0

اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

به جای جای این دلم نشسته بــوی سامرا
کعبه دل بنا شده به سمت و سوی سامرا
غربت چهار امام را دیده کبــــوتر بقیــــــع
بانگ زند ناله ی دل، ز نـــاله های سامرا
اشک دوباره می چکد از غم کوچه های تنگ
ناله ی مادری رسـد ز کوچــه های سامرا
هیچ کــــــــجا برای دل کربُبلا نــمی شـود
کرب شده بلا شده کربُبلای ســــــــــــامرا
کِلک خیــــال من مگر دوباره بوی عشق دید
که چشم ژاله می دمد ز لاله های ســـامرا
کشتی انتظار ما نشسته بر ســـــــاحل غم
مهدی بیا ظهور کن ز جــــــمعه های سامرا
پـــدر به آواز بلند تو را صــدای می زنـــــد
صلای را جواب گوی ز جـــای جای سامرا
شاعر:مهدی کویر

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

ز عرش، فاطمه تا که، دمِ حسن جان داد
 دوباره اشک من آمد کمی به من جان داد
برای غربت آقای سامرا باید
 هزار دفعه شکست و مرتباً جان داد
میان حجره جوانی ز درد می لرزید
 جوان موی سپیدِ غم و محن جان داد
دوباره یک حسن از داغ کوچه ها دق کرد
 جوانی اش همه شد صرف سوختن جان داد
ز بس که آه کشید و به روضه دم بگرفت
 که "جای فاطمه من را بیا بزن" -جان داد
امام پاره گریبان روضه ها پر زد
 امام گریه کن شاه بی کفن جان داد
دوباره با لب تشنه ز کربلا می خواند
 شبیه جدّ خودش دور از وطن جان داد
دوباره حجرۀ او گوشه ای شد از گودال
 حسین شد، وسط دست و پا زدن جان داد
روح خود را دمید در کاسه، کاسه هر بار شعله ور می شد
دامنش را گرفت آن آتش، لحظه در لحظه پیرتر می شد
زهر داشت تا اثر می کرد، در درونش عطش عطش می سوخت
آب نوشیده بود، اما حیف آن عطش باز بیشتر می شد
نذر کردند تا بماند او او ولی رفتنی ست، می داند
باز امن یجیب می خوانند، باز این ناله بی ثمر می شد
دست هایش چه سرد می لرزید، زیر باران گریه می دانست
چتر او می شود دو دستی که، زیر باران اشک، تر می شد
داشت خورشید یازده می رفت، این خبر را زمین نمی دانست
کاش آن آسمان خبر می داد، تا که بعدش زمین خبر می شد
حال بعد از هزار و چندی سال فکر کردم که آمدی از راه
آه! آقا چه خوب برگشتی بی شما عمر ما هدر می شد

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 قلم ِ قلبِ من از غربتِ ديدار نوشت
بين ِ يك شهر ِ نظامي غم ِ دلدار نوشت
هر كه نامش حسن است غربت او بسيار است
اينچنين شد قلم از غربت بسيار نوشت
آرزويِ سفر ِ حج به دلت باقي ماند
اينچنين نام ِ تورا كعبه يِ آزار نوشت
سالها بَهر ِ كسي از پسرت دم نزدي
قلم از اينهمه غُصه همه جا زار نوشت
عاقبت وعده ي ديدار سرانجام رسيد
قاتلت را پسرت زهر ِ شرر بار نوشت
جگرت پاره شد و همسرت آواره نشد
خاطراتي قلم از يك زن و اغيار نوشت
همسر ِ شاهِ شهيدان كه عروس زهراست
با دلِ خون ز غم خاريِ بازار نوشت
 

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

چون امام عسكری چشم از جهان پوشید و رفت 
مهدی او هم ز چشم ما نهان گردید و رفت
جان آن از سوز زهر و جان این از داغ سوخت   
هر یکی با آتش دل چهره بر تابید و رفت
هم پسر دست پدر بوسید و از او رخ نهفت
هم پدر رخسار زیبای پسر بوسید و رفت

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

چون امام عسكری چشم از جهان پوشید و رفت 
مهدی او هم ز چشم ما نهان گردید و رفت
جان آن از سوز زهر و جان این از داغ سوخت   
هر یکی با آتش دل چهره بر تابید و رفت
هم پسر دست پدر بوسید و از او رخ نهفت
هم پدر رخسار زیبای پسر بوسید و رفت

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

(به سبک آه و از این اشک های)
ای دو عالم از غم تو سینه چاک      یا امام عسگری روحی فِداک
السلام ای حجّت حیّ ودود          جز غم و ماتم تو را همدم نبود
ای عزیز سامرایی ه رسول            یابن حیدر ، نور چشمان بتول
ای به وادیِ غریبی داده جان            در عزایت اشک بارَد آسمان

 

کرد بر جان تو ای فخر بَشَر                  کینه های معتمد آخر اثر
زهرِ او آتش به جان تو فکند            شعله در روح و روان تو فکند
ای دِلَت از زهر کینه پر شرر               دید آخر مهدی ات داغ پدر
پرپر همچون لاله ی صحرا شدی        میهمان مادرت زهرا شدی
شکر حق دیگر نشد ای مقتدا        با لبِ تشنه سَرَت از تن جدا
شکر حق دیگر نشد بر نی سَرَت    سیلی از دشمن نخورده خواهرت
شاعر : امیر عباسی
منبع : حسینیه نوحه

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

زمزمه شهادت امام عسگری + دانلود سبک

به سبک می کشی مرا حسین حاج منصور ارضی

امام عسگری شده     قتیل جور اشقیا
صدای ناله اش رسد    ز سوی شهر سامرا
پاره شد مرا جگر ، مهدی ام به چشم تر ، ناله زد پدر پدر
یا امام عسگری
******

 

ز سوز زَهر معتمد       دلت شراره میزند
غم عظیم تو شرر    به سنگ خاره میزند
نور چشم مصطغی ، ای غریب سامرا ، جان سپرده از جفا
یا امام عسگری
******
حسین حسین حسین حسین    نوای تو به روز و شب
دم شهادتت شدی                    ز زهر کینه تشنه لب
در غمت به شور و شین ، ای امام عالمین ، زنده شد غم حسین
یا امام عسگری

شاعر:امیر عباسی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

تو اين ديار غربت ، که قلبي آشفته داره
خسته ازين زمونه ، حرفاي نا گفته داره
لحظه لحظه دم بدم ، کوچه کوچه شهر غم
شاهد دلتنگي و غريبي نگاهش
تو غروب بي کسي ، خسته از دلواپسي
مي‌شه اشک غربت و غم و غصه پناهش
آقامون ، توي کوچه با چشماي خسته ميره
با دل پريشون و شکسته ميره
مثه مولا با دستاي بسته ميره
------------------------------
عطش زده شراره ، به لبهاي نيمه جونت
دلت شکسته آقا ، ابري شده آسمونت
نداري صبر و قرار ، ديگه توي اين حصار
آخه از اين روزگار ، دل تو غرق خونه
با چشاي پر شفق ، با نگاه بي رمق
تو ميري از اين ديار ، غم تو بي کرونه
زخمي شد ، توي کوچه‌ي بي کسي بال و پرت
جاي شکر باقيه که نبود خواهرت
روي منبر نيزه نرفته سرت
منبع:در نواحی نوحه

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

غريب آشنايي ، شهيد سامرايي
آقام آقام غريب امام عسكري يا مولا
شراره هاي آهت ، مي باره از نگاهت
شده نصيب لحظه هات چشاي غم گرفته
مثل دل آسمونا دل تو هم گرفته
غريب اين دياري و فقط شده غصه و غم انيسـت
گواه قلب خـون و آشـفته‌ي تو ميشه چشاي خيست
با حال و روز خسته ، با قامتي شكسته
مثل مادر مي خوني ، نمازتو نشسته
------------------------------
يه عمره بيقراري ، غريب اين دياري
دلت آتيش مي گيره از شرار زهر غربت
سه ساله بودي كه آوردنت به شهر غربت
هر وقت تو كوچه هاي شهر بي كسي ابري شد آسمونت
آروم آروم اشك چشاتو پاك مي كرد بابـاي مهـربونت
من بميرم براي اون ، آينه كه ترك خورد
سر باباش رو ني بود ، از كوفيا كتك خورد
منبع:در نواحی نوحه

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

دوباره پای غزل سویتان دوان شده است
حروف واژه عشقم ترانه خوان شده است
ردیف و قافیه هایم فقط به ذوق شماست
که اینچنین همه همرنگ آسمان شده است
زبان روبه سوی قبله مانده طبعم
به جان رسیده و انگار پرتوان شده است
فضای آبی شعرم نثار مقدمتان
بهار هم به قدوم شما جوان شده است
نَمی ز بارش حُسن شما و آل شما
کتاب شعر و غزلهای شاعران شده است
فضای شعر، پر از لطف بی کرانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
چه منتی به سر خلقت خدا داری
اگر به چشم زمین پای خویش بگذاری
سحاب رحمتی و پای آسمان خدا
کنار می کشد آن ساعتی که می باری
فرشتگان همه مبهوت جلوه رویت
ه دلربایی... عجب دلبری... چه دلداری...
تو آخرین گل یاسی که نقش هایت را
به کوچه باغ قدیمی شهر می کاری
پس از تو صبح مدینه دگر نخواهد دید
طلوع نسل خدا را زمان بیداری
لبان حضرت هادی پر از ترانه توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
اگرچه عمر تو ایام کمتری دارد
ولی به عمر دوصد نوح برتری دارد
بهشت کوی تو! نه... نه... غباری از کویت
کجا به وعده جنت برابری دارد؟!
کدام دلبری؟! آنهم به نقد جان دادن
کجا شبیه تو انقدر مشتری دارد
دل مریض من آقا اگرچه ناخوش بود
ولی به لطف تو اوضاع بهتری دارد
گدای ریزه خور سفره تو سلطان است
چراکه بر سر خود تاج سروری دارد
نگاه ماست که دنبال آب و دانه توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
خوشا به حال کسی که هواییت باشد
گدای روز وشب سامراییت باشد
شنید هرکه حدیث تو از پس پرده
همیشه مست کلام خداییت باشد
عبادت تو میان درندگان یعنی
جهان به سلطه فرمانرواییت باشد
کسی که دروطنش خانه رضا دارد
هلاک کنیه ابن الرضاییت باشد
خوشا به آنکه به یاد ضریح شش گوشت
مسافر حرم کربلاییت باشد
بیا مرا بطلب ، دل پر از بهانه توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
شماکه جود و کرم عادت و مرام شماست
گدا همیشه پر از شرم احترام شماست
شما که صاحب شیرین ترین اسمائید
همیشه روی لب ما طنین نام شماست
شما که هیچ زمان حج نرفته اید اما
هم آب زمزم و هم کعبه تشنه کام شماست
شماکه حجت حقید در برابر ما
به گفته خودتان فاطمه امام شماست
تورا به فاطمه آقا خودت دعایی کن
که استجابت، اجزایی از کلام شماست
دعا برای فرج نزد آستانه توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

برپاست به بزم پدرت شور و نوایی
من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟
تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم
آقا به پذیرایی مهمان نمی آیی؟
جانم به فدای غم تو، آجرک الله
بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی
زهر ستم از پای درآورده پدر را
حالا پسر  و روضه و تشییع جدایی
در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن
در واقع بزرگی و ابوالفضل(ع) نمایی
عالم همه قربان گل فاطمه(س) مهدی(عج)
امشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی
من گریه کن روضه ی بابای غریبت
تو فکر من و کوله سنگین خطایی
نور دل زهرا(س) به عزا خانه بابا
سر میزنی و میکنی ام کربوبلایی
منبع:سحر اشک

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

غزلی سهم تو در این همه دیوان ها نیست؟
جای یک ذرّه غمت در دل انسان ها نیست؟
پنجه ی غربت تو بر دل ما خدشه نزَد
چشم بیدار در این وادیِ وجدان ها نیست
به همین چند خط شعر محال است، محال
که به توصیف کشم، آنچه که این سان ها نیست
ای حسن خَلق، حسن خُلق، به حُسنت سوگند
بی نگاهت خبر از بخشش و احسان ها نیست
سینه ی تنگ من و بار غم عُظمایت؟
قلب ویران مرا طاقت حرمان ها نیست
در «هوی»یی که مشام همه پر از هوس است
عطر اعلای تو را قیمت دکّان ها نیست
گفته بودند که کشتی نجات همه اید
که به سکّان شما، لغزش طوفان ها نیست
پس چه شد، قحطی ابصار ترک خورده ی ما
در مصیبات تو مرطوب ز باران ها نیست؟
شاعر: مجید لشکری
آقا مرا ببخش!!!

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

فاطمه امشب به سامرا عزا بر پا کند
ديده را ياد امام عسکري دريا کند
اي خوش آن چشمي که امشب با امام عصر خود
خون دل جاري به رخ در مرگ آن مولا کند
آنکه سان مي ديد از خيل ملک در آسمان
در دل خاک زمين بايد چرا مأوي کند
هيچ کس باور نمي کرد اينکه آن ماه حجاز
جا به ابر خاک غم در شهر سامرا کند
هيچ کس باور نمي کرد اينکه از داغ پدر
در سنين کودکي مهدي عزا بر پا کند
کودک پنج ساله را بنگر که مي بايد نماز  
با قد خم گشته بر آن قامت رعنا کند
امشب شب يتيمي امام زمان است . شب عزاي پسر فاطمه است . از همين جا دلها را روانه ي سامرا حرم با صفاي امام عسکري کنيم انشاءالله کنار حرمش ، امشب عرض تسليت بگوئيم به امام زمان ، آقا قربان قلب داغ ديده ات برويم .
ساعات آخر عمر مبارک امام عسکري بود به غلامش فرمود : آن حجره برو کودکي را مي بيني که در پشت پرده به سجده افتاده است او  را نزد من بياور ، غلام به آنجا رفت کودکي که چهره ي درخشان داشت در حال سجده ديد ، آورد . وقتي نگاه امام حسن عسکري به چهره ي نوراني امام زمان افتاد گريه کرد و فرمود : يا سيّد اهلبيته اسقني الماء فانّي ذاهب الي ربّي .
اي سرور اهل خانه ي من به من آب بياشام ، همانا من به سوي پروردگارم مي روم . ( وفاتم نزديک است )
در حالي که دستهاي امام عسکري از شدت مسموميت مي لرزيد ، حضرت ولي عصر (عج) با دستهاي مبارک خود ، آب در دهان مبارک پدر مي ريختند ، و در همين حالت ، امام عسکري به شهادت رسيد . امام عصر (عج) بر بدن بابا نماز خواند . امّا يا بن الحسن جايت خالي بود در کربلا .
جاي مهدي خالي بود در زمين کربلا
تا نماز ديگري در شام عاشورا کند
باز گرداند ز مقتل عمّه را سوي حرم
غل ز دست سيّد سجاد آنگه وا کند
منبع :دینیست

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

مهدي اي روشني ديده کجائي پسرم
اي به درياي الهي تو يگانه گهرم
تو بيا در برم اين لحظه ي آخر بنشين
تا که از زهر جفا پاره ببيني جگرم
آتش معتمد آن گونه زده شعله به جان
که ز سوز شرر و سوختنش با خبرم
يک وقت چشمش باز کرد امام حسن عسکري (ع) ديد ميوه ي دلش مهدي کنارش دارد اشک مي ريزد . امّا يا امام عسکري شما چشم باز کردي ميوه ي دلت را ديدي امّا لا يوم کيومک يا اباعبدالله ، قربان حسين بروم وقتي ميان گودال قتلگاه چشمش باز کرد ديد قاتل روي سينه اش نشسته با شمشير بالاي سرش ايستاده است .
منبع : گلچين احمدي ، ص 157، نوشته ذبيح الله احمدي گورجي ، چاپ توحيد ، نوبت پنجاهم پاييز 1389، جلد دوم ، انتشارات بوستان احمدي

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

با فتاده بر سرم ، شور و ولاي عسکري
مرغ دلم کشيده پر ، به سامراي عسکري
توئي امام عسکري ، که جنّ و انس عسکرت
توئي امير و ،  ما سوي همه سپاه و لشکرت
من آن فقير خسته دل ، که رخ نهاده بر درت
به جرم روسياهيم مرا مراني ار درت
بگو دعا کند به ما مهدي مه لقاي تو
اي که ولايتت بود عطيه اي ز داورم
شهد محبّت ترا ، رهين شير مادرم
به غير آستان تو ، رو به کسي نياورم
بهر غلامي لطف تو گشت مرا ياورم
منم منم گداي تو گدي بي نواي تو

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  10:17 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها