0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

طرز زعفران

در یقین استاد گشتم تا گمان آموختم
سود ها کردم در اینجا تا زیان آموختم

سرخ در می آیم از دست مزارم روز حشر
این کرامت را ز طرز زعفران آموختم

زعفران از طوس می روید نه از طور کلیم
باختر را من ز راه خاوران آموختم

ای به خاک سرخ طوست هرزه رو سرخ و سپید
این لُغُز را من ز شرم آهوان آموختم

رنگمان کرده است دوران، باز امّا طوسی ام
پای بر جا ماندنم را از مکان آموختم

پنجره پولاد تو رو سوی دریا باز شد
تا از آن پرچم دو موجی بادبان آموختم

شُرشُر اشک است چشم شیخ و شاب شاد را
کعبه را خواندم دو پلک ناودان آموختم

صد چمن در سجده روئیدم در این صحن عتیق
نو به نو توحید دیدم جان به جان آموختم

باده نوشیدم ز سقّاخانه ی تو جای آب
از چراغ صحن تو رنگین کمان آموختم

زائرانت را چو دیدم شوکتت آمد به چشم
دولت خُم را ز فهم استکان آموختم

هر قدر می گفت خادم گریه را آرام کن
من به راه خویش رفتم همچنان آموختم

عشق تعلیمی به اول مرتبت آوارگی است
من تو را بی خانمان بی خانمان آموختم

جز رضا چیزی نمی شاید نمی شاید به تو
من چنین تسلیم را بی ترجمان آموختم

هرچه من آموختم از این رواق تو، به تو
در صف آئینه کاری بی زبان آموختم

می توان در صحن کهنه رو به سویت سجده کرد
نکته های نو به نو از بتگران آموختم

زیر ایوان طلا جفتی معلّم خفته اند
از کبوتر های مشهد آشیان آموختم

همچو رنگ از خود جهیدم در صحاری وجود
از رم آهوی وحشی صد جهان آموختم

خواندمت صد بار و در هر بار بارم داده ای
من اجابت را ز کوه مهربان آموختم

دعبلم، دوشم بدان خلعت امیدی بسته است
خواستن از دوست را از شاعران آموختم

محمد سهرابی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بالای سر

یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت
یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت

افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند
دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت

صورت به صورت در صحنش گذاشتم
در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت

بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل
یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت

بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی
خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت

دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما
بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت

بالای سر نشسته ام و حدس میزنم
پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت

پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد
با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت

سمت زیارتم بشتابید چون که اشک
امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت
 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

قدم آهسته می گرفتم تا

خوب روحم عجین شود با تو

بین زوار خوب دیده شوم

فرق پیدا کنم که تنها تو ...

 

به من بی پناه اشاره کنی

حاجتم را سریعتر بدهی

زود امضا کنی که من بروم

تا به کرببلام پر بدهی

 

اشک هایم دخیل پرچم تو

زیر ابر سکوت می خواندم

با نوای رضای نقاره

روضه ای در قنوت می خواندم

 

موج زائر که در تلاطم بود

آب صحن، اشک های مردم بود

آنقدر التماس و خواهش که

حاجت کربلای من گم بود

 

زیر باران صحن جمهوری

مادری بود که شفا می خواست

نوجوانی که خیس بود از اشک

مثل من از تو کربلا می خواست

 

پیری از روستای شالی ها

از تو تنها پی علیکم بود

مشتی از پارچه به همراهش

التماس و دخیل مردم بود

 

کودکانی به روی بال ملک

سینه چسبانده اند روی ضریح

پدران هم به گریه می گفتند

یا رضا جان به آبروی ضریح...

 

یک طرف مادری پر از باران

پای یک روضه داشت جان می داد

آن طرف مادری پر از لبخند

داشت گهواره را تکان می داد

 

در همین حین آسمان غرید

و زنی که صفوف را وا کرد

سد بغضم شکست وقتی که

روضه ای از لهوف را وا کرد

 

کاش این صحنه را نمیدیدم

که کسی از درون خودش را خورد

آه دارم درست می بینم

مادری طفل شیرخوارش مرد

 

همهمه کل صحن را پر کرد

همه حرف از عذاب می گفتند

خیل جمعیت همنوا با اشک

لای لای رباب می گفتند

 

آه حالا چه خوب می فهمم

شاه، تنها، غریب، یعنی چه

روضه خوانی کربلا از تو

آهِ یابن شبیب یعنی چه

 

شعله ی اشک سرد باعث شد

توی صحنت دوباره تب بکنم

جرأتش را نداشتم دیگر

از شما کربلا طلب بکنم

 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

بی کلاف آمدم سر بازار

قیمتِ عشق رایگان شده است

بد قیافه ترین کلاغ جهان!

عاشق چشم هایتان شده است

 

دو دلم بینِ رفتن و ماندن!

کوله بار گناه را چه کنم!؟

با چه رویی در این حرم بپرم؟

پر و بال سیاه را چه کنم!؟

 

به خودم غر زدم: نرو مشهد

دوزخی صحبت از بهشت نکن

آسمانی به این سپیدی را

با حضورت سیاه و زشت نکن

 

از بزرگی کفترانت بود

بینشان آمدم، نرنجیدند

 خادمانت چه قدر آقایند!

از صدای بدم نرنجیدند

 

خوش صدا نیستم، چه کار کنم !؟

دلخراش و عجول می خوانم

قارقارِ مرا نگاه نکن

دارم اذن دخول می خوانم

 

غبطه خوردم به حالِ زوارت

کاش سرمست ساغرت بودم

به حسابِ حسادتم نگذار

کاش من هم کبوترت بودم

 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-حرم آقا

 

رواق اینجا رواق آنجا شکفته عطر شب بوها

همه آئینه ها بر کف چراغی رنگ جادوها

کشیده آسمان دستی بر آن دیوار فیروزه

که سرشار است از گل ها و پرواز پرستوها

به جای در زدن تنها کلید بوسه ای کافی است

که بگشوده است این درها چو رخسار پری روها

صدای آبشار از حنجر گلدسته می بارد

که دریایی کند طوفان ز حق حق ها و هوهو ها

نسیمی می وزد آرام در خواب کبوترها

هیاهو می دود از شوق مثل بچه آهوها

اگر چه میوۀ ممنوعه را ... اما خدا بخشید

بیائید ای بنی آدم بهشتی هست این سوها

 

میثم مؤمنی نژاد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

آرام کن به جامی شور و نوای ما را

سلطانی و دمَت گرم داری هوای ما را

از سفرۀ کریمان عمری ست فیض بردیم

پر کرده ای همیشه تو کسیه های ما را

دادیم تا سلامی تحویلمان گرفتی

از خاطرت نبردی حتی صدای ما را

سهمیۀ گدایان محفوظ باشد اینجا

بگذاشتی کناری سهم عطای ما را

باز آمدیم ای دوست بار گناه بر دوش

راضی نما دوباره از ما خدای ما را

روزی اگر بنا شد ما را ز در برانی

گو مادران بپوشند رخت عزای ما را

زیباییِ ضریح و ایوان و صحن هایت

در گوشۀ حریمت بسته است پای ما را

جان جوادت آقا جان عزیز لیلا

امضا نما دوباره کرببلای ما را

باب الجواد یعنی صحن علی اکبر

تنگ غروب دیدی تو گریه های ما را

در پیش چشم بابا اکبر شد اربا" اربا

فرمود شاه: عباس، آور عبای ما را

 

قاسم نعمتی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

دِین حضرت موسی بن جعفر

خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر

عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانه اش
پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر

گاه گاهی که به درگاه کریمی میروم
راه میپویم نه با پا، بلکه با سر بیشتر

زیر دِین چهارده معصومم امّا گردنم
زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر

گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر

آن امامی که فداکِ گفتنش رو به قم است
با سلامش میکند قم را منوّّر ، بیشتر

قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چِل اختر بیشتر

قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر

من برایش مصرعی می گویم و رد میشوم
لطف بابا ها ست معمولاً به دختر بیشتر

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را می کنم اینگونه باور بیشتر

گنبدت ضرب المثل های مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش برفش ، نه! کبوتر بیشتر

چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
اینچنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

پیش تو شاه و گدا یکسان تر اند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر

از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر

ای که راه انداختی امروز و فردای مرا
چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر

بر تمام اهل بیت خویش حساسّی ولی
جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر

دوستت دارم نمی دانم که باور میکنی
راست می گویم به والله از ابوذر بیشتر

...بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمترند...

حسین رستمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

مستی در حرم

این همه دست به سوی تو دراز است رضا
باز مشت من و آغوش تو باز است رضا

باز «من» دارد از آن دور تهی می‌آید
آن که می‌آید از آن دور جنازه است رضا

زنده شد پیش نگاهت، تو خدایش شده‌ای
کفرِ «خورشید» پرستان پُرِ راز است رضا !

دست من نامه‌ای از توست، نوشته‌ست در آن:
به حرم آمدن مست مجــــاز اســت  رضا

من و انگور، دلی مست و نگاهی پرِ اشک
قبله در حسرتِ این راز و نیاز است رضا!

هشت رکعت وسط صحن تو افتاد به خاک
رقص عشق است، فقط شکل نماز است رضا !

هر دلی می‌رسد از راه شکسته ‌است...چقدر
جاده‌ی عاشقیت حادثه ساز است رضا

آه! آواز خوش گوشه‌ی «نیشابور»ت
در مقامی پر از اندوه «حجاز» است رضا !

پیش پرهای کبوتر، آسمان دل تو
تا خدا، پنجره در پنجره باز است رضا

قاسم صرافان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حال و هوای پنجره فولاد دارم
از کودکی این صحنه را در یاد دارم

شیرینی یاد تو در زیر زبان است
از بس برای تو به دل فرهاد دارم

از صحن های مختلف قابش نمودم
تصویر گنبد را به هر ابعاد دارم

با هشت من دلبسته ام بر نمره ی بیست
گرچه ارادت بر همه اعداد دارم

باشد که من یک گوشه ی صحنت نشینم
خیلی به دل بغض دم فریاد دارم

کاری بکن که گوش بر فرمان تو باشم
وقتی به رأی خویش استبداد دارم

اصلاً شعورم را بدون واو خواهی
با من بگو آقا که استعداد دارم؟

چیزی نمانده تا نماز صبح آقا
خیلی هوای صحن گوهرشاد دارم

اوّل عنایات شما دوم عزیزم
عشق تو را صد شک مادرزاد دارم

مهرداد محرابی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شرم

تمام آنچه به پای تو ریختم کم بود
و در برابر دریای لطف، یک نم بود

عرق نشسته به پیشانی خجالت باز
تمام دار و ندارم دو قطره شبنم بود

به نام حضرت غم، محفلم چراغان شد
و ماه های دلم جملگی محرم بود

هزار گلّه ی آهو اسیر چشمانت
بدون دام شکار شما فراهم بود

مرا که کمترم از آهوان پابندت
ضمانتم کن اگر چه لیاقتم کم بود

به پایبوس تو شرمنده ام نیامده ام
گناهمند، سرم گرم کار و بارم بود

ایمان طرفه

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

کوی تو مروه جانست و حریم تو صفاست
صحن تو چون عرفات و حرمت همچو مناست
روضه است روضه رضوان و مزار تو بهشت
زان سب موج زنان در حرمت نور خداست
کعبه جانی و زمزم زحریمت جاری
بر گلو سوز عطش زمزم تو آب بقاست
هرکه بر زخم دل خویش شفا می خواهد
خاک تو مرهم زخم است و غبار تو شفاست
شُسته از هر دو جهان دست نیاز خود را
آن که در بارگه جود و سخای تو گداست

 

تربتت را که بود آیینه دار هستی
 جنّت روی زمین گر که بخوانیم بجاست
خورده پیوند دل من به ضریح حرمت
دل از آن روست که آیینۀ ایوان طلاست
تربت پاک ترا زائرم این قبله مراد
مُحرم کوی توام،کوی تو حجّ فقراست
باز کن پنجره را با نظر لطف ببین
پشت این پنجره بیمار تو سرگرم دعاست
در حریم حرمت گرکه شوم خاک خوش است
پای زوّار ترا گر که زنم بوسه رواست
رایت مهر تو در خانه دلهاست بلند
خیمه عشق تو در سینه عشاق بپاست
گوشه ای از حرمت وسعت جنّات نعیم
خوشه ای از کرمت خرمن احسان و سخاست
جز حریم تو بگو عرصه گه رحمت کو؟
غیر کوی تو بگو درگه امیّد کجاست؟
یا رضا سر بدهم یا بنهم چهره به خاک
آنچه حکم از تو بر آید دل من نیز رضاست
ای که سوزد به محیط حرمت شمع دو چشم
وی که پروانه اشکم به حریم تو رهاست
نکشم منّت خورشید که از پرتو عشق
مثل ایوان حریمت دلم آیینه سراست

 

 

شاعر : محمد ناری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

نداری‌های ما با آنچه داری جور می‌آید

به هر بیتی سلیمان می‌نشیند، مور می‌آید

بشارت باد! نزدیک اذان صبح دریا شد

صدای ربنای رودها از دور می‌آید

دعای مادرم در صحن گوهرشاد عطری شد

که از گهواره با من بوده و تا گور می‌آید

نمی‌دانم چه اسراری است در دربار این سلطان

که هر کس دلشکسته می‌رود، مسرور می‌آید

ز چشم زائری هنگام رفتن در حرم خواندم

دل دریایی‌اش موسی شده از طور می‌آید

صلات ظهر هم از گوشۀ این صحن‌ها گویا

صدای نالۀ نیمه شب منصور می‌آید

 

سعید حدادیان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

ای کاش برای ما دعا بنویسند

یک تذکره ی کرببلا بنویسند

ما حج که نرفته ایم اما کافی است

یک مرتبه حج فقرا بنویسند

آقا به ملازمان بگو نامم را

یک گوشه ی ایوان طلا بنویسند

ما شیعه که نه ...ولی شما راضی شو

ما را ز محبان شما بنویسند

راضی نشوی که خادمان نامم را

از دفتر نوکران جدا بنویسند

گفتم که پس از مردن من جای دعا

روی کفنم رضا ...رضا ...بنویسند

 

رضا حمامی آرانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حال آفتابی


پیچ و خم‏ های سفر از ابر تا باران زیاد است
 
مثل من زانو زده در پای تاکستان زیاد است
 
شاه اگر خورشید باشد، سفره‏ دار و ذرّه‏ پرور
 
در حریمش جا برای حرمت مهمان زیاد است  
 
دل به هر دریا نزن، جز بندر آرام مشهد
 
شك ندارم، احتمال بودن طوفان زیاد است
 
راه می ‏پرسم، تو را منزل به منزل می‏ شناسند
 
این همه خادم، برای قلب سرگردان زیاد است
 
اعتقاد کوه و صحرا، باور سيّال چشمه*
 
به قدم ‏های مبارک طلعت سلطان زیاد است
 
در زمین رب‏ّ السریری، در زمان نور الهدایی**
 
 سایه‏ ی لطف مدامت، از سر ایران زیاد است
 
خوش به حال شاعری که لایق پیراهنت شد***
 
شعرهای منتظر در کلبه‏ ی احزان زیاد است
 
حال زائرهای تو بعد زیارت، آفتابی
 
زیر سقف این حرم، انگیزه‏ ی باران زیاد است...

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

پیچ و تاب جاده ها کردند، کم کم رو به تو
خستگی ها رو به من دارد، نگاهم رو به تو

من که عمری از ورودی های عالم رد شدم
کاش وا می شد ورودی های عالم رو به تو!

کوله ام را می دهم دست امانات ات ولی 
می روم با کوله باری غصه و غم رو به تو

آه... از جاروکشان ات هم خجالت می کشد
با غبار دل اگر آورده آدم رو به تو!

گرچه عمری معصیت کرده ست بی پروا ولی
دارد امید کرم این زائر کمرو به تو!

***

گنبدت تابیده در باران نم نم رو به من
باد دارد می وزد از سمت پرچم رو به من!

من که هر جای جهان دنبال مرهم بوده ام
در حرم می آورد یکباره مرهم رو به من!

هر زمان با موج زائرها به یک سو می روم
 می نشاند دل، ضریح ات را دمادم رو به من!
 

یا بگو این عشق دستم را بگیرد رو به (تو)

یا نگاهت را بگردان قد یک دم رو به (من)!

در تمام شعر دلتنگم ولی دور از همیم
می شویم اما در این یک بیت با هم روبه رو!


زهراشعبانی
پ ن: علیرضا قنبری شاعر خوب کرجی می گوید:
از همان باران که می بارید نم نم در حرم
تشنه لب افتاده ام دنبال زمزم در حرم...

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها