0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) - وحید قاسمی

 

گل باران

 

انگور می خرند پذیرایی ات کنند

مهمان جشن شوم یهودایی ات کنند

 

شکر خدا که بر بدنت دشنه ای نخورد

قسمت نبود حضرت یحیایی ات کنند

 

این اشک شوق ماست که شکر خدا نشد

نیزه سوار زخمی صحرایی ات کنند

 

گل ریختند روی تنت ای غریب طوس

تا در نگاه شهر تماشایی ات کنند

 

بخشیده اند مهریه شان را زنان شهر

تا گریه بر غریبی و تنهایی ات کنند

 

وحید قاسمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) – جواد حیدری

 

با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین

آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین

 

وسط کوچه همینکه بدنت لرزه گرفت

ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین

 

این چه زهری است که داری به خودت می پیچی

گاه پشت کمرت گاه جبین خورد زمین

 

از سر تو چه بگوییم؟ روی خاک افتاد

از تن تو چه بگوییم؟ همین ... خورد زمین

 

دگرت نیست توان تا که ز جا برخیزی

ای که با تو همه ی دین مبین خورد زمین

 

داشت می مرد اباصلت که چندین دفعه

دید مولاش چه بی یار و معین خورد زمین

 

زهر اول اثرش بر جگر مسموم است

پهلویت سوخت که زانوت چنین خورد زمین

 

پسرت تا ز مدینه به کنار تو رسید

طاقتش کم شد و گریان و حزین خورد زمین

 

به زمین خوردن و خاکی شدنت موروثی است

جد تشنه لبت از عرشه ی زین خورد زمین

 

 

جواد حیدری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) - قاسم نعتمی

 

آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش

یعنی امروز ست روزِ ناله هایِ آخرش

 

هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت

میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش

 

رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی

بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش

 

او زمین می خورد و میخندید بر حالش عدو

این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش

 

صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد

حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش

 

بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن

خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش

 

یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت

از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش

 

کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود

قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش

 

هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد

تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش

 

تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت

از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش

 

آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل

دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش

 

قاسم نعتمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) – سید سلمان علوی

 

طرحی زده تبسم تلخش را از منتهی الیه دو چشم شور

بغض است در غریبی این لبخند، زهر است در تبسم این انگور

 

می بوسد و برای چه می لرزد پیشانی ملیح ستایش ها

ماه کنشت و دیر! مساء الخیر ، یا ثامن البدور صباح النور

 

در هم شکسته سکر خراسان را رقصی که لهجه ی عربی دارد

کل می کشد برای تو ملک طوس،  نی می زند برای تو نیشابور

 

اینک تویی که آن سوی این ایوان لب بسته ای و رنگ نمی ریزی

طرحی بزن که گوش شیاطین کر، پلکی بزن که چشم خدایان کور

 

پلکی بزن، بریز ملاحت را... آهوی سرمه زار نگاهت را

دارد غروب می کند این لبخند، انگار گریه می کند این انگور

 

سید سلمان علوی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع)

 

به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد

گرفته بود دلش... یاد کربلا می کرد

 

اگر غریب نبود پس چرا چنان مادر

 برای آمدن مرگ خود دعا می کرد

 

به یاد کوچه زمین می نشست و بر می خواست

درون خویش یقین یاد مرتضی می کرد

 

نبود خواهرش آنجا وگرنه در حُجره

 ز روی چهره او خاک را جدا می کرد

 

میان حُجره غریبانه دست و پا میزد

جواد را ز نوای جگر صدا می کرد

 

پس رسید و به دامن گرفت رأس پدر

و سِرّ روضه ی سر بسته برملا می کرد

 

نهاد چهره خود را به چهره بابا

اشاره ای به علی اکبرش رضا می کرد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) - حسن لطفی

 

با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید

ناله برای کشته دیوار و در کشید

 

او بود و خاک حجره و یک ناله ضعیف

آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید

 

یک روزه زهر بر دل زارش اثر نمود

گاه سحر به جانب جانانه پر کشید

 

در انتظار آمدن میوه دلش

پا را به سوی قبله چنان محتضر کشید

 

سینه زنان دریده گریبان پسر رسید

دستی به روی ماه کبود پدر کشید

 

شمس الشموس روی زمین اوفتاده و

فریاد ای پدر ز دل خود قمر کشید

 

آه از دمی که زینب کبرای غم نصیب

آمد تن امام زمانش به بر کشید

 

با دست زخم خورده خود دختر علی

تیر شکسته از تن ارباب در کشید

 

گل مانده بود در وسط تیغ و نیزه ها

آمد ز پای ساقه یاسش تبر کشید

 

حسن لطفی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) – سعید توفیقی

 

ای ضامن آهو همۀ بود و نبودم

قربان تو و لطف و عطای تو وجودم

 

جان می دهم آقا! عوضش عشق عطا کن

در معامله ای یک طرفه طالب سودم

 

در بین محبان تو آلوده ترینم

شرمنده از اینم که مطیع تو نبودم

 

گه گاه تو را دیدم و نشناختم ای وای

صد حیف که آغوش برایت نگشودم

 

گاهی به سر سفره کنار تو نشینم

همراه تو ای شاه غذا میل نمودم

 

یا فاطمه می گویم و این اذن دخول است

راهم بده من سینه زن یاس کبودم

 

گفتم به شما شیعه اثنی عشرم، نه

از کودکیم گریه کن جدّ تو بودم

 

در صحن دو چشم من از آن روز که وا شد

با گریه و با اشک حسینیه بنا شد

 

ای حضرت سلطان بنگر حال گدا را

از من بخر این ناله و این اشک و بکا را

 

پر باز نکردی و کرم لا اقل آقا

واکن به روی من یکی از پنجره ها را

 

ای دست شفا بخشی تو پنجره فولاد

انگار مسیح از تو گرفته است شفا را

 

این نقطۀ پایان محرم، صفر ماست

امضا بنما تذکرۀ کرب و بلا را

 

امروز، دوماه است عزادار شمائیم

سخت است در آریم ز تن رخت عزا را

 

در روز سیه پوشی مان مادرمان بست...

....با دست خویش دگمۀ پیراهن ما را

 

امروز ولی نیست توقع که بیاید

باید که کند دفع خطر شیر خدا را

 

جز اشک ندارم به کفم ، شاید همین اشک

خاموش کند دامن ام النجبا را

 

امروز که از زهر ، ز پا تا سرتان سوخت

انگار دوباره، پسِ در مادرتان سوخت

 

تو آمدی و بود عبا بر سرت آقا

خون بود سفیدی دو چشم ترت آقا

 

وقتی به روی خاک نشستی به گمانم

شد زنده تو را خاطرۀ مادرت آقا

 

ای لالۀ شاداب گلستان امامت

دست چه کسی کرد تو را پرپرت آقا

 

این کیست امامه به سرش نیست؟ جواد است

از راه دراز آمده تاج سرت آقا

 

شد موقع تحویل امانات امامت

دادی به پسر خاتم انگشترت آقا

 

صد شکر سر تو به روی دامن او بود

وقتی که کشیدی نفس آخرت آقا

 

چشم تو به ره ماند و نیامد به کنارت

 

در موقع جان دادن تو خواهرت آقا

 

تشییع شدی لیک نه در زیر سم اسب

گل بود که می ریخت روی پیکرت آقا

 

کِی با لب تشته سرت از پشت بریدند؟

آیا پی انگشترت ، انگشت بریدند؟

 

سعید توفیقی

 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع)

 

باز امسال هم به لطف خدا

قسمتم شد دوماه گریه کنم

دعوتم کرد حضرت زهرا

زیر این خیمه گاه گریه کنم

**

تا بیایم به روضه ارباب

مادرش فاطمه صدایم کرد

خواهرش لطف کرده و جزوِ

سینه زن های کربلایم کرد

**

هر شبی که به مجلسی بودم

زیر یک بیرق و علم رفتم

روضه ها شد زیارت دوره

پای هر روضه یک حرم رفتم

**

گاه شش گوشه گاه خیمه و گاه

 علقمه قتلگاه و یرانه

هر شبی یک طرف مرا میبرد

این دل بی قرار دیوانه

**

روضه ها کاروان شد و من هم

پا به پایش به هرکجا رفتم

کربلا کوفه شام و آخر کار

شهر پیغمبر خدا رفتم

**

در مسیر دو ماهه ی روضه

بر حرم ها دخیل میبستم

انتهای زیارت دوره

زائر مشهد الرضا هستم

**

السلام علیک یا سلطان

باز کن در گدایتان آمد

باز هم این کبوتر جلدِ....

....صحن ایوان طلایتان آمد

**

آمدم پیش تو که بیمه شود

اجر دوماه نوکری آقا

آمدم تا لباس مشکی را

از تنم در بیاوری آقا

**

در جواب دو ماه عزاداری

آستان بوس مرقدم کردی

بعد از این شش دهه حسین حسین

کربلایی مشهدم کردی

**

آمدم پشت پنجره فولاد

دردها گفته و شفا ببرم

کاش یک لقمه حضرتی بدهی

تا برای مریض ها ببرم

**

آمدم با عزای اربابم

به عزای تو مبتلا بشوم

آمدم این دفعه ز مشهد تو

راهی شهر کربلا بشوم

**

میروم هر رواق و هر غرفه

چه حریمی دل مرا بردی

راستی در کدام گوشه صحن

زهر دادند و تو زمین خوردی

**

در کدامین حیاط از سوزِ

 آتش زهر دست و پا زده ای

در کدامین رواق آقا جان

پسر خویش را صدا زده ای

**

غالباً  قلب خسته ی بابا

شاد گردد ز دیدن فرزند

تو هم از این جهت به روی جواد

وقت دیدار میزدی لبخند

**

آه آقا ز روضه ی تو دلم

باز هم یاد کربلا افتاد

تو زدی خنده  و ولی ارباب

در کنار پسر ز پا افتاد

**

پدری با شتاب آمد و دید

تن فرزند ارباً اربا بود

خواست بوسد ولی مگر آیا

جای سالم میان اعضا بود

**

امر کردی که فرش جمع شود

تا که بر روی خاک جان بدهی

اینچنین خواستی که روضه آن

شاه لب تشنه را نشان بدهی

**

تو ولی بین حجره بسته

تک و تنها اگرچه جان دادی

کی دگر غرق خاک و خون زیر

دست و پاهای اسب افتادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجاتی

 

کاش امشب تلاطمی باشم

بین دریای مردمی باشم

بین این جمعیت به دور شما

در طوافی ترنمی باشم

آمدم پای بوس تان آقا

زائر شاه هشتمی باشم

آمدم آمدم امام رئوف

در هوای تبسمی باشم

پیش پای کبوتران شما

لااقل مشت گندمی باشم

همه این جا پناه آوردند

من مدد جوی چندمی باشم؟؟

شاید اصلاً دچار یک جوری

مشکلات تکلمی باشم...

که زبانم گرفته آقا جان

مثلاً شاعر تو می باشم

السلام علیک یا سلطان

حق بده عین مردمی باشم...

که شفا از در تو می گیرند

حق بده که تلاطمی باشم

اصلاً اذن دخول لازم نیست

من که دلبسته تو می باشم

تو که را رد نموده ای که کنون 

من بیچاره دومی باشم؟!

......

خسته راه هستم اما کاش

بعد از این جا شبی قمی باشم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجاتی

 

کاش امشب تلاطمی باشم

بین دریای مردمی باشم

بین این جمعیت به دور شما

در طوافی ترنمی باشم

آمدم پای بوس تان آقا

زائر شاه هشتمی باشم

آمدم آمدم امام رئوف

در هوای تبسمی باشم

پیش پای کبوتران شما

لااقل مشت گندمی باشم

همه این جا پناه آوردند

من مدد جوی چندمی باشم؟؟

شاید اصلاً دچار یک جوری

مشکلات تکلمی باشم...

که زبانم گرفته آقا جان

مثلاً شاعر تو می باشم

السلام علیک یا سلطان

حق بده عین مردمی باشم...

که شفا از در تو می گیرند

حق بده که تلاطمی باشم

اصلاً اذن دخول لازم نیست

من که دلبسته تو می باشم

تو که را رد نموده ای که کنون 

من بیچاره دومی باشم؟!

......

خسته راه هستم اما کاش

بعد از این جا شبی قمی باشم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

در حــــریم قدســـــیت بـــــال مـــناجاتی بـده

گنـــــبدت دل می بــــرد وقــــت ملاقاتی بـده

دست هایم خالی از پیش است ســـوغاتی بـده

من فقیرم تکه نـــــانی بهـــــر خـــــیراتی بــده

از کـــــنار تـــــو گــــدا با دست خالی رد نشد

نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد

از دم گــــرمت مســـیحا صـاحبِ دم می شود

بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود

نــــان بـــرای بـــردن و خوردن فراهم می شود

مــــن زیـــادیم فقط از سـفره ات کم می شود

مـــا لـــب تشـــنه لب دریایمان پیش شماست

هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شـماست

این حرم را چشــمهای تــار می خواهد چه کار؟

پنجـــره فــولاد تــــو بیـــمار می خـواهد چه کار؟

دل به تو بسته طناب دار می خــواهد چــه کار؟

خوب مداوایش کند اسرار می خواهد چــه کار؟

پنـــــجره فــــــولاد تـــــو بیـــمار را آورده اســـت

تو جوابــــش را بـــده دکــتر جوابش کرده است

بر خلاف دست، چشمم پر تر  از این حرف هاست

آب  سقا خانه ات  تب بُرتر  از این حرف هاست

این گرفتارت شدن ها حُر تر از این حــرف هاست

نان  بدون  عشق  تو  آجرتر از این حرف هاست

در رواق تــــو تــــمامی جــــهان جــا می شـود

زودتــر از گــــفتن حــــاجت گـــره وا می شــود

راه افـــتادی و زیـــــر پـــــات ایــــران ســـاخـتند

تـــــکه ای از خــــاک ایران را خراسان سـاختـند

با وجود تـــو در ایـــــن کشور مسلمان سـاختند

تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند

در نگـــــه داری تـــو خــــود را نشــان دادیم  ما

تـــــا ابــــد مـــــدیون زنهـــــای ســــنابادیــم ما

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست

داغ و فراق مادرمان بی هزینه نیست

روی کبود مادر من قاتل من است

ور نه شرار، این همه در زهر کینه نیست

با این که آب شد جگر و سینه زخم شد

دردی کشنده تر به من از زخم سینه نیست

این دردها که از اثر زهر می کِشم

یک ذره از مصیبت درد مدینه نیست

دیدید اگر که رنگ ز رخسار من پرید

این چهرۀ کبود شده بی زمینه نیست

دیگر رها به حجرۀ در بسته ام کنید

غیر از جواد مرهم این سوز سینه نیست

در غربتم صدای مرا نشنود کسی

کس آشنای غربت صوت الحزینه نیست

حتی صدا به خواهر من هم نمی رسد

یک گریه کن کنار منِ بی قرینه نیست

سِکّه اگر به نام ولی عهدی ام زدند

شد تاج ننگ بر سر من، جای پینه نیست!

گویا دگر کسی نگرانم نمی شود

فرقی میان من و غریب مدینه نیست

یک عمر بهر کرب و بلا گریه کرده ام

این پلکِ خسته، زخم به جز این گزینه نیست

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امشب کران درد دلم بی کران شده

باران ابرهای غمم بی امان شده

باز این دل از غریبیتان حرف می زند

از غربتی که همدم آن یک جوان شده

همپای ناله های پر از سوز آخرت

درّ گران ز چشم جوانت روان شده

از بس که گریه کرده صدایش گرفته است

از پا نشسته ، خسته شده ، نا توان شده

رنگ از رخت پریده ، عرق کرده ای چرا ؟

آقا مگر که موقع پروازتان شده ؟

اینجا زمین کنار زمان گریه می کند

گویا دوباره مادرتان روضه خوان شده

از لا به لای مقتل در خون نشسته ات

یک بیت روضه زمزمه ی عرشیان شده

یک کربلا و یک تن بی سر کنار قبر

یک بوریا کفن به تن آسمان شده

شاعر : وحید محمدی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

زآن طشت پر ز اشك خون در مقابلش

پيدا بود كه زهر چه كرده است با دلش

مظلوم چون على و به مظلوميش گواه

 آنخانه نبى كه بود در مقابلش

او حاصل نبوّت و بيداد دشمنان

 از آب شعله خيز، شرر زد به حاصلش

عمر حسن ز عمر على سخت تر گذشت

 تا آن كه مرگ آمد و حل كرد مشكلش

از ورطه اى كه بود كران تا كران ملال

 موجى زد و رساند، شهادت به ساحلش

هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى

 غربت ببين كه همسر او گشته قاتلش

از زهر، پاره پاره و از صبر، ريزريز

 قرآن برگ شهادت بود دلش

چشمش به لطف اوست «مؤيّد» كه دم زند

 گاه از مصائب وى و گاه از فضايلش

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بوی باران و بوی دلتنگی
می وزد از حوالی چشمت
چه شده که شقایق و لاله
می چکد از زلالی چشمت

آسمان هم به گریه افتاده
هم نفس با نگاه بارانیت
ناله ناله فرات می ریزد
زمزم اشک های پنهانیت

بغض های دلت ترک می خورد
در همان شام بیقرای که ...
لاله لاله دل پریشانت
خون شد از خون آن اناری که ...

در غروب نگاه محزونت
آرزویی به جز شهادت نیست
چه غریبانه اشک می ریزی
و به بالین تو جوادت نیست

خوب شد که ندید فرزندت
بین آن کوچه دست بر پهلو
روضه خوان شد نگاه خونبارت
کوچه، دیوار، لاله، در، پهلو

سر سپردی به خاک دلتنگی
گوشه حجره قتلگاهت بود
گریه گریه مصیبتی اعظم
جاری از گوشه نگاهت بود

چه به روز دل تو آوردند
که عطش شعله می کشید از جان
ذکر لب های تشنه ات هر دم
السلام علیک یا عطشان

آه با چشم غرق خون دیدی
کربلا کربلا مصیبت بود 
هم نوا شد دل شکسته تو
با سری که پر از جراحت بود:

بر سر نیزه های نامحرم
لحظه لحظه چه بر سرت آمد
وای از دست های سنگینی
که به تکریم دخترت آمد

سنگ ها گرم بوسه از لب هات
در همان کوچه در عبوری که ...
چه شد ای سر بریده زینب
سر در آوردی از تنوری که

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها