0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

        يا امام رضا(ع)

بايد كه من براي تو از جان گذر كنم

از هرچه دارم از همه خوبان گذر كنم

 

دنيا بر اين بناست كه آخر به حق رسيم

پس واجب است از در ِ سلطان گذر كنم

 

بايد امام ِ كشورمان ضامنم شود

تا از پُل ِ صراط من آسان گذر كنم

 

قبل از همان سفر كه نبي وعده كرده است

بايد كه يك سفر ز خراسان گذر كنم

 

شمسُ الشموس ِ كشور ايران، امام ِ عشق

بايد ز روضه هايِ تو گريان گذر كنم

 

وقتي عبا به رويِ سرت ميخوري زمين

مثل كسي كه ديده پريشان گذر كنم

 

روز و شبِ تو يادِ شهي تشنه لب گذشت

بايد كه من ز خاطره هاتان گذر كنم

 

يابن شبيب عمه يِ مارا كتك زدند

پس من چگونه از غم ايشان گذر كنم؟؟؟

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح  

 

کبـوتران حریمـت بلند مرتبه اند

بلنـد مرتبـه تر از پرنـده قـقنـوس

کنار گنبد زردت نگاه کن خورشید

چه سر بزیر نشسته شبیه یک فانوس

منـم مسافر خسته مهاجـری تنها

که با هوای ضریح تو گشته ام مانوس

کنار ساحل امنت گرفته ام  پهلـو

شکسته قایق من ناخدای اقیانوس

شنیده ام که سگی دلشکسته آمده است

به آسـتان تو بهـر زیـارت و پـابـــوس

کریم زاده ای آقا مجال صحبت نیست

نمی رود کسی از بارگاه تو مایوس

صدای زنگ حرم اعتبار می بخشد

به ساز و ارگِ کلیسا و نغمه ناقوس

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و شهادت

 

غریب شهر خراسان عزیز زهرایم

رئوف همچو خدای رحیم و یکتایم

به دستگیری سائل همیشه مشهورم

منم که ضامن آهو میان صحرایم

به هر کجا که صدا می کند مرا مسکین

به غربت دل خونم قسم که می آیم

رضای فاطمه را از من غریب بجو

که من کلید رضای علی و زهرایم

به نام من به در آور لباس احرامت

که من خود عاشق این جامه مصفایم

اگر شرایط احرام تو شکسته شده

مدار غصه به حکم تو خورده امضایم

قبولی زحمات محرم و صفر است

هر آن که ناله زند در عزای عظمایم

منم غریب که جز من کسی غریب نشد

به جز جواد کسی بر دلم حبیب نشد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

مناسبت های آخر ماه صفر

 

آخر «ماه صفر»، اول ماتم شده است

دیده ها پر گهر، و سینه پر از غم شده است

آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!

خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است

آخر ای ماه سفر کرده که «سی روزه» شدی  

رنگ رخسار تو، همرنگ «محرّم» شده است

عرشیان، منتظر واقعه ای جان سوزند

چشم قدسی نفسان، چشمه ی زمزم شده است

شب تودیع پیمبر، شهدا می گفتند:

 آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است

تا که بر چیده شد از روی زمین «سایه ی وحی»        

آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است

«مجتبی» گلشنی از لاله به لب، کرد وداع

داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است

باغ، لبریز شد از زمزمه ی «یاس کبود»

لاله، دل تنگ تر از حجله ماتم شده است

میهمانی، که «خراسان» شد از او باغ بهشت

میزبان غم او «عیسی مریم» شده است

از همان روز، که زد سکّه به نامش در توس

شب، پی کشتن «خورشید» مصمم شده است

تا بسوزد «دل ذریه ی» زهرای بتول

زهر در ساغر انگور فراهم شده است

راستی تا بزند بوسه بر «ایوان طلا»

کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است

پایتخت دل صاحب نظران است این جا

«مشهد» انگشت نمای همه عالم شده است

گر چه بسیار خطا دیده ای از ما، اما

سایه ی مهر تو، کی از سرما کم شده است؟

گر چه من ذرّه ی ناقابلم ای شمس شموس!

باز پیوند من و عشق تو محکم شده است

تا کسی بنده ی سلطان خراسان نشود

غمش از دل نرود، مشکلش آسان نشود

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

دنیا تاریکه یه جوری

که نه فانوسه نه مهتاب

دلمُ به کی ببندم

ته این دهکده ی خواب

 

اگه یه اتاق کوچیک

اگه یه پنجره باشه

پای اسم کی بمونم؟

که برام خاطره باشه

 

دنیا تاریکه یه جوری

که چشامُ هم می ذارم

تا که دستمُ بگیری

پامُ تو حرم می ذارم

 

صحنتون پر از پرنده

 آفتاب صلات ظهره

زیر گنبد طلاتون

سر عاشقا رو مهره

 

برج کاشیای رنگی

طاق نصرتای آبی

سایه روشنای آروم

ایوونای آفتابی

 

 پای حوض نقره پوشت

 پیچیده عطر پرنده

سایه ها كوتاهن اما

 قد گلدسته بلنده

 

دنیا تاریکه به جز تو

که چراغ راه دوری

برا هر کی هر چی هستی

برا من سنگ صبوری

 

تو درست آخر حرفی

 اون جا كه ساكته دنیا

خط بین عقل و عشقی

  مرز بیداری و رویا

 

مث بهت یه كبوتر

لب ایوون طلاتم

بین این همه هیاهو

 زائر امام رضاتم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات شب شهادت

 

بیا دلم که همینک به مشهدت ببرم

به شهر حضرت نور و به مقصدت ببرم

دلت هوای حرم دارد و پریشان است

و قول می دهمت تا به مرقدت ببرم

میان صحن مبادا که بی قرار شوی

کبوترم تو بیا تا به گنبدت ببرم

به روضه هم نرسیده کمی نماز بخوان

که خوب نیست تو را با دل بدت ببرم

به چشم تیره و تارت نگاه جایز نیست

به چشم سرمه بکش تا به سرمدت ببرم

شبیه تر به خود مصطفی همین آقاست

تو کفش کن که تو را من به احمدت ببرم

شب شهادت مولا، رضا شده معبود

تو عبد شو دل من تا به معبدت ببرم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح

 

مرغ پر بسته ام و نیِّت قافی دارم
هر چه غیر از تو مرا هست اضافی دارم
کعبه از چشمِ تو پنهان چه طوافی دارم
پیش بازار رضای تو کلافی دارم

در حرم حوله ی احرام من از جنس دعاست
حجرالاسود من پنجره فولاد رضاست

شده ام مثل کویری که به دریا برسد
مثل مجنون که به بوی خوش لیلا برسد
کاش چون دستِ گدایی که به دارا برسد
به ضریحِ کرمت دستِ دل ما برسد

یوسفی هست دلم کاش زلیخا بشود
بین این در به دری بلکه دری وا بشود

اشک می گفت که من شورم و یک جنس بدل
پیش این قله ی شیرینی و دریای عسل
چشم می گفت که یک قطره بده حداقل
با چه رویی بروم بی تو در این کوچه محل

اشک شوری به دلش آمد و بی تاب افتاد
دهن چشم از این صحن و سرا آب افتاد

می شود گفت شفاخانه به سقاخانه
که به یک جرعه زند زلف عطش را شانه
بین این صحن و سرا هاجرِ دل مستانه
دور اسماعیلش گشته پیِ پیمانه

پیش دارالکرمت بر دل من افتاده
که خمار تو رسیده ست به دارالباده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

ای بـه تولای تـو کمال ایمان رضا!

مهر تو در جسم دین خوب‌تر از جان رضا!

زائـر قبـرت بَـرَد فخـر بـه بیت‌الحـرام

سائل کویت کند ناز به سلطان رضا!

مـور اگــر خرمـن بـذل تــو را بنگـرد

دانه نمی‌گیرد از دست سلیمان رضا!

اگــر بخوانـی مــرا وگــر برانــی مـرا

نمی‌روم از درت قسـم به قرآن رضا!

عـالـم امکـان بــود نگیــن انگشتـری

مـزار تـو خاتـم عالـم امکان رضـا!

مؤمن اگر آورد طاعت سلمان بـه حشر

بدون مهر شما نیست مسلمان رضا!

به عرش کرد افتخار به فرش داد اعتبار

رسید تا پای تو به خاک ایران رضا!

رواسـت روح‌الامیـن فشـاند از آسمــان

به پـای زوار تـو لالـه و ریحان رضا!

عجـب نـدارم اگـر نـاز بـه جنـت کنـد

اگر تو چشم افکنی به روی شیطان رضا!

حـرام دانـم اگــر در حـرم قـدس تــو

به لب برم نامی از روضۀ‌ رضوان رضا!

جمال حق دیدنی نیست، ولی دیدنی‌ست؛

به روی تو طلعت خدای منـان رضا!

بـدون مهـر تـو گـر نـام خــدا را بـرم

قسم به ذات خدا ندارم ایمان رضـا!

هـر آن کـه یکبـار شـد زائـر درگـاه تو

تو می‌کنی بازدید سه بار از آن رضا!

زائـر قبـرت اگـر پـای نهـد در جحیـم

جحیم را می‌کند روضۀ رضوان رضا!

دُر ز دهـن سفتـه‌ام مـدح تو را گفته‌ام

کز نفسم ریخته لؤلؤ و مرجان رضا!

زائـر خــود را کنــی بدرقــه تـا کربــلا

بلکه شوی زائـرش از ره احسان رضا!

نیـست تعجــب اگــر در قــدم زائــرت

خار شود لاله و خـاک، گلستـان رضا!

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

به آن نشان که خدا داده است نام رضا
که نیست غیر خدا آگه از مقام رضا
ز حق گرفت رضا نفس مطمئنۀ او
ندای ارجعی است آیت مقام رضا
اگر خدا پر و بالی به مرغ دل بدهد
سعادتی است کبوتر شدن به بام رضا
شده است روح الامین از حدیث او حیران
که عطر وحی خدا می‌دهد کلام رضا
چه رفعتی است به درگاه او که در هر عصر
زمانه سکۀ نو می‌زند به نام رضا
به رو سپیدی جوْن و سعادت قنبر 
امید دارم اگر گشته‌ام غلام رضا
هوای میکده دارم خدا قبول کند 
که تشنه‌ام به شراب طهور جام رضا
در آن حرم رو و با صدق دل، سلام بگو
که خود به گوش دلت بشنوی سلام رضا
به عزت قدم او کجا تواند خصم
ز جا بلند نگردد به احترام رضا؟
هنوز از خط خوب عنایت و کرمت
هزار نسخه طلب دارم ای امام رضا

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

دوست دارم تا که بر خاکت، جبين سايي کنم
خاک پاي زائرت را کحل بينايي کنم
دوست دارم خضر باشم تا که با آب بقا
تا قيامت بهر زّوار تو سقّايي کنم
دوست دارم ضامنم باشي که بر خيل ملک
سرفرازي همچو آن آهوي صحرايي کنم
دوست دارم بر گدايي درت از شهر خويش
تا در باب الجوادت، راه پيمايي کنم
دوست دارم زير پاي زائرت، دفنم کنند
تا گشايم دست و اعجاز مسيحايي کنم
دوست دارم وقت مردن با تماشاي رخت
مرگ را از شوق ديدارت، تماشايي کنم
دوست دارم در ميان آن همه زوّار تو
بر درت، ابراز راز دل، به تنهايي کنم
دوست دارم در خراسان تو چون گل بشکفم
صبح دم توصيف از گل هاي زهرايي کنم
دوست دارم هر کجا باشد به نامت مجلسي
شمع باشم، آب گردم، مجلس آرايي کنم
دوست دارم تا شماري "ميثمت" را سائلي
تا گدايت باشم و در حشر آقايي کنم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

رضا اگر چه به صورت، از آن حرم دورم 
من از تو دور که باشم، ز خویش هم دورم 
میان اینهمه دوری ترانۀ دل من 
شده «تو با منی اما من از خودم دورم» 
تو آفتابی و با من نفس نفس نزدیک 
به رنگ سایه گر از تو قدم قدم دورم 
جدا ز کوی تو آنقدر دورم از شادی 
که از وجود به اندازۀ عدم دورم 
اگر که یک قدم آیم سوی خراسانت 
همان قدَر به خدا از غروب و غم دورم 
شده‌ست فاصله در پیش رو گناهانم 
به من مگو منِ بیچاره از تو کم دورم 
مگر که اینهمه بیچارگی کم است که من 
کبوتر توأم امّا از آن حرم دورم 
غریبِ غُربتم از حضرت رضا مهجور 
گدای مطلقم از مطلقِ کرم دورم 
اگر چه منّت عینُ النعیمِ لطفت هست 
ولی ز کوی تو یا «غایۀ النِعم» دورم 
ز حادثات جهاني تو خود پناهم باش 
مکن از آن حرمِ امنِ محترم، دورم 
ز فیض عام تو ای آفتاب ملّت‌ها 
ز بارگاه تو ای قبلۀ اُمم، دورم 
هر آنچه رحمت و فضل و سخا و لطف ترا 
حساب می‌کنم، از تو به هر رقم، دورم 
ز مشهدت که خیابان آن «ارم» خوانند 
از آن حرم نه، که از روضۀ ارم، دورم 
به کفشداری و فرّاشی‌ات امیدم هست 
اگر ز خدمت آن شاه پر خدم دورم 
مگر تو بر سرم از لطف پای بگذاری 
که مورم و ز سلیمان محتشم دورم 
اگر چه گم نکنم کوکب هدایت تو 
مکن ز کوی خود ای «نور فی الظُلَم» دورم 
فکیف أقطع منک الرجاءَ یا مولا؟ 
أجب بفضلک یا کاشف الهمم، دورم 
کسی زبان مرا در غمت نمی‌فهمد 
که از امیر عرب، خسرو عجم دورم 
زیارت تو طلب دارم از خدا، تا کی 
به شکل «لا» ز در خانۀ «نعم» دورم؟ 
اگر چه زائر عارف نی‌ام، ز محضر خود 
مکن به جان جوادت دهم قسم- دورم 
غریب عالم محرومی‌ام، ولی از خویش 
مدار، ای به کرم در جهان عَلَم، دورم 
همینکه خواب روم، بر ضریح توست سرم 
همینکه باز کنم پلک‌ها ز هم، دورم 
هزار شب بشوم همجوارتان از شوق 
دوباره پیش خودم فکر می‌کنم دورم 
دلم برای تو ننوشته شعر خود خوانده 
تو با منی اگر از دفتر و قلم دورم 
اگر طلب کنی‌ام، جان دهم ز شوق، اینبار 
که دوری‌ات نکند از تو باز هم دورم

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) – محمد امین سبکبار

 

خادمت پشت در قصر خبر می خواهد

از شب مبهم این فتنه خبر می خواهد

 

کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت:

لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟

 

تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین

رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد

 

ای جگر گوشه که در حجره ی غم تنهایی

زهر از جان تو انگار جگر می خواهد

 

دل تو سوخته از درد به خود می پیچی

لب خشکیده تو دیده تر می خواهد

 

خوب شد اینکه جوادت به کنارت آمد

پدرِ از نفس افتاده پسر می خواهد

 

لحظه رفتن خود در نظرت می آمد

روضه مرد غریبی که نفر می خواهد

 

یاد آن حرف تو با ابن شبیب افتادم

یاد آن دشنه که از جدّ تو سر می خواهد

 

محمد امین سبکبار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) – علی پور زمان

   

شبيه كبوتر

 

نگاه خيس قلم روي دفترم افتاد

كنار حجره امامي رئوف جان مي داد

 

تمام حجره پر از التهاب بود و سكوت

نواي تشنه ي آب آب بود و سكوت

 

جواد از سوي باب الجواد مي آيد

و مادري شده محزون كنار او شايد

 

نَفَس نَفَس زده در كوچه هاي باراني

و همنوا شده با ناله ي خراساني

 

خدا نكرده اگر ناگهان زمين مي خورد

تمام كوچه پر از گرد وخاكِ طوفاني

 

نگاه و صورت او سرخ، من نمي دانم

كه جام زهر ، و يا دست سنگي ثاني ؟

 

عبا به روي سرش آسماني از اندوه

و حجره محفل روضه مكاني از اندوه

 

چه قدر لحظه ي آخر گريزي از تب بود

به فكر مقتل و خَدُّالتريب و زينب بود

 

دوباره بي تب و تاب حضور دعبل شد

دوباره روضه ي گودال مَحرم دل شد

 

دلش به خاكِ كف حجره يادي ازغم كرد

تمام صحن حسينيه را محرَّم كرد

 

رئوف عشق و محبت حديث سلسله را

به نقل از خود جبريل،وقف عالم كرد

 

دلم نشسته به پاي نماز بارانت

تمام شهر دلم را شبيه زمزم كرد

 

غروب چشم پُرابرش،غروب عاشورا

حسين بركفِ گودال خسته و تنها

 

به روي پيكر او جايِ تير و سرنيزه

سلام قاري قرآن،سرتو بر نيزه!

 

علی پور زمان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 اشعار شهادت امام رضا(ع) - محمد علی بیابانی

 

شنیده ام که خودت در زمان پر زدنت

بروی خاک رها گشت پیکر و بدنت

 

هزار لاله روان شد ز گوشه دهنت

غریب بودی و خون شد تمام پیرهنت

 

ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی

ولی زمان غــــــــروبت جواد را دیدی

 

اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو?

ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو

 

به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو

اسیر پنجه سرنیزه ها نشد سرتو

 

حسین گفتم و قلبت شکست آفا جان

به دل غبار محرم نشست آقا جان

 

محمد علی بیابانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا(ع) - سید محمد بابامیری

 

بوی مدینه

 

در خاک می پیچد تنش را مرد غربت

دارد در این حالت تماشا مرد غربت

 

باید تماشا کرد و خون از چشم بارید

دریا به دریا همنوا با مرد غربت

 

هرم نفس هایش پر از تاثیر زهر ، است

در آتش افتاده ست گویا مرد غربت

 

او آب را پس میزند ای وای، ای وای

در فکر عاشوراست آیا مرد غربت ؟

 

یک شهر عاشق داردو سرگشته اما

تنها تر از تنهاست اینجا مرد غربت

 

دردانه ای بوی مدینه با خود آورد

خوبست دیگر نیست تنها مرد غربت

 

یک کهکشان راه است تا فهمیدن او

هفت آسمان شد فاصله تا مرد غربت

 

سید محمد بابامیری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها