0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

لطف شما همیشگی و بی نهایت است
ماندم چرا که یک دهه نامش کرامت است

خورده مدار زندگی ام با حرم رقم
بالاترین عذاب من این ترک عادت است

کار نگاه خادمتان کیمیاگری‌ست
دنیا طلب نمودن ما هم جسارت است

میلی نمی‌کنم به عبادات بی‌حساب
تا دوره‌گردی حرم تو عبادت است

سلطان شمایی و دل ما فخر می‌کند
از اینکه در حوالی خاک تو رعیت است

در صحنتان یکی شده، هم شاه و هم گدا
این ازدحام دور حرم از رضایت است

اما دل شکسته همیشه مقرب است
این معنیِ درستِ سهام عدالت است

نصرآبادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

عشق در واژه نمی گنجد و معنا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
هرکسی دربدرخانه ی لیلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم
سر بازار که او منتظر ما نشود

لذت عشق به این حس بلاتکلیفی است
لطف تو شامل ما یا بشود یا نشود

من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود

هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

بین زوار که باشم کرمت بیشتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

امن تر از حرمت نیست همان بهتر که
کودک گم شده در صحن تو، پیدا نشود

دردهایم به تو نزدیکترم کرده طبیب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود

بهتر از این که کسی لحظه ی پابوسی تو
نفس آخر خود را بکشد پا نشود

طوری افتاده گره بر دل بیتاب دخیل
که بجز دست تو با دست کسی وا نشود

لحظه ی واشدن سفره ی حاجات شنید
هرکه از جانب تو  پاسخ الا نشود

آخرش بی بروبرگرد مرا خواهی کشت
عاشقی با اگرو شاید و اما... نشود ؟

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

دلم جز به مهر تو سامان ندارد

دمی زندگی بی تو امکان ندارد

 

نباشد فقیر آن که بی مال و پول است

فقیر آن که مثل تو سلطان ندارد

 

میان غم و غربت خود بمیرد

غریبی که شاه خراسان ندارد

 

نگاهت پر از مهر و لطفت فراگیر

که ربطی به گبر و مسلمان ندارد

 

شده گنبد تو نگینی به عالم

نگینی که حتی سلیمان ندارد

 

"قسم" تا به جان جواد تو باشد

دگر احتیاجی به "قرآن" ندارد

 

سرم روی دامان تو بوده یک عمر

پناهم تویی این که کتمان ندارد

 

دلم گشته آهوی صحن تو آقا

در اینجا دلم شوق بستان ندارد

 

مرا کن سگ این حرم تا نگویند

که دربار سلطان نگهبان ندارد

 

یقیناً که توحید او خدشه دارد

کسی که به لطف تو ایمان ندارد

 

شاعر: امیرحسین حیدری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

...حالا سکوت حنجره فریاد می کشد

تصویری از نگاه تو در یاد می کشد

وقتی که خسته از همه ی شهر می شوم

دور از تمام همهمه ی شهر می شوم

احساس می کنم که فقط با رضای تو

دعبل شوم که شعر بخوانم برای تو

بردی کبوترانه دلم را به آسمان

یک لحظه هم ندیده حرم خواب آسمان

بی اختیار سمت قدمگاه می روم

حس می کنم که پشت سرت راه می روم

وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد

دل را به سمت پرچم در باد می کشد

پرچم که باد می خورد و روی گنبد است

زائر میان ماندن و رفتن مردّد است

با سر دویده ام به تماشای کودکی

کودک به جای من و منم جای کودکی

تصویر خاطرات سیاه و سفید شد

عکسی میان قاب نگاهم جدید شد

وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد

دل را به سمت صحن گوهرشاد می کشد

صحنی که گوشه گوشه ی آن شور خوانده ام

با هر نماز صفحه ای از نور خوانده ام

یعنی نمی شود بشوم باز رو به راه

از راه دور آمده ام من به اشک و آه

اشکم "موید" دل پر آه می شود

تا همنشین شاعر درگاه می شود

«کوته مباد سایه ی لطفت ز سر مرا

بر پای بوسیت بطلب بیشتر مرا»*

وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد

دل را به سمت پنجره فولاد می کشد

ایوان طلا و پنجره فولاد و خاک تو...

آنان که خاک را به نظر کیمیا، که تو...

هر گوشه از حرم رد پای تو دیده اند

در بین جامعه چه صدایی شنیده اند

خدام آمدند و شلوغ است و زمزمه

حالا رضا رضا شده ذکر لب همه

نقاره ها هجوم صدا را شکسته اند

در صحن انقلاب تو دل ها شکسته اند

دلها شکسته اند، ببار آسمان شهر

کوچه به کوچه می شود این داستان شهر

روزی که آخر صفر است و از این جهان

تنها دل تو با خبر است و به ناگهان

دردی غریب در جگرت وقت حادثه

تنها عبا به روی سرت وقت حادثه

حالا سکوت حنجره فریاد می کشد

عاشق به سینه می زند و داد می کشد

 

*بیتی از استاد سید رضا موید خراسانی

 

علی پورزمان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

این جا ره امید کسی سد نمی شود

کس نا امید از حرمت رد نمی شود

این جا دعا به مرز اجابت رسیده است

راه دعای اهل دعا سد نمی شود

مهمان این حریم بهشتی، بهشتی است

حال کسی که با تو بود بد نمی شود

بین همه ز رأفت تو صحبت است وکس

مانند تو به مهر زبانزد نمی شود

ای انعکاس مهر چنان تو کسی دگر

آئینه دار خُلق محمدّ نمی شود

حسرت بَرد کسی که به چندین بهار عمر

بهر زیارت تو مقیّد نمی شود

هرکس رسیده است به جائی ز لطف توست

بی التفات تو که مؤید نمی شود

بی بهره از ولایت تو روز رستخیز

مستوجب عنایت ایزد نمی شود

بسیار رفته است «وفائی» سفر ولی

جائی دگر به خوبی مشهد نمی شود

 

سید هاشم وفایی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

خاطرم هست گریه ی مادر

حال و روز مرا به هم می ریخت

قطره قطره نمای گنبدتان

از دو چشمان مادرم می ریخت

 

منم آن کودکی که صدها بار

گم شدم در میان زائرها

کاش پیدا نمی شدم هرگز

مثل قافیه های شاعرها

 

یادتان هست اولین دفعه

ذوق کردم برای گلدسته؟

من همان کودکم که با لطفت

قد کشیدم به پای گلدسته

 

پایِ بستِ حرم شدم پابست

دل خود را به پنجره بستم

آنقدر از شرابخانه ی تو

آب انگو خورده ام مستم

 

تا میان حرم رسیدم از -

قید و بند جهان شدم آزاد

آدم احساس می کند شاه است

بعد سجده میان گوهرشاد

 

تو و ایل و تبار تو سلطان

بنده ی بنده زاده ات هم من

سرور خانواده ی من تو

نوکر خانواده ات هم من

 

هرکجا خورده ام زمین گفتم

"یار بی دستی ام امام رضاست"

بارها گفته ام فقیرم من

"همه ی هستی ام امام رضاست"

 

گردنم زیر دین لطف شماست

من نمک گیر این حرم هستم

جای دیگر ندارم آقاجان

من که زنجیر این حرم هستم

 

سروَری که در این حرم دیدم

با گداها کنار می آید

دل ما را ببند یک گوشه

گاه این دل به کار می آید

 

تو به ما لطف کرده ای دائم

ولی از ما همیشه لجبازی

این گدا هم گدا نشد آخر

نکند دورمان بیندازی؟!

***

 

داود رحیمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

گــــفتی تو ای عـــزیز ، چـــرا دیــر کــرده ایم ما را ببخــــش جـای بدی گــــیر کرده ایم
در وعــده گــاه حــسن تــو ای رونق قــــریب خــــود نیــز واقـــفیم کـه تاخــیر کرده ایم
ما را ببخــش از این که تو را سخت و دردناک این گــــونه بی ملاحـظه دلگــیر کرده ایم
با دست خویش ای دو صـد افسوس و درد ما خـــود را مـــیان حـادثه در گـــیر کرده ایم
رفت عمر و کس ندید که خود را بدست خویش در گــــند زار مـــزبلـه هـــا پیـــر کرده ایم
در یک کــــویر خـشک ز خــود بـــاز مانده ایم پـا را به دست خویـش به زنجیر کرده ایم
چــون از تبـــار روشــــن بــــاران نبـــوده ایـم حــتما در ایــن معـــامله تقصــیر کرده ایم
تــا انتهــــای ســـینۀ خـــود شـاد گــشته ایم خود را در عمق واقــعه هـا سیر کرده ایم
کـس هـم ندیده است : بدین گـونه سال هـــا از خــود در این مـــبارزه تقـدیــر کرده ایم
چــشمی بپــوش وجــرعۀ آبـــی بـه مـــا بده بی احتـــساب این که چــرا دیر کرده ایم

 

شهاب نجف آبادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

آهو برو کناری و جای مرا بده

ته مانده ی غذای سرای مرا بده

سهمیه ی امام رضای مرا بده

مشهد، بیا و کرب و بلای مرا بده

با زعفران و شاخه نباتت چه بی عدد

چای دو رنگ کرب و بلا مزه می دهد

من کشته از اشاره ی ابرو شدم دگر

شیرم، اسیر غمزه ی آهو شدم دگر

کافر منم که مست هو الهو شدم دگر

زین بوسه های صحن تو جارو شدم دگر

وقتی کنار حوض تو آب از سرم گذشت

یعنی تمام کودکی ام در حرم گذشت

سلطان تویی و آمده ام رعیتی کنم

آقا اجازه هست که من صحبتی کنم؟

آقا اجازه هست تو را رؤیتی کنم؟

آقا اجازه هست تو را دعوتی کنم؟

بر من قدم گذار که فیروزه ای شوم

از خادمان رسمی و هر روزه ای شوم

شیرین روزگار چو فرهادتان شدم

مبهوت لحظه لحظه ی امدادتان شدم

از گوهر نگاه گهر شادتان شدم

امشب دخیل پنجره فولادتان شدم

با کوه غصه ها به تفاهم رسیده ام

حالا که من به قله ی هشتم رسیده ام

وقتی سوار واگن اهواز- مشهدم

وقتی در آرزوی رسیدن به گنبدم

وقتی که جبرئیل بگوید خوش آمدم

سلطان مرا غلام خودش کرده گر بدم

با جوش و با خروش و تلاطم رسیده ام

از جاده ی سه شنبه شب قم رسیده ام

زائر در ازدحام، پشیمان نمی شود

شرمنده از کرامت سلطان نمی شود

آتش برای اهل خراسان، نمی شود

وقتی خمیر پیرزنی نان نمی شود

زائر در ازدحام، دلش زیر پای توست

آتش اثر کند به دلی که برای توست؟

کودک کنار پنجره ای مست مست خواب

مادر کنار کودک خود در پی جواب

لطفی رسیده است پی حسن انتخاب

نقاره می زنند، ولی صحن انقلاب

کودک نشسته پیرهنش مختصر شده

مادر به خنده گفت شفا درد سر شده!

 

محمدرضا ناصری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

کنار سفره ی تو جا برای ماها نیست؟

مگر پناه دلی که شکسته اینجا نیست

 

یقین قلبی ام اینجا مرا کشانده فقط

نگو که در حرم آقا برای من جا نیست

 

همین ورودی باب الجواد ما را بس

گدایی درِ تو غیر این که زیبا نیست

 

کبوتر حرمت هم دمش شفا بخش است

برای زنده دلی حاجتی به عیسی نیست

 

تو مهربانی بی وقفه داری ای آقا

نشد شبی که ببینم درِ حرم وا نیست

 

کسی که آمد و قبر تو را زیارت کرد

دلش خوش است که بعد از وفات تنها نیست

 

میان کفشداری حرم صفایی است

که در عبادت یکشنبه ی کلیسا نیست

 

به جذر و مد نگاه تو شاد وِ آرامم

دلم بدون پناهت همیشه طوفانیست

 

امیر حسین حیدری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

 

ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

 

در شلوغی‌ها دو تا آرنج خوردن بی‌هوا

مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن

 

آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی

جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن

 

امتحانی کن، ببین اینجا چه حظی می‌دهد

یاعلی گفتن به وقت دست بر زانو زدن

 

شمع‌ها ! نجوای با خورشید می‌دانید چیست؟

اشک‌های بی‌صدا باریدن و سوسو زدن

 

هفت دوری نیست حج ما فقیران، این طواف

دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن

 

بیت هشتم هدیه‌ای از سوی قم آورده است

بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن

 

بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش

دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن 

 

شاعر: قاسم صرافان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

جهانِ بودنم بی تو اجاری است
محیط بسته ذهنم اداری است
"دلی دارم خریدار محبت"
اتاق خالی قلبم تجاری است
تجارت خانه قلبم کساد است
که این ویروس از بی کسب و کاری است
چک آرایه ام برگشت خورده
و هرچه گفته ام نقل نداری است
سواد واژه هایم نم کشیده
زبان گفتگویم استعاری است
کسی می گفت اینگونه سرودن
تماماً حاصل بی کارو باری است
برایت این چنین شاید نگفتم
دلم از دست هجر تو فراری است
چقدر این شاخه آن شاخه پریدم
که گوشم در پی یک جمله: آری است
خرابم زیر آوار نگاهت
شده شستم خبردار نگاهت
بدستم نامه ای با مهر آنی است
اگر چه مستحق بایگانی است
کبوتر بچه طبع لطیفم
از اول حرفه اش نامه رسانی است
نوشته بر ضریح نامه هایم
به نام آنکه سرشار از معانی است:
یکی از دوستداران شمایم
اگرچه دوستت دارم زبانی است
ته جیب دلم خالی خالی است
که این فقر از بلایای گرانی است
زمین در عشق تو می سوزد، اما
نه . . . این تشبیه اوج ناتوانی است
تو میتابی و خورشید نگاهت
به هر چه هست موقوف المعانی است
تو وقتی چشم برداری از این شعر
غزل باید سرود از هیچ با " نیست"
غزال چشم هایت خواب خواب است
پگاهت روح صحن آفتاب است
تو عین آب حتی صاف تر هم
از این تشبیه آقا صاف تر هم
تو مثل رود، چشمه، برکه، دریا
نه . . . از مجموع اینها صاف تر هم
چو قلب شیشه ایِ ما مگر هست
در این ابیات آیا صاف تر هم ؟
اگر چشم تو مضمون ساز گردد
شود ابروی معنا صاف تر هم
تو وقتی گل کنی از بستر ذهن
شود تصویر رویا صاف تر هم
سرشک چشمهایت هست مولا
ز آب صاف دریا صاف تر هم
مگردان رو که می گردد مسیر ِ
بدون تو شدن ناصاف تر هم
نشد شعرم ردیف از این ردیفم
نشد وصفت کنم باصاف تر هم
زهر چه بی زبان، من بی زبان تر
ز هرچه مهربان، تو مهربان تر
شبیه کوزه لب پر، شکسته
گدایی آمده مضطر، شکسته
پس از چندی رسیده با دلی زار
به پابوس تو قلبی سرشکسته
برایت آسمانی شعر دارم
کبوتر در کبوتر پر شکسته
بدون تو گدایی حشو هستم
گدایی لنگ، کور وکر، شکسته
شده رو، دست بغض حرف هایم
از اول حرف، تا آخر شکسته
شکسته نرخ روز دلخوشی هام
شدم این روزها که ورشکسته
سفال دلخوری های تو از من
ازاین ترکیب هم بدتر شکسته
اگرچه سنگ مرمر هست قلبم
غرور سنگی مرمر شکسته
کمی سرخورده هستم من در این بند
کم آورده ردیفم در شکسته
صدا در حنجره خشکیده آقا
زیاد از من دلت رنجیده آقا
قدم پشت قدم، دادید دم را
به راه سینه ام بستید، غم را
درون آزمایشگاه هستی
درآوردید فرمول کرم را
به نام خویش، یک یک مهر کردید
تمام قلب های هم قسم را
غزل می رفت تا معراج چشمت
و برمی گشت این صدها قدم را
هر آنچه هست دارد دل به جز" تو"
ندارد شعر من این یک قلم را
گلیم از پای من کوتاه تر بود
قبول از من کن این مقدار کم را
یقین دارم اگر دریا نبودید
نمی دادید بر خود راه، نم را
هرآنچه بود آوردم در این جا
که یک جمله بسازم با "حرم را" . . .
حرم را امتداد عرش کردند
زمین را با نگاهت فرش کردند

شاعر : رضا دین پرور

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

می‌گریم آنقدر که کمی وا شود دلم

در بین زائران شما جا شود دلم

 

بر بال کفتری دل خود را نوشته‌ام

باید کدام صحن تو انشا شود دلم؟

 

«یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است

کاری کن‌ ای عزیز زلیخا شود دلم»

 

آن‌قدر نذر کرده‌ام آقا که روز حشر

با دست پر محبتت امضا شود دلم

 

اکسیر کن مرا به عیار نگاه خود

چون طاق صحن کهنه مطلا شود دلم

 

«هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق»

عاشق شدم که حضرت عیسی شود دلم

 

دارد دوباره می‌ترکد بغض عاشقت

قدری بخند بلکه که خنثی شود دلم

 

مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من

دست مدد بگیر، که پیدا شود دلم

 

شاعر: روح الله اسماعیلی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا (ع) - غزل

شبی در خواب خوش دیدم که خطاط حرم هستم

نزن طعنه به رؤیایم اگر ناچیز و کم هستم

قلم زخم دلم بود و مرکّب رو سیاهی ها

برای مشق روزانه، خودم تکرار غم هستم

بزن در خون چشمانم زلالش کن پریشانم

اگر می لرزد آقا دست هایم نو قلم هستم

نگاهم رو به درگاهت غریب افتاده در راهت

به تسبیح قدمگاهت همیشه هم قدم هستم

نوشتم ضجه هایم را ندارد زیر آن امضا

شفاعت کن که انسانی به ظاهر محترم هستم...

 

شاعر: زهرا محمودی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم
من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم

تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی
به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم

زیارت نامه می خوانم  دلم از نور لبریز است
"اگر چه گاه معنای عبارت را نمی فهمم"

تو پرواز مرا در اوج می خواهی و می دانی
من از بس در قفس بودم اسارت را نمی فهمم

به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم
غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم
...
به هر زائر سه جا سر می زنی- دلگرمی ام این است-
زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهم
***حسین عباسپور***

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

ما خسته و دلشکسته ایم و مضطر
چشم همه نوکرانتان بر این در
هرچند بهشت را ضمانت کردید
یک گوشه صحن قدس ما را خوشتر

***
ما شیعه توایم و بر این ادعا خوشیم
در روضه ها به گریه برای شما خوشیم

گاهی به مشهدیم و زمانی به کربلا
یکدم به یا حسین و دمی با رضا خوشیم

****
اینکه گفتی غریب ، یعنی چه؟
از وطن بی‌نصیب یعنی چه؟

دل ما خانه امام رضاست
«یا امام غریب» یعنی چه؟

تا ابد ما کبوتر حرمیم
قُمری و عندلیب یعنی چه؟

دیدم عیسی دخیل می‌بندد
عیسوی! آن صلیب یعنی چه؟

تا رضا هست ای خدا اصلاً
ذکر أمّن یجیب یعنی چه؟

کربلا هم به‌جای خود امّا
بی ‌رضا بوی سیب یعنی چه؟

محسن ناصحی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها