0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

آقا صدایم کن که برگردم به سویت

همراه کفترها نشینم روبه‌رویت

شاید برایم زائری گندم بپاشد

گیرم شفا از گندم تسبیح گویت

آقا صدایم کن که خود را کنج صحن‌ات

یک بار دیگر گم کنم در گفتگویت

دستی گذارم عاشقانه روی سینه

در یک سلام ساده پاکوبان به بویت

آقا سلام! اینجا من و دلتنگی و تو

نور نگاهی! آبروی آبرویت

آقا تمام شهر یعنی مرقد تو

آقا رهایی یعنی افتادن به خویت

آقا تمام آسمان‌ها بسته قندیل

از دیدن خورشید لبخند نکویت

آقا بگو یک جرعه سقاخانه‌ات را

قسمت کنند این خسته را در آرزویت

آقا بگو با او کسی همدم نباشد

وقتی که باشد در حرم گرم وضویت

آقا بگو تنهایی‌اش بسیار باشد

تازه شود آهوی سرگردان کویت

ای کاش می‌شد بار دیگر... جان مولا!

ایوان طلا... کنج حرم... جان عمویت!

نقاره‌ها آهنگ سرمستی بگیرند

تا جان بگیرد این دل در جستجویت

در ازدحام جمعیت باران بگیرم

لمس ضریح... آیات قرآن... بند مویت...

پرواز... درد دل... سرود اشک... آغوش...

مهمانی لطف خدا... راز مگویت...

 

شاعر : مصطفی کارگر

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

روی دیوار قبر من با گِل،بنویسید السلام و علی

 حَجَةٌ الاغنیاءِ و الفقرا، انت فی قلبنا امام رضا

بنویسید عاشقش بوده، در خیالش ضریح می دیده

 صحن ها را مرور می کرده، هر شب از شوقِ وصل تا فردا

صورتم را به سمت قبله ولی، متمایل به چپ...فقط لطفا

 بگذارید روی سینه ی من، تربتِ اصل مشهدُ الاعلی

من که مشهد نرفته ام یعنی، رفته ام دل به دوست نسپردم

 بعد مرگم برای تشییعم، ببریدم زیارتِ آقا

رفته روح از تنم ولی حالا، من هم اذنِ دخول میخوانم

 متعجب نباش عطر حرم مرده را زنده میکند حتی

پای این شعر زار زار گریست،مادرم در هوای مرقد تو

 پدرم بغض کرده کافی نیست؟ بطلب جان مادرت ما را

قدرِ یک بوسه روی گنبد او، دوست دارم کبوترش باشم

 کاش روحم به خانه اش بپرد، قدر یک لحظه در حریم رضا...

 

مرتضی حیدری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش

وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش

همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود

آب کرد آتش آن زهر ز پا تا به سرش

حجره اش بسکه غم انگیز و ملال آور بود

گرد غم بود که می ریخت ز دیوار و درش

گاه در زیر لبش ذکر خدا می گوید

گاه سوی در حجره ست خدایا نظرش

هم جواد آمده بالین رضا هم زهرا

هم پسر سوخته هم مادر خونین جگرش

پیش مادر نبود طاقت برخاستنش

زیر بار غم و اندوه خمیده کمرش

پسرش دست به سر دارد و  مادر به  کمر

او نظر می کند و خون رود از چشم ترش

دست ظلمی که زده بر رخ زهرا سیلی

پاره کرده ست کنون رشتۀ عمر پسرش

ای «وفائی» ز فلک پیک شهادت آمد

گشت تا گلشن سرسبز جنان همسفرش

 

سید هاشم وفایی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

ساکت و بی صدا زمین خوردن

زپر پا یک عبا، زمین خوردن

بی تعادل شدن شکسته شدن

وسط کوچه ها زمین خوردن

ارثی از مادر است که حالا

می رسد به شما زمین خوردن

ناله های تو را در آوردند

آتش زهر با زمین خوردن

صورتت را چقدر خاکی کرد

یا اما رضا زمین خوردن

سوزش زهر سینه کافی بود

حال دیگر چرا زمین خوردن؟

پشت درهای حجره می گفتی

ای جوادم بیا زمین خوردن.....

....بال من را شکست و زخمی کرد

خسته کرده مرا زمین خوردن

آخرین لحظه بود در نظرت

داغ کرب و بلا  زمین خوردن

یا امام رضا چه می بینی

سر بردن و یا زمین خوردن؟

دست بسته به افتادن

یا که از نیزه ها زمین خوردن

روی پیراهنی نشانده ببین

چقدر در پا زمین خوردن

 

مسعود اصلانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و شهادت

 

ای رضا را سجده بر خاک درت

بضعه ی احمد چو زهرا مادرت

زاده ی موسی که موسای کلیم

با عصا گردیده در طورت مقیم

آسمانِ خفته در دامان طوس

ماه بزم اختران شمس الشّموس

ما حقیر و تو عطوف اهل بیت

ما فقیر و تو رؤف اهل بیت

آفتاب حی سرمد کیست؟ تو

عالم آل محمّد کیست؟ تو

حکمرانی بر قضایت یا رضا

صبر، تسلیم رضایت یا رضا

آستان قدس تو دارالسّلام

مُحرم کویت بود بیت الحرام

ضامن آهوی صحرا از کرم

آهوی صحرات آهوی حرم

مهر تو در سینه های پاک تو

طور ایمن از قدومت خاک ما

آب سقّا خانه ی تو سلسبیل

سائل مهمان سرایت جبرئیل

آفتابت خوشتر از ظلِّ بهشت

بردن نام بهشت اینجاست زشت

دیدن روی تو دیدار خداست

زائرت در طوس زوّار خداست

چار صحنت چار رکن عالم است

هشت جنّت بهر زوّارت کم است

خادمت بر شهریاران شهریار

زائرت را بازدید آبی سه بار

خضر کوثر خورده از پیمانه ات

تشنه کام جام سقّا خانه ات

مهر تو ما را کمال بندگی است

خاک تو خوشتر زآب زندگی است

طوف قبرت کار روح انبیا

ای تولاّی تو نوح انبیا

رحمتت چون رحمت حقّ متّصل

در زیارتگاه تو دل روی دل

سایه ی گلدسته هایت بر سپهر

دورشان گردیده دائم ماه و مهر

این کبوترها که در کوی تواند

هو کشان گرم هیاهوی تواند

من ندانم کیستم یا چیستم

هر که هستم با ولایت زیستم

گر چه لایق نیستم در این حرم

خاک آهوی حریمت بشمردم

من نمی گویم که آهوی توام

بلکه می گویم سگ کوی توام

خسروان چون سیر راهی می کنند

بر سگ خود هم نگاهی می کنند

من که یک عمر ثناگوی شما

پارس کردم بر سر کوی شما

بر سرم دست عنایت می نهی

کی به اخراجم رضایت می دهی

دوست دارم در کنار تربتت

اشگ افشانم به یاد غربتت

آسمان خون ریخت در جام دلت

میزبانت گشت آخر قاتلت

زهر یک لحظه تو را بی تاب کرد

نیم روزی پیکرت را آب کرد

قاتل از انگور و از آب انار

ریخت با تهدید بر قلبت شرار

با که گویم در عزایت یا رضا

شد جواد کوچکت صاحب عزا

تا قیامت ناله ی پیوسته ات

می رسد از حنجره ی در بسته ات

ای خراسان! میهمانت را ببین

ظلم و جور میزبانت را ببین

شیوه ی مهمام نوازی این نبود

از غریبان دلنوازی این نبود

میهمانت ناله ها پیوسته زد

دست و پا در حجره ی در بسته زد

چشم بگشوده که یک بار دگر

همچو جان گیرد جوادش را به بر

ای اجل دستی نچهدار آه آه

لحظه ای دیگر جواد آید زراه

ای زنان شهر هم یاری کنید

جای معصومهع عزاداری کنید

این تن ریحانه ی پیغمبر است

این رضا این نور چشم حیدر است

مرهمی بر زخم پیغمبر زنید

پای تابوت رضا بر سر زنید

فاطمه! ای دختر خیر البشر

گریه کن در پای تابوت پسر

سوخت از زهر جفا پا تا سرش

بود بر لب ذکر مادر مادرش

تا به لب جان داشت آن نور دو عین

اشگ چشمش بود جاری بر حسین

تا بود روشن چراغماتمش

اشگ «میثم» باد جاری در غمش

 

غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

با شرابی که بر لبم جاری است ،ذکر مستی علی الدوام رضاست

وام عشقم اگر قبول شده است، گفته ام ضامنم امام رضاست

 

بیشتر می کنی نگاه به هر ، کس که حال دلش خراب تر است

مانده ام بین این همه سلطان ، چه کسی از تو خوش حساب تر است؟

 

گفته بودند خادمت آقاست ، من که این جمله را نفهمیدم 

تا که یک بار بین خادم ها ، به گمانم مسیح را دیدم

 

گفته بودند بارگاه تو ، یک بهشت است ، من نفهمیدم

تا که یک نیمه شب روی فرش، صحن آزادی تو خوابیدم

 

خواب دیدم بهشت آمده و ، دست بر دامن حرم شده است

ای حرم با وجود تو چندی است، آرزوی بهشت کم شده است

 

دل آلوده را به بارگهت ، نپذیرفته یا نمی خواهی؟

سفر مشهدم گره خورده ، تو هم آقا مرا نمی خواهی؟

 

هر چه باشد تو پادشاهیّ و ، نیست جای ملال ...حرفی نیست

اعتراضی نمی کنم باشد ، من از این لحظه لال ... حرفی نیست

 

فتصدق عَلَیَّ آقا جان ، صدقه رفع هر بلا باشد

کاش روزی من به دست شما ، این شب جمعه کربلا باشد

.

.

دو خط روضه

جگرت آب شد گمانم تا ، کمی از زهر آتشین خوردی

وسط کوچه مثل مادرتان ، چند باری تو هم زمین خوردی

 

وقت آن شد که این دم آخر ، مادرت را تو هم صدا بزنی

مثل جدت حسین می خواهی ، روی این خاک دست و پا بزنی...

شاعر: حسين صيامي

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

جبریل شدم بال و پرم را بدهم

خرجیِ مسیر سفرم را بدهم

 

با پایِ پیاده ام به راه افتادم

تا حق دلِ در به درم را بدهم

 

امروز اگر طی شد و عاشق نشدم

فردا چه جواب پدرم را بدهم

 

ای عشق بیا به پای من نیز بپیچ

فرصت نده اصلاً نظرم را بدهم

 

گیسوی پریشان مرا بافته اند

سهمیه جاروی حرم را بدهم

 

نقاره بزن گریه بگیری از من

بگذار زکات جگرم را بدهم

 

صیدم کن و بی ملاحظه ذبحم کن

آهو شدم این بار سرم را بدهم

شاعر: علي اكبر لطيفيان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

تو جلوه­ ی ربّی، حرمت هم طورت

تا طور رسیدیم همه با نورت

 

معراجِ خدا باغچه ای در باغت

جبریل مقرب شده یک غور­ت

 

ما لب نزدیم باده­ ی هر کس را

آن باده حلال است که با انگورت

 

من عبد توأم بیشتر از مقدورم

تو ربّ منی بیشتر از مقدورت

 

آهو که زیاد است، مرا کلب کنید

ای جان به فدای تو و جنس جورت!

 

ما یاد گرفتیم که خرجت نکنیم

از برکتِ سلمانیِ نیشابورت

 

میمیرم و زنده می شوم صد دفعه

نقاره که می زنند یعنی «صور»ت

 

پیش تو بزرگان همه کوچک هستند

آن گونه که می شود سلیمان مورت

شاعر: علی اكبر لطيفيان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مناجات

 

می خوانمت و تو هم مرا می خوانی

من پای تو و تو پای من می مانی

گفتی كه سه جا به دیدنم می آیی

ای مهد كرم تو حاجتم می دانی

 

محمود ژولیده

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

خراسان می دهد بوی مدینه

خراسان کوه غم دارد به سینه

خراسان را سراسر غم گرفته

در و دیوار آن ماتم گرفته

خراسان! کو امام مهربانت؟

چه کردی با گرامی میهمانت؟

خراسان راز دل ها با رضا داشت

چه شب هایی که ذکر یا رضا داشت

خراسان کربلای دیگر ماست

مزار زاده ی پیغمبر ماست

خراسان! می دهد خاکت گواهی

ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی

به دل داغ امامت را نهادند

امامت را به غربت زهر دادند

دریغا! میهمان در خانه کشتند

چه تنها و چه مظلومانه کشتند

امامِ اِنس و جان را زهر دادند

به تهدید و به ظلم و قهر دادند

ز نارِ زهرِ دشمن، نور می سوخت

سراپا همچو نخل طور می سوخت

ز جا برخاست با رنگ پریده

غریبانه، عبا بر سر کشیده

گهی بی تاب و گه در تاب می شد

همه چون شمع روشن آب می شد

میان حجره ی در بسته می سوخت

نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت

ز هفده خواهر والا تبارش

دریغا کس نبودی در کنارش

به خود پیچید و تنها دست و پا زد

جوادش را، جوادش را صدا زد

دلش دریای خون، چشمش به در بود

امیدش دیدن روی پسر بود

پدر می گشت قلبش پاره پاره

پسر می کرد بر حالش نظاره

پدر چون شمع سوزان آب می شد

پسر هم مثل او بی تاب می شد

پدر آهسته چشم خویش می بست

پسر می دید و جان می داد از دست

پسر از پرده ی دل ناله سر داد

پدر هم جان در آغوش پسر داد

 

غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

پرچم مشکی عزای حسین

هدیه ای از سوی خراسان است

قطرات طلایی اشک از

برکات حریم سلطان است

 

خود آقا محرم هر سال

خانه اش تکیه ی عزا می شد

سر در خانه اش علم می بست

روضه ی کربلا به پا می شد

 

پرچم یاحسین بر می داشت

بوسه میزد به چشم می مالید

گریه می کرد و روضه ای می خواند

بعد هر پرچمی که می کوبید

 

یک طرف پرچم ابالفضل و

یک طرف یاحسین را میزد

مثل هر روضه خوانی اول کار

صاحب روضه را صدا می زد

 

 بغض می کرد و با غضب می گفت:

کار دست شما نمی ماند

کاش باشم دمی که مهدی من

رجز انتقام می خواند

 

باصدایی گرفته و لرزان

وارد روضه ی گلو می شد

ازگلو حرف می زد و خنجر

از بدن ها که زیر و رو می شد

 

از بدن های بی سر و از نعل

از سری که ز نیزه می افتاد

روضه می خواند از خرابه ی شام

از غم زینب و غم سجاد

 

ماجرای اسارت زینب

گرد ماتم به روضه می پاشید

خود غریب است و خوب می فهمید

عمه اش در خرابه ها چه کشید

 

داود رحیمی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت- از زبان حضرت معصومه(س)

 

یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد

یک دلم میل حریم حرم قم دارد

خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت

خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد

***

چه قدر، جان برادر به زمین می افتی

ای عزیز دل خواهر به زمین می افتی

تو علی هستی و در کوچه بسمت حجره

مثل زهرای پیمبر به زمین می افتی

***

این عبایی که کشیدی به سرت یعنی چه

این قد خم شده و مختصرت یعنی چه

کاخ مأمون چه به روز دل تو آورده

روی لب، لخته ی خون جگرت یعنی چه

***

از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد

هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد

هی نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر

پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد

***

حجره بسته است برادر، چه سرت می آید

چه کسی بر بدن محتضرت می آید

خواهرت نیست اگر، مانده برایت پسری

شکر حق، لحظه ی آخر پسرت می آید

***

خوش بحالت! پسری مانده برایت، مولا

قوّت بال و پری مانده برایت، مولا

خوش بحال پسرت، هست سرت در بر او

خوش بحالت که سری مانده برایت مولا

 

امیر عظیمی مهر

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

وای مادر مددی کن جگرم می‌سوزد

که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد

زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات

جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد

کسی آید ز وفا چشم جوادم گیرد

پیکرم پیش نگاه پسرم می‌سوزد

همره هر نفسم خون ز لبم می‌پاشد

تار میبینم و چشمان ترم می‌سوزد

چون مقطع شده حرفم ، پی اخبار ولا

دود می‌گویم و بر لب جگرم می‌سوزد

 

قاسم نعمتی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان

معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان

هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی

رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان

تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است

مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان

چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو

که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان

روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی

صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان

قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت

کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان

پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است

چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان

تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی

گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان

بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت

بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان

زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم

شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان

 

قاسم نعمتی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

پر اشک است دو چشم تر تو

شده وقت نفس آخر تو

در دل حجره زمین افتاده

به روی خاک چرا پیکر تو

مرغ بسمل شدی و بال زدی

خاک حجره است به روی پر تو

آنقدر فاطمه گفتی آمد

و شده سینه زنت مادر تو

خواهرت نیست کنارت اما

هتک حرمت نشده خواهر تو

گریه می کرد کنار تو جواد      

       خوب شد آمده او در بر تو

جگرت پاره تنت سالم بود

هست در دست تو انگشتر تو

گر چه از زهر گلویت می سوخت

پاره پار ه نشده حنجر تو

سر تو در بدنت باقی ماند

به سر نیزه نرفته سر تو

تو سخن گفتی و سنگت نزدند

روی نیزه نشده منبر تو

به روی خاک نشستی اما

دل گودال نشد بستر تو

تشنه بودی و نزد هیچ کسی

خیزرانی به لب اطهر تو

همۀ شهر عزادارت بود

اشکریزان همه در محضر تو

من بمیرم که به دروازۀ شام

به سری سنگ زدند از سر بام

 

مجتبی شکریان همدانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها