0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد
مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد

شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند
آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد

هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد
وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد

از خلقت تو خواست خداوند لامکان
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

گر جان دهم به يک نگهت سود با من است
کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟

بي امتحان مرا به غلامي قبول کن
رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد

دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من
دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما
ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟

آن پرچمي که بر سر بام حريم توست
راه بهشت را به محبان نشان دهد

قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است
در انتظار اين که به پاي تو جان دهد

روز جزا که در صف قرآن و عترتيم
ما را امام ثامن ضامن امان دهد
(حبيب چايچيان"حسان")

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

فراخوان عشق

به شوقی که مهمانیّم می کنی

سراسیمه بارانیّم می کنی

فرا خوان عاشق شدن می دهی

به نامی که عرفانیم می کنی

خراسانتر از خرم آباد دل

بهارانه ارزانیم می کنی

سلامی به معنای منهای من

به میلاد انسانیم می کنی

تعارف،کمی ابر و باران و باد

به احساس کنعانیم می کنی

سلیمان عشقی تو بر تخت دل

نیاسوده طو فانیم می کنی

نگاهی به فرجام جام بلا

به شوری که می خوانیم می کنی

جواب فراخوان عشقت منم

کجا ذبح و قربانیم می کنی؟

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

کنار پنجره فولاد......بعد ِ طوفان ها
چه با صفاست نشستن کنار ریحان ها
وزیده بوی بهاری شبیه بوی بهشت
گرفته بوی خدا را تمام گلدان ها
نشسته ایم من و تو که گفتگو بکنیم
از آسمان و خدا... از زمین و انسان ها
از اینکه پنجره فولاد بحر اسرار است
دلیل مطلق ِ آرامش ِ پریشان ها
تو از مدینه ی غربت برای من گفتی
و از هوای دل انگیز ِ کعبه ی جان ها
صدای بال ِ فرشته به گوشمان می خورد
صدای همهمه ی مبهم ِ مسلمان ها
طنین سوره ی یاسین...طنین الرحمن
نشاط ِ قلب من و تو کنار قرآن ها
دوباره از شب دیدار گفت و گو کردیم
و طعم خاص و غریبی که آن فسنجان ها*
در آن دقایق افطاری اش به ما دادند
از آن غذای بهشتی و برکت نان ها
درست وقت خداحافظی مان که رسید
گرفت صحن حرم را طنین باران ها
بگو سلام به آقا ... نگو خداحافظ
 بگو به کوری چشم حسود ِ شیطان ها 
" برو سفر به سلامت... دوباره منتظرم
بیا زیارت سلطان ... به جان ِ ریحان ها..."

 

وحيده افضلي

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

روز و شب سوزد دلم در حسرت دیدارتان

آرزو دارم شوم همراه با زوارتان

می شوم دلتنگِ ایوان طلایت روز و شب

یا کبوترها که می چرخند در دربارتان

یا رضا اذنی بده این دردمندِ خسته را

تا بیاید بهر درمان نزدتان بیمارتان

کودکانم آرزومند حریمت گشته اند

عشقشان در کودکی بوسیدن رخسارتان

ضامن آهو نصیبم کن که یک بار دگر

بهر گریه سرگذارم بر در و دیوارتان

حاجتم بسیار مولا خواهشم تنها همین

کن قبولم تا شوم یک عمر خدمتکارتان

گرچه گاهی خنده یا شادی به ظاهر می کنم

«شعله» تا روز ابد در دل بود غمخوارتان

محمدصرامي(شعله)

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اینجا زمین،بهشتِ گل افشانِ  سرمد است
اینجا زمان ،بهارِ مدامِ محمد است
این بوی ِدلفریبِ فرحبخش از کجاست؟
این خاکِ مشکبویِ کدامین سهی قد است؟
شبگرد کیست ،ماه، پریشان وبی شکیب؟
بی تابِ کیست مهر که در رفت وآمد است؟
از هرچه کهکشان که در این بیکران رهاست
خورشید این دیارِ مقدس ،سرامد است
روح زمین وراحت عرش وبهشت ِعشق
آرامِ کیست خفته در آغوش مشهد است؟
محبوبِ عاشقان دل از دست داده است
دلبندِ هر چه دل که در این هفت گنبد است
بی عشق ِاین قبیله متاعی  نمی خرند
بی مهرِ این این تبار،نماز ودعا رد است
ای پادشاه حُسن، خدارا عنایتی
 ای فیضِ حق،که وصف عطایت زبانزد است
ما را به فقر وفاقه ی فردا شفیع باش 
فردا که از گناه ِگران، حال ما بد است
ای چشمه سارِ مهر اجابت کن از کویر
دستی گر از عطش به دعایی بر آمده است

 

غلامرضا محمدی /کویر

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حاجتش را خیال می بافم ، پشت فولاد معبد باران
با قلم ، واژ ه های رنگارنگ ، روی دفتر ، خوش آمد باران

از کویر آمدم که تب دارد ،پوستش زرد و تاولی رنگ است
پست کرده است حاجتش با من ،تا رسانم به مقصد باران

مادرم تا که بود باران بود ، مادرم تا که رفت باران رفت
روی نقشه تو را سفر می کرد ، از دهاتش به مشهد باران

با گلاب نگاه قمصری اش ، بارگاه تو شستشو می داد
گنبدت خوب برق می انداخت، بر دلش ماند مرقد باران

از خدا خواست شاعرت بشوم ، شاعری با پرنده ها مانوس
بر لبش یا امام هشتم بود، التماسش به ایزد باران

من حواسم شده است پرت شما ، می نویسد قلم به حال خودش
می نشیند کبوتر شعرم ، ناگهان روی گنبد باران

 

خلیل رویینا

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

گرچه با من دل ِدیوانه ی من بد کرده است
آنچه در مذهب اخلاص نباید کرده است
رفته چندی پی شیرین دهنان ،سوخته خویش
عمرها برسر خوبان ِسهی قد کرده است
بارها رفته زاحساس ،زدستم بیرون
بارها راهِ وصال من وتو سد کرده است
می شناسم منش ای دوست بر او خرده مگیر 
که اگر کرده گنه سخت ،نه بیحد کرده است
به جز عشقت نخریده است به بازار وجود
به جز این طرفه ،متاع دگران رد کرده است
چه زند نقش بر این سوخته خرمن جز عشق
آنکه صد نقش بر این طاق ِ زبرجد کرده است
سالها زمزمه پرداز ِحسینِ تو شده است
دل پریش از غمِ ریحانه ی  احمد کرده است
من غلامِ شه طوسم ،دل ِمن از من نیست
خویش را آهوی ِسرگشته ی مشهد کرده است
  کرمی کن که عطایِ تو کران ناپیداست
گرچه با من دل دیوانه ی من بد کرده است
+++++++++++++
غلام رضا محمدی /کویر /25/1/92

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

کبوتر تو... نه بی بال و بی پرم... افسوس!

غزال خسته؟ از آن نیز کمترم...افسوس!

 

نگاه کردی و گفتی دلت غریب کجاست؟

غریب توست! ولی جای دیگرم! افسوس!

 

میان این همه فانوس راه گم کردم

از آفتاب تو فیضی نمی برم افسوس!

 

دخیل پنجره فولاد توست دستانم

نشد زیارتت اما میسرم ...افسوس

 

نشسته ام بنویسم برای تو شعری

ردیف کرده غزل در برابرم (افسوس)!

 

اگر فقط غزلی...نه اگر فقط بیتی

قبول طبع تو افتد نمی خورم افسوس

 

نغمه مستشار نظامی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

در ظرف گدا باز کرم ریخته ای
آرام، قرار در دلم ریخته ای
آقا! به سلامم چه جوابی دادی؟
کاین گونه دل مرا به هم ریخته ای؟!

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !
 
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !
 
به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !
 
وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !
 
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !
 
مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !
 
یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !
 
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
 
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات  
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !
 
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !
 
یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !
 
از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

هر كه با انگور چشمت مست ايمان مي شود
معتكف در خاك سر سبز خراسان مي شود
 
آنقدر دور ضريحت ازدحام بال هاست
كه كبوتر راهي ِ كنج شبستان مي شود
 
شهره شد كه شهر مشهد قطعه اي از جنت است
چون كه در هر كوچه گل درگير باران مي شود
 
بارگاهت مرهمي دارد كه كوران را شفاست
آن چنان كه لال هم گويا غزلخوان مي شود
 
هر كجا...! هركس ....! سلامي داد آنجا مشهد است
آن چنان كه بخشي از خاك خراسان مي شود 

مجتبي اصغري فرزقي (كيان) مشهد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شرمنده‌ام كه همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به اين سو نداشتم



در زندگی زبان ثناگو نداشتم
چشم امید نیز به هر سو نداشتم

دنبال درد و دغدغه های خودم ، دلم ...
کاری به کار اهل هیاهو نداشتم

اما حکایت من و تو چیز دیگری ست
اصلا به جز تو با احدی خو نداشتم

با دست گردِ فرش تو را جمع کرده ام
حتا اگر لیاقت جارو نداشتم

()

می خواستم بیایم و از تو بخواهمت
می خواستم ...
ولی چه کنم ؟!
رو نداشتم !

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امشب دل من هوس كرد شعري بگويد برايت

تا مثل آهوي وحشي فردا بيفتد به پايت

 

آيا مرا مي‌شناسي؟! شايد به خاطر نداري

ديوانه‌اي را كه گم شد در بين ديوانه‌هايت

 

شايد مرا ديده باشي وقتي كه باران آتش

مي‌ريخت بر گونه‌هايم در زير چتر عبايت

 

مولاي من! من همانم كآن‌شب به دادم رسيدي

وقتي كه آتش گرفتم در مرقد باصفايت

 

باور كن امشب گدايت حاجت به چيزي ندارد

تنها نگاهي بيفكن تا او بميرد برايت

 

ديشب شنيدم كه يك دشت گل‌هاي پرپر شكفتند

با تند‌بادي كه پيچيد در كنج بستان‌سرايت

 

بگذار من تا قيامت بر غربت تو بگريم

پايان ندارد غريبي! اي جان عالم فدايت

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شهادت حضرت امام رضا(ع)

رضا از خدعه ي مامون خبر داشت
كجا او بر وليعهدي  نظر داشت ؟
همان عزم حسين د ر راه  كوفه
رضا هم د ر ره مشهد به سر داشت
غرض اتمام حجت بود  اما
كجا اين فهم قوم بي بصر داشت
هويدا كرد «آقا» از  امامت
نشان هايي  كه بر مردم اثر داشت
شدند آگاه  مردم  از  حقيقت
كه از مامون نقاب خدعه برداشت
چومامون ماند با رسوائي خويش
فقط يك راه حل آن  بي بصر داشت
امام هشتمين را   كرد  مسموم
چه سفاكي به دل آن بد گهر داشت
ائمه جمله گي  يك  ره  گزيدند
كه رسوايي براي كفر و شر داشت
شجاعت با شهاد ت بود اين  ره
كه كاخ ظلم را زير و زبر داشت
غروب آخرین روز صفر بود
حريم و هم  حرم نيلي به بر داشت
كبوتر بچه  اي  د ر صحن عليا
كنا ر زائرين  سر زير پر داشت
صداي ناله اي را هم شنيد م
چه داغي اين كبوتر بر جگر داشت
تقاعد د ر كنا ر  با رگاهش
برايم  روزگاري  پر ثمر داشت
نيم شاعر كراما ت اما م است
كه طبع خسته ام را پر شرر داشت
به سبكي ساده و از روي ايما ن
«رها»اين گفتگو باچشم تر داشت

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)


آقاي من شرمنده ام چون رو سياهم
اما بدان كه توبه كردم سر به راهم
 
مثل كبوتر مي رسم از راه خسته
در بين اين ديوارها بي سرپناهم
 
هر روز آهن رخنه در اين شهر دارد
از اين فلز يخ بسته در اين سينه آهم
 
تو آفتابي شهر گرما از تو دارد
چون كهربايي پيش پايت مثل كاهم
 
اين قفل ها از بند بندم مي شود باز
آقا فقط محتاج تنها يك نگاهم
 
من خاك پايت مي شوم مانند موري
اي حضرت شمس الشموس اي پادشاهم
 
 
مجتبي اصغري فرزقي (كيان)-مشهد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها