سال ولادت امام زمان ( عليه السّلام ) بنا بر نقل اكثر مورّخين مُعتبر و محدّثين شيعه و غير شيعه نيمه شعبان سال 255 هجری قمری ميباشد،[1] و سال شهادت امام حسن عسگري ( عليه السّلام ) سال 260 هجری قمری ميباشد.[2] بنابر تصريح علماي بزرگ اماميّه مانند شيخ مفيد، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود، «وكان عمره عند وفاة ابيه خمس سنين اتاه الله تعالي فيها الحكمه كما اتاها يحي صبياً و جعله اماماً في حال الطفوليه . . .».[3] اين قول مشهور و دقيق بين علماي شيعه و تمام شيعيان است. بنابراين امام دوازدهم ( عليه السّلام ) پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در سايه پدر مهربانش زندگي نموده است و اين زندگي و حتي تولد حضرت به نوعي در خفاء و پنهاني بوده است. علّت اختفا مربوط به اوضاع سياسي و اجتماعي معاصر امام عسگري ( عليه السّلام ) و حتي امامان(ع) پيش از او بوده است که به لحاظ امنيت جاني صورت گرفته است. چنانكه ولادت برخي از انبياي الهي در خفا و استتار بوده است.[4] شرايط سياسي حاكم بر عصر امام(ع) به علت تدابيـر سخت نظامي خلفاي عباسي كه دشمن سرسخت ائمّه(ع) بودهاند اقتضا مينمود، كه شيعيان در تقيّه كامل و اختفا فعّاليتهاي مذهبي خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه(ع) براي شيعيان بسيار سخت انجام ميگرفت، تنها وكلاي شيعه در اين دوره با زحمات عديده امكان ارتباط با ائمه(ع) را داشتند. به ویژه دوره امام عسگري ( عليه السّلام )از سختترين دوران سياسي و اجتماعي براي شيعه محسوب ميشود. اين امام عزيز اكثر دوران زندگی خويش را در پادگانهاي نظامي به سر برد و بخشي از عمر شريفش را نيز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شديد نيروها و جاسوسان امنيتي خلفاي جائر و ستم پيشه عباسي بوده است و وظيفة سنگين الهي، امامت را انجام ميداد. با توجّه به اين اوضاع فشار و خفقان سياسي است كه امام زمان ( عليه السّلام ) در كودكي براي خيلي از مردم ناشناخته بود و فقط خصّصين از بزرگان شيعه و نزديكان أئمه(ع) و صحابي بزرگ به زيارت حضرت توفيق يافته و او را ديدهاند و تعداد اين افراد به حدّي است كه يقين آور است .علاوه بر اين ، اين رؤيتكنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمينان و تأييد ائمه(ع) بودهاند كه در يقين و اطمينان كامل به كلام آنها جاي هيچ شبهه و شكي باقي نميماند. اسامي اين افراد در كتابهاي حديثي و تاريخي علماي بزرگ شيعه و سنّي آمده است و بسياري از اين افراد خودشان به محضر امام زمان ( عليه السّلام ) در زمان امام حسن عسگري ( عليه السّلام ) رسيدهاند. با توجّه به اينكه در مدّت پنج سال امام عسگري ( عليه السّلام ) با خواص از شيعيان ارتباط مستمر داشت چه از طريق وكلاي مخصوص در نواحي مختلف سرزمين اسلامي وچه ارتباط مستقيم كه در اين فرصتها امام سعي مينمود جانشين خود را به شيعيان معرفي كند و آنها را از تحير و سر درگمي نجات دهد. همان طوري كه ائمه(ع) قبل از او علاوه بر تصريح پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه ) به نام ائمه(ع)، شخصاً و عيناً او را به شيعيان معرفي ميكردهاند تا هيچ كس به دروغ مدّعي مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شيعه از مسير حق گردد. لذا در سيره تمام ائمه(ع) ما ميبينيم كه آنها علاوه بر معرفي جانشين خود از آخرين امام معصوم نيز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصريح سخن گفتهاند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر بهفرد معرفي نمودهاند.
با اين اهتمام به مقام امامت، امام عسگري ( عليه السّلام ) هم خبر از ولادت و غيبتش داده و شخصاً از دوران نوزادي و تولّد او با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقيقه»،[5] به تمام شيعيان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شيعه نشان داده و در زمان خود شناساندهاند تا حجّت بر آنها تمام شده باشد. در اينجا به ترتيب از منابع معتبر و مختلف به تبيين برخي از افرادي كه بـه حضور حضرت صاحب الامر (ع) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شدهاند ميپردازيم:
1. محمد بن عثمان عمري، همراه چهل نفر از شيعيان آن حضرت را در كودكي ديدهاند كه امام عسگري ( عليه السّلام ) به آنها فرموده است: «هذا امامكم من بعدي و خليفة عليكم اطيعوه».[6]این فرزندمن بعد از من امام وجانشین من در میان شماست از او پیروی کنید.
2. بلخي به نقل از ابو هارون كه از شيعيان بوده است نقل ميكند كه صاحب الزمان ( عليه السّلام ) را ديدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور ميداد.[7]
3. يعقوب بن منقوش هم به نقل از شيخ صدوق (ره) در كمال الدين از جمله كساني است كه حضرت را ديده است.[8] شيخ صدوق از بزرگان شيعه است كه كتابهاي گرانسنگي را در علوم مختلف از خود برجاي گذاشته است كه داراي اعتبار ويژهاي در پيش فُقهاي شيعه هستند از جمله كتابهاي بسيار معتبر او كتاب «كمال الدين و تمام النعمة» است كه آن را درباره امام عصر ( عليه السّلام ) نگاشته و مباحث مختلفي را به صورت تفصیلی حول محور مهدويت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر اين جريان را در آن جواب داده است كه بسيار قابل توجّه و مناسب است. لذا هيچ شبههاي در كتاب و نويسنده آن وجود ندارد و از جهاتي، از جمله نزديكي دوران حيات صدوق به دوران غيبت صغري از نقاط قوت اين كتاب است و ممتاز بودن و برخورداري نويسنده از فضائل نفساني از موارد ديگر امتيازات اين كتاب شريف است كه قابل توجّه ميباشد. در حقيقت اين كتاب جواب شبهاتي است كه درباره مسئله مهدويت و وجود امام عصر (ع) در عصر صدوق بر شيعه وارد شده وشیخ صدوق قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است .از جمله كتابهاي معتبر شيعه كه به اين مسئله «رويت امام در حيات پدرش» پرداخته، كتاب ارشاد شيخ مفيد است که به نقل از محمد بن اسماعيل بن موسي بن جعفر ( عليه السّلام ) كه از نوادگان امام کاظم(ع) بود در عراق امام زمان(ع) را در كودكي و در حيات پدرش ديده است.روایت حمزة بن موسي بن جعفر كه از روايات بسيار معتبر است از حكيمه خاتون عمه امام عسگري ( عليه السّلام ) است نقل کرده است که: او را در زمان حيات پدرش ديده است. اين روايت كه حكيمه خاتون حضرت را ديده است در بسياري از كتابهاي مربوط به موضوع مهدويت كراراً آمده است كه حتّي شب ولادت حضرت صاحب الزمان ( عليه السّلام ) آن بانوي مكرّم در خانه امام عسگري ( عليه السّلام ) حاضر بوده و افطار را در كنار برادرزادهاش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است،[9] و او را مكرراً ديده و چشمانش با ديدارش روشن گرديده است. بنابر اين اگر رويت كنندگان حضرت را در يك جمع بندي قرار دهيم ميتوانيم چنين نتيجه بگيريم كه سه گروه حضرت را ديدهاند :
1. اهل بيت آن حضرت: مانند حكميه خاتون عمه امام عسگري ( عليه السّلام ) همچنین خادمان خانه امام عسگري ( عليه السّلام ) در رديف اولين كساني بودهاند كه امام(ع) را زيارت كردهاند ،مانند ظريف (ابونصر) خادم دودمان امام عسگري (علیه السلام)[10] و ابوسعيد غانم خادم ديگر امام عسگري ( عليه السّلام )که نقل كرده است كه: امام زمان ( عليه السّلام ) در گهواره بود كه به محضرش شرف ياب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عن اهلي و شيعتي».[11]من اخرین اوصیا هستم که خداوند به وسیله من بلا را ازخاندان وشیعیانم دور میکند.
همچنین محمد بن يعقوب به صورت حدیث مرفوع از نسيم خادم و خادم ابي محمد ( عليه السّلام) نقل کرده است که: وارد شدم به حضور امام زمان ( عليه السّلام , بعد از اينكه ده شب از ولادتش ميگذشت، در اين حال عطسه نمودم به من فرمود: «يرحمك الله. . . فقال: الا ابشرك في العطاس، هو امان من الموت ثلاتة ايام».ایا بشارت دهم تو را در مورد عطسه کردن که همانا امان است از مرگ به مدت سه روز.[12]
2. گروه دوم كه از ديدار امام(ع) در حيات پدرش مسرور شدهاند از نواب حضرتش بودند،مانند عثمان بن سعيد عمروي چنانكه قبلاً نيز گفته شد.
3. گروه سوم از زيارت كنندگان حضرت در عهد امام عسگري ( عليه السّلام ) اصحاب خاص و شيعيان نامدار حضرت بودهاند كه به برخي از آنها اشاره كرديم و بسياري از بزرگان شيعه از جمله علما وبزرگان شهر قم و شيعيان خاص امام عسگري ( عليه السّلام ) به زيارت حضرت صاحب الزمان ( عليه السّلام ) در زمان حيات پدرشان رسيدهاند.
جهت مطالعه بيشتر مراجعه کنيد به:
1- روزگاررهايي ،نويسنده:کامل سليمان.ترجمه مهدی پور.
2- ترجمه منتخب الاثر نويسنده:آيه ا... صافی گلپايگانی.
پینوشتها:
[1] .محمد بن محمد مفيد، الارشاد، قم، آل البيت،اول،ج2، ص 339.
[2] . همان، ص 336.
[3] . همان، ص 339.
[4] . طوسی، الغيبة، تهران ،انتشارات نينوي الحديثه، بيتا، ص 74 و مفيد ،همان، ص 336.
[5] . طوسي ،الغیبه ، ص 14 و 148؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دارالكتب، ج 51، ص 22.
[6] . محمد بن علي صدوق، كمال الدين، قم، جامعه مدرسين، سوّم، 1416 ق،ج2، ص 435.
[7] . محمد بن علي صدوق، همان.
[8] . همان، ص 437.
[9] . محمد بن محمد مفيد، الارشاد ،قم،آل البيت،اول، ،ج2، ص 351 و صدوق، كمال الدين، ص 424.
[10] .محمد باقرمجلسی، بحار الانوار ، ج51 ص 22 و مفيد ، الارشاد ج 2، ص 354 و شيخ طوسي، الغیبه ،ص 148.
[11] . طوسي ،الغیبه ص 148 وصافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم،مكتبة الداوري، هفتم، ص 360.
[12] . طوسي،همان، ص 139.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه علمیه قم