0

اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)


 

نوحه شهادت امام حسن عسکری, دوبیتی شهادت امام حسن عسکری

 

 

غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
عکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه


گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات
خیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟


شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم
کاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم


آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنم
آقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم


سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه
این سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه


تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
پاک میشه زنگار دلم، آینه می شم نور می گیرم


این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه
این سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه


بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
معنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت


معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم
یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

یک شنبه 5 آذر 1396  3:10 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

مداحی شهادت امام حسن عسکری, شهادت امام حسن عسکری

 

 

سالیانی درد بی درمان هجران مشکل است
بی کسی درشهرغربت ای رفیقان مشکل است


سالیانی جای دور افتاده تبعیدت کنند...
سالیانی  در غل و زنجیر زندان مشکل است


تشنگی از سویی و زخم زبان سویی دگر
روزه داری با دلی زار و پریشان مشکل است


سخت گیری ها که نه اما تحمل کردن
بد دهانی های هر روز نگهبان مشکل است


سالیانی بوده قلبم داغدار کربلا
آب دیدن آب خوردن کام عطشان مشکل است


معتمد با بی حیایی قصد جانم کرده است
جان سپردن گوشه ی زندان ویران مشکل است


ما به تو حق میدهیم آقای عالم گریه کن
حجت الله ای ولی الله اعظم گریه کن


سومین ابن الرضای خانواده اندکی
باغم و اندوه و سوز و اه ماتم گریه کن


گریه کن شاید که آرامت نماید گریه ها
فتح بابی گردد و راهی گشاید گریه ها


دیده واکن نوگل ات پشت وپناهت میرسد
غمگسارت ،دستگیرت ،تکیه گاهت میرسد


دیده وا کن داغ تو آتش به جان ما زده
دیده وا کن مهدی ات آقا سراغت آمده


دیده واکن مهدی ات دارد گریبان میدرد
دیده واکن مهدی ات دارد به سینه میزند


دیده واکن بامصیبت ها کلیمش میکنی
دیده واکن ورنه یک باره یتیمش میکنی


شکرلله ناله هایت را جوابی هم رسید
تاکه گفتی تشنه هستم ظرف آبی هم رسید


شکرالله حجره ی تو دامن پیکار نیست
تیغ وتیر وسنگ وچوب ونیزه ای در کار نیست


کربلا اما عطش ها را دو چندان کرده اند
کربلا جد شما را تیر باران کرده اند


کربلا جد شما را کام تشنه....یاحسن
با دوازده ضربه و با زور دشنه...یاحسن


کربلا حق حسین بن علی را خورده اند
روسری عمه جان ات را به یغما برده اند

 

یک شنبه 5 آذر 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

 

اشعار شهادت امام حسن عسکری, مداحی شهادت امام حسن عسکری

 

 

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن


عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن


در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور و نوا یابن الحسن


آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن


در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن


این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن


گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن


دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

یک شنبه 5 آذر 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

نوحه شهادت امام حسن عسگری , اشعار شهادت امام حسن عسگری

 

 

هر کس که رفت دیدن صحن و سرای تو

 آتش گرفت سوخت وجودش برای تو

 

گنبد شکسته بود و ضریحی نمانده بود

افتاده بود پرچم و گلدسته های تو

 

یادم نمی رود صف زوار خسته را

تشنه گرسنه تا بخورند از غذای تو

 

آن گوشه ای که پله به سرداب می رسد

پیچیده بود زمزمه ربنای تو

 

خاکی تر ازحریم تو آقا ندیده ام

حتی پرنده پر نزند در هوای تو

 

 حالا دوباره اشک مرا در می آورد

خاکی ترین حیاط، ولی با صفای تو

 

در لحظه های آخر خود می زدی صدا

جانم به لب رسید دگر مهدی ام بیا

 

ناله مزن دوباره چنین روضه پا نکن

مهدی رسیده است پسر را صدا نکن

 

خیلی عجیب از جگرت آه می کشی

دیگر بس است گریه مکن ناله ها نکن

 

 خونی که ریخت از لب تو ارث مادری ست

از خون دل محاسن خود راحنا نکن

 

 یاد سر بریده نکن حال تو بد است

این خانه را به تشنگی ات کربلا نکن

 

جان پسر به لب شده با دیدن رخت

در پیش چشم او سر این زخم وا نکن

 

بعد از تو روی شانه مهدی ست بار تو

فکر غریب ماندن اصحاب را نکن

 

این جا اگر به بوی مدینه معطر است

بوی بقیع و چادر خاکی مادر است

یک شنبه 5 آذر 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

شعرهای شهادت امام حسن عسکری , شهادت امام حسن عسکری

 

بیا و سـر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان

شرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهـدی‌جان

 

بیـا تـا سیـر بینـم وقـت رفتن، ماه رویت را

که می‌باشد مرا این آخرین دیدار، مهدی‌جان

 

در ایـام جوانـی سیـر گردیـدم ز جـان خود

ز بس بر من رسیـد از دشمنان آزار، مهدی‌جان

 

از آن ترسم که بعد از من، تو در تنهایی و غربت

به موج غم گذاری چهره بر دیوار، مهدی‌جان

 

تـو در ایـام طفلـی بی‌پـدر گشتـی، عزیزِ دل

مرا شـد در جوانـی پـاره قلب زار، مهدی‌جان

 

از آن می‌سوزم ای نور دو چشم خود، که می‌بینم

تو بهر گریه کردن هـم نداری یار، مهدی‌جان

 

غـم تـو بیشتـر باشـد ز غم‌هــای پـدر، آری

اگر چه دیـده‌ام من محنت بسیار، مهدی‌جان

 

تـو بایـد قرن‌ها در پـرده غیبت کنـی گریه

بُود هـر روز روزت مثل شامِ تـار، مهدی‌جان

 

تو باید قرن‌ها چون جد مظلومت علی باشی

به حلقت استخوان باشد، به چشمت خار، مهدی‌جان

 

بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست «میثم» را

که بر جـرم و گناه خود کند اقرار، مهدی‌جان

 

یک شنبه 5 آذر 1396  3:12 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

نوحه شهادت امام حسن عسگری , اشعار شهادت امام حسن عسگری

 

غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه

 عکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه

 

گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات

خیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟

 

 شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم

کاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم

 

آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنم

آقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم

 

سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه

این سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه

 

تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم

پاک میشه زنگار دلم، آینه می شم نور می گیرم

 

این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه

این سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه

 

 بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت

معنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت

 

معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم

یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

یک شنبه 5 آذر 1396  3:12 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

شعر شهادت امام حسن عسکری, مداحی شهادت امام حسن عسکری

 

 

ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان

سوخت از زهر هلاهل جگرم مهدی جان

 

 دوست دارم که به دامان محبت بنهی

از ره مهر و محبّت تو سرم مهدی جان

 

معتصم داد به من زهر که با خوردن آن

شمع سان سوخت ز پا تا به سرم مهدی جان

 

موقع دادن جان از اثر زهر جفا

روز شد تیره به پیش نظرم مهدی جان

 

ز آتش زهر جفا گر چه به خود می پیچم

یاد آن سینه و آن میخ درم مهدی جهان

 

داد زهار بستان زان دو نفر روز ظهور

سوختند آن دو نفر برگ و برم مهدی جان

 

روز موعود تو از ثانی نامرد بپرس

کرد نیلی ز چه روی قمرم مهدی جان

 

پهلوی مادر ما را بشکست و بشکست

زین جنایت به خدا بال و پرم  مهدی جان

 

دل ژولیده از این ماتم عظمی خون شد

ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان

(ژولیده نیشابوری)

دوشنبه 6 آذر 1396  11:12 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

اشعار در مورد شهادت امام حسن عسکری, نوحه شهادت امام حسن عسکری

 

بازهم یک حسن وزهر وشرر بر پیکر

باز از نسل علی گشته یکی،پاره جگر

 

باز هم غربت وتنهایی اولاد نبی

زآسمان علوی باز غروب اختر

 

سامرا غم زده از قتل امامی مظلوم

باز راس پدری بر سر زانوی پسر

 

عسکری گشته جوانمرگ وبگرید عالم

در غم یازدهم گنج ولا را گوهر

 

مهدی اش آمده از پرده غیبت به برش

تا که گیرد همه اسرار امامت زپدر

 

اشکهایش بچکد بر رخ بابای جوان

آن یتیمی که بود عرش وزمین را زیور

 

تاکه روح از تن مولا حسن آمد به برون

صاحب عصر و زمان گشت عزادار پدر

 

سامرا گشت سیه پوش غم مولایش

بر دل جمله محبان غم او شد آذر

 

مهدیش بهر پدر خواند نماز میت

کرد اثبات که باشد به خلایق رهبر

 

رفت آغاز کند غیبت کبرای خودش

ای خوشا روزظهوری که نماید منظر

اسماعیل تقوایی

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

دوشنبه 6 آذر 1396  11:13 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)

شعر شهادت امام حسن عسکری, مداحی شهادت امام حسن عسکری

 

 

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن

 جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن

 

 عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم

 کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

 

 در عزای عسگری آید زنای اهل دل

 صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن

 

آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم

خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن

 

 در جوانی رفت از دنیا امام عسگری

 شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن

 

 این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه

تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن

 

گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع

گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن

 

دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من

با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

دوشنبه 6 آذر 1396  11:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها