0

اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

امام عسکری(ع)

بازهم یک حسن وزهر وشرر بر پیکر
باز از نسل علی گشته یکی،پاره جگر

باز هم غربت وتنهایی اولاد نبی
زآسمان علوی باز غروب اختر

سامرا غم زده از قتل امامی مظلوم
باز راس پدری بر سر زانوی پسر

عسکری گشته جوانمرگ وبگرید عالم
در غم یازدهم گنج ولا را گوهر

مهدی اش آمده از پرده غیبت به برش
تا که گیرد همه اسرار امامت زپدر

اشکهایش بچکد بر رخ بابای جوان
آن یتیمی که بود عرش وزمین را زیور

تاکه روح از تن مولا حسن آمد به برون
صاحب عصر وزمان گشت عزادار پدر

سامرا گشت سیه پوش غم مولایش
بر دل جمله محبان غم او شد آذر

مهدیش بهر پدر خواند نماز میت
کرد اثبات که باشد به خلایق رهبر

رفت آغاز کند غیبت کبرای خودش
ای خوشا روزظهوری که نماید منظر

شاعر : اسماعیل تقوایی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

یازده بار جهان گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ي باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ي دندان کم نیست

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ي باران کم نیست

در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

 

شاعر : سید حمید رضا برقعی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

ریشه کرده مهرت از روز ازل در جان ما
هست ما از آن تو عشق تو هم از ان ما
کار و بار شاعران با لطف تو رونق گرفت
نام زیبای تو حسن مطلع دیوان ما
نور چشمان تو تدوین کتاب الله کرد
آیه آیه سوره سوره زینت قرآن ما
خط به خط روزی سه وعده بوسه بارانت کنیم
نور و قدر و کوثر و یاسین و الرحمان ما
از خودت تنها خودت را در دوعالم خواستیم
دردمندیم و نگاه رحمتت درمان ما
منفعت یعنی همینی که گدایت میشویم
ازکرامت های تو پر میشود دامان ما
خادمان خانه ات روزی رسان عالم اند
بی گمان پیوند خورده با تو آب و نان ما
ارتباط مستقیمی دارد این زانو زدن
روی فرش روضه با تقویت ایمان ما
مینویسدنام زیبای تو را بر سینه ها
در میان دسته های سینه زن دستان ما
سجده بر خاک حرم کردیم و نورانی شدیم
صحن روشن گشته از پیشانی تابان ما
روی کاشی حرم با خون خود حک میکنیم
خط نخواهد خورد هرگز بعد از این پیمان ما
در دفاع, از حریم تو جوانی میدهیم
دیدنی تر میشود با خون حنابندان ما
من کفن پوشیده ام پای ضریح چوبی ات
مثل من بسیار دارد جان به کف ایران ما
مادرت بین قنوت خود دعامان میکند
حضرت زهرای مرضیه ست پشتیبان ما
قیمتش بالاست اشکی که برایت جمع شد
بیش از اینها هم می ارزد لؤلؤ و مرجان ما
جای ارباب مصیبت...جای مهدی خالی است
درمیان روضه های خیمةالاحزان ما
این هم از آثار عمری داغ حصر سامراست
حبس گشته ناله ها در سینه ی سوزان ما
یک دل سیری نشد آبی بنوشی عاقبت
کربلایی شد دل و اندوه شد مهمان ما
رو به قبله ذکر یا جداه گفتی زیر لب
روضه هایت ابتدای حزن بی پایان ما

 

شاعر : علیرضا خاکساری

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 پَر ِشکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش میکند امّا نمیرسد هرگز
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز
اگر اجازه نیاید که تا ابد مجنون
به سوی خانه لیلا نمیرسد هرگز
چنان مقام به عشاق میدهد الله
به فکر مردم دنیا نمیرسد هرگز
مقام سلطنت و پادشاهی ِ عالم
به پای رعیتی ما نمیرسد هرگز
و بی ولای تو و خانواده ات آقا
کسی به عالم معنا نمیرسد هرگز
بدون گوشه ی چشم تو شیعه در محشر
به خاکبوسی زهرا نمیرسد هرگز
مسیح آل محمد ، مسیح زهرایی
به گَرد پای تو عیسی نمیرسد هرگز
پرم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا
زمان مستی ما انتها ندارد که
مریض عشق تو بودن دوا ندارد که
بهشت من تویی آقا بهشت را چه کنم ؟
بهشت بی گل رویت صفا ندارد که
فدای بنده نوازی و مهربانی تو
سرای لطف تو شاه و گدا ندارد که
کجاست حاتم طاعی ببیند اینجا را
کسی شبیه تو دست عطا ندارد که
سرای توست پذیرای آرزومندان
کسی به قدر تو حاجت روا ندارد که
تویی که آینه ی حی ذوالمنن خواندند
عزیز قلب رضایی تُرا حسن خواندند
 امام عسکری ، آقا ، امیر ، مولانا
دو دست خالی مارا بگیر مولانا
گدای نیمه شب ِ بین این گُذر هستم
بیا و بگیر دست از فقیر مولانا
نگاه روشن خود را ز ما دریغ مکن
منم به دام نگاهت اسیر مولانا
به نفس سرکش و طغیانگرم نگاهی کن
دعا نما که شوم سر به زیر مولانا
بگو به ما : وسط برکة السباع چه شد
که بوسه زد به قدوم تو شیر مولانا
مرحوم كلینی در كافی روایت كرده:وقتی آقا رو خیلی اذیت می كردند،به امام خیلی سخت می گرفتند،مولای مارو بین درنده ها انداختن كه تحقیرش كنند،نمایشی بشه كیف كنند،درنده ها اومدند دورش رو گرفتند،شاید اونایی كه تماشا می كردند گفتند:دیگه كارش تمومه،دیدن درنده ها همه پوزه به خاك می مالند،شروع كرد امام حسن عسكری با امنیت خاطر نماز خواندن.
بصیرتی بده آقا که راه کج نرویم
تویی تو آینه ی یا بصیر مولانا
به کوری ِ همه دشمنان ، خدای کریم
نوشته نام تو را از غدیر مولانا
تویی که چشمه ناب معارفی آقا
کمال سیر و سلوک ِ هر عارفی آقا
هر آنچه ناز فروشی تو مشتری هستم 
میان صحن تو دنبال نوکری هستم
هزار مرتبه مدیون ربنای توام
اگر که شیعه ی مجنون حیدری هستم
چه منتی به سر من نهاده دست شما
كه سر سپرده ی فرمان رهبری هستم
به روز حشر کِشم نعره های مستانه
که من غلام غلامان عسکری هستم
مجیر آل رسولی مدد اباالمهدی
فروغ چشم بتولی مدد اباالمهدی
بیا دوباره کَرَم کن به این گدای خودت
پَرَم بده گُل زهرا تو در هوای خودت
خدا کند که شبی هم مِس وجود مرا
طلا کنی تو به اعجاز کیمیای ِ خودت
نشسته ام بنویسی مرا مسلمانت
که آشنا کنی ام باز با خدای خودت
خدا کند بگذاری تو دستهای مرا
به دستهای گُل ِ غایب از سرای خودت
چه میشود که زمان ظهور فرزندت
فدایی كنی تو مرا پای بچه های خودت
تمام حاجتم این است یوسف هادی
مرا خودت برسانی به سامرای خودت
گدای سامره هستم دو دست من خالی است
گدایی ِ سر کوی شما عجب حالی است
عطش میان حرم رود نیل می گردد
سِرشک دیده ی ما سلسبیل می گردد
کسی که زائر قبر غریبتان باشد
میان آتش غمها خلیل می گردد
*شیخ طوسی در تهذیب نقل كرده:ابوهاشم جعفری میگه:آقا به من فرمود: قَبْرى بسُرَّ مَنْ رَأى اَمانٌ لاَهْلِ الْجانِبَیْنِ، قبر من ِ امام عسكری در سامرا برای دوست و دشمن مایه ی امان و امنیت ِ، سنی هایی همه كه اونجا زندگی می كنند،تحت پناه ِ و حفظ آقا هستند.
به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت
دل شکسته زائر دخیل می گردد
دوباره پای برهنه به جاده می آییم
به سوی صحن و سرایت پیاده می آییم

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 جان به لب دارم و از درد كشم پا به زمین
ای قرار دل من دلبر من ای پسرم
عقید خادم امام حسن عسكریه، میگه دیدم آقا یه نگاه به من كرد، آخه وقتی جیگر پاره پاره میشه، دیگه سخن گفتن سخت میشه، بعضی وقت ها با اشاره باید صحبت كنه، هر طوری بود امام عسكری به من فهموند: عقید مقداری از این آب جوشانده برا من بیار. جیگرم داره از تشنگی میسوزه، عقید میگه آب آوردم. داخل یه ظرفی ریختم، دادم دست امام عسكری، آنقدر ضعف به پیكر امام حسن هست، آی جوونها، این امام هم در جوانی به شهادت رساندند. اختلافی كه از سن امام عسكری گفتند: بعضی ها 29 سال گفتند، بعضی ها 28 سال گفتند. اما میگه دیدم اینقدر ضعف بر پیكر امام عسكری هست، كه این ظرف آب و دستش دادم، هی میلرزید، اومد آب بخوره، اینقدر این ظرف به دندانهای آقا خورد نتونست آب و نوش جان كنه، آب از دستش رو زمین افتاد، فرمود: عقید برو در این اتاق كه در كنار من هست، یه آقازاده ای رو میبینی سر به سجده گذاشته، اون پسرم مهدی است، برو صدا كن مهدی بیاد اون به من آب بده،میگه اومدم در حجره ی بغل نگاه كردم، دیدم یه مهپاره ای سر به سجده گذاشته، انگشت سبابه اش را رو به آسمان گرفته، داره با خدا مناجات میكنه، ایستادم آقا نمازش رو سلام داد، عرضه داشتم آقاجان، پدرتون شمارو احضار كردن،با عجله آقا اومد، تا نگاه امام حسن، به جمال مهدیش افتاد، دیدم این بابا داره اشك میریزه، صدا زدیا سَیِّدَ اَهْل ِ بَیْتِهِ، مهدی جان إسْقِنِی الْمَاءَ بیا به من آب بده فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی، من دیگه آماده ی سفرم، دارم میرم بابا، دیدم امام زمان آمد كنار بابا نشست، ظرف آب رو حجة بن الحسن تا كنار لبان مبارك امام حسن آورد، آقا لحظه های آخر، آب رو نوش جان كرد،یه نگاه تو صورت مهدیش كرد،صدا زد بابا، همه ی غصه ی من،غربت و تنهایی توست، بابا بعد من آواره ی بیابونها میشی مهدی جانم، بعد من بیابون گرد میشی پسرم.
همه ی غصه ی من غربت تنهایی توست
این چنین گریه نكن در بر من ای پسرم
با قد خم شده خویش مرا می خواند
از جنان مادر غم پرور من ای پسرم
آری این امام با جیگر پاره پاره، با لب تشنه، اما لب تشنه از دنیا نرفت،آب رو به لبان مباركش رسوندند، اما خود امام عسكری هم اون لحظه ی آخر، هی گریه برا جد غریبش، حسین می كرد، آی حسین........

 

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 از ما زمینیان به شما آسمان سلام
امشب شب ِ شهادت ِ امام عسكری است، امشب یه جور دیگه ای باید ناله بزنی،اول از همه باید بگی آقا جان سرت سلامت، آقاجان آجرك الله، دو ماه برا جدت گریه كردیم و ناله زدیم و سینه زدیم و عرض ادب كردیم، اومدم بگم: آقای من قربون شال عزای به گردنت،آخه چقدر غم و غصه به دلت داری؟چقدر آقا جان اندوهگین و ناراحتی؟ نبینم آقامو توی غصه
از ما زمینیان به شما آسمان سلام
مولای دلشکسته، امام زمان سلام
خیالم راحت ِ هر عزایی رو گفتم آقام صاحب عزاست،با اعتقاد گفتم،اما مطمئنم امشب شما دم در ِ جلسه ایستادید
 این روزها هزار برابر شکسته ای
حالا کجای ِ روضه ی بابا نشسته ای
 رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت
قربان ریشه های نخ شال گردنت
 آماده می کنی کفن و تربت و لحد
مرد سیاهپوش، خدا صبرتان دهد
خیلی از شهادت ِ امام حسن مجتبی 28 صفر نگذشته، اعتقاد من بر اینه هر دوی این امام  حسن ها مادری هستند،اصلاً اسم امام حسن بیاد باید اسم مادرش بیاد،از شهادت امام مجتبی تا شهادت امام عسكری چند روز میگذره؟27صفر تا 9 ربیع،از شما سئوال میكنم،همه ی شما بزرگ شده ی پای منبرید،با ناله جواب من وبدید، از اون شهادت تا این شهادت چه به سر مادر ما اومده؟ یكی بگه مادر من حالش چه طوره؟ یكی بگه خبر از مادر سادات داره یا نه؟ یه نفر پاشه بره میدنه سراغ بگیره
 گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای
این روزها کنار دو بستر نشسته ای
 انگار غصه دار جراحات سینه ای
گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای
 یکبار فکر زهر و دل ِ پر شراره ای
یکبار فکر واقعه گوشواره ای
 با اینکه بر سر  پدر  دیده بسته ای
اما به یاد مادر پهلو شکسته ای

 اسم زهرا میاد باید دستت رو مشت كنی بزنی توی سینه ات، ترك ها می خوان مادرشون رو صدا بزنن میگن:آخ ننه،ننه،ننه، من یه جمله آذری تقدیم كنم به آقا امام زمان،میگن:یارالی ننه، معنی كنم،مادر ِ زخمی ِ من، مادر ِ پهلو شكسته ی مكن، آقا جان به شما معتمد زهر داد جگرتون رو پاره كرد،شما جوان بودید به شهادت رسیدید، باز 28 سال داشتید،اما مادر ِ ما 18 سال بیشتر نداشت، امام عسكری رو به زهر كشتند، تاریخ هم نوشته، اصلاً هر كی از دنیا بره باید دكتر علتش رو مشخص كنه امضا كنه تا جواز دفن بدن،دلیل شهادت امام عسكری معلومه،اما من از شما سئوال میكنم یه مادر ِ هجده ساله ی باردار؛ مادری كه بین در و دیوار افتاد رو زمین،دلیل  شهادتش چیه؟ امام باقر دلیل شهادت رو خودش عنوان میكنه، فرمود سبب شهادت مادر ما:الهی بشكند دست مغیره ...اینقدر نانجیب با ضربه¬ی غلاف بازوی زهرا رو هدف گرفت، بگو :یازهرا...،سبب امام عسكری زهر بود،سبب مادر ما ضربه های غلاف بود،اما سبب شهادت جدغریبش حسین، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،ای حسین.....

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

امام عسکری
ربیع اول آمده شور عزا بپا شده
به روز هشتمین آن،سامره کربلا شده
خانه ی عسکری بود،غرق عزا به هجراو
امام شیعه در ره خدای خود فدا شده
باز دگر امامی وزهر جفای دشمنان
دوباره خونجگر کسی زنسل مرتضی شده
وقت رحیل بوده او به موسم جوانیش
زجور ظالم زمان به مرگ خود رها شده
به وقت مردنش بسی، مهدی خود صدا زده
ابن رضا شهادتش چوجد خود رضا(ع)شده
رفته کنار پرده ی غیبت صاحب الزمان
نماز میت پدر با پسرش ادا شده
روز شهادتش رود کفتر دل به سامرا
همره صاحب الزمان گرم غم وعزا شده

شاعر : اسماعیل تقوایی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

عطشم ارث حسین است و بسوزد جگرم    مهدیا ای پسرم

اشك آوارگیت می چكد از چشم ترم           مهدیا ای پسرم

******

كرده ای رخت عزا در سوگ بابایت به تن     تسلیت یابن الحسن

در غمش افتاده ایی یاد شهید بی كفن      تسلیت یابن الحسن

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

سامرا گشته از ، داغ تو غرق عزا

گوئیا زنده باز ، شد غم کرب و بلا

کشته ی جام زهر ، در غریبی شهر

ای روح هم عهدی

مولا اباالمهدی

مولا ابا المهدی

******

آمده بر سرت ، حضرت صاحب زمان

شد ز اندوه او ، غرق به ماتم جهان

او که در سامرا ، می کند ناله ها

عالم شود گریان

از آه آن جانان

مولا اباالمهدی

******

ریزد اشک غم از ، بهار چشمان او

گوئیا شد دگر ، فاطمه مهمان او

شد ز تو یادگار ، تا که آید بهار

دل بی قرار اوست

چشم انتظار اوست

مولا ابا المهدی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)


سامرا غوغا ، شور عاشورا

جلوه گشته در عزای روح خوش عهدی

در غم بابا ، آه و واویلا

شد سیه پوش و عزادار حضرت مهدی

ربیع الاول است و دل ، دارد عزای سَروَری

شعله به دلها میزند ، غم امام عسکری

عزای شمس ولا ، دلم به غم مبتلا ، سامره شد کربلا

واویلا ، حسن غریب مادر

 ******

شافع محشر ، در رَه ِ داور

با لبِ تشنه سپرده جان به جانانش

زنده گردیده ، بر همه عالَم

روضه های جانگداز جدّ عطشانش

بهر امام عسکری ، عزا گرفته عالمین

ولی امان ز روضه ی ، عطش و غربت حسین

کنم از آن محنت یاد ، با لبِ تشنه جان داد ، به خاک مقتل افتاد

واویلا ، حسین غریب مادر

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

سامره غرق غم امام عسکریه

تو حرم آقامون ببین چه محشریه

روضه خونا برای آقا (می خونن)3

سینه زنها همه تو حرم (مهمونن)3

زائرا دم می گیرن

روضه غم می گیرن

همه ماتم می گیرن

غریب آقام یاحسن

******

به زیر لبهای تو نوای وا عطشا

تشنه بودی بمیرم برای تو ای آقا

زیر لبهات صدا میزدی (مهدی جان )3

تلاوت کن برای بابا( الرحمن )3

دیگه عمرم تمومه

پدرت نیمه جونه

امون از این زمونه

غریب آقام یاحسن

******

زهر جفا امون آقامونو بریده

شب یتیم شدن حجت حق رسیده

لب تشنه دم آخری( جون داده )3

می دونم من بیاد (حسین افتاده )3

به یاد کرب وبلا

به یاد راس جدا

به یاد لب تشنه ها

غریب آقام یاحسن

شاعر: حبیب  باقرزاده

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

بشنو نوای جانگداز ٬ چون سامرا شد کربلا
دور از وطن آقای ما ٬ شد کشته از زهر جفا


آه  از  غریبیّ  و  غم ِ ٬  مولا   امام  عسکری
تنهایی  و لب  تشنه از ٬ آن  معتمدِ بی حیا


لب تشنه بودی تو ولی ٬ نه مثل شاه بیکفن
شکر خدا از  تو  نشد ٬ سر از  تن پاکت جدا


حالا دگر  تنها  شده  ٬ آقای  ما  یابن الحسن
می سوزد از داغ پدر ٬ ای وای از این آه وبلا

مرتضی شاهمندی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

حریم قدس تو در سامرا صفا دارد
شمیم عطر تو را نکهت صبا دارد

تراب گر چه به سرداب گشته زیب زمین
صفا و مروه کجا این چنین سرا دارد

گدای سامری کوی تو به من فهماند
چقدر سائل و درمانده و گدا دارد

به غربتی که غریب مدینه معروف است
غریب چون حسن عسکری چرا دارد

چقدر بر شجر عترت نبی دشمن
عداوت و حسد و بغض و کین روا دارد

نکرد معتمد از روی جد و مامت شرم
هنوز دشمن تان بر شما جفا دارد

اگر چه زهر اثر کرد بر دل و جانش
فتاد لرزه به دست و به لب ثنا دارد

ز جام مصطکی و مرهم اثر بخشش
چگونه خون جگری رغبت دوا دارد

چراغ عمر شریف تو ای امام همام 
خموش گشت و قدر شکوه از قضا دارد

کسی که عالم امکان به دست او باشد
برای سوگ پدر جامه عزا دارد

یتیم گشته امامی که از پس غیبت
برای غربت بابش به لب نوا دارد

به کذب هر که بگوید امام کافی نیست
امام از غم امت نشانه ها دارد

نشان غربت مهدی همین بس است که او
حضور در پس آن پرده خفا دارد

به سینه داغ شما مثل کوه سنگین است
که راه حق و حقیقت فقط بلا دارد

جواد کلهر

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند
یک‌سوم سادات را در پشت در کشتند

هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند
هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند

هم عاطفی هم منطقی با کشتن یک طفل
کشتند اگر که شیعه را از هر نظر کشتند

گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی
عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند

بی‌فهم‌ها، بی‌رحم‌ها در خانه محسن را...
یعنی که در گلدان گلی را با تبر کشتند

یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل... نه؛
نامردها پروانه را وقت سحر کشتند

در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم
از روبرو... نه، عاقبت از پشت سر کشتند

شاعر : مهدی رحیمی

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این، چه چاره است

در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است

با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است

مهدی ز ره رسید و سرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است

در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماهپاره است

گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است

هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان

شاعر : وحید دکامین

 
 
دوشنبه 6 آذر 1396  9:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها