0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

روزی که قلبم داغ دار مادرم بود

بابادلم خوش بود دستت برسرم بود

بابادلم خوش بود هستی در بر من

هستی همیشه هم پدرهم مادر من

هجده بهار زندگانی ام تو بودی

آری رسول مهربانی ام تو بودی

از ماه و خورشید و ستاره رو گرفتم

من سال ها با بودن تو خو گرفتم

مهمان هر روز سرایم ، نازنینم

باور نمی کردم که داغت را ببینم

من ماندم و یک کوه غم با بی قراری

باور نمی کردم که تنهایم گذاری

سنگ صبور فاطمه ، ای چاره سازم

فکری نکردی باغم وغصه چه سازم

بی مادری کافی نبود ای جان هستی؟

بارفتنت یک باره قلبم را شکستی

رفتی یتیمی شد نصیب دختر تو

مشکی به تن کرد دختر غم پرور تو

ما مدتی بابا عزادار تو بودیم

در حسرت یک بار دیدار تو بودیم

اما نمیدانم چرا ماتم عوض شد

تو رفتی و دیگر مدینه هم عوض شد

بعد از تو حال و روز ما زار و حزین شد

بعد از تو دیگر مرتضی خانه نشین شد

روزی چهل بی بند وبار از ره رسیدند

با بی حیایی خانه را آتش کشیدند

گستاخی از روی عداوت حرف بد زد

تا بر در خانه رسید و با لگد زد

بین در و دیوار من افتادم آن جا

در راه دین شش ماهه ام را دادم آن جا

افتادم و دیدم که پهلویم شکسته

دیدم به سینه میخ داغ در نشسته

دیدم که طفلم بین آتش جیغ میزد

قنفذ به دستم با غلاف تیغ میزد

از شدت درد کمر دیگر نگویم

از کوچه و دست عمر دیگر نگویم

خوردم به دیوار و گرفتم دردشانه

گوشواره ام را مجتبی آورد خانه

بعد از تو کار مرتضی دربه دری شد

زهرای تو سه ماه و اندی بستری شد


شاعر : علیرضاخاکساری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 

   هوای صحن وسرا بود وشور شیدایی

به روی گونه ام الماس اشک  زیبایی

رواق و صحن و شبستان و پنجره فولاد

سحرگهی  و نمازی  عجب  مصلّایی

به زیر طاق طلا،  چشم خیل زوارت

چه آستانی  و  چه گنبد  مطلّایی

که ملک نه ، ملکوت است حریم قدس شما

شما چو کرب و بلا غرق عرش اعلایی

هزار یوسف مصری غلام در گه توست

چرا که یوسف و شمس ُ الشموس زهرایی

نمود دست کریمت به  قریه ی حمراء

دوباره معجزه ای  ، زمزم گوارایی

تمام خشت دلم از گل وجود تو بود

الی الابد به دلم هست شور و غوغایی

شهنشها غم وحاجات من مبر از یاد

دخیل پنجره فولادم  از  تمنّایی

قسم به مادرتان فاطمه  نگاهی کن

طبیب مادر من  ای دم  مسیحایی

 

شاعر : حمید  قلی زاده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر وای وای من دل سنگ ستاره سوخت

 

همچمون کبوتران ز عطش بال می زنم

لب تشنه ام ،دلم ،جگر پاره پاره سوخت

 

آتش گرفته ام ،نفسم بند آمده

پا می کشم زغم،چه کنم ؟راه چاره سوخت

 

می سوزم و هوای دلم دشت کربلاست

آنجا که از غمی دل صدها شراره سوخت

 

ای زهر داغ حرمله را تازه کرده ای

سوگند بر رباب که با گاهواره سوخت

 

یک تیر آمد و سه هدف را نشانه کرد

سر بسته گفته ام نفس شیر خواره سوخت

 

شاعر: حسن لطفی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است

گویی تمام بسترم آتش گرفته است

تر میکند لبان مرا کودکم ولی

از تشنگی , لب ترم آتش گرفته است

پا میکشم به خاک و نفس میزنم که شهر

از آه آهِ آخرم آتش گرفته است

حالا کبوتران به غمم گریه میکنند

از بال و پر زدن , پَرم آتش گرفته است

امشب تمام حجره ی من کر بلا شده

یک جرعه آب , حنجرم آتش گرفته است

امشب دوباره خیمه ی آتش گرفته را

میبینم و سراسرم آتش گرفته است

سر ها به روی نیزه و سرنیزه ها به تن

یک دشت در برابرم آتش گرفته است

فریاد دختری ز دل خیمه میرسد

عمه کمک که معجرم آتش گرفته است

شاعر: حسن لطفی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امان نداد مرا این غم و به جان افتاد

میان سینه ام این درد بی امان افتاد


به راه روی زمین می نشینم و خیزم

نمانده چاره که آتش به استخوان افتاد


چنان به سینه ی خود چنگ می زنم از آه

که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد


کشیده ام به سر خود عبا و می گویم

بیا جواد که بابایت از توان افتاد


بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد

شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد


شبیه دخترکی که پس از پدر کارش

به خارهای بیابان به خیزران افتاد


به روی ناقه ی عریان نشسته ، خوابیده

وغرق خواب پدر بود ناگهان افتاد


گرفت پهلوی خود را میان شب ناگاه

نگاه او به رخ مادری کمان افتاد


دوید بر سر دامان نشست خوابش برد

که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد


رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و

به هر دو گونه ی زهرا ترین نشان افتاد


رسید زجر و پی خود دوان دوانش بُرد

که کار پنجه ی زبری به گیسوان افتاد


به کاروان نرسیده نفس نفس می زد

به خارهای شکسته کشان کشان افتاد


دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس

دوباره رأس اباالفضل از سنان افتاد

شاعر: حسن لطفی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بگذار بیاییم به مهمانی چشمت

چون مور به دربار سلیمانی چشمت

 

بگذار که از هندِ خیال آینه بندیم

تا صحن غزل‌های خراسانی چشمت

 

ما رود کویریم، چرا خشک بمیریم؟

دست عطش و دامن بارانی چشمت

 

از خویش رمیده‌ست و به دام تو رسیده‌ست

مست است غزالم ز غزل‌خوانی چشمت

 

افسانه به گیسوی پری شانه نساید

تا هست پریشان پریشانی چشمت

 

از سینه‌ی آدم جگر کفر درآورد

تا آینه گسترد مسلمانی چشمت

 

عمری‌ست که بر تن کفن سرخ بپوشیم

با زخم دل مقتل پنهانی چشمت

***

مقتل بگشا چشم تو این بار خطیب است

دعبل شدنم از اثر «یابن شبیب» است

 

دستان فلک در شفق شرم خضاب است

زان داغ که بر قلب تو از شیب خضیب است

 

انگار که از گوشه‌ی چشم تو چکیده‌ست

این هشت دلی که گهر سینه‌ی سیب است

 

تمثیل به خون غوطه زد از کشف مثالت

تفسیر «فدیناه بذبح» چه عجیب است!

 

هر جا که روی زنده شود روضه‌ی یحیا

هر لحظه کنار تو مسیحی به صلیب است

 

شش گوشه‌ی دل در حرمت نور گرفته

از شاه‌چراغی که برایت چو حبیب است

 

از شرق به غرب آمده خورشید که گوید:

«سلطان غریب آینه‌ی شاه غریب است»

عماد موحد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

ما قاصدکان گم شده در بادیم

بر دست قلم عطر حرم میدادیم

از بارگه قدس رضا می آییم

ما گرد و غبار صحن گوهر شادیم

شاعر : نوید اطاعتی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

وقتی که غم میگیره راه گلومو بد جور
خدا خدا میکنم زیارتت بشه جور

گنبدو که میبینم دلم بهاری میشه
شکوفه های دلم امام رضایی میشه

سحر های مشهدو عالم به خود ندیده
امام به این رءوفی عالم به خود ندیده

پنجره فولاد تو حال و هوایی داره
میرم دخیل میبندم عجب جوابی داره

دخیل اسمت میشم مرغ دلم هوایی
تذکره ی زیارت برات کربلایی

برای من حریمت یه تیکه از بهشته
خادمای حریمت همه مثه فرشته

من که شمارو دارم غمی به دل ندارم
چون که روز قیامت همچو شمایی دارم


شاعر:علی هاشمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

در كنار تو وجودم بخدا نزديك است

هركه نزديك رضا شد بخدا نزديك است

تو خودت حافظ من باش به يغما نروم

دام ابليس به من در همه جا نزديك است

اعتقاد دلم اين است كه در هئيت ها

دست احسان كريمان به گدا نزديك است

شكوه اى نيست اگر غرق مصيبت شده ام

طالب وصل شدن هم به بلا نزديك است

تا همين جا بخدا قافيه را باخته ام

مرگ اين غمزه، بى چون و چرا نزديك است

دل بى تاب مرا روى گسل ساخته اند

غافل از يار شوم زلزله ها نزديك است

هركه دارد هوس كرببلا گريه كند

گريه كن ها سفر كرببلا نزديك است

گرچه دور از حرم كرببلاييم ولى

بازهم شكر، خراسان رضا نزديك است

شاعر ؟؟؟

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بس كه اين زهر جفا با جگرم غوغا داشت

پاره هاى دل من ناله ى يا زهرا داشت

دل سوزان مرا جز عطشم ياد نبود

گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت

در غريبى بخدا دادن جان سخت تر است

روز تنهايى من غربتى از مولا داشت

لرزش زانوى من روضه ى اكبر مى خواند

سينه ام ناله اى از گل پسر ليلا داشت

سر زانوى جوادم كه سرم سنگين شد

اشك دردانه ى من عالمى از معنا داشت

نه سنانى به تنم بود، نه نيزه، نه لگد

دلم اما بخدا صحنه ى عاشورا داشت

پاره هاى بدنم زير سُم اسب نرفت

حجره ام روضه اى از بى كفن صحرا داشت

معجر خواهر من را سر نيزه نزدند

كِى حريم حرمم يورشى از اعدا داشت؟

به كنيزى كه نخواندند تو را؛ معصومه

كِى چو زينب دل تو شيون و پر غوغا داشت؟

قوم نامرد مرا با لب عطشان كشتند

لحظه ى آخر من زمزمه سقا داشت

روبروی تو نهم بلکه دل ارام شود

چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

اجابت کن گدایی را بر احوالات بارانی

که خشکی برده از یادم رسوم عبد و سلطانی

به پایم شوره زاری شد به لطفت یا کریم، اما

برآشفتم نمک دان ها ز دستانم چه آسانی

صدایت میزنم شاها که یک را با سه می بخشی

به محشر منتظر باشم کنی من را فراخوانی

منم آنی که سختش شد جدایی های پی در پی

مدد کن تا که باشم از اهالی خراسانی

به خورجینم نگاهت کرده ای پنهان و این یعنی ...

حسابم میکنی جزءِ برادر های کنعانی

تحیر مانده ام اسرار عشاقی، که میبینم

شما را چون منی شرم است و من را چون شما جانی


شاعر : فرشید یار محمدی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

در کنار حرمت سینه جلا می گیرد

چشم و دست و سر و دل بوی خدا می گیرد

با دخیل بستن بر پنجره ی فولادت

هر گدا ، تذكره ي كرببلا مي گيرد

 

رضارسولی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم

دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم

با شوق بوسه ای به کف صحن انقلاب

از شهر خویش تا به دیار تو پر زدیم

مکّه، مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف

بسیار رفته ایم ... ولی جَلد مشهدیم

هر کوه و قله ای که رفیع است، زیر پاست

وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم

کلّ بهشت، گوشه ای از مشهدالرّضاست

مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم ..

                    من را مقیم خانه ی سلطان نوشته اند

                    یک یاکریم خانه ی سلطان نوشته اند

آقا! گدایت آمده و باز در زده

با دست خالی آمده و باز، سرزده

یابن الکریم! پیش خودت خانه ام بده

دوری از آستان تو بر من ضرر زده

اینکه سه بار، دیدن زوّار میروی

نقش امید بر دل هر محتضر زده

من ذاکر تو هستم و ذکر رضا رضا (ع)

نقشی به روی کام من از سیم و زر زده

بین تمام جمعیت ذاکران تو

خوشبخت تر کسی که نفس بیشتر زده

                    ای صد هزار خورده زمین از دمت بلند

                    ای شاه دستگیر گدا! پرچمت بلند

آنان که عطر شال ترا بو کشیده اند

بر لا شریک بودن تو هو کشیده اند

افتاده اند روی زمین و به پای تو

بر شارَگ گلو همه چاقو کشیده اند

«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»

حتما به خاک صحن تو ابرو کشیده اند

حتی فرشتگان مقرّب از آسمان

خود را به صحن ضامن آهو کشیده اند

بین تمام حوروَشان دلرباترند

آنان که بر ضریح تو گیسو کشیده اند

                    ای شاه بیت شعر خدا در کتاب فضل

                    ای وصف تو درون کتب تحت باب فضل

خوش باد درد! گر به دوا منتهی شود

خوش باد هجر! گر به لقا منتهی شود

هر جاده ای که آخر آن مشهدالرّضاست

در اصل سوی عرش خدا منتهی شود

أحلی من العسل بوَد این دردهای من

گر با نگاهتان به شفا منتهی شود

ای کاش عمر من، پس از این گیر و دارها

در گوشه ای ز صحن شما منتهی شود

این شعر هم شبیه همه شعرهای من

باید به سمت کرب و بلا منتهی شود

                    ای روضه خوان عمه ی سادات، یا رضا (ع)

                    ما مستمع، وَ باقی این شعر با شما ... :

عمری برای کرب و بلا گریه میکنم

بر جسم بی سر شهدا گریه میکنم

«یابن الشّبیب! گریه فقط بر غم حسین (ع)»

من هم همیشه و همه جا گریه میکنم

یابن الشّبیب! خیمه ی آتش گرفته و ...

اطفال بی عمو شده را گریه میکنم

یابن الشّبیب! یاد لب خشک کودکان

بر ناله های واعطشا گریه میکنم

«یابن الشّبیب! عمّه ی ما را کتک زدند»

دیگر نپرس اینکه چرا گریه میکنم ..

یابن الشبیب! قصه ی معجر نگفته ماند                   

این داغ تلخ نزد عقیله نهفته ماند              

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

دور سر ِ گنبدت دعا می رقصد
در زمزمه ها، خدا خدا ،می رقصد
آقا تو چه قدر عشق قسمت کردی؟

اینگونه  غزل جدا جدا  می رقصد

 

در گنبد خوشگلت صدا می پیچد
بوي گل سرخ در هوا   می پیچد
آقا تو چه کرده ای که در مکتب تو
هر ثانیه جلوه ی خدا می پیچد


 

تا کی؟ سر گنبدت هِی و هو بکشم؟
هی نذر کنم مناره را بو بکشم...
دور ِ حَرَم ِ تو      مثل ِ  پرگار،  مدام

با کلک ِ خیال ،شکل ِ آهو بکشم

 

 

اکرم بهرامچی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شرمنده وار رو به حرم ایستاده است  ...
یا گوشه ای به حال عجیبی نشسته است ...

باز این چه شورش ست که در مشهدت به پاست ؟
عطری شبیه عنبر سیبی نشسته است

یک حس دیگریست که اصلا ندیده ای ...
وقتی غریب پیش غریبی نشسته است

کنج حرم کبوتر زخمی قلب من 
تنها به انتظار طبیبی نشسته است

ای رود ! در مسیر خودت هم مرا ببر
یک سنگ کوچکم که به شیبی نشسته است

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها