وآنکه خاک پاک او مسجود عرش کبریاست سروراهل یقین مولا علی موسی الرضاست
روح نا آرام من همچون کبوترهای صحن در هوای قدسی آن طاق و آن گنبد رهاست
یاد آن سامانم آنسان بی سر و سامان نمود گر دل از جان برکنم هر لحظه از شوقش رواست
می رسد هردم بگوشم یا رضا و یا حسین مشهد است اینجا نمی دانم خدا یا کربلاست
می وزد از گنبد و گلدسته اش بوی بهشت آری آری این حرم نزهت فزای ماسواست
مهر با آن اقتدار و ماه با آن اعتبار خادم شمس الشموس کهکشان ارتضاست
اشگ شوق از دیده ما می شود جاری از آنک خاک پای زائرانش توتیای چشم ماست
شو به خلوتگاه انسش جلوه حق را ببین بارگاه پاک او آئینه ایزد نماست
می شناسد خوب درد زائران خویش را نازم آن شاهی که درعین غریبی آشناست
صبح از آن گلدسته چون بانگ اذان آید بگوش محشری از شور در جان محبانش بپاست
از مدینه تا به مرو از جای پای حضرتش خط گل روئیده است و مضجع اهل ولاست
بوالحسن وافی وفی سلطان ملک ارتضا عالم آل محمد، والی بی کم و کاست
عشق های دیگری هرگز نمی آید بکار ای خوشا آن دل که بر عشق ولایت مبتلاست
یا غیاث المستغیثین یا انیس المومنین یاد تو آرام بخش و نام تو مشکل گشا ست
ضامن آهو تویی و ضامن الامه تویی هر کجا ازمعجزات تو هزاران ماجراست
یا سراج الله رحمی غرق بحر ظلمتیم رب تدبیری تو و تدبیر تو تد بیر ماست
ما که باشیم از کرامات جنابت دم زنیم عالمی مرهون آبا و نیاکان شماست
شهودی