ شگفتي ناظران را از قابليت‌هاي طرح‌ريزي عمليات تهاجمي و دفاعي جمهوري اسلامي برانگيخت. به گزارش راديو آمريكا ديپلمات‌هاي غربي، عرب و آسيايي در تهران تاكتيك‌هاي جنگي جديد ايران را مورد ستايش قرار دادند. ناظران بر اين عقيده بودند كه نتيجه نبرد در جزاير مجنون هر چه باشد، تاكتيك‌هاي نظامي ايران از نظر جسارت و شهامت، در تاريخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.(خبرگزاري فرانسه 2/1/63)

بن‌بست
مسلماً‌  دستيابي به تمامي اهداف عمليات خيبر مي‌توانست جنگ را به وضعيت تعيين‌كننده‌اي نزديك‌ سازد. ليكن عدم تحقق اين امر مانع از تغيير توازن سياسي- نظامي به سود ايران و كسب برتري بر عراق شد.

نشريه نيويورك تايمز پس از آشكار شدن نتايج عمليات خيبر طي تحليلي در مورد ادامه بن‌بست در جنگ و دلائل آن به نقل از تحليلگران آمريكايي و غربي نوشت: «جنگ ايران و عراق ظاهراً به يك بن‌بست رسيده  كه  هيچ يك از دو طرف قادر به برتري بر ديگري نيست. به نظر مي‌رسد ايراني‌ها قادر به شكستن مرز طولاني عراق نباشند و عراقي‌ها نيز نتوانند به موفقيت‌هاي دفاعي دست يابند... ناتواني ظاهري ايران در اجراي يك تهاجم تعيين‌كننده تنها يكي از دلايل ادامه بن‌بست جنگ 43 ماهه است...»

بنابر نظريه مذكور بن‌بست حاكم بر جنگ حاصل دو وضعيت جداگانه است. ايران با وجود تهاجمات پي در پي، قادر به اجراي تهاجم تعيين‌كننده نبود و عراق نيز در مواضع دفاعي قادر به دفاع كامل نيست. ضمن اين كه عراقي‌ها فاقد قابليت‌هاي لازم براي استفاده از برتري تكنولوژيك خود در هوا بودند.در كلامي ديگر مقدورات نظامي طرفين با اهدافشان تناسبي نداشت. عراق تجهيزات لازم براي دست‌زدن به حمله را داشت، اما فاقد انگيزه و نيروي انساني كافي بود در حالي كه ايران بر دست‌زدن به حمله بزرگ تأكيد داشت لكن از تجهيزات مؤثر برخوردار نبود.

تجارب جديد
در هر صورت عدم دستيابي ايران به پيروزي كامل در عمليات خيبر كه همواره بايد از آن به عنوان يك فرصت استثنايي و بي‌نظير كه از دست رفت ياد كرد، متأثر از عوامل مختلفي بود. تعجيل در اجراي عمليات به دليل اسارت چند تن از نيروها، افزايش تردد قايق‌ها و احتمال هوشياري دشمن و مهم‌تر از آنها به پايان رسيدن زمان مأموريت نيروها و نگراني از تأخير عمليات به دليل احتمال لو رفتن آن، منجر به نوعي شتاب در اجراي عمليات شد.

حال آنكه با توجه به دركي كه از زمين منطقه و نيز وضعيت دشمن وجود داشت، سپاه بايد بر مبناي ابتكار عمل جديد به صورت مستقل از ارتش، عمليات را اجرا مي‌كرد و دو لشكر خط‌شكن و قوي سپاه را از سازمان خود خارج نمي‌كرد و تحت كنترل عملياتي ارتش قرار نمي‌داد.

در هر صورت با اجراي عمليات خيبر، قابليت و توانايي‌هاي فوق‌العاده سپاه در طرح‌ريزي، فرماندهي و دفاع بيشتر از گذشته آشكار شد. نتايج عمليات خيبر منجر به دستيابي سپاه به تجارب جديد نظامي و برخورداري از سازمان مناسب و به دست آوردن جاي پا در منطقه هور (تصرف‌جزاير) شد. ضمن اينكه زمينه‌هاي لازم براي اجراي عمليات در منطقه هور به عنوان يك عمليات آبي- خاكي فراهم گرديد.

اگرچه ايران با تصرف جزاير مجنون در عمليات خيبر براي نخستين بار پس از ورود به داخل خاك عراق مناطقي را تصرف كرد كه قابل توجه بود، ولي با وجود شكسته‌شدن خطوط دفاعي دشمن، توازن تغيير نكرد زيرا هنوز در برخي از زمينه‌ها از جمله پشتيباني، هوايي، توپخانه و مهندسي كاستي‌ها و نقايص زيادي وجود داشت كه لزوماً بايد برطرف مي‌شد.

دشمن پس از هوشياري در مورد پيچيدگي‌هاي عمليات و نتايج احتمالي آن، سازمان رزم خود را با تشكيل يك سپاه براي هور با عنوان سپاه ششم تكميل كرد. ضمن اينكه ارتش عراق در حد فاصل عمليات رمضان تأخير و مدتي پس از آن، 10 لشكر جديد تشكيل و بر توان نظامي خود افزود.

وضعيت جديد
به موازات عمليات خيبر و ابعاد سياسي و نظامي آن، انفجار مقر آمريكايي‌ها در بيروت، وضعيت جديدي را در منطقه به وجود آورد. آمريكايي‌ها كه در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، عميقاً در انديشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با فرسايشي شدن جنگ، از فرصت لازم براي حل بحران ناشي از پيروزي ايران بر عراق از طريق تجاوز اسرائيل و تشكيل يك دولت مسيحي و وابسته در لبنان برخوردار شوند.

حضور اوليه نيروهاي سپاه براي مقابله با تجاوز اسرائيل و گسترش و تعميق اين حضور با سازماندهي حزب‌الله لبنان تدريجاً بافت و ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغيير كرد و اسرائيل و آمريكا پس از اجراي عمليات استشهادي حزب‌الله و انفجار مقر آمريكايي‌ها در بيروت، با شكست صحنه لبنان را ترك كردند.

در اوضاع جديد آمريكا در موقعيتي قرار گرفت كه مي‌بايست استراتژي جديدي را طرح‌ريزي كند. بر اين اساس بنياد هريتيج طرحي را مبني بر از بين بردن اصل اميد به ريگان ارائه كرد. اين سياست به منزله تشديد فشار به ايران با هدف از ميان بردن اميدواري ايران براي دستيابي به پيروزي بود. عناصر اصلي اين استراتژي به اين شرح بود:
1) تقويت وضعيت اقتصادي عراق
2) ايجاد محدوديت در منابع ارزي ايران
3) ايجاد محدوديت در استخراج و فروش نفت ايران و
4) عمليات استانچ.

عمليات استانچ (Operation staunch)
استانچ، عملياتي بود كه آمريكايي‌ها طرح‌ريزي كرده‌ بودند تا از دسترسي ايران به تجهيزات نظامي و سلاح جلوگيري كنند. اين عمليات از پاييز 1983 شروع شد. به اين ترتيب كه آمريكايي‌ها با جمع‌آوري اطلاعات در مورد خريدهاي سلاح و وسايل نظامي ايران، از طريق دولت‌ها يا واسطه‌ها و بازار سياه بلافاصله وارد عمل مي‌شدند و به كشور فروشنده تذكر مي‌دادند و يا بعضاً اقدام به دستگيري فروشنده، واسطه يا خريدار مي‌كردند.

اين اقدام آمريكايي‌ها چند نتيجه دربرداشت:

1) مسير دستيابي ايران به سلاح طولاني مي‌شد.

2) سلاح با قيمت بالاتر خريداري مي‌شد ضمن اينكه برخي از اين وسايل از رده خارج و فاقد كيفيت لازم بودند. در گزارش كميته روابط خارجي سناي آمريكا در مورد تأثير عمليات استانچ آمده است:

تحريم فروش تسليحات عليه ايران در توانايي اين كشور به ادامه جنگ تأثير محسوس داشته است. از نظر عراقي‌ها تحريم فروش تسليحات احتمالاً مهم‌ترين علت گرمي روابط ايالات متحده با عراق است.

 
 
چهارشنبه 22 دی 1389  10:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها