0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و شهادت

 

ای جلوۀ جلال خدا یا اباالحسن

وی مظهر جمال خدا یا اباالحسن

چون فاطمه تو بضعۀ خیر البشر شدی

دیدار تو وصال خدا یا اباالحسن

ای هشتمین امیر ولا حضرت رئوف

آقا بگیر دست مرا حضرت رئوف

تا زیر سایۀ حرم حضرت توئیم

ما سر سپردۀ کرم حضرت توئیم

از بسکه لطف جاریِ سلطانی اَت رسد

ما سائلان محترم حضرت توئیم

دار الضیافه ات نه فقط در جوار توست

عالم ضیافت است و جنان سفره دار توست

باللَه زیارت تو مرا مشهد الحسین

آری شهادت تو همان اَشهد الحسین

کن روزی ام که از در باب الجواد تو

از مشهد الرضا بروم مشهد الحسین

ما ریزه خوار خوان نعیم ولایتیم

زنده به زیر پرچم سبز هدایتیم

دل ها نشسته اند سر راهت ای رضا

داریم اشتیاق رخ ماهت ای رضا

گفتی حدیث سلسله را در دیار ما

ایران سراسر است قدمگاهت ای رضا

ما عشق را ز نور صدایت شناختیم

توحید را به یُمن ولایت شناختیم

تو آمدی که کشور ما حیدری شود

خاک شلمچه تا همه جا کوثری شود

آنروز قصۀ شهدا را رقم زدی

تا امتی فدای تو و رهبری شود

شکر خدا که کوفه نشد این دیار نور

تو ماندی و قوام گرفت انفجار نور

شکر خدا که مردم ما کربلایی اند

اهل وفا و عاطفه و آشنایی اند

شکر خدا که آب نبستند بر شما

این خود نشانه ای است که امت ولایی اند

افسوس اهل جورِ زمانه خبر شدند

غافل خواص و ، اهل ستم معتبر شدند

آری حساب مردم ما از عدو جداست

ایران هنوز از "بنی عباس" در نواست

وقتی تو را ولایتِ عهدی سپرد خصم

دانست اهل فهم که این حیله و  جفاست

اما شما ز پا ننشستید ای امام

بر خلق ، راه رشد نبستید ای امام

دین از مناظرات تو آن روز پا گرفت

از علم و معرفت همه دل ها صفا گرفت

با هجرتِ تو عالم آل پیمبر است

اسلام در تمام ممالک بقا گرفت

اما چه زود ، قبلۀ ما را عدو ربود

گرم طواف ،کعبۀ ما را عدو ربود

گویی وفا به عهد تو آقا حرام شد

دور از خواص ، زهر جفایت بکام شد

خورشیدِ عمرِ زادۀ زهرا غروب کرد

یعنی که افتخار حضورت تمام شد

بسکه ز داغ مادر خود بوده ای حزین

در کوچه مثل حضرت او خورده ای زمین

پنجاه بار ، زانوی لرزان تو خمید

آن قامتِ چو سروِ خرامانِ تو خمید

انگار میلِ حجرۀ در بسته داشتی

آمد جواد و بر سرِ دامان تو خمید

شکر خدا که داغ جوانت ندیده ای

در خون و خاک سرو روانت ندیده ای

پرپر نشد جوان تو پیش نگاه تو

خنده نکرد ، دشمن تو بر سپاه تو

مثل حسین ، گیسوی خونین ندیده ای

خواهر نشد ، مقابل لشگر پناه تو

اشک پدر برای پسر دیدنی تر است

نعش پسر کنار پدر دیدنی تر است

***

محمود ژولیده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه:

سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا یَزُورُهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا

أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ .

عیون أخبار الرضا ج 2 ص 255.

 

خورشید سر زد از سحرت أیها الغریب

از سمت چشم های ترت أیها الغریب

تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و برت أیها الغریب

جاری ست چشمه چشمه قدمگاه تو هنوز

جنت شده ست رهگذرت أیها الغریب

تو آفتاب رأفتی و کوچه کوچه شهر

در سایه سار بال و پرت أیها الغریب

با این همه، غریبِ غریبان عالمی

داغی نشسته بر جگرت أیها الغریب

از کوچه های غربت شهر آمدی ولی

داری عبا به روی سرت أیها الغریب

آقای من! نگو که تو هم رفتنی شدی

زود است حرف از سفرت أیها الغریب

شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز

بارانی است چشم ترت أیها الغریب

یک عمر خواندی از غم آقای تشنه لب

با اشک های شعله ورت أیها الغریب

هر گوشه‌ای ز حجره که رو می ‌کنی دگر

کرب و بلاست در نظرت أیها الغریب

در قتلگاه، لحظه ی آخر چه می کشید

جدِّ ز تو غریب‌ترت أیها الغریب

چشمان اهل خیمه دگر سوی نیزه هاست

ظهر قیامت است و سری روی نیزه هاست

 

یوسف رحیمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

تشبیه و وصف روی تو کار خیال نیست
آئینه ی وجود خدا را مثال نیست
بر هرچه هست،نام محمّد نوشته اند
آری که اسم و رسم خدا را زوال نیست
این اعتقاد ماست که لقمه به جای خود
حتی نفس کشیدن بی تو حلال نیست
ما را محبّت نبوی رو سپید کرد
رویش سیاه هرکه غلام بلال نیست
از جمع ما ابوذر و سلمان درست کن
این جمله کارها که برایت محال نیست
در خاک ما اویس قرن رشد می کند
وقتی برای دیدن رویت مجال نیست
بال و پر شکسته تو را درک می کند
بی روضه ی تو راه به سوی کمال نیست
روز دوشنبه آمد و حال تو زار شد
زهرا شکست پیش تو و بی قرار شد
روز دوشنبه غصه ی مادر شروع شد
آری عزای داغ پیمبر شروع شد
روح الامین برای تسلیّ نزول کرد
تا گریه های سوره ی کوثر شروع شد
وقت وداع دختر خود را نگاه کرد
حرف از شکست بال کبوتر شروع شد
ذکر حدیث صورت نیلی فاطمه
مرثیه های کوچه و یک در شروع شد
بر سینه اش حسین غریبش که تکیه زد
صحبت ز شمر و سینه و خنجر شروع شد
این پنج تن برای کسی گریه می کنند
گویا که روضه ی علی اکبر شروع شد
این روضه قلب آل علی را به خون کشید
دشمن چه دیر نیزه ز جسمش برون کشید

محسن حنیفی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)


در جوار حضرتت سروده شد غزل به نام تو

وحی شد و آسمان سینه ام شد از ازل به نام تو

یا رئوف!

یاکریم!

صحن چشم های تو شده کبوتر دلم

سفره دار!

مستم و به یمن عشق تو گذشته آب از سَر ِ دلم

در جوار گنبد دو شانه ی بلند و آسمانی شما

در سکوت چلّه ی شب بلند گیسوان کهکشانی شما

آمده گداترین گدا و بینواترین گدای تشنه ی نگاهتان

آمده غریب، بی حبیب، ناشکیب، دل شکسته در پناهتان

تو کریمی و رحیمی و عظیمی و هزارها از این قبیل

آب اگر ز چشمه ی لب تو تر کند لبی شود شبیه سلسبیل

ای برای خلصه های عاشقانه ام شراب اشکهات بهترین دلیل

این منم چو سائلی علیل

الدخیل! الدخیل!

من قلیلم و ذلیلم و هزارها از این قبیل

تا هواییم به صحن با صفات فخر می کنم به جبرئیل

صید چشم هایتان شده از ابتدای این سروده آهوی دلم

خورده صد گره به آن ضریح با صفا و دلگشا و بی ریای تو، گیسوی دلم

هر زمان دلم به یاد کربلای حضرت حسین درون سینه می طپد

هر زمان که با نوای روضه های فاطمه دلم به یاد روضه ی مدینه می طپد

می روم کنار مضجع شریف تان، حضرت رضا!

سینه می زنم به یاد غربت مدینه و شهید کربلا


شاعر : رضا دین پرور

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

قدم می زنم روی این سنگ ها

کنار تنم روی این سنگ ها

به خوابی میان حرم دیده ام

که جان می کنم روی این سنگ ها

شاعر : رضا دین پرور

وقتی دلم برای حرم تنگ می شود

قلب من و دل تو هماهنگ می شود

می ترسم از دمی که رود پرده ها کنار

بین بهشت و مشهد تو جنگ می شود


شاعر : رضا دین پرور

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

يا امام رضا

بوي خدا مي وزد از صحن پاك تو
عطربهشت مي دهد هر مشت خاك تو
از جانب حقيرترين نوكرت مدام
بر لطف ومهرباني تو آقا سلام

 

شاعرمهدي عظيمي

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

قلم و شور تو و این همه حیرانی ها

بگذارد بنویسم ز پریشانی ها

می نویسم به خدا عشق منی- ایول الله

می نویسم که تویی دلبر ایرانی ها

همه ی ماحصل شعر و جنونم آقا

شور و حالی ندهد بی تو غزلخوانی ها

بی تو ای شاه کرامت سرو سامانی هست!؟

نه - به جایی نرسد این همه ویرانی ها

با تو بودن سر یک سفره صفایی دارد

پس چه خوش می گذراند دل "تهرانی" ها(۱)

ذکر من یاعلی و کار دلم نوکری است

صنمی نیست مرا با دم عرفانی ها

من گدایی گدایان تو را میخواهم

چون تویی تاج سر مرشد زنجانی ها (۲)

من فقط یاد گرفتم ملکوتم روضه ست

نروم دور و بر حلقه ی روحانی ها

چقدر گریه کنم ای گل گلزار بتول

تا قبولم کنی از دسته ی سلمانی ها(۳)

حق آب و گل تو گردن ما محترم است

مددی حضرت آقای خراسانی ها

شاعر: عليرضا خاكساري

(۱) مراد  مرحوم ایت الله  اقا مجتبی تهرانی میباشد

 

(۲) جناب حاج تقی شریعت زنجانی

 

(۳) پیرمرد سلمانی که سر و صورت آقا را اصلاح کرد و....

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

شاعر شدم برای تو یا ثامن الحجج

 

دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج

 

هستم فقط گدای تو یا ثامن الحجج

 

دست من وعطای تو یا ثامن الحجج

 

 

 

آقا فدای تو  پدرم مادرم خودم

 

آقا فدای تو پسرم همسرم خودم

 

 

 

آقا دلیل شعر و غزلواره ها شما...

 

شور میان این همه ۴پاره ها شما...

 

تنها انیس و مونس بیچاره ها شما...

 

تنها امید بخشش بدکاره ها شما...

 

 

 

بی سود و منفعت همه جا ورشکسته من 

 

آن که به شوق دیدنت این جانشسته من

 

 

 

جانم تصدق سرتان دست من بگیر

 

بودم همیشه نوکرتان دست من بگیر

 

آقا قسم به خواهرتان دست من بگیر

 

مولابه حق مادرتان دست من بگیر

 

 

 

"دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

 

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت "

 

 

 

با اینکه ای رئوف خدا نوکری بدم

 

اما مجاورت شده ام اهل مشهدم

 

با روسیاهی ام به حریم تو رو زدم

 

آقا تورا به جان جوادت مکن ردم

 

 

 

از من دو ماه سینه زنی را قبول کن

 

آقا تو را به ام ابیها قبول کن

 

 

 

من آخر صفر همه ساله خدایی ام

 

من با نگاه لطف شما مجتبایی ام

 

شکی ندارم از کرمت کربلایی ام

 

مابین روضه های شما نینوایی ام

 

 

 

بال و پرم بده و مرا تا خدا ببر

 

منت سرم نهاده مرا کربلا ببر

 

 

 

آقا اجازه می دهی از خادمان شوم

 

یا لاقل میان حرم پاسبان شوم

 

چیزی نمانده از غمتان چون خزان شوم

 

میخواهم از برای شما روضه خوان شوم

 

 

 

حالم گرفته از غم تو گریه می کنم

 

دارم به حال دَرهم تو گریه می کنم

 

 

 

آقا نوشته مقتل تان خورده ای زمین

 

در راه خانه جان جهان خورده ای زمین

 

پنجاه بار امام زمان خورده ای زمین

 

خیلی شبیه مادرمان خورده ای زمین

 

 

 

سرگیجه داشتی وسرت درد میگرفت

 

ای ناتوان ترین کمرت درد می گرفت

 

 

 

آقا نوشته مقتل تان دست و پا زدی

 

تا دست و پا زدی پسرت را صدا زدی

 

آتش به قلب حضرت خیرالنسا زدی

 

با گریه گریه ناله ی وا کربلا زدی

 

 

از ره رسید جواد وسرت را بغل گرفت

 

اذن ورود حضرت پیک اجل گرفت 

 

 

 

آقا خودت بیا و بگو کربلا چه شد ...

 

فرجام کار زاده خیرالنسا چه شد...

 

روز ده محرم خون خدا چه شد ...

 

ریحانه ی رسول خدا - مصطفی - چه شد

 

 

 

یابن شبیب در همه جا غرق شور و شین

 

ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین (ع)

 

 

 

یابن الشبیب قامت او دال کرده اند

 

جد مرا راهی گودال کرده اند

 

حتی تنش لگد زده پامال کرده اند

 

با سم مرکبی بدنش چال کرده اند

 

 

 

یابن الشبیب جد مرا سر بریده اند

 

با نعل تازه بر تن پاکش دویده اند

 

 

 

یابن شبیب عمه ی ما بود و اشک و آه

 

یابن الشبیب عمه ی مابود و خیمه گاه

 

یابن الشبیب عمه ی ما بود و قتلگاه

 

یابن الشبیب عمه ی ما بود وصد نگاه

 

 

 

تا قبل از این عمه ی ما هم حجای داشت

هم روسری و چادر و هم یک نقاب داشت


شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

پیش طبیب هستم و درمان نوشته است

در مان برای من رخ جانان نوشته است

فهمید بی قراری من علتش چه بود

دیدار روی ماه کریمان نوشته است 

آب و هوای ری به من مشهدی نساخت

در نسخه اش دیار خراسان نوشته است

دستی که لطف کرد مرا نوکرت نوشت

برطالع بلند تو سلطان نوشته است

هریک نخش علاج هزاران غم است و دزد

بر روی پرچمی که رضا حان نوشته است

این کشور از جهار طرف بیمه زضاست

این را خدا به نقشه ایران نوشته است

آلوده آمدم که طهارت دهی مرا

حق شرح پاکی تو به قرآن نوشته است

رحمت به شیر مادر آن مست شاعری

کین بیت را برای تو اینسان نوشته است

 

ای آبروی جن و ملک خاک بوسی ا ت

عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات

 

شاعر : سیید پوریا هاشمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

چون جام ِ زهر غريبانه سر كشيد

فرياد زد خدا و عبا را به سر كشيد

 

پنجاه و چند سال موسا به كوچه ها

پنجاه و چند مرتب آه از جگر كشيد

 

با سينه اي كه آتش از آن شعله ميكشيد

آري نفس نفس زدنش تا سحر كشيد

 

او بود و خاكِ حجره و يك ناله ي ضعيف

گاهِ سحر به جانب جانانه پر كشيد

 

در انتظار آمدن ميوه ي دلش

پا را به سويِ قبله چنان محتضر كشيد

 

سينه زنان دريده گريبان پسر رسيد

دستي به رويِ ماهِ كبودِ پدر كشيد

 

شمسُ الشموس رويِ زمين اوفتاده و

فريادِ اي پدر، ز دلِ خود قمر كشيد

 

آه از دمي كه زينبِ كبرايِ غم نصيب

آمد تن ِ امام زمانش به بَر كشيد

 

با دستِ زخم خورده يِ خود دختر ِ علي

تير ِ شكسته از تن ارباب در كشيد

 

گُل مانده بود در وسط تيغ و نيزه ها

آمد ز پايِ ساقه يِ ياسش تَبَر كشيد

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

آقایمان آمد عبا روی سرش بود

رنگ کبودی برتمام پیکرش بود

درکوچه یادماجرای کوچه افتاد

یافاطمه یافاطمه ذکرلبش بود

دستی به پهلودست دیگر روی دیوار

پهلو گرفتن یادگار مادرش بود

او در میان حجره‌ای دربسته اما

صدها فرشته در کنار بسترش بود

اودست وپا می‌زد ولی باکام عطشان

گویا که دیگر لحظه‌های آخرش بود

اما تمام فکروذهنش کربلا بود

یادغریبی‌های جد بی سرش بود

مردم گریز کربلایم اینچنین است

آمد جوادو لحظه آخربرش بود

 

اما به دشت کربلا جور دگر شد

اربابمان بالای نعش اکبرش بود

بایدجوانان بنی هاشم بیایند

تا این بدن را بر در خیمه رسانند

شاعر: حبیب باقرزاده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

حال و هوای پر زدنم مشهدالرضاست

شوق تمام آمدنم مشهدالرضاست

آنجا مدینه دل ماکربلای ماست

یعنی حسین وهم حسنم مشهدالرضاست

مبعث غدیر موسم حج باز زائرم

وقتی تمام پنج تنم مشهدالرضاست

هرجاسوال شدکه دلت درکجاخوش است

بی اختیار بر دهنم مشهدالرضاست

من مانده‌ام نماز شکسته برای چیست

وقتی حقیقتا وطنم مشهدالرضاست

«ان کنت باکیا» سخن شاه مشهد است

داغ امام بی کفنم مشهدالرضاست

شاعر: حبیب باقرزاده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

بی تونفس به سینه ما جان نمی شود

بی توبهشت روضه رضوان نمی شود

اصلا تمام وسعت این گنبد کبود

گنبد طلای شاه خراسان نمی شود

ناکام آن دلی است که در طول عمر خود

یکبار در حریم تو مهمان نمی شود

ایام عمر ما زتو برکت گرفته است

کم‌های ما که بی تو فراوان نمی شود

تودست من بگیرو بده روزی مرا

گندم بدون لطف شما نان نمی شود

گشتم میان این همه اذکار غرق نور

ذکری به دلبری رضاجان نمی شود

شاعر: حبیب باقرزاده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

گرد حریم پاک شما در تحیرم

از دست‌های پر زکراماتتان پرم

من تشنه ی ولای شما تا قیامتم

هر روزه از سبوی شما آب میخورم

خاکم ولی ز یمن شما کیمیا شدم

سنگم ولی همیشه به چشمانتان دُرم

خواهم همیشه سر به حریم شما نهم

از دوریم به شخص شما در تاثرم

آقا مرا برای خودت تربیت نما

آئینه‌ام شکسته شده در تکثرم

تا مورد عنایت لطف خدا شوم

بی بال و پر کبوتر کوی شما شدم

خود را به خاک کوی شما تا کشانده‌ام

بالای سر رسیدم و اشکی فشانده‌ام

واصل شدم به بحر کریما نه ی شما

 

دریا زده اگر شدم و دور مانده‌ام

پائین پا رسیدم و اشکم امان نداد

در بارگاه قرب فقط روضه خوانده‌ام

دل شد روان به کرببلا از کنارتان

با ناله‌های فاطمه خود را رسانده‌ام

شبهای جمعه کرببلا شور محشر است

مرغ دلم به کوی حسینی رهانده‌ام

من بی پناه شدم به پناه خدا روم

از مشهد و الرضا به سوی کربلا روم

باران رحمتت به سرم ریخت بعد از آن

اشکی ز چشمهای ترم ریخت بعد از آن

افتاد راه من به سر کوی حضرتت

در این مسیر بال و پرم ریخت بعد از آن

گشتم مقیم کوی شما تا الی الابد

از شاخه برگ و بار برم ریخت بعد از آن

 

چون چوب خشک درب حریم شما شدم

بر روی سینه سیم و زرم ریخت بعد از آن

چوبم ولی ز یمن شما کیمیا شدم

باران رحمتت به سرم ریخت بعد از آن

من از شما رضایم و جزء شما شدم

ممنون لطف حضرتتان از خدا شدم

حالا دگر غلام سرای شما منم

ای پادشاه حسن گدای شما منم

خلق شما برای هدایت مرا بس است

گرچه بدم ولیک برای شما منم

بر گنبد طلایی تو پر شکسته‌ام

کهنه کبوتر سر کوی شما منم

خارم ولی به گلشن تان خو گرفته‌ام

خوشبو تر از همیشه ز بوی شما منم

سرگشته بودم و تو دلیل رهم شدی

عاشق تر از همیشه به سوی شما منم

ای معدن کرامت وجود و سخا رضا

بر عاشقان بده سفر کربلا رضا

شاعر: مرتضی محمود پور

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت-خروج از مدینه

 

آسمان مدینه در سینه

كوهی از بغض و ناله ها دارد

چون شنیده امام آینه ها

قصد ترك مدینه را دارد

 

 كوچه های مدینه می دیدند

لحظه ی تلخِ رفتنِ او را

صحنه ی التماس كاسه ی آب

لرزش دست حضرت زهرا

 

 به زنان قبیله اش فرمود:

مرهمی بهر زخم هجران نیست

من به این شهر بر نمی گردم

احتیاجی به آب و قرآن نیست!

 

توشه راهم به روح پیغمبر

صلوات و سلام هدیه كنید

چند روزی برای غربت من

ای زنان مدینه گریه كنید

 

بین ایتام  با رعایت عدل

همه ی ثروتم شود قسمت

خانه ی ساده و محقر من

تا ابد وقف روضه و هئیت

 

 طبق معمول هرشب جمعه

مجلس روضه باز پابرجاست

همه شركت كنید ای مردم

بانی روضه مادرم زهراست

 

 خوب بر آخرین وصیت من

گوش جان؛ ای قبیله بسپارید

بر مزار غریب اجدادم

در بقیع شمع و لاله بگذارید

 

این سفارش همیشه اشكم را

می برد در خروش و جز و مد

بر سر قبر مادر عباس

حرف مشك و عطش نباید زد!

وحید قاسمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها