0

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

مست از غم توام غم تو فرق می کند

محو توام که عالم تو فرق می کند

  با یک نگاه می کشی و زنده می کنی

مثل مسیح، نه، دم تو فرق می کند

  یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی

باید عوض شد! آدم تو فرق می کند

  تنها کمی به من نظر لطف می کنی؟

آقای مهربان! کم تو فرق می کند

زخمی است در دلم که علاجی نداشته است

جز مرحمت که مرهم تو فرق می کند

  اشک غمت برای من احلی من العسل

گفتم برای من غم تو فرق می کند

صلح تو روضه است حماسه است غربت است

ماهی تو و محرم تو فرق می کند

باید خیال کرد تجسم نمود؛ نه ؟ نه؛

گنبد تو پرچم تو فرق می کند 

لختی بخند قافیه ام را بهم بریز

آقای من! تبسم تو فرق می کند

شاعر:سیدمحمدرضاشرافت

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

نمک خانه زهراست حسن

باعث خلقت دنیاست حسن

پسر ارشد سردار حنین

بازوانش چه تواناست حسن

فاطمه گرچه حسینی باشد

ضربان دل زهراست حسن

 

شاعر : سيد عبدالحيدر

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

کفتارها به پیکرت عادت نداشتند

 

روی تنت به دلهره دندان گذاشتند

 

تا پاره پاره کردن تمثال آسمان

 

بر هر درخت٬سایه ی کرکس گماشتند

 

تابوت را به جسم تو با تیر دوختند

 

مُهرسکوت بر لب شیطان گذاشتند

 

از ترس این که زاده شوی در دعا و اشک

 

دور بقیع نرده ی ممنوعه کاشتند

 

ترسی به هولناکی مرگ از حضور تو

 

فرزندخواندگان معاویه داشتند

 

حتی جنازه ی تو پر از اعتراض بود

 

کفتارها به پیکرت عادت نداشتند

شاعر : ایمان طرفه

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

اشعار مدح امام حسن مجتبی(ع)

 

وقتی که خدا هم گرفتار حسن شد

خلقت همه یکباره خریدار حسن شد

 

جایی که شود خالق ما عاشق مخلوق

اینجاست که دل عاشق و بیمار حسن شد

 

دانی که مجنونی مجنون ز کجا بود

آن روز که او لایق دیدار حسن شد

 

پرسند کجا یوسف کنعان شده عاشق

آن روز که خود راهی بازار حسن شد

 

موسای نبی هر چه به کف داشت به اعجاز

خود زنده ز یک غمزه ی دلبار حسن شد

 

آتش به خلیل است اگر بَرد و سلامت

یک دم متوسل سوی انوار حسن شد

 

 از بس که هلال رمضان زلف شکن بود

کامل شد و آئینه ی رخسار حسن شد

 

عباس اگر هست علمدار برادر

دیده ست که ارباب علمدار حسن شد

 

انگار دوباره متجلّا شده حیدر

زهراست که مادر شده ،بابا شده حیدر

**

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب پانزدهم ماه رمضان۹۱

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی ع

کریم اهل مدینه کریم آل عشق

تو یک نگه بکن آقا به این نهال عشق

دلم فقط به تو دل بسته هرچه بادا باد

مرا رها بکن آقا ز قیل و قال عشق

ز عشق تو زده بیرون دلم شبیه ماه

بیا دمی تو نظاره بکن جمال عشق

دمی نظاره به رویت مرا شبیه تو کرد

تویی ترانه ی رحمت به خط و خال عشق

تویی تو شمس ضحاها، و ماه، اذا تلاها

خدا زده به کتابش تو را مثال عشق

در این نفس ز غم تو نمانده یک آوا

در این دل پر از غم نمانده حال عشق

تو هم اسیر غم آن شهید گردیدی

به روی دوش تو باشد همیشه شال عشق

دمی تو یاد غلامت بکن کریم و رحیم

بزن به نام غلامت همیشه فال عشق

عزیز می شوم آقا همین که می سوزم

به روی آتش عشقت چنان بلال عشق

خیال خال تو ما را خمار روی تو کرد

به ما نشان بده آقا کمی کمال عشق

به یمن حب تو توبه قبول می گردد

بدون حب تو آقا رسد زوال عشق

گدا و کوی کریمان دو دست ما خالی

همین همیشه ببوده شها روال عشق

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

تشنه قطره ای از کوثر جام حسنیم

همه محتاج عنایات مدام حسنیم

به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین

ما غلامی زغلامان غلام حسنیم

گر گرفتار حسینیم و اسیر زینب

کربلایی شده با لطف امام حسنیم

کاش آباد شود بارگه ویرانش

که ببینیم کبوتر سر بام حسنیم

کوری عایشه ها ما حسنی می باشیم

روز محشر همه مبعوث به نام حسنیم

صلح او حافظ فتیان بنی هاشم شد

همه مبهوط زوایای قیام حسنیم

استعد لسفر گفت و سفر طولانی است

همه عمر سر خوان کلام حسنیم

جواد حيدري

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

خدا به طالع تان مُهر پادشاهي زد

 به سينه ي احدي دست رد نخواهي زد

 

 در آسمان سخاوت يگانه خورشيدي

 تمام زندگي ات را سه بار بخشيدي

 

 گدا ز كوي تو هرگز نرفته  ناراضي

 عزيز فاطمه! ازبسكه دست و دل بازي

 

 مدينه شاهد حرفم ؛ فقير سرگشته

 هميشه دست پر از محضر تو برگشته

 

 به لطف خنده تان شام غم سحر گردد

 نشد كه سائل تان نا اميد برگردد

 

 خدا به شهد لبت مزه ي رطب داده

 كريم آل محمد تو را لقب داده

 

 تبسم نمكينت چقدر شيرين است!

 دواي درد يتيم  و فقير و مسكين است

 

 خوشا به حال ِگدايي كه چون شما دارد

 در اين حرم چقدر او برو بيا دارد!

 

 به هر مسافر بي سر پناه جا دادي

 به دست عاطفه حتي به سگ غذا دادي

 

 گره گشايي ات از كار خَلق،ارث علي است

 مقام اولي جود و بخششت ازلي است

 

 به حج خانه ي دلبر چه ساده مي رفتي!

 همه سواره ولي تو، پياده مي رفتي

 

 شما ز بسكه كريم و گره گشا بودي

 دل كوير به فكر پياده ها بودي

 

 امام رافت دوران بي مرامي ها

 نشسته اي سر يك سفره با جذامي ها

  

 خيال كن كه منم  يك جذامي ام آْقا

 نيازمند نگاه  و سلامي ام آقا

 

 چقدر مثل علي از زمانه رنجيدي!

 سلام داده، جواب سلام  نشنيدي

 

 امام  برهه ي  تزويرهاي  بسياري

 به وقت رفتن مسجد، زره به تن داري

 

 كريم شهر مدينه غريب افتادم

 به جان مادرت آقا، برس به فريادم

 

 خودت غريبي و با دردم آشنا هستي

 رفيق واقعي روزهاي  بي دستي

 

 قسم به حرمت اين ماه حق نگاهي كن

 به دست خالي اين مستحق نگاهي كن

 

 بگير دست مرا ، دست بسته ام آقا

 ضرر زدم به خودم، ورشكسته ام آقا

 

 دل از حساب قنوت تو سود مي گيرد

 دعاي دست رحيمت چه زود مي گيرد!

 

 براي مدح تو گويند شعر احساسي

 به واژه هاي «در» و«ميخ» و«كوچه» حساسي

 

 چه شد غرور تو آقا شكست در كوچه!؟

 بگير دست مرا با خودت ببر كوچه….

 

 چه شد كه بغض گلوگير گوشه گيرت كرد؟

 كدام حادثه اين گونه زود پيرت كرد؟

 

 چگونه اين همه غم در دل شما جا شد!؟

 بگو كه عاقبت آن گوشواره پيدا شد؟

 

وحيد قاسمي

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

فاطمه نانی زاد

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

در کوچه می وزند به شوقش نسیم ها

گل می کنند در نفس او شمیم ها

در دست هاش یاس  و انار و کبوتر است

وقتی که می رسند کنارش یتیم ها

بر شانه آسمان اجابت نشانده است 

پر می زنند دور و برش "یاکریم"ها 

غلطانده است آن شتر سرخ را به خون

تا بیش از این شکسته نگردد حریم ها

از کوچه ها و خاطره هایش گریز نیست

خونین جگر مانده حسن از قدیم ها

شیرین تر از عسل به لب قاسمش رسید

وقتی که کشته شد به بلای عظیم!...ها!

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

غلامرضا سازگار

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه

 

 

 

ای پســر اول شیــر خـــدا

 

ای بـه حسین‌بن‌علـی مقتدا

 

کـل محمّـد! و تمـام علـی!

 

بـر قد و بـالات سلام علـی

 

تمــام ‌قـد، آینــۀ کبـریــا

 

مــدال دوش خاتــم‌الانبیـا

 

تجسـم جمـال سـرّ و علـن!

 

کریـم آل فاطمـه یـا حسـن!

 

چشـم خدا محو تمـاشای تو

 

ارض و سما غرق تجلای تو

 

طلعـت زیبات حسن در حسن

 

بلکه سراپـات حسن در حسن

 

روی تـو تفسیـر تبـارک شده

 

ماه صیام از تـو مبـارک شده

 

ماه خـدا عـاشق شب‌های تو

 

روزه گشوده است ز لب‌های تو

 

مدح تو شـد زینت لـوح و قلم

 

بیـن امامـان بـه کـرامت علم

 

مظهر حُسن ذوالجلالی حَسن

 

چــارده آیینـه جمـالی حسن

 

مـاهِ ســر شـانــۀ پیغمبــری

 

مصـحف روی سینـۀ حیـدری

 

مدح تو وحی خالق سرمد است

 

خواندن آن به عهدۀ احمد است

 

جود و کرم هماره پا بست توست

 

دست کرامتِ خدا دست توست

 

دانش کل، قطـره‌ای از علم تو

 

خصـم، خجـالت‌زدۀ حلــم تو

 

ســلام بـر دسـت یداللّهـی‌ات

 

بــه ذوالفقــار اســداللّهـی‌ات

 

خلق و مرامت همـه پیغمبـری

 

بـازوی خیبـر شکـنت حیـدری

 

سکوت تو رمز پیام حسین

 

صلح تو منشور قیام حسین

 

از طـرف داور جــان‌آفـرین

 

بـر تـو و استقـامتت آفـرین

 

صبر تو سنگی شد و آمد فرود

 

بر سر خصم ای به سکوتت درود  

ســلام بـر تیـغ شرربـار تو

جنگ جمـل شاهد پیکار تو

 

دست تو دست علی مرتضاست

 

اشارۀ چشم تـو خیبرگشاست

 

چـو ذوالفقار از کمـر بـرآری

 

کـم از علـی مرتضـا نـداری

 

تو در شجاعت پدری یا حسن

 

او حسن و تو حیدری یا حسن

 

تـو و علی دو بـازوی خدایید

 

همدم و هم‌سنگر و هم صدایید

 

علی تو، زهرا تو، پیمبر تویی

 

وارث ذوالفقـار حیــدر تویی

 

فاتح پیکار جمل کیست؟ تو!

 

حیدر کرار جمل کیست؟ تو!

 

فتنه چو با تیغ تو شد رو به‌ رو

 

خورد زمیـن بـا شتر سرخ‌مو

 

طریق فتح را تو طی کرده‌ای

 

ناقۀ فتنـه را تو هی کرده‌ای

 

عجب ندارم ای علی را سلیل

 

تیغ به دست تو دهد جبرییل

 

روا بود به وصف تو یا حسن

 

نـدای (لافتـی الا حسـن)

 

ای که بقیع دل ما قبر توست

 

شجاعت برتر تو صبر توست

 

تـو پسـر اَصبـر صابــرینی

 

تو آسمـان وحـی در زمینی

 

تو شهریار دست‌ بسته دیدی

 

تو گوشـوارۀ شکسته دیدی

 

تو وارث غریبــی حیـدری

 

تو شاهـد شهـادت مـادری

 

تو شاهد قتل بـرادر شـدی

 

به کودکی عصای مادر شدی

 

ای دل شب نهان ز چشم همه

 

مُشیــّع جنــازۀ فاطمـه!

 

با چه گنه حق تو غصب کردند؟

 

خصم تو را جای تو نصب کردند

 

ای همه شب خون جگر قوت تو

 

تیـر کجـا و تـن و تابـوت تـو

 

ای بـه تـو دائـم شـده آزارهـا

 

جور زمان کشتـه تـو را بارهـا

 

بعـد نبـی دست عـدو بـاز شد

 

قتـل تـو از کودکـی آغـاز شد

 

هر شب و هر روز چه شد با دلت؟

 

بعـد همـه یـار تـو شـد قاتلت

 

بـه گریـۀ زینـب کبـرا قسـم

 

بـه چـادر خاکـی زهـرا قسـم

 

بـار دگـر هـم کـرم آغـاز کن

 

در به روی «میثم» خود باز کن

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

محمد سهرابی

 امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

سرم را در عدم خاک تو کردند

تو را سینه، مرا چاک تو کردند

تو را با ناز لولاک آفریدند

مرا اِعراب لولاک تو کردند

تو را در حمد، مالک نام دادند

مرا هم جُزء املاک تو کردند

اگر ما را گِل از عشقت سرشتند

به آب چشم نمناک تو کردند

حدیث شمع را بر خاک لیلى

از آن بزم طرب ناک تو کردند

تو فهمیدى گدایت مستحق است

مرا ممنون ادراک تو کردند

چه روى دل گشائى دارى اى یار

عجب بزم صفائى دارى اى یار

مُقیم شال سبز دلبرانم

سرشکم کز گریبانى روانم

نرویَد از مزارم جُز لطافت

که من هم بهره‏مند از آسمانم

به جز خاک قدوم عشق بازان

نباشد در میان سُرمه دانم

خریدار غمم، مسکین دردم

گرفتار توأم سرگرم جانم

گدایت جبرئیل و عرش جایت

رسولى، بنده‏اى، ربّى ندانم

پریشانم اگر دیوانه هستم

سر زلفى پىِ یک شانه هستم  

خزان با خط سبز تو بهار است

لبم با یاد لعل تو خمار است

قعودت بستر سرخ حسینى

میان صلح تو صد ذوالفقار است

جمل از پا فتاد از نیزۀ تو

دو دست تو دو دست کردگار است

شهید کربلا خود بارگاهى ست

شهید مجتبى هم بى مزار است

نمى‏داند غمى جز بیقرارى

هر آن کس که اسیر این دیار است

دل از من بیقرارى از من اى یار

لطافت از تو زارى از من اى یار

بدانستم ز تو اکنون کرم چیست

ندارد فرق زَر یا که دِرَم چیست

هر آن جا که تویى میخانه آن جاست

به دنبال توأم دیگر حرم چیست؟

تو را مشتاق هستم هل اتایم

کنار روى تو دیگر اِرم چیست؟

اگر پاى غم تو در میان است

بپرس از پاى خود که این سرم چیست؟

اگر که شاهد خلق گدایى

تو می دانى که روح و پیکرم چیست؟

سرم با دامن تو انس دارد

بگو دردانۀ چشم ترم چیست؟

بسوزان و به بادم دِه سحرگاه

که بر پایت نشینم گاه و بیگاه

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه

 

وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد

باید که تو را فاطمه مادر شده باشد

جدّ تو نبی بود، نه این طور بگویم

شک نیست که جدّ تو پیمبر شده باشد

جز بر در این خانه ندیدیم امامت

تقسیم میان دو برادر شده باشد

خورشید سفالی است که در سیر جمالی

از بوسه بر این گونه منور شده باشد

بو می کشم ایام تو را - باید از اخلاق

یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد

ای حوصله محض چه تشبیه سخیفی ست

با حلمت اگر کوه برابر شده باشد

با اینکه قضا دست تو را بست ندیدیم

جز آن چه بخواهی تو مقدر شده باشد

از عمر تو یک روز جمل آیه فتح است

با صلح اگر مابقی اش سر شده باشد

فریاد سکوت تو چه آهنگ رسایی است

شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد

دق داد محبان تو را گر چه سکوتت

غوغای تو روزی ست که محشر شده باشد

روزی که به اعجاز تو مبهوت بمانند

شک ها همه تبدیل به باور شده باشد

خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت

داغ گل سرخی ست که پرپر شده باشد

در مکتب تو رشد سریع است عجب نیست

فرزند تو هم قامت اکبر شده باشد

آن چشم که گریان نشود روز قیامت

چشمی ست که از غصه تو تر شده باشد

باور نتوان کرد که خاکی ست مزارت

جز آن که ضریح تو کبوتر شده باشد

ای جان علی ریشه غم را بکن از دل

هر چند که اندازۀ خیبر شده باشد

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 0 )

مسير عشقبازان سوي يار است 

زمين عشقبازي كوي يار است

به هر جان بنگري بيني خدا را

كه دائم در تجلي روي يار است

اگر دعوت شدي در اين ضيافت

زيمن مقدم نيكوي يار است

شب قدري كه قرآن گشته نازل

همه قدرش زعطر بوي يار است

 

اگر دلها در اين شبها خدايي است

بدان ماه مبارك مجتبايي است

 

حسن سرمايه ي زهرا و حيدر

مبارك سوره ي قرآن داور

دليل بركت نسل محمد

حسن زيباترين تفسير كوثر

پس از جد و اب و ام، مجتبي هست

براي چهارده معصوم، سرور

زيا محسن اگر حاجت بخواهي

قسم براو بده، با ديده ي تر

 

بود نزد خدايش آبرو دار

به نام او گنه از دوش بردار

 

خدا را شكر نامت بر لب ماست

كه نام تو صفاي مكتب ماست

حسينت بر تو ما را رهنمون است

رسيدن بر تو اوج مذهب ماست

اگر اهل مناجات خدايي

نگاه تو صفاي هر شب ماست

نه كه امشب، تمام عمر سوگند

حسن جان يا حسن جان يارب ماست

 

دوچشمت از گدا خسته نباشد

درت بر سائلان بسته نباشد

 

نبي هنگام ديدار تو، مدهوش

كه ديدار تو از سر مي برد هوش

بدي ديگران و خوبي خود

كني با حسن خلق خود فراموش

ادب سازي كني، در كودكي هم

به نزد مرتضي هستي تو خاموش

بود عمري كه از زهرا بخواهيم

كند ما را به راه تو كفن پوش

 

اگر از نام ثاراله مستيم

رهين لطف و احسان تو هستيم

 

تو قرآن كريم و راستيني

خداوند كرم روي زميني

تمام سوره ي المومنوني

كه فرزند اميرالمومنيني

زتو كم خواستن نوعي گناه است

تو دست باز رب العالميني

تو آني كه بدون شك بگويم

حسين و كربلا مي آفريني

 

تو با صلحي كه اندر كوفه كردي

مسير عشق را مكشوفه كردي

 

الا اي كه به هر دوران غريبي

نشان تو بود، جانان غريبي

معاويه تو را بهتر شناسد

كه تو در لشگر ياران غريبي

زيارتنامه هم حتي نداري

قسم بر تربت ويران غريبي

امام دوم خانه نشيني

زنامردي نامردان غريبي

تو كودك بودي و غربت كشيدي

تو مادر را به خاك كوچه ديدي

                                                                                                     

جواد حيدري

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

مجتبی روشن روان

 امام حسن(ع)-مدح

 

آن را كه مبتلای حسن آفریده اند

غرق غم و بلای حسن آفریده اند

سینه زنیم و سینه ی ما جایگاه اوست

این سینه را سرای حسن آفریده اند

دیوانه وار نعره زنم مجتبی مدد

دل را پُر از هوای حسن آفریده اند

افراشته باد پرچم آقاییِ حسن

سر را به زیر پای حسن آفریده اند

باید كه با مرام حسن آشنا شوی

ما را به اقتدای حسن آفریده اند

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 

یا امام حسن(ع)

جان می­تپد از خوبی یاری که گرفتیم

آقای کریم است نگاری که گرفتیم

پاکیزه شد آئینه ي محراب سحر ها

رفته غم آن گرد و غباری که گرفتیم

از ثانیه تا ثانیه اش عطر بهشت است

با این همه احساس بهاری که گرفتیم

دیدند قلمکاریتان را به دل ما

زیباست خط و نقش و نگاری که گرفتیم

نذر نفس گرم شما بود... دو نان از

نانوای خیابان کناری که گرفتیم

با لقمه ای از سفره تان تا به همیشه

سیریم از این دار و نداری که گرفتیم

 

گفتند اذان وقت غزلخوانی من شد

افطار طربناک لبم نام حسن شد

 

ای چتر بلندت به سر بی سر و­ پاها

بی مثل ترین است گل نام شماها

انگار نشسته است به حسن سکنات

راه و منش فاطمه آرامش طاها

آغاز کریمانه ي هر وعده از این سو

آن سوی کرم خانه ی تو تا به کجاها

خالی نشده کوچه ي احسان نگاهت

هر لحظه پر از سیل بروها و بیاها

هر وقت که بند آمده راهِ نفس شهر

یعنی دم در آمده آقای گداها

جبریل چه بی صبر و پر از دغدغه پرسید

کی میرسد ای خوب­ترین نوبت ماها

 

شیرین و گواراست حسن جان محمد

شاداب­ترین سبزه و ریحان محمد

 

تصویر خدا چشم زلالی که تو داری

احرام ببندیم به خالی که تو داری

لرزید تنت وقت نماز آمده انگار

اوقات تماشایی حالی که تو داری

آغاز حسین است گل صلح سپیدت

دیدند و ندیدند خیالی که تو داری

یکبار  که نه دیده شده وقف خدا شد

چند بار همه ثروت و مالی که تو داری

تو قله نشین بوده ای و عالم و آدم

در سایه ی با عزت بالی که تو داری

ای سید بخشنده ما خانه ات آباد

گنجینه ی دنیا پر شالی که تو داری

 

تا روز ابد سلطنتت زنده و جاوید

تا کور شود چشم هر آنکه نتوان دید

 

خوابید جمل تا تب طوفان تو آمد

تا رخشش شمشیر سر افشان تو آمد

خیبر شکنی در رگ و در خون شماهاست

بی باکی حیدر همه در جان تو آمد

آنقدر به زیر ضرباتت سر و تن ریخت

تا فتنه ي خون دست به دامان تو آمد

شمشیر بزن تا که بدانند ابالفضل

از جذر و مد آتش میدان تو آمد

ما لب به لب از کفر کویری شده بودیم

تا اینکه نظر کردی و باران تو آمد

معنای مسلمان شدنم طرز نگاهت

توحید من از کوثر چشمان تو آمد

 

بر پای کریم ِ چه کسی سر بگذاریم؟

ما غیر نگاه تو پناهی که نداریم

 

آباد شد آنجا که شما پا بگذاری

صد پنجره ي رو به خدا جا بگذاری

در شهر ری چشم من از نسل کریمت

یک سید عالی نسبی را بگذاری

تا مملکت از آبرویش امن بماند

در ساحلش آرامش دریا بگذاری

در کام پسر بچه ي خود جام عسل را

تا روز دهم روز مبادا بگذاری

لا یوم کیومک همه ی درد تو بوده

تو سر به حسینیه ي غم ها بگذاری

انگار تویی در دل گودال که بازو

در تاب و تب و تیغ در آنجا بگذاری

 

محبوب ترین داغ نصیب تو حسین است

غم­نامه ی چشمان غریب تو حسین است

 

دلشوره ی زهرا شده چشم تر کوچه

تو دیده ای آغاز و تا آخر کوچه

گفتند در این شهر که از سنگ کشیدند

نقاشی دیواری سر تا سر کوچه

دست تو به چادر ،نفسی که پر درد است

طوفان شد و بر هم زده بال و پر کوچه

افتاد زمین آینه ی شرم و نجابت

بر شانه ی تو زخم شد آن مادر کوچه

ای بغض گلوگیر نرو حوصله ای کن

بردار تو این زینتی و گوهر کوچه

باید که مزار تو غریبانه بماند

ای خاک نشین گل غم پرور کوچه

 

ای بی حرم شهر مدد بر تو بگِریم

تا فاطمه خوشحال شود بر تو بگِریم

(علیرضا لک)

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

       غریب بقیع

ای بهترین بهانه برای گریستن       غمگین ترین بهانه برای گریستن

 لوح غم وکتیبه درد است ای عزیز        آن سنگ بی نشانه برای گریستن

قبر ا مام صادق وقبر ا مام حسن           درخلوت شبانه برای گریستن

 با وسعت غم حسن، می خواهم از خدا    یک دشت بی کرانه برای گریستن

 یاد رواق وگنبد پر نور، یا رضا            خا موشی بقیع بهانه برای گریستن

 (خادم) بگو زغربت شبگاه در بقیع     یک شعر عاشقانه برای گریستن 

 

بنابی(خادم الائمه)

 
 
شنبه 27 آبان 1396  4:58 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها