0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا (ع)

 

درحریمت به خدا از دو جهان آزادم ...

از همان کودکیم عاشق گوهر شادم ...

دل بیمار من از روز ازل دست تو بود ...

جای دیگر نروم ،،،باتو رضا آبادم...

آمدم ،،،مادرمن را تو شفایش بدهی ...

من دخیل تو و آن پنجره ی فولادم  ...

مطمئنم نوکرت را رو سفیدش میکنی ...

نذر یک گوشه نگاهت همه ی اجدادم ...

آمدم در حرمت تاتو پناهم بدهی ...

چون که از روز ازل عاشق نوکر زادم ...

آمدم تاکه بگویم بخدا منتظرم ...

در سراشیبی قبرم تو برس بردادم ...



رسول ملکی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

من از دلدادگان وادی عباس آبادم
کنار گنجنامه زندگی کردند اجدادم

دلی بی انتها دارم،چنان غار علی صدرم
اگر چه تیره ام اما،نگاهت کرده آبادم

به قدر تپه های هگمتانه دوستت دارم
به واحدهای درس عشق بازی گیر افتادم

ز عشقت بر مزار بوعلی سینا زدم تیشه
اگر چه زنده هستم من ولی تکرار فرهادم

اگر ضامن شما باشی ،إبایی نیست می گویم
همیشه آهوی دشتم ،اسیر دست صیادم

اگر چه دور هستم از تو و از بارگاه تو
ولیکن در پی میخانه ای از جنس فولادم

اگر چه “مهزیار” اینجا غلامی حلقه درگوش است
به حسن ار بنگرم پیش تو من یک عبد آزادم

چرا بر دیگران من فخر نفروشم امیر دل
که از خاک قدوم تو خدا کرده ست ایجادم

علی مشهوری مهزیار

 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

چاره ی آبادی در این کویر
مستجیرم مستجیرم مستجیر
لحظه ای از ما نگاهت را نگیر
بر فقیر بن فقیر بن فقیر
ای که دستت می رسد دستی بگیر

ای که کردی بر مسیحیان نگاه
بی پناهم ای پناه بی پناه
روزگارم را سیه کرده گناه
ای پناه بندگان رو سیاه
ای که دستت می رسد دستی بگیر

از شما بر ما نه که کم می رسد
بیشتر اما محرم می رسد
محضرت حاتم شنیدم می رسد
ای که خیرت بر دو عالم می رسد
ای که دستت می رسد دستی بگیر

عقده دارم از دلم وا میکنم
پس توسل پیش زهرا میکنم
عادتم دادی مدارا میکنم
محضرت دارم تمنا میکنم
ای که دستت می رسد دستی بگیر

یار و همراه نخستینم تویی
خاطرات خوب و شیرینم تویی
استجابه بعد آمینم تویی
یا غیاث المستغیثینم تویی
ای که دستت می رسد دستی بگیر

تکیه ام تنها به دیوار شماست
هر که خوب است خریدار شماست
خوشبحالش هرکه بیمار شماست
اصلا این مصرع فقط کار شماست
ای که دستت می رسد دستی بگیر

بار دیگر تو بزرگواری بکن
این نفس های مرا یاری بکن
از گناهانم تو ستاری بکن
ای که دستت می رسد کاری بکن
ای که دستت می رسد دستی بگیر

دارم از این طایفه نان می برم
استخوانم را به دندان می برم
تا پناهم را به سلطان می برم
ناله ام سوی خراسان می برم
ای که دستت می رسد دستی بگیر


شاعر :حسین رویت

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

دارالقرار دل حرم طوس می شود
دل با تو یا رضاست که مانوس می شود

امروز هر که زائر این آستانه نیست
فردا تمام حاصلش افسوس می شود

صد شکر زان که روزی و قسمت برای من
همسایگی با حرم طوس می شود

هرگز کسی نگفته که در آستان تو
دلخسته ای که آمده مایوس می شود

هر کس چشیده لذت همرازی تو را
دیگر کجا به غیر تو مانوس می شود

گاهی تمام غصه و غمهای روزگار
انگیزه ای به رفتن پابوس می شود

بال پرنده ای که رسد در حریم تو
زیبا تر از تجلی طاووس می شود

باور نمی کنم که دعای شکسته دل
در بارگاه قدس تو محبوس می شود

با یک نگه برای همیشه دو چشم من

با آستان خوب تو مانوس میشود

پرهای نرم و ناز ملائک در این حرم
زیر قدوم آمده محسوس می شود

صد شکر بیست و سوم ذی قعده الحرام
مخصوص بهر رفتن پابوس می شود

هر بار تا زیارت بعدی برای ما
آغاز یک شمارش معکوس می شود

 سعید کردی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا (ع)

 

سائل به سفره خانه ی ارباب تا رسید
نقاره ای زدند: که یاران گدا رسید

من آمدم که باز گدایی کنم تو را
اینبار هم به دادِ گدا آشنا رسید

یک بار آمدیم طواف حریمتان
صدها هزار مرتبه خیرش به ما رسید

دل برده از بهشت، زوایای مرقدت
از بس که در حریمِ تو بوی خدا رسید

رحمت در ازدحام حرم موج می زند
وقتی نگاه حضرت موسی الرضا رسید

باب الجواد باب ورود بهشت ماست
باب هدایتی است که از هل اتی رسید

مجتبی قاسمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یاامام رضا « ع »

قطره قطره،اشکهایم را تو دقت میکنی...
بی نهایت بر گدای خودمحبت میکنی

آن قدر من آمدم پابوسی باب الجواد...
گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی...

من کجا و پنجره فولاد آقایم رضا ...
بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی ...

من که بااعمال خود خارو ذلیل عالمم
این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی...

باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل...
تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی ...

کوروکر ،، بهرشفاآید سراغت باامید
بازهم مثل همیشه ،،توعنایت میکنی ...

من یقین دارم که قبل از اربعین آقای من
از نجف تا کربلا  ما را تو دعوت میکنی ...

تو همیشه یاورتنهایی من بوده ای..
 
بین قبر من می آیی و وساطت میکنی ...

روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا  ...
مطمئنم نوکر خود راشفاعت میکنی ...

رسول ملکی " حسرت "

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند
هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند

من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا
طبع هرشاعر که می آید حرم گل می کند

 

چادر شب تا می افتد از سر گنبد طلا
بی تعارف زانوی خورشید را شُـل می کند

هر کسی از روزگارش خسته شد مانند من
بیشتر با این حرم حسِّ تعامل می کند

پنجره فولاد، سقاخانه و گنبد طلا
این مثلث عقل را غرق تأمل می کند

درگه سلطانی تو آنقدر باهیبت است
جبرییل از در که می آید کمی هول می کند

دستها خالیست اما چشم زائر اشک را
دانه دانه با کبوترها تبادل می کند

یک گره، یک پنجره فولاد، یک دارالشفا
لال مادر زاد را یکدفعه بلبل می کند

محمدبنواری(مهاجر)

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حرم لبریز زائرها
مسافرها... مجاورها

گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها
يکی از پای قالی و يکی از بين شالی ها

و حالا هر کدام آرام
زبان واکرده در اين ازدحام، آرام:

ببين اين دست پينه بسته را آقا
ببين اين شانه های خسته را آقا

به بی خوابی دو چشم خويش را مجبور کردم
به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم

نشستم تا بگيرم دامن ايوان طلايی را
به سمتت باز کردم دست خالی گدايی را

يکی درد دلـش را با امام مهربان می گفت
يکی بالای گلدسته اذان می گفت

يکی بغض ميان آه را می گفت
يکی هم خستگی راه را می گفت

جوان زائری هم در گريه هايش
"آمدم ای شاه"... را می گفت

خلاصه عده ای اينجا و خيلی ها ز راه دور، دلگير حرم هستند
همان هایی که جا ماندند و حالا پای تصوير حرم هستند

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)


دورحرم چندین وچندین بار می چرخد
با کودکی زیر بغل ٬بیمار می چرخد


امن یجیب از چشم هایش می چکد بیرون
«آقا غریبم »زیر لب تکرار می چرخد


حتی النگوی طلایی هم ندارد که...
با این غم بر سینه اش آوار می چرخد


او قصه ی مهر تورا از حفظ می داند
اینگونه او دور تو آهو وار می چرخد


تنها برا ی دل خوشی هایش همین کافی ست
باشد دو دست معجزه ت در کار٬ می چرخد


حتی اگر کودک شفایش را نگیرد هم
تنها به شوق لحظه ی دیدار می چرخد


میناسراوانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

چون سرو که بر زمین فتاد افتادی

دلتنگ شدی یاد جواد افتادی

مانند علی که سمت زهرا می رفت

بر روی زمین تو هم زیاد افتادی

***

مامون  چه نمود و تو چه دیدی ای وای

کاین گونه به حجره ات رسیدی ای وای

فهمید اباصلت چه آمد به سرت

تا دید عبا به سر کشیدی ای وای

***

از بس که به حجره تو غریب آمده ای

گردید بدل حجره به ماتمکده ای

تا جان بدهی به خاک مانند حسین

فرش کف حجره را کناری زده ای

 

 

مهدی مقیمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حَرَمِت خیلی خوشگله آقا! بایدم باشه، این‌جا ایرونه

این‌جا هر کی که از شما باشه بی‌ضریح و حرم نمی‌مونه

من که این‌جا گدا نمی‌بینم؛ همه دارا میان به‌ درگاهت

شک ندارم گرفتن این مردم حاجتاشونو تو قدم‌گاهت

از کنیزت یه نامه آوردم، از خودم هم یه چن‌تایی کفتر

مادرم خیلی دوستون داره؛ ولی آقا‌! خودم یکم بیشتر

مادرم آخرای دنیاشه، دیگه از جاش نمی‌تونه پاشه

اگه دارو می‌خوای بدی لطفاً واسه زانوی مادرم باشه!

نمی‌تونه بیاد دیگه پیره؛ دلش اما هنوز پیشت گیره

دیدم آخه یه وقتایی میره دامن خواهرت رو می‌گیره

من هنوزم شبیه دیروزم؛ اینو اشکم بهم نشون داده

مرد که گریه نمی‌کنه لابد شعرتون بغضمو تکون داده

 

مجتبی سپید

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد –  صابر خراسانی

 

در حریم قدسی ات بال مناجاتی بده

گنبدت دل میبرد، وقت ملاقاتی بده

دستهایم خالی از پیش است، سوغاتی بده

من  ؛ فقیرم ، تکه نانی بهر خیراتی بده

 

از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد

نیست عاقل هر کسی دیوانه مشهد نشد

 

از دم گرمت مسیحا صاحب دم میشود

بی تو باشم حضرت خورشید، سردم میشود

نان برای خردن و بردن فراهم میشود

من زیادی ام فقط؟ از سفره ات کم میشود ؟

 

ما لبِ تشنه ، لب ِدریایمان پیش شماست

هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شماست

 

این حرم را چشم های تار میخواهد چه کار؟

 پنجره فولاد تو بیمار میخواهد چه کار؟

دل به تو بسته طناب دار میخواهد چه کار ؟

خب مُداوایش بکن اصرار میخواهد چه کار؟

 

پنجره فولاد تو بیمار را آورده است

تو جوابش را بده، دکتر جوابش کرده است

 

بر خلاف دست، چشمم پُرتر از این حرفهاست

آب سقا خانه ات تب بُر تر از این حرف هاست

این گرفتارت شدن ها حُر تر از این حرفهاست

نان بدون عشق تو آجر تر از این حرفهاست

 

در رواق تو تمامی جهان جا میشود

زودتر از گفتن حاجت گره وا میشود

 

دوست دارم با شما باشم اجازه میدهی؟

تو رئوفی من گدا باشم ، اجازه میدهی ؟

شامل لطف رضا باشم ، اجازه میدهی؟

با تو یک شب کربلا باشم اجازه میدهی؟

 

زائرت هرکس شود،ختم به خیرش میکنی

پاش بیفتد اگر،حر را زهیرش میکنی

 

دست و پا گیرم ، تو اما دست گیری میکنی

مهربانی های جبران ناپذیری میکنی

زائرت هرکس شود،ختم به خیرش میکنی

پاش بیفتد اگر،حر را زهیرش میکنی

  

صابر خراسانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد –  مهدی رحیمی

 

وقتی که آوردند قرآن را به مشهد

جان را به تن دادند جانان را به مشهد

 

شد پایتخت حاجت عالم خراسان

یعنی که باید برد تهران را به مشهد

 

معروف کرده ظرف را مظروف، یعنی

دادند در واقع خراسان را به مشهد

 

شد مرکز ایران برای ما خراسان

وقتی که آوردند سلطان را به مشهد

 

تا یوسف اصلی دوران را ببیند

ازسمت قم بردند کنعان را به مشهد

 

اینگونه مِنّا گشته زیرا می شناسند

درعالم لاهوت سلمان را به مشهد

 

تا اینکه گوهرشاد بر صحنش بنازد

بعد از نجف دادند ایوان را به مشهد

 

در کربلا دادند درد عاشقی را

اما فرستادند درمان را به مشهد

 

درهردو عالم اهل معنی می شناسند

دراصل کل خاک ایران را به مشهد

 

مهدی رحیمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد

 

یار من وقتی تو باشی یار میخواهم چه کار

دل به تودادم دگر دلدار میخواهم چه کار

 

من به هر زحمت شده خود را رساندم تا ضریح

تا تویى غمخوارمن ، غمخوار میخواهم چه کار

 

روی تو کردم حساب و دست خالی آمدم

خانه تو هست کوله بار میخواهم چه کار

 

دست و پا گم کرده ام اینقدر تحویلم نگیر

من گدایم اینهمه اصرار میخواهم چه کار

 

میشود وقتی کنارسفره با سلطان نشست

چند تکه نانِ بی مقدار میخواهم چه کار

 

من گنهکارم ولی با تو طرف هستم فقط

حرز رفت و آمد معمار میخواهم چه کار

 

خاک تو مهر نماز و قبله ام ایوان طلا

پس برای بندگی ابزار میخواهم چه کار

 

کار من را کرده راحت یا سریع و یا رضا

درحریمت وقت استغفار میخواهم چه کار

 

کوچه و پس کوچهِ دور حرم یعنی بهشت

سایل باب الجوادم کار میخواهم چه کار

 

بین صحن تو حسین جان است برلبهای من

غیر این دم گرمی بازار میخواهم چه کار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد –  محمد جواد پرچمی

 

مرغم که در حرم چمنی دارم از قدیم

پروانه‌ام که سوختنی دارم از قدیم

 

دل تا مقیم گوشه‌ی باب‌الجواد شد

از یاد بُرد که قَرَنی دارم از قدیم

 

از کُنیه‌ی ابالحسنت خوانده‌ام رضا

من رزق و روزیِ حسنی دارم از قدیم

 

دلخوش مرا به آبیِ فیروزه‌ای مکن

من میل سرخیِ یمنی دارم از قدیم

 

مادر مرا به دست رئوفت سپرده است

صد شکر، بیمه‌ی بدنی دارم از قدیم

 

در آسمان پرچم و گلدسته‌های تو

حال و هوای پرزدنی دارم از قدیم

 

از راه دور آمده‌ام پایبوسی‌ات

با تو هوای هم‌سخنی دارم از قدیم

 

من نذر کرده‌ام که بمیرم برای تو

در دست خویشتن کفنی دارم از قدیم

 

کرب و بلا... مدینه... نجف... جای خود، ولی

در مشهدالرّضا وطنی دارم از قدیم

 

یابن‌شبیب خویش مرا هم حساب کن

من التهاب سینه‌زنی دارم از قدیم

 

شال عزای مادرتان را خریده‌ام

بر تن سیاه پیرهنی دارم از قدیم

 

محمدجواد پرچمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها