0

اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-نوروز

 

اوّلِ سال، فقط شمسِ رضا را عشقست

در همه حال، فقط شمس رضا را عشقست

اینکه خورشید شده، مبدا تقویمِ عجم

گو به اجمال، فقط شمسِ رضا را عشقست

نورِ خورشید ،تجلّیِ خَمِ زُلفِ رضاست

بی خط و خالِ فقط شمس رضا را عشقست

صد چو یوسف به ترازوی ثمن جمع شوند

دمِ مکیال، فقط شمس، رضا را عشقست

ملکِ وحی به همراه ملائک گفت و

زد پر وبال: فقط شمس رضا را عشقست

کُلُّهم نور ، ولی بینِ شموس و بینِ

نبی وآل فقط شمسِ رضا را عشقست

 

حسین رضایی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا...

دلخوشم با تو  اگر از دور صحبت می کنم

با سلامــی هر کجا باشم زیارت می کنم

 

دوستانم را به پابوسی که دعوت می کنی

راستش بسیار احساس حقارت می کنم

 

خوب یا بد هر چه باشد عیب دلتنگی ست این

من به هر کس می رود مشهد حسادت می کنم..!

 

آنقدر فکر کبوترهات هستم روز و شب

هر کجا گندم ببینم باز قیمت می کنم

 

بیش از این ها دوستت دارم، به هر کس اسم او

مثل اسم تو "رضا" باشد محبت می کنم

 

دوری از معشوق کار عاشق بیچاره نیست

روزی آخر به خراسان تو هجرت می کنم..

 

امیر تیموری

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا...

نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را

نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را

میان جاذبه های زیاد عکس حریمت

هماره جلب خودش کرده گنبدت نظرم را

فراق این همه حقم نبود حق بده آخر

ببین که هجر تو طرحی ز خون زده جگرم را

دوباره راه مرا خوانده سوی مشهد و من هم

به شوق وصل تو آغاز می کنم‌سفرم را

رهین مرحمت دست سرنوشت خودم که

 به سوی کوی تو انداخت آخرش گذرم را

 کبوترم ، به نشانی، مرا به نام خودت کن

به مهر این عتبه رنگ زن تو بال و پرم را

بکش به آتش عشقت مرا ز باب محبت

سپس نشین به نظاره نمای شعله ورم را

چه میشود که تو خاکسترم کنی و پس از آن

دهی به دست نسیم سحر خودت اثرم را

چه افتخار بزرگی است زیر پای تو مردن

بشیر کو که برد سوی موطنم خبرم را

بدان که در پی سودم ،فقط به فکر خودم چون

نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را

 

حسین واعظی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

به باد گو که بیاید نسیم برگردد

به آه گو که بیاید شمیم بر گردد

جواب دست گدا با کریمه پس یعنی

به کاسه گو که پر از این حریم برگردد

شفا ز غیر نگاهش وخامت حال است

دوا افاقه نکرده ،حکیم بر گردد

عجیب نیست کلاغ از فراز این گنبد

ز کرده توبه کند یا کریم بر گردد

اگر که راه کج اینجا به التماس آید

به یک اشاره ی او مستقیم برگردد

ترقی از جلوات نخست دیدارش

غلام آمده اینجا زعیم برگردد

شوند حاتم طائی تمام زوارش

که بخل هم ز حریمش کریم برگردد

شاعر:حسین واعظی 

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

 دست خودم که نیست، شده تنگِ مرقدش

"ای دل نگفتمت نرو..." 1 این هم پیامدش

 

حالا تمامِ روز و شبم را گرفته است

فکر وصال صحن گوهرشاد مشهدش

 

هر کس که گفت راهِیَم امشب دلم شکست

با احتمال اینکه مراهم... به درصدش...

 

من سر به زیر بودم و سر به هوا شدم

از آن شبی که خورد نگاهم به گنبدش

 

فرزند، باب جود و پدر، باب حاجت است

بیهوده نیست این کرم و لطف بی حدش

 

یادش بخیر فصل زمستان میان صحن

اشکم چکید و ماند روی برف ها ردش

 

وقت سحر، نسیمِ خنک، صوت ربنا

آن پنجره طلایی و صحن زبان زدش

 

ما بنده ایم بنده ی شاهی که زنده شد

صدها مسیح در اثر رفت و آمدش

 

هر کاسبی که زائر او احترام کرد

رونق گرفت کسب حلال و درآمدش

 

عمری گدای شاهم و کاری نداشتم

با هر کسی که سمت رضا نیست مقصدش

 

این هشتمین دری که به جنت خدا گذاشت

تنها به زائران رضا می گشایدش

 

ساعت دوباره هشت شده وقت عاشقی است

با یک سلام و عرض ادب سمت مرقدش

 

مُردم هزار و یک سحر از این جدایی اش

هر طور باز شاه خراسان بخواهدش

 شاعر:محمد جواد شیرازی

 

1.ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

عاشقى که نيست حيران تو,حيران ميشود

خواه يا ناخواه,خواهان بيابان ميشود

 

هرکه بين ره پشيمان شد ز عاشق بودنش

از پشيمان بودنش حتما پشيمان میشود

 

دربيابان طلب خار که بودن مطرح است

خار,خارگل نشد خارمغيلان میشود

 

وصل يا هجران تماما بستگى دارد به تو

تو بخواهى هجر,وصل و وصل,هجران میشود

 

گيسوى آشفته ات حال مرا آشفته کرد

با پريشان هرکه ميگردد پريشان میشود

گر تو باشى ونباشد هيچکس درمحضرت

کوچه هاى مصر هم مانند کنعان میشود

 

خادمانت هم اولوالفيض ند وحاجت ميدهند

باكريمان هرکه بنشست از كريمان میشود

 

من سگ آلوده ام اما پناهنده شدم

کهف اگرکهف تو باشد سگ هم انسان میشود

 

منکه گريان نيستم يعنى که عاشق نيستم

ورنه عاشق مثل طفلان زودگريان میشود

 

رزق تو از هر طرف باشد معانيش يکى است

نان اگراز هرطرف خوانده شود نان میشود

من نميدانم چرا هر وقت که تب ميکنم

مادرم پا ميشود رو به خراسان ميشود

بردن اين مشک که کار من بى دست نيست

کور شد وقتى گره محتاج دندان ميشود

شاعر :علی اکبر لطیفیان

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا (ع) ....

 

دوباره امده ام خسته از هیاهوها
ببین شکسته دوباره غرور زانوها
دوباره امده ام از امید لبریزم
امید وار تو و نا امید داروها
عطوفت تو فراگیر مثل باران است
امام هر دل خسته امام اهوها
شکسته بال و پر من مرا مداوا کن
به یک اشاره ی مشکل گشای ابروها
همیشه گرم وصال تواند وبی خبرند
کبوتران حرم از دل پرستو ها

 

حسین علا الدین

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

هوا هوای زمستان و برف سنگین بود

زمین به رأفت خورشید سخت مسکین بود

 

شبیه قله شده بود بین آن همه برف

سفیدی نوک آن گنبدی که زرین بود

 

سفید آمده برف و حرم سفید شده

سیاه آمده دل، آن دلی که خونین بود

 

نگاه میکند آقا به من و من اما

سرم شبیه دمای هوا چه پایین بود

 

غلط غلوط که اذن دخول را خواندم

نشست روی دلم پاسخی که تسکین بود

 

سلام خسته نباشید ،صحن کهنه کجاست؟

سوال اولم ازخادمانتان این بود

 

صدای همهمه بود و گرفتن صلوات

به پادری تو بوسه زدن چه شیرین بود

 

و ایستادم و از چشمهای من خواندی

که باز حاجتم آن آرزوی دیرین بود...

 

مرا بخوان که شب جمعه کربلا باشم

که ناله بشنوم ازمادری که غمگین بود

 

در این میانه پریدم ز خواب و دیدم که 

تمام خانه پر از عطر یاس و نسرین بود

 

پس از نماز سراغ کتابها رفتم

و این غزل همه تعبیر ابن سیرین بود...

 

محمد سرایی کرج

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

مسافری که اجل گشته بود همسفرش

سفر رسید به پایان در آخر صفرش

چه خوب اجر رسالت به مصطفی دادند

که پارۀ جگرش، پاره پاره شد جگرش

کسی که بود سَرِ عالمی به دامن او

به وقت مرگ به دامان خاک بود سرش

همای گلشن فردوس آنچنان می سوخت

که تاب بال زدن هم نداشت بال و پرش

اگر چه کار گذشته، اجل شتاب مکن

جواد آمده از ره به دیدن پدرش

خدا کند که رضا باز، دیده باز کند

و گر نه می دهد اول جواد، جان به برش

دگر به دیدۀ او طاقت نگاه نبود

که بنگرد به رخ نور دیدگان ترش

زبوسه های جواد الائمه پیدا بود

که شسته دست، دگر از حیات محتضرش

پسر به صورت بابا نهاد صورت خویش

پدر گفت به زحمت سرشک از بصرش

خوشا کسی که چو (میثم) بود برای رضا

به دیده اشک و به لب ناله به دل شررش

 

غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

گلزار خراسان شده صحرای قیامت

یا کرده به دل قافلۀ داغ، اقامت

از خون جگر دیدۀ معصومه چو دریا

وز بالم فاطمه را خم شده قامت

از داغ جگر بر دل افلاک شراره

وز غصّه به پیشانی هستیست علامت

پیغام به معصومۀ مظلومه رسانید

کای شمسۀ دین، ای قمر برج کرامت

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

ریزد به سما خون دل از چشم ستاره

خیزد به فلک از جگر سنگ، شراره

گریم به جگر پارۀ پیغمبر اکرم

کز کینۀ مأمون، جگر او شده پاره

بر لعل لبش زمزمۀ، وا ولدا بود

در حجرۀ در بسته به او داشت نظاره

معصومه عزادار رضا گشت به جنّت

افسوس که شد داغ دلش تازه دوباره

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

افتاده جهان همچو خراسان به تلاطم

شد کشته غریب الغربا حجّت هشتم

زن های خراسان همه گویند به تلاطم

خوناب جگر ریخته از دیدۀ مردم

هستی همه از ناله شده شعلۀ فریاد

لب بسته کتاب الله ناطق زتکلّم

افسوس که کشتند رضا را به خراسان

وز گریۀ معصومه قیامت شده در قم

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

در طوس رسد نالۀ زهرای حزینه

مادر به سراغ پسر آمد به مدینه

بنشسته به رخسار تقی گرد یتیمی

دردا که رضا کشته شده از ره کینه

این داغ جگر را به جگر نیست نظیری

این محشر غم را به جهان نیست قرینه

یا فاطمه اخت رضا دختر موسی

برخیز و بزن دست الم بر سر و سینه

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

کشتند غریبانه غریب الغربا را

محبوب خدا بضعۀ پیغمبر ما را

بردند به خوناب جگر اهل خراسان

بر شانۀ خود چوبۀ تابوت رضا را

ای اهل ولا خون دل از دیده ببارید

کز زهر جفا کشت عدو شمس ولا را

با خواهر او حضرت معصومه بگوئید

از سوز درون تسلیت این روز عزا را

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

 

 

غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

امام رضا(ع)-شهادت

 

چه کس زد شراره به بال وپرش

عبا را کشیده به روی سرش

دلش مثل شمعی شده مشتعل

گهی دست خود را بگیرد به دل

بقا را نباشد اگر چه عدم

نشیند زمین او قدم در قدم

چه کرده شرار ستم با دلش

که آتش زده بر همه حاصلش

نماز غریبی به پا می کند

به جدش حسین اقتدا می کند

دو مهمان رسیده برایش ز در

یکی مادر او و دیگر پسر

جوادش به سر می زند در برش

فغان می کند از غمش مادرش

زمین و زمان غرق ماتم شده

مگر بار دیگر محّرم شده

 

 

سید هاشم وفایی
 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود

یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود

 

زیر سر مهمانی اجباری اش بود

وقتی که می آمد عبایش روی سر بود

 

از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک

روی لباسش ردپای هر گذر بود

 

با آه می افتاد و بر می خواست اما

آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

 

وقتی عصای پیری آدم نباشد

 باید به زیر منت دیوار و در بود

 

آری شبیه قصه آن کوچه تنگ

فرسنگها انگار خانه دورتر بود

 

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد

هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود

 

سختی کشید اما چقدرآرام جان داد

آخر سرش بر رو پاهای پسر بود

 

باید که اهل کشف باشی بین روضه

باید میان روضه ها اهل نظر بود

 

وای ازحسین از آن دمی که چشم وا کرد

پا روی زخم سینه اش پر دردسر بود

 

وای از دمی که رفت بالا خنجری  کند

وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود 

 

موسی علیمرادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

افتاده اي بر روي خاك و پر نداري

جز ديده ي تر مونسي ديگر نداري

 

 آنقدر غربت مي چكد از جسمت آقا

ناخواسته مي گويمت مادر نداري

 

مانند شمعي سوختي در آتش زهر

در آنچنان هرمي كه خاكستر نداري

 

وقتي كه بال و پر زدي بر خاك گفتم

صد شكر اينجا در برت خواهر نداري

 

در زير گلها پيكرت مدفون شد آقا

گويا به جز گل پيكري ديگر نداري

 

اينجا همه هستي اشان مال تو آقاست

ثروت تويي ،سرمايه اي بر هر نداري

 

يعني نباشند اهل غارت مردم طوس

برتن كفن داري و غارتگر نداري

 

موسی علیمرادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

یک سلام از ما جواب از سمت مرقد با شما

فطرس نامه‌بر تهران به مشهد با شما

 

باز هم میل زیارت کرده‌ایم از راه دور

نیّت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما

 

ما کبوترهای بی‌بالیم اما آمدیم

لذت پرواز در اطراف گنبد با شما

 

نمره‌ی ما صفر شد از بیست؛ اما در عوض

زندگی ما همه از صفر تا صد با شما

 

خطّه‌ی ما تشنه‌ی آب حیات و نور بود

خشکسال خاکمان اما سرآمد با شما

 

این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم

برکتش از توست «یا من‌یکشفُ کلَّ الهُموم»

 

سرپناه ناامیدان؛ مأمن مأیوس‌ها

ایستگاه آخرِ ای کاش‌ها، افسوس‌ها

 

گرم در رویای صحن و گنبد و گلدسته‌هاست

زائر دلخسته و بی‌خواب از کابوس‌ها

 

نور گیرد ماه، تا شب‌های جمعه در حرم

می‌طراود نغمۀ یا نور و یا قدّوس‌ها

 

می‌رسند از راه زائرها، ملائک گردشان

فرش زیر پایشان هم شه‌پر طاووس‌ها

 

در ازای قطره‌هایی اشک با خود می‌برند

از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوس‌ها

 

هرکه صید توست دیگر در قفس محبوس نیست

در گِلِ ایرانیان خاکی به غیر از طوس نیست

 

من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است

طائر پر بسته‌ی صیّاد باشم بهتر است

 

زاده‌ی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست

از اهالیِ رضا آباد باشم بهتر است

 

هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی

من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است

 

راستی با خود مریضی لاعلاج آورده‌ام

پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است

 

عقده‌ی کورم به لبخند ملیحت باز شد

دست‌های بسته‌ام پای ضریحت باز شد

 

عاقبت یا ساکن خاک خراسان می‌شوم

یا شهید جاده‌ی مشهد به تهران می‌شوم

 

زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است

یا کبوتر یا که آهو یا که انسان می‌شوم

 

در زیارت‌ها سرم پایین‌تر از قبل است و من

پشت ابر گریه‌ها از شرم پنهان می‌شوم

 

بازدید هرکه هربار آمده پس می‌دهی

و من از کم آمدن‌هایم پشیمان می‌شوم

 

خواب دیدم در حریمت شعرخوانی می‌کنم

روزی آخر شاعر دربار سلطان می‌شوم

 

پاسخ این خواهشم در بند امضای شماست

الغرض یک حرف دارم با تو آن هم کربلاست

 

اشک در چشمت به شوق آشنایت جمع شد

بغض دیدار جوادت در صدایت جمع شد

 

از فشار زهر گاهی غلط خوردی بر زمین

گاه مانند جنینی دست و پایت جمع شد

 

روی خاک افتاده‌ای اما نه با اصرار خود

دست و پا از بس زدی فرش سرایت جمع شد

 

با لبان تشنه زیر لب صدا کردی حسین

در گلویت بغض‌های کربلایت جمع شد

 

روضه می‌خواندی که یا جدّاه! بعد از کشتنت

در حصیری پیکر از هم جدایت جمع شد

 

آه... یا جدّاه! ناموست پس از تو زار شد

وای از آن روزی که زینب راهی بازار شد

 

محمد علی بیابانی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)

وقتی عبا را بر سر خود می کشیدی

بند امید عالمی را می بریدی

 

خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا

دیدم سوی دیوار خود را می کشیدی

 

 هربار می افتادی و میگفتی ای کاش

آه ای عصای پیر ی من می رسیدی

 

وقتی میسر نیست تا باشد جواد ت

ای کاش میشد تا عصایی می خریدی

 

با جمله ی ای وای مادر بین کوچه

آه از نهاد هر گزاره می شنیدی

 

از درد میپیچی به خود تنهای تنها

چشم تو مانده سوی در با نا امیدی

 

خاکی شده سر تا به پایت بین حجره

حالا شدی مانند آن راس شهیدی...

 

ابن شبیبت  را صدا کن روضه ای خوان

آن روضه ای را که گریبان می دریدی

 

بر روی نی خورشید و پای نی ستاره

روضه بخوان از دختر بی گوشواره

 

ازآن تن بی سر به روی خاک صحرا

روضه بخوان از ناله ی گودال زهرا

 

روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته

از آنکه روی صفحه قرآن نشسته

 

روضه بخوان از زخم های پیکر او

از ساربان و تنگی انگشتر او

 

موسی علیمرادی

 
 
یک شنبه 28 آبان 1396  1:06 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها