0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت 

مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

خوش به حال تمام مردم شهر، آسمان کاسه ‏ای پر از نور است 

برقرار است بر سر مشهد، آفتاب همیشه تابانت

من پر از ابرهای دلتنگی، خالی از هرچه چتر و سقف و پناه 

 ایستادم نوازشی بکنی، تا شوم خیس زیر بارانت 

اشک‏ ها نامه می شود کم کم، بغض‏ ها شعر می‏ شود نم‏ نم 

صف کشیدند زائرت باشند، پشت دروازه‏ ی خراسانت

 صبح‏ ها نوبت کبوترهاست، که سلامی دوباره عرض کنند 

شب به شب ماه پایبوس تو شد، آسمانی ستاره مهمانت 

 ای که دریای سبز و آرامی، موج در موج می‏ رسند به تو

 قلب‏ هایی شکسته دور ضریح ،دست‏ هایی گرفته دامانت 

 روی سرشانه ‏های خوبی‏ هات، جای پروانه‏ هاست می‏ دانم 

گل این آب و خاک! می‏ چرخند، گرد تو جمع دوستدارانت  

مطمئنم که خوانده‏ ای آقا، هرچه در سینه کوه غم شده بود 

 زودتر از نوشته‏ های خودم، نامه‏ ام می‏ رسد به دستانت...

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

هر چند که مشکلات بی حد داریم
در جاده فقط خطوط ممتد داریم
از کل جهان فقط همین مارا بس
در کشور خود حضرت مشهد داریم

 

علی دهقانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امروز نمازم را
خواندم به جماعت،باز
مانند کبوترها
پر شد دلم از پرواز!
 
در مسجد زیبایت
یک قطره ی بارانم
پُر می شود از دریا
هنگام دعا،جانم
 
جاری شده روح من
چون قاصدکی در باد
مشغول دعا هستم
در مسجد گوهرشاد

 

معصومه مهری قهفرخی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

در غمت روز و شب به سر بردن اين همه انتظار و شيدايي

صبح تا شب خدا خدا گفتن، دوري و شوق و ناشكيبايي

هر شبم طي شده به عشق و جنون همدمم تار و ني، دف و قانون

گه گداري به صبر فرهادي، گاه با حسرتي زليخايي

مي نويسم به شيشه و ديوار؛ السلام عليك اي دلدار

باز هستم رضا رضا گويان در پي آن حريم رويايي

عشق من عشق قطره و درياست ريشه در آب و خاك من دارد

نيست اصلا شبيه يك لحظه از همين عشق هاي حالايي

شب به شب آتشم به ياد تو، هيزم كوره ام خودم هستم

بس كه آتش گرفته از يادت؛ سينه ام معبدي ست بودايي  

آه! دريا مرا به خويش بخوان... قايقم را به آب خواهم زد

از تب موج ها نمي ترسد تشنه ي آن نگاه دريايي...

 

مطهره عباسيان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

غزلي قديمي نذر امام هشتم(ع)

اي هرچه جاده سوي تو در رفت و آمد است

هر دل شكسته اي به نگاه تو رو زده ست

لبريز غصه ام دلم اما كنار تو

در گفتن و نگفتن دردش مردد است

من شاعرم ، تحملم اصلا زياد نيست

تاب و توان قافيه ها كمتر از حد است

يك عمر هرچه جمع نمودم چه فايده!؟

با دست خالي آمده ام پيش تو، بد است

چون كفتران جلد به سو اگر روم

تنها پناهگاه دلم باز گنبد است

وقتي دخيل پنجره فولاد مي شوم

ديگر دلم به هر چه كه جز توست مرتد است

خورشيد مشرقي و خراسان به يمن تو

ازقرن هاي دور به نورت زبانزد است

چشم تو نور...نور علي نور ميشود

وقتي نگاهي از توطلوعي مجدد است

وقتي تفاوت است در انگورهاي تاك

قافيه جاي "شهد" در اين بيت " مشهد" است

 

مرضیه فرمانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

قدم به منظر چشمان ما بفرمایید

غبار دیده ی ما را جلا بفرمایید

 

به دست مهر و عطوفت، امام خوبی ها!

جراحت دل ما را شفا بفرمایید

 

به درد عشق عظیمی چنان دچارم که

چه خوب اگر همه را مبتلا بفرمایید!

 

چه خوب اگر همه غمدیدگان عالم را

به مهربانی تان آشنا بفرمایید

 

طواف حج فقیران، به بارگاه شماست

چه خوب اگر همه را اغنیا بفرمایید

 

***

ببخش حضرت خورشید! خواهشی دارم!

اگر ز روی تفقد، رضا بفرمایید:

 

مرا بحق محمدجوادتان آقا!

هنوز مثل همیشه دعا بفرمایید ...؛

 

و اینکه لطفا اگر زحمتی براتان نیست

مرا مجاور ایوان طلا بفرمایید؛

 

و دیگر اینکه مرا پنج بار در هر سال

روانه ی سفر کربلا بفرمایید ...

 

اگرچه باعث شرمندگی است آقاجان!

چه می شود همه شان را روا بفرمایید؟

 

***

دوباره سر به فلک می کشم اگر رمقی

برای بال و پرم دست و پا بفرمایید

 

کبوترانه دلم را روانه تان کردم

به بام خانه ی سقّا ش جا بفرمایید

 

به پیشواز دل بی قرارم آقاجان

جسارتأ خودتان ابتدا بفرمایید؛

 

اگر ورودی باب الجواد ممکن نیست

همان ورودی باب الرضا بفرمایید ...

 

***

هنوز از سفر قبل، قلب من آنجا است

به انتظار دخیلی که وا بفرمایید...

 

دوباره گمشده دارم ... دوباره گم شده ام ...

کجا روانه شوم؟ ... هر کجا بفرمایید.

 

امور گمشدگان، توی صحن گوهرشاد

هنوز منتظرم تا صدا بفرمایید...

 

فاطمه معین زاده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شعر رضوی)
با این کبوتران سحرخیز
با این ستاره های فراوان
این قصر دلنواز ، بهشتی ست
با حوریان آینه گردان
آهوی نذرهای زمین گیر
خواب شفا اگر که ببیند،
یا کفتر دلی که شکسته
گندم ازین بهشت بچیند،
یعنی همین حریم سخاوت
پردیس قلبهای حزین است
سلطان مهربانی این قصر
گنجور معجزات زمین است
نامش جبین گشای گره هاست
از قفل های بسته بپرسید
مهمان نواز درد جهان است
از خادمان خسته بپرسید
(سودابه مهیجی )

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شعر مرثیه امام رضا (ع)

عبا به پایم اگر گیر می‌کند غم نیست

 

قدم ز قامت مادر که بیشتر خم نیست

 

میان کوچه سرم گیج می‌رود مادر

 

اگر چه ضربه‌ی سیلی و دست محکم نیست

 

همین‌که تکیه به دیوار گاه می‌دادم

 

به غیر گوش شکسته غمی به یادم نیست

 

جواد نیست عصای قد خمم بشود

 

عصا به جای خودش هیچ‌کس که محرم نیست

 

میان حجره به یاد حسین می‌سوزم

 

ولی دهان من از زخم نیزه‌درهم نیست

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

به پیشگاه امام رضا(ع)

گنجشکهای دل زده از کوچه باغ ها
کز کرده اند گوشه ی دنج رواق ها
هر روز ذره ذره به معراج می برند
خورشید را که می چکد از زیر طاق ها
درهم شکسته قاعده، مفهوم روشنی است
قانون ایستای زمان در اتاق ها
عرفان چشم های شما را ستوده اند
نیلوفران مشغله،در باتلاق ها
در چشم های خیس تماشا رها شده
کشف وشهود دیدنی اتفاق ها
شعر است هرچه هست وچه ترکیب جالبی است
در صحن ها،پیاله وساقی وساق ها...

 

معصومه مهری قهفرخی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

يك بليط سفر ِتا شده در دستانش...
پيرزن... شوق سفر... حسرت بي پايانش...

خواست حرفي بزند حال و هوايش نگذاشت
بغض كز كرده در اعماق صدايش نگذاشت
خواست تا پر بكشد سنگ به پايش بستند
رفت راهي شود... آن سنگ ِ به پايش نگذاشت
گرچه "بي صبر" نبود اما در آن ساعات
شوق ديدار كسي صبر برايش نگذاشت
يك نفر برد دلش را به خراسان ِرضا(ع)
برد اما به عوض هيچ به جايش نگذاشت
مانده بود آن شب بي هيچ چه بايد بكند؟!
گفت مي ميرم... تاثير دعايش نگذاشت...
چشم او خيس تر از حادثه ي باران بود...
موقع بدرقه ي دل همه جا طوفان بود
رفت لب تر كند از چشمه ي "اسمال طلا"
لذت ديدن ايوان طلايش نگذاشت
خواست لب باز كند ... شكوه اي آغاز كند
يا كه چيزي طلبد... باز حيايش نگذاشت
يادش آمد همه ي عاشقي اش را.../ گله را،
شوق يادآوري خاطره هايش نگذاشت
رفت بيرون بزند از خود و آواره شود
حسرت ديدن آن صحن و سرايش نگذاشت
گفت خواب است... خيال است... ولي اينها را
از خودش ديد؛ابدا پاي رضايش نگذاشت
گفت مي ميرم اگر باز خيالات است اين...
من و پابوس رضا؟! آه! محالات است اين...
اين سفر از دل بود و سفر ِبا پا را
گاه گاهي قدَرش گاه قضايش نگذاشت
گاه اسباب فراهم بود اما مي مانْد...
مطمئن بود كه هر بار خدايش نگذاشت
نكند قسمت او نيست به مشهد برود؟!
باز هم حال خوش اين فكر، برايش نگذاشت
نكند رانده شده...؟! دوست ندارند او را؟!
يا خدا، حوصله در سنگ بنايش نگذاشت؟!
خواست حرفي بزند بغض، گلوگيرش شد...
خواست لب باز كند حال و هوايش نگذاشت...
باز در تاب و تبش مانده و مي آيد صبح...
هق هق نيمه شبش مانده و مي آيد صبح...

 

مطهره عباسيان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

السلام علیک یا امام الرئوف
یا علی ابن موسی الرضا


یک شب میان خاطره هایم قدم زدم

حال خوشی برای دل خود رقم زدم

بی وقفه از تو گفتم واز عشق دم زدم

گشتی دوباره دور و بر آن حرم زدم

 

آنجا که در وجب وجبش نور جاری است

آنجا که گوشه گوشه اش آئینه کاری است

 

در کوچه ها به سمت حرم رهسپارتر

با گامهای خسته ولی استوار تر

هنگام وصل آمد و دل بی قرار تر

افتاده باز در طپش بی شمار تر

 

میدانم آخر این هیجان می کشد مرا

این اشتیاق پر ضربان می کشد مرا

 

از صحن جامع رضوی پابه پای باد

رد میشوم به زمزمه آشنای باد

پر کرده حجم خالی من را صدای باد

این هق هق من است ویا های های باد

 

مرغ دلم رهاشده در باد می پرید

ازصحن قدس سمت گهرشاد می پرید

 

عطر رواق طعنه به بوی بهار زد

پرچم نسیم را به تفاخر کنار زد

نقاره خانه لطف تورا باز جار زد
شب ، خیمه بر سر حرمت با وقار زد

 

فواره ای که اوج تورا مبتلا تر است

در اشکهاش گنبد زیبا طلا تر است

 

من آن مسافرم که دراین شب رسیده ام

با واژه های سوخته از تب رسیده ام

در انعکاس درد محدب رسیده ام

با جام رنجهای لبالب رسیده ام

 

از راه دور خسته و بی تاب آمدم

لب تشنه ام که در طلب آب آمدم

 

ساقی توئی و باده توئی و سبو توئی

آبی به رنگ عشق توئی آبرو توئی

جلدم ، کبوترم ، هدفم کو به کو توئی

مقصود من از این همه بق بق بقو توئی

 

از بام خاطرات حرم جُم نمی خورم

از غیر دستهای تو گندم نمی خورم

 

سر چشمه های این همه ذوق و قریحه ، تو

من هم غریب شهر و دیارم ، شبیه تو

حالا رسیده ام به کنار ضریح تو

چشم انتظار گوشه ی چشم ملیح تو

 

امشب اسیر پنجره فولاد کن مرا

از غصه های زندگی آزاد کن مرا

 

سید حسن رستگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

السلام علیک یا امام الرئوف
یا علی ابن موسی الرضا


یک شب میان خاطره هایم قدم زدم

حال خوشی برای دل خود رقم زدم

بی وقفه از تو گفتم واز عشق دم زدم

گشتی دوباره دور و بر آن حرم زدم

 

آنجا که در وجب وجبش نور جاری است

آنجا که گوشه گوشه اش آئینه کاری است

 

در کوچه ها به سمت حرم رهسپارتر

با گامهای خسته ولی استوار تر

هنگام وصل آمد و دل بی قرار تر

افتاده باز در طپش بی شمار تر

 

میدانم آخر این هیجان می کشد مرا

این اشتیاق پر ضربان می کشد مرا

 

از صحن جامع رضوی پابه پای باد

رد میشوم به زمزمه آشنای باد

پر کرده حجم خالی من را صدای باد

این هق هق من است ویا های های باد

 

مرغ دلم رهاشده در باد می پرید

ازصحن قدس سمت گهرشاد می پرید

 

عطر رواق طعنه به بوی بهار زد

پرچم نسیم را به تفاخر کنار زد

نقاره خانه لطف تورا باز جار زد
شب ، خیمه بر سر حرمت با وقار زد

 

فواره ای که اوج تورا مبتلا تر است

در اشکهاش گنبد زیبا طلا تر است

 

من آن مسافرم که دراین شب رسیده ام

با واژه های سوخته از تب رسیده ام

در انعکاس درد محدب رسیده ام

با جام رنجهای لبالب رسیده ام

 

از راه دور خسته و بی تاب آمدم

لب تشنه ام که در طلب آب آمدم

 

ساقی توئی و باده توئی و سبو توئی

آبی به رنگ عشق توئی آبرو توئی

جلدم ، کبوترم ، هدفم کو به کو توئی

مقصود من از این همه بق بق بقو توئی

 

از بام خاطرات حرم جُم نمی خورم

از غیر دستهای تو گندم نمی خورم

 

سر چشمه های این همه ذوق و قریحه ، تو

من هم غریب شهر و دیارم ، شبیه تو

حالا رسیده ام به کنار ضریح تو

چشم انتظار گوشه ی چشم ملیح تو

 

امشب اسیر پنجره فولاد کن مرا

از غصه های زندگی آزاد کن مرا

 

سید حسن رستگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

به نیت مادرم تقدیم به امام رضا(ع)

یک گوشه حیاط طبرسی نشسته ام
بی ذکر حق و یاهویم اینجا نمیشود
زل میزنم به گنبد و هی پارس میکنم
آقا مگر که ضامن سگها نمیشود
من کلب آستان توام یا علی مدد *
این جمله جز به درگهتان جا نمیشود
هر شب کبوترانه فقط پرسه میزنم
اینجا بدون روضه مصفا نمیشود
هر صحن و،حوض و،جوشش فواره های آب
بی ذکر مشک پاره سقا نمیشود

ای چرم پاره پاره قرارت کجاست مشک
حیسیتم ...بدون تو اصلا... نمیشود
یک جرعه محض خاطر شش ماهه حفظ کن
بی معرفت مقابل مولا نمشود
من دست خالی و همه خیمه منتظر
این تن بدون ابرو بر پا...نمیشود
آقا حکایت از تو و صحنت کجا کشید
این دل بدون گریه که شیدا نمیشود
گنبد طلا و گنبد سلطان کربلا
گویا که زخم کهنه مداوا نمیشود

مهدی مومنی(تمار121)

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 

آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند

از هر دو تا نگار یکی ناز می کند
عشاق روزگار یکی در میان خوشند

نانی که می پزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند

این سفره دارها که شدم میهمانشان
بعد ازبیا، برو ست، ولی با بمان خوشند

ما می خوریم و اهل کرم شکر میکنند
با این حساب بیشتر از میهمان خوشند

جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده
عشاق با معامله های گران خوشند

با اخم خویش راه فرار مرا ببند
صیاد اگر علیست همه با کمان خوشند

علی اکبر لطیفیان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

من امده ام در قدمت جان بفشانم
گرد گنه از دامن  روحم  بتکانم
من امده ام نزد تو یا ضامن اهو
تا داد خود از عالم وادم بستانم
من امده ام با دل پیوسته به خورشید
تا در حرمت رکعتی از نور بخوانم
از حاجت من با خبری ای شه خوبان
حاجت چو عیان است چه حاجت به بیانم
سازد به تولای تو خاکسترم اخر
این عشق که چون اتشی افتاده به جانم
حیف است که چون کفتر وحشی دل خود را
در ساحت ایوان طلایت نرهانم
می میرم از این حسرت اگر دست نیازی
هنگام زیارت به ضریحت نرسانم

 

همایون علیدوستی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها